پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
زمان سرخوشی
۱) برای «سرخوشی» حداقلی از «سَبُکی» لازم است، بدون سَبُکی سرخوشی معنایی ندارد. در «سنگین بودن» امکان هرگونه تحرکی از آدمی سلب میشود. به عبارت دیگر سنگین بودن وضعیتی است فاقد تحرک و سرعت عمل که در آن تغییر چشماندازها کمتر ممکن میشود. فرد سنگین بهخاطر سنگینیاش و البته وقار و فرم متصلب ناشی از آن به یک چشمانداز بسنده میکند، در صورتی که برای تغییر چشماندازها باید پاهایی سبک همچون پای پرندگان و یا رقصکنندگان داشت. «سرخوشی حیات نمیتواند تحتتأثیر یک جریان خطی واقع شود.
چندگانگی خود سبب سرخوشی میشود و از سوی دیگر در درون هستی (زمین) سرخوشی وجود دارد.» (۱) اینکه سرخوشی حیات نمیتواند تحت تاثیر یک جریان خطی واقع شود همچنین بدان معناست که اگر سرخوشی ای وجود داشته باشد نمی تواند متأثر از زمان خطی و مشتقات آن باشد. زمان سرخوش، زمان دَوَران و تکرار است، زمان رقص است، همچون زمین که سرخوش میشود از تکرار خود، یعنی از تغییر دائمی و دوَرانی فصلها، از آمدن بهار یا زمستان، از تکرار دوباره هرچیز و باز از نو شدن مجدد آن چیزها. سرخوشی زمین (هستی) به خاطر سبکی و تحرک دائمی آن و همچنین تحتتأثیر چندگانگی واقع شدن است. به عبارتی دیگر زمین سرخوش بیآغاز و بیانتها در تحرکی دائمی و بدون هیچ تأملی به راه خویش میرود، زیرا که زمان آن زمان دوَرانی است، در صورتی که زمان خطی، زمان تأمل، آگاهی و وجدان معذب است. زمانی است که آگاهی خود مانع از هرگونه سرخوشی میشود، چرا که آگاهی افسردگی میآورد، یا به تعبیر نیچه «آگاهی خفقان آور است». علاوه بر آن در زمان خطی آغاز و انتهایی وجود دارد. وقتی گفته میشود انتهایی وجود دارد، این انتها برای آدمی مرگ است. مرگ مهمترین مقوله زمان خطی است که فکر بدان ممکن است مانع از سرخوشی شود.
۲) از نظر نیچه فلسفه واقعی چیزی است که بتوان آن را به صورت یک رقص درآورد. در رقص سرخوشی وجود دارد، یعنی تکرار حرکات همراه با سرخوشی توامان صورت میپذیرد. در واقع تکرار حرکات همان تکرار دوباره هرچیز است. برخلاف زمان خطی، در رقص زمان تکراری و یا دوَرانی است. اصلاً جذاب بودن رقص در تکرار حرکات آن است. تن همچون هستی دارای انرژی است که سپس این انرژی همراه با سرخوشی به رقص تبدیل میشود. آنچه در رقص اهمیت پیدا میکند، بعد نمایشگری آن است. این نمایش در ارتباط با فرم و فیزیک نمایشگران جلوه بیشتری پیدا میکند، در اینجا «سبکی» برای رقص کنندگان به خصوص اهمیت دارد. زیرا برای تغییر مواضع باید پاهایی سبک داشت، ایستادگی بر یک موضع فضا را سنگین و قطبی میکند. در صورتی که رقصکنندگان به ورای کسالت و اندوه و به فضایی سبک و شفاف نیاز دارند.
۳) قرن هجدهم برای ایتالو کالوینو، قرن مملو از تصاویر سبک و معلق در هوا بود. به همین دلیل او این قرن را ستایش میکرد: «خیال پردازی قرن هجده پر از تصاویر معلق در فضا است. در اوایل این قرن هزار و یک شب ـ با ترجمه فرانسوی آنتوان گالاند ـ افقهای خارقالعاده شرق را به روی تخیل غرب گشود: قالیچههای پرنده، اسبهای بالدار و جنهایی که از چراغ خارج میشوند و همچنین پرواز بارون فون مونثهاوزن که سوار بر گلوله توپ است، این تخیلات بی حد و حصر در قرن هجدهم به نهایتش میرسد.» (۲) مساله تماماً مربوط به نیرویی است به نام مرکز ثقل یا قوه جاذبه، یا به عبارت دیگر مرکز واحدی که به اطراف خود نیرو وارد میکند. معلق بودن تصاویر و سبک بودنشان و یا اساساً سبکبار بودن هرچیزی نیز بدان معنا است که از نفوذ مرکز معینی به دور است، یا به عبارت دیگر نیروی جاذبه یا ثقل به آن تصاویر اعمال نمیشود (ویژگی تصویر آن است که برشی است ناپیوسته که تحتتأثیر جاذبه مرکز قرار ندارد).
هنگامی که مرکزیتی وجود داشته باشد فضا سنگین و راکد است، زیرا مرکز درصدد آن است که اجسام و تصاویر سبک و معلق را به نظم و انضباطی در آورد و یا به عبارتی دقیقتر آنها را سرکوب کند. با این تعریف اساساً هر مرکزیت و هر نظمی سرکوبگر است. اما در غیر از این صورت، یعنی در شرایط با وزنی، تصاویر و تخیلات خود را از جاذبه نفوذ قدرت مرکزی آزاد میبینند و به مانند جنهایی که از چراغهای تنگ و متصلب خارج شدهاند، به پرواز درمیآیند و به هرکجا که بخواهند سرک میکشند، چرا که آزاد و رها هستند. اهمیتی که کالوینو برای تخیل قائل است به خاطر همین بیوزنی، تعلیق و شعفی است که با خود به همراه میآورد، زیرا که ویژگی مهم تخیل آن است که سبک است و چون سبک است آمادگی آن را دارد که در شکلها و فرمهای متنوع و متفاوت طول کند. اما علاوه بر تخیل سبکیهای دیگری نیز وجود دارد که از نظر کالونیو عبارتند از: «... پرندهها، صدای آواز زنی از پنجرهاش، شفافیت هوا و برتر از همه خود ماه» (۳) مثلاً ماه که از نظر کالونیو بخشی از ادبیات را تحت تأثیر جادویی خود قرار داده است و به محض ظهورش، توانایی آن را مییابد که نوعی رهایی، تعلیق و شادی را با خود به همراه بیاورد.
۴) «رنج کشیدگی، به یک معنا، جمعآوری «نیروهای خود» است که در خوشیاش امکان به هدر رفتن آن به چشم میخورد» (۴) بنابراین در رنج کشیدن نوعی انقباض و فشردگی حاصل میشود. ممکن است حتی به همین دلیل هم باشد که رنجکشیدگان همانانی هستند که بالقوه امکان اتحاد و فشردگی را ـ که همان جمعآوری نیروهای خود است ـ در خود داشته باشند. زیرا تن همچون زمین سرشار از انرژی است و آن انرژیای که میبایستی در خوشی بسط پیدا کند اکنون در «خوشنبودگان» و یا همان رنجکشان به تدریج و همواره جمع شده و به یک پتانسیل و نیرویی عظیم مبدل گردیده است. سپس این رنج تلنبار و «فقدان خوشیها» شده به مانند فنر جمع شده امکان به یک باره باز شدن را با خود دارد و هر آن ممکن است که انفجاری رخ دهد (این انفجار همان انقلاب است). اما تحقق این رخداد یعنی انفجار به یکباره و ناگهانی است که حادث میشود. این به یکباره همان نقطه عطفی است که در زمان خطی اهمیتی اساسی دارد، زیرا که نشاندهنده تحول کیفی و تغییر جهت منحنی است.
در زمان خطی رنج وجود دارد. علاوه بر آن رنج حتی مقدس شمرده میشود، چرا که مقدمه زایش است. بدون رنج هیچ امر نویی محقق نمیشود، حتی مرگ نیز که تصور آن توأم با رنج است میتواند به نقطه عطفی مبدل شود. به همین دلیل است که مرگ در فلسفه هگل معنی مهمی پیدا میکند، به عبارت دیگر آزادی (رستگاری) بعد از مرگ و پشت سر گذاردن آن رخ میدهد و اصلاً خود مفهوم مرگ مربوط به انسان است، یا به تعبیر الکساندر کوژو هگلشناس شهیر، تنها انسان قادر است بمیرد. در همین چارچوب هم است که مرگ با این تعبیر در فرآیند زمان خطی و در جهان تاریخی به نقطه عطف مبدل میشود.
در اینجا «تاریخ» در مقابل «طبیعت» قرار میگیرد و به نظر میرسد که زمان دایرهای همان طبیعت است که در جهان نیچهای به صورت رقص تکرار میشود. تکرار دوباره چیزها همان رقص است و در این جهان (جهان رقص، طبیعت و...) کسالت یا مرگ چندان معنایی ندارد یا به اندازه مرگ در زمان خطی مهم تلقی نمیشود. در این جا یعنی در جهان طبیعت و زمان دوَرانی حتی اگر تغییری نیز صورت پذیرد همچون پای رقصکنندگان سبک است و از حضور سنگین تزها و آنتیتزها در آن خبری نیست.
۵) «فقط یک راه مانده، یعنی همان راهی که از ابتدای بازی از آن آغاز کردم؛ ادبیات به مثابه فعل وجودی، یعنی جستجوی سبکی به سان واکنش در برابر وزن زندگی» (۵) این همان پیشنهاد نهایی است که کالوینو ارائه میدهد او تاکید میکند که فقط همین راه مانده است، زیرا که وزن زندگی زیاد است و امکان تغییر منتفی و علاوه بر آن تغییر از ویژگیهای زمان خطی است. زمانی که کالوینو به آن باور ندارد. پس تنها راهی که میماند همانا جستجوی سبکی است. و همچنین وفاداری به تخیل زیرا که تخیل سبک است.
این ایده کالونیو با جهان پست مدرن هماهنگ است زیرا که در جهان و یا جامعه پست مدرن قرائت خطی از تاریخ و یا جامعه دیگر میسر نیست، علاوه بر آن جهان پست مدرن کشف مجدد چیزهای روزمره و جزئی در زندگی است که از آن به خاطر اتوریته «کلیت» غفلت صورت گرفته است. جهان روزمره پست مدرن، جهانی نامنظم، سبک، بیربط و تصادفی است. در جهانی که تصادف در آن نقش مهمی دارد ممکن است شرایطی به وجود آید که تخیل قدرت را به دست گیرد و آنگاه وزن زندگی با به قدرتگیری کاهش پیداکند.
نادر شهریوری(صدقی)
پی نوشت ها:
۱) تکگویی فرجامین، گزیده تاملات مسعود یزدی، ص ۶۲
۲) شش یادداشت برای هزاره بعدی، ایتالو کالونیو، ترجمه لیلی گلستان، ص ۳۷
۳) همان، ص ۳۸
۴) تکگویی فرجامین، گزیده مقالات مسعود یزدی، ص ۵۷
۵) شش یادداشت برای هزاره بعدی، ایتالو کالونیو، ترجمه لیلی گلستان، ص ۴۰
پی نوشت ها:
۱) تکگویی فرجامین، گزیده تاملات مسعود یزدی، ص ۶۲
۲) شش یادداشت برای هزاره بعدی، ایتالو کالونیو، ترجمه لیلی گلستان، ص ۳۷
۳) همان، ص ۳۸
۴) تکگویی فرجامین، گزیده مقالات مسعود یزدی، ص ۵۷
۵) شش یادداشت برای هزاره بعدی، ایتالو کالونیو، ترجمه لیلی گلستان، ص ۴۰
منبع : خبر آنلاین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست