چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ابن بطوطه جهانگرد
ابن بطوطه Ibn Battuta در سال ۱۳۳۰ م. بود كه برای نخستین بار پای در كشتی نهاد. او در آن زمان جوانی ۲۷ ساله بود كه پیش از آن تبدیل به جهانگردی مجرب و كارآزموده شده بود. كشتی حامل وی جلبا Jalba نامیده میشد كه یكی از انواع كشتیهای معروف دریای سرخ بود و گفته شده كه این نوع كشتی بیش از یك هزاره بود كه در سفرهای كوتاه دریایی دریای اریتره به كار گرفته میشد و ساختار آن عبارت بود از یكسری الوار چوبی كه به وسیله الیاف نارگیل به یكدیگر دوخته شده و توسط روغن كوسه ماهی در برابر رطوبت مقاوم شده بود. او در جده در تدارك این بود كه سفری دریایی را به سوی یمن- و احتمالاً یكی از بنادر گجراتی Gujarati آن حوالی- آغاز كند چرا كه قبلاً شنیده بود كه حاكم مسلمان دهلی تصمیم دارد افراد فاضلی را به كار گمارد تا وی را در اداره سلطاننشین یاری رسانند. منصور كه ملازم و مصاحب ابن بطوطه بود، اصرار داشت تا ابن بطوطه نیز در جلبای شخصی وی با او همراه گردد، اما ابن بطوطه درخواست وی را نپذیرفت و در این باره چنین گفت:
«من این چنین كردم زیر اجلبای وی پر از شتر بود و از آنجا كه من پیش از این هرگز سفری دریایی را تجربه نكرده بودم از اینكار هراس داشتم.»
او به راستی نگران شده بود. پس از دو روز دریانوردی، باد تغییر جهت داد و ناوگان كوچك آنها را از مسیر اصلیش منحرف نمود. توفانی برپاخاست و لبه بالایی دیوار كشتی را در هم شكست و مسافران نیز دچار دریازدگی شدند. سرانجام كشتی آنها در ساحل پهلو گرفت اما نه در سواحل یمن بلكه درست در نقطه مقابل آن یعنی در سواحل آفریقا بین آیراب Aydhab و سوآكین Suakin، مسافران كشتی، شترهایی كرایه كرده و راه خود را به سوی جنوب در پیش گرفتند از طریق یك مسیر بیابانی كه از جزیره كوچك سوآكین- در مركز یك خلیج عمیق با جزایر مرجانی- میگذشت. حاكم منطقه زیاد بن ابی نمای Ziad ibn Abi Numay نام داشت. كه پسر حاكم مكه و اتفاقاً برادر منصور- ملازم و مصاحب ابن بطوطه- بود. زمان برگشت آنان با كشتی در امتداد دریای سرخ ۶ روز به طول انجامید زیرا اگرچه مسافت كوتاه بود ولی عبور نهایی از دریای سرخ تا زمان وزش بادهای موافق، كاری بس دشوار بود.
مسافرین راه خود را به سوی جزیره در پیش گرفتند. طائز Taizz (احتمالاً منظور طائف میباشد) مركز یمن بود و محل اقامت سلطان سلسله حاكم یعنی «رسولیان» Rasukids- یا یك دسته نظامی برتر ترك تبار همچون بیشتر سلسلههای دیگر آن دوره، بعدها ابن بطوطه دریافت كه تشریفات درباری اینجا درست به مانند تشریفات دربار دهلی بود. خودش میگوید: «اما نمیدانم چرا سلاطین هندوستان از سلاطین یمن تقلید میكنند و یا اینكه چرا سلاطین یمن از سلاطین هند تقلید میكنند.»
ابن بطوطه بعدها به عدن رفت، جایی كه در آن زمان جزء بزرگترین و ثروتمندترین مراكز سوداگری در اقیانوس هند به شمار میرفت. او میگوید: اینجا شهر بزرگی است اما محصولاتی ندارد، آب و درختانی در اینجا وجود دارند و آب را در طی فصل بارندگی در مخازنی انبار می كنند این مخازن آب در مناطق بدوی و دور از شهرها قرار گرفته و اغلب اوقات بدویان راه را بسته و مانع دسترسی شهریان به مخازن آب میگردند، مگر اینكه شهریان به عنوان رشوه به آنها پول یا مقداری لباس دهند. این حال و روز بندری است كه سوداگران هندی با آن سرو كار دارند.» ابن بطوطه بدین منظور سفر خود را ادامه داد تا تمامی كشتیهایی را كه از سواحل غربی هند بدانجا وارد شده و پهلو میگیرند را ثبت و یادداشت برداری كند.
اگر عدن بندری ثروتمند بود- آنگونه كه ابن بطوطه میگفت- پس چگونه ممكن بود ساكنانش به بدویان اجازه دهند تا شهریان را از منابع و ذخایر آبی محروم كنند؟ اگرچه ابن بطوطه یادآوری میكند كه این كار گذرا و مقطعی بود، اما این مسأله در واقع به نوعی ماهیت و طبیعت سلسلههای حاكم در طی قرن ۱۴ م. را روشن میسازد. كاملاً مشخص است كه رسولیان یمن، مملوكان مصر و سوریه و سلاطین دهلی، همگی با سپاهیان بسیار بر قلمروهایی پهناور حكومت میكردند و كنترل نواحی پشتكرانه- یا نواحی واقع در بین شهرها- تقریباً غیر ممكن بود. حتی در بهترین دورهها نیز چنانچه فرمانروایان از مركز فاصله میگرفتند اقتدارشان رو به ضعف مینهاد.
این دودمانهای نظامیگرا از انجا كه منافعشان با یكدیگر در تضاد بود، دائماً در فكر سازماندهی و تجهیز سربازان جدیدی بودند تا حكومت خود را جاودانه سازند. صلاحالدین بانی دودمان ایوبیان كه بر مصر، سوریه و تا حدی یمن حكومت میكرد، كرد بود و سلاطین دهلی و رسولیان یمن ترك بودند و به خاطر اشتراكات زبانی و فرهنگی كه با مردم تحت حاكمیت خود داشتند، با آنها متحد بودند.
نمونه بسیار آشكار این مسأله مملوكان مصر میباشند كه تركیبی از نژادهای ترك و مغول و چركسی Cirassian بودند فقط بردگانی كه در آسیای میانه یا قفقاز خریداری میشدند- و معمولاً از كودكان بودند- اجازه راهیابی به مقامات عالیه و هیأت حاكمه را داشتند. آنها برای اینكه آزادی خود را كسب كنند، میبایست یك دوره سخت نظامیگری و آموزش هنرهای رزمی را پشت سر گذارند.
ابن بطوطه پس از دیدار از عدن در سال ۱۳۳۱ م. از طریق دریا راهی سواحل شرقی آفریقا شده و در آنجا بود كه با نوع دیگری از حكومت- كه همان شهرهای بندری با جمهوریهای سوداگرانه بودند- آشنا شد. موگادیشو- كه اكنون در سومالی است- نخستین جایی بود كه ابن بطوطه از آن دیدار كرد. خود میگوید: «موگادیشو شهری بس بزرگ است، مردمانش سوداگر و بسیار ثروتمندند، آنها صاحب رمههایی بزرگ از شتران و گوسفندانند، در اینجا مردم به تولید منسوجاتی میپردازند كه بسیار شهرت و مرغوبیت دارد و به مصر و دیگر نواحی اطراف صادر میگردد.»
به محض اینكه ابن بطوطه در موگادیشو اقامت گزید، سلطان آنجا برای وی دو هدیه خوشامدگویی كوچك فرستاد. یكی بشقابی بود پر از برگ تنبول و فونل areca huts و دیگری یك شیشه گلاب دمشقی، هدیه نخست در واقع نوعی هدیه سنتی و مذهبی مصریان برای خوشامدگویی بود- رسمی كه در سرتاسر شرق آفریقا رواج داشت- و هدیه دوم یا گلاب دمشقی- كه برای تطهیر دستها به كار میرفت، نشانه دیگری از تماسها و ارتباطات نقاط دور افتاده با یكدیگر. تشریفات صرف غذا دارای شباهتهایی بود گرچه كه بسیار پر زحمت، ماهرانه و دقیق انجام میشد بدین ترتیب كه: تنها برنج را پخته و آن را داخل یك دیس بزرگ چوبی سرو میكردند و سپس آن را همراه روغن كره صرف میكردند. در بالای آن طبقهایی از كوشان مینهادند كه بسیار خوشمزه و تركیبی از جوجه، گوشت، ماهی و سبزیجات بود. در یك ظرف لوبیا سبز را در داخل شیر مینهادند و در ظرف دیگر ماست و ترشی لیمو سرو میكردند، خوشههایی از ترشی فلفل در محلول سركه و نمك، زنجبیل سبز و انبه از دیگر ملزومات این سفره بودند. اینها شبیه سیب بودند اما سیبهایی سوراخدار و اگر رسیده بودند بسیار شیرین و گرنه همچون لیمو اسیدی میشدند. این مردمان انبه فارس را در سركه ترشی میكردند. آنها ابتدا دهانشان را پر از پلو كرده و سپس مقداری از شوریها و ترشیهای خوشمزه را بدان میافزودند.
نفوذ فرهنگ هندیان در این برنامه غذایی كاملاً آشكار است اما این برنامه غذایی با ذائقه محلی تطبیق داده شده بود. برنج و فلفل وارداتی بودند اما انبه احتمالاً در سومالی كاشت میشد درست به مانند یك نوع غذای هندی دیگر به نام جامون Jammun- جامبول Jambul یا ژامبون (كالباس گوشت خوك) (Javaplum) كه ابن بطوطه در مومباسا Mombasa (كنیا) با آن روبرو شد- موز نیز از طریق هند به شرق آفریقا وارد میشد و شاید اینكار از اوایل قرن ۱۰ م. آغاز شده بود. اگرچه ابن بطوطه اشاره نكرده اما باید دانست كه این غذاها به طور قطع و یقین در كاسههای چینی سرو میشد كه كه در تمامی سواحل شرق آفریقا سرآمد و نشانههای تشخص و برتری به شمار میرفت در داخل دیوارهای منازل طاقچههایی تعبیه میگردید كه مخصوص عرضه و نمایش ظروف و لوازم نفیس بود.
ابن بطوطه پس از موگادیشو مسیر حركت خود را باز هم به سوی جنوب و به طرف شهرهای مومباسا و كیلوا Kilwa ادامه داد كه هر دو از شهرهای تجاری مهم آن روزگار بودند. ثروت این شهرها بعدها چنان در پرتغالیها تاثیر گذاشت كه آن مناطق را به عنوان مراكزی نه فقط برای صدور طلا، بلكه جهت استخراج و صدور آهن قرار دادند، بدین ترتیب كه سنگ آهن از آنجا به هندوستان صادر و در آنجا روی آن كار شده و به استیل تبدیل شده و دوباره راهی خاورمیانه میگردید. دیگر صادرات ارزشمند این نواحی عاج و لاك سنگپشت Tovtoise-shell بودند.
ابن بطوطه سفر خویش را از كیلوا رو به سوی ظفار Dhufar واقع در سواحل شبه جزیره عربستان ادامه داد همانجا كه امروزه در یمن واقع گردیده است. این مناطق در زمره سواحل آتشین و هیجانی روزگار باستان بودند. ابن بطوطه گزارش میدهد كه ذرت دانهریز Millet و جو در نزدیكی این شهر كشت میشدند، از طریق چاههای آب بسیار عمیق آبیاری میشدند و برنج از هندوستان وارد میگردید. او مینویسد: «مردم ظفار سوداگر بوده و جز این هیچ گونه امرار معاش دیگری ندارند. وقتی یك كشتی از هند به آنجا وارد میشد، بردگان سلطان با قایقهای كوچك خود به استقبال تازه واردین رفته و رداها جامههای بلندی بر تن صاحب كشتی و كاپیتان آن میپوشانند- آنگونه كه در مورد حسابدار كشتی نیز انجام میدهند. هر مهمانی كه سوار بر قایق شود به مدت سه روز بایستی توسط قایقرانان بومی پذیرایی گردد و از روز چهارم به بعد در اقامتگاه سلطان از او پذیرایی میشود. بومیان منطقه این كار را بیشتر انجام میدهند تا شاید جایزه دوستی مالكان كشتیها را از آن خود كنند. آنها لباسهای نخی میپوشند كه از هند وارد میشود و یك پارچه دراز را بر گرداگرد كمر خود به عنوان شلوار میبندند. آنان پارچههای ابریشمین، و كتانی بسیار مرغوبی تولید میكنند.»
این حقیقت كه پایه صنعتی تولیدات محلی بر ورود مواد خام متكی و استوار است، نشاندهنده این است كه در آن زمان اگرچه نظم و ترتیب اصولی در سیستم حركت كشتیها وجود داشته و اینكه به دلیل حمل و نقل اقلام كم حجم مانند ادویهجات ترافیك دریایی در اقیانوس هند چندان مد نظر نبوده است. محصولات نساجی صادره معمولاً با نان و كره وارداتی از اقیانوس هند مبادله میشد. تولیدات آن مردمان بیشتر توسط ابزار و روشهای فرعی و سنتی انجام و در نتیجه منجر به كارگیری هزاران نفر میشد.موز و تنبول- كه هر دو منشأ هندی داشتند- از طریق كشت آبی در مناطق حاصلخیز اطراف ظفار به عمل میآمد. عربستان جنوبی از گذشتههای دور به خاطر راههای دریاییاش به هند و اتیوپی به عنوان راهرو و دالانی دریایی جهت معرفی و عرضه محصولات شرق و غرب شناخته شده بود، گندم دوروم Duran، ذرت خوشهای Sorghum، نخ، نیشكر Sugarcane، گوش فیل Taro، نیل (وسمه) indigo، پرتغال، لیمو و بیشتر محصولات دیگر از این طریق جابجا میشدند. برخی محصولات همچون گندم و ذرت خوشهای با تنوعی بیشتر از هند وارد و سپس در مقیاسی بسیار زیاد در سراسر آفریقا و اروپا توزیع میگردید.
ابن بطوطه پس از دیدار از عمان و در امتداد سواحل خلیجفارس به هرمز وارد شد. هرمز تا سال ۱۳۰۰ بر روی قاره واقع گردیده بود اما در آن سال فرمانروای آنجا با هدف امنیت بیشتر، به جزیره جارون Jarun نقل مكان كرد. «هرمز جدید» New Hormoz كه به طرز وحشتناكی داغ و سوزان بود، از نظر غذا، سوخت و آب مستقل بود ضمن اینكه به خاطر كنترل و مراقبت هر دو كناره خلیجفارس به وسیله باریكترین نقاط ساحلیاش، از اهمیت استراتژیكی خاصی برخوردار بود. ابن بطوطه میگوید: هرمز شهری بزرگ و زیبا با بازارهای باشكوه چرا كه بندر ارتباطی هند و سند Sind بود. اینجا كالاهای هندی به هر دو عراق (منظور عراق عرب و عراق عجم) یعنی فارس و خراسان صادر میشد. بعدها هرمز به قدری رشد و توسعه یافت كه به عنوان قطب غربی بازرگانی منطقه اقیانوس هند با عدن رقابت میكرد و جایگزین شایستهای برای امپراتوریهای سوداگر منطقه خلیجفارس همچون سیراف Siraf، كیش و سوهار Suhar گردید.
ابن بطوطه در ۱۲ سپتامبر ۱۳۳۳ م. پس از توقفی طولانی و دو ساله و انحراف از مسیر قبلی در داخل ایران، آناتولی و آسیای میانه، سرانجام در سواحل رودخانه ایندوس Indus (سند)- یا كرانه غربی منطقه حكومت محمد شاه دوم سلطان دهلی- از كشتی پیاده شد. به منظور دلسرد كردن بازدیدكنندگان و جلوگیری از ورود بیرویه آنان، مقرر شده بود كه هر شخصی كه میخواست وارد هند شود مجبور بود در مقابل یك منشی اظهارنامهای امضاء كند كه بر مبنای آن وی قسم یاد میكرد كه برای همیشه در هند باقی خواهد ماند. نیز مجبور بود كه هدیهای ارزشمند و معتبر برای سلطان دهلی بفرستد و همواره مامورینی در بندر بودند كه به مسافرین پیشنهاد میكردند به منظور اثبات حسن نیك مهاجرتشان، پولی به سلطان تقدیم كنند و وقتی كه این مسافر هدایای خود را در دهلی تقدیم میكرد، متقابلاً از سوی سلطان- نسبت به ارزش هدیهاش- اجازه مییافت تا در هند اقامت كند. این داد و ستد به تدریج و به صورت ضمنی منجر به نوعی تعهد و قید و بند دو جانبه در زمینه درك پایبندیها و الزامات متقابل میگردید.
یكی از سوداگران اهل تكریت Tikrit مساعدهای به ابن بطوطه تقدیم كرد تا او بتواند ۳۰ اسب و یك بار شتر نیز خریداری كند. این هدایا برای سلطانی كه دارای حوزه حاكمیتی پهناوری بود، بسیار قابل قبول بود و لذا این دوراندیشی و سرمایهگذاری خردمندانه ابن بطوطه از طرف سلطان با پاداشی در خور توجه پاسخ گفته شد بدین ترتیب كه ابن بطوطه به عنوان قاضی دهلی با حقوق سالانه ۱۲۰۰۰ درهم منصوب گردید، حقوقی كه با مالیات دو روستا برابری كرده و نیز شامل حقوقی شیرین به ارزش ۲۰۰۰ دینار میگردید.
و بدین ترتیب بود كه یك طلبه حقوق مراكشی و گمنام، یك شبه تبدیل به مرد ثروتمندی شد. دو سال بعد قحطی و خشكسالی سراسر سرزمینهای تحت قلمرو سلطان را در برگرفته و نابود ساخت این قحطی كه هفت سال به طول انجامید، منجر به شورشی گسترده در سرتاسر منطقه گردید. ابن بطوطه كه دید سراسر سلطاننشین دهلی در حال تباهی است، از سلطان اجازه خواست تا برای تشرف به سفری زیارتی راهی مكه شود و این تنها حربهای بود كه به وسیله آن میتوانست از خدمت سلطان خارج شود. سلطان در آخرین دقایق از ابن بطوطه خواست تا در عوض وی با رهبری یك هیأت سیاسی ۱۵ نفره به همراه چندین بار شتر هدایا به جانب امپراتوری مغولی یوآن Yuan – یعنی طغان تیمور Toghan Temur را برعهده گیرد و بدین ترتیب بود كه ابن بطوطه به طور جهشی این شانس و فرصت را یافت تا با خروجی شكوهمندانه از موقعیتی ناگوار و دشوار همزمان فرصت دیدار سرزمینی جدید را نیز بدست آورد.
مقدمات سفر این هیأت رسمی در اواخر تابستان ۱۳۱۴ م. به مقصد بندر كامبای- فراهم گردید. زمانی كه این هیأت در طول مسیر خود مورد هجوم و حمله غارتگران هندو واقع شد، محمدشاه رقیقالقلب به حومه شهر عقب نشست. ابن بطوطه در كامبای با بندری روبرو گشت كه داراییاش وابسته به صادرات بهترین منسوجات نخی از طریق هند بود كه در روستاهای گجرات تهیه میشدند.
این هیأت سیاسی با كاپیتان كشتی و نیز صاحب آن به نام ابراهیم ملاقات نمود ابراهیم صاحب ۶ كشتی بود. این كشتیها میبایست خیلی عظیم باشند چرا كه در یكی از آنها به نام جاكار Jakar ۷۰ اسب پیشكشی برای امپراتور چینی حمل میگردید. ابن بطوطه به همراه ۵۰ تیرانداز و نیز ۵۰ جنگجوی حبشی بر كشتی جاكار سوار شد. خودش میگوید: «این جنگجویان اربابان این دریا بوده و قدرتشان به حدی بود كه حتی اگر یكی از آنان نیز در این كشتی بود، دزدان دریایی و هندوها هرگز دوباره به فكر حمله به آن نمیافتادند.» در حالی كه كشتی به سمت سواحل غربی هندوستان در حركت بود ابن بطوطه موفق به شمارش ۱۲ حكومت نیمه خود مختار شد كه بقای هر یك از آنان مدیون و مرهون سوداگری با اقیانوس هند بود. فرمانروایان این مناطق هم مسلمان و هم هندو بودند اما بقای تجارت و بازرگانی عمدتاً در اختیار سوداگران مسلمانی بود كه از نژادهای گوناگون و از همه مناطق بودند. در این حكومتهای نیمه مختار كوچك راجاها Rajas از هر داد و ستدی كه انجام میشد، درصدی سود دریافت كرده و در عوض هنگام بازگشت بازرگانان به آنها آزادی اجرای مراسم مذهبی خودشان را اعطا میكردند.
ثروتمندترین شهرها آنهایی بودند كه در امتداد سواحل مالابار Malabar واقع بودند چرا كه آن سرزمینها نه تنها سرچشمه اصلی تهیه فلفل بود كه با قیمت بسیار بالایی، تسلط خود را بر بازارهای چین، اسكندریه، و ونیز همچنان حفظ كرده بود- بلكه همچنین به خاطر وجود چوب ساج Teak- كه در ساخت كشتیها كاربرد داشت- نیز اهمیت و اشتهار زیادی یافته بودند. داستان تجارت ادویه و اهمیت چشمگیر آن غالباً باعث شده بود تا این حقیقت كه قسمت اعظم كشتیرانی و تجارت در اقیانوس هنند نیازمند و محتاج ورود محمولههای دریایی مهمی همچون برنج، چوبهای جنگلی حلب Tin، سنگ آهن Iron ore، اسب، سلاح، منسوجات و دیگر امتعه از سایر مناطق است، كمرنگ گشته و رو به فراموشی رود.
وقتی این ناوگان كوچك بازرگانی به كالیكوت Calicut رسید، مشاهده شد كه ۱۳ كشتی چینی (Jank) در بندر لنگر انداخته و محمولههای آنها جهت حمل به چین بارگیری شده بود. ساختار این نوع كشتیها ابن بطوطه را مجذوب خود ساخته بود به ویژه به خاطر حجرههای كوچك و جداگانهای پوسته كشتی را به چندین حفره بسیار كوچك تقسیم كرده و خطر غرق شدن كشتی را به حداقل میرساند. این كشتیها دارای كابینهای بزرگی بودند كه باعث میشد تعداد زیادی مسافر به راحتی در آن جای گرفته و از دستشویی، حمام و خدمتكار جداگانه آن استفاده كنند. ابن بطوطه نوشته كه یك كشتی بزرگ چینی قادر به حمل یك گروه خدمه هزار نفری بوده است. این مسأله شاید غیر قابل باور به نظر رسیده و محققین در خصوص اندازه و ظرفیت این نوع كشتیها، بحث و جدلهای شدیدی به راه اندازند.
در آن شب طوفانی برپا شد و دو كشتی بزرگ چینی- كه بار آنها بسیار زیاد هم بود- توسط امواج طوفانی دریا به گل نشست و متلاشی گردیدند. بیشتر مسافرین غرق شده و همه هدایای ارسالی برای امپراتوری چینی به قعر دریا فرو رفتند. ابن بطوطه از خطر مرگ رهایی جست چرا كه در زمان طوفان در كشتی نبود بلكه برای اقامه نماز جمعه به ساحل و وارد مسجد شده بود. یكی كشتی كوچك دیگر نیز به نام كاكام Kakam با تمام سرنشینان و محمولهاش در دریا غرق شد. بدین ترتیب ابن بطوطه بدون هیچگونه پول و ثروتی به جز قالیچه نمازش و ۱۰ دینار پول با پای پیاده رهسپار سفر به سوی قویلون Quilon گردید كه در فاصله ۳۰۰ كیلومتری (یا ۱۸۰ مایلی) جنوب ساحل قرار داشت و در آنجا بود كه به وی اعلام شد یك كشتی آماده حركت میباشد. او در آنجا هیچ نشانهای از كشتی كاكام نیافت. بعداً فهمید كه آن كشتی به وسیله كشتیهایی از سوماترا محاصره شده و در نتیجه همسرش فوت كرده و همه داراییاش نیز مفقود گردیده است.
اما ابن بطوطه با این حال تصمیم گرفت تا به سفر خویش به سوی چین ادامه دهد. سرانجام پس از چندین توقف و چندین مصیبت و ناگواری به سونارگون Sonargon وارد شد یعنی همانجایی كه امروزه بنگلادش گفته میشود و در اینجا بود كه ابن بطوطه موفق شد جایی در كشتی برای سفر به سوماترا خریداری كند.
سامودرا، بندری در سواحل شمالی سوماترا بود كه نام خود را به كل این جزیره قرض داده است و نیز نخستین پاسدار خارجی مرزهای اسلام در برابر هجوم عظیم مذاهب هند و بودایی بود یعنی همانجا كه امروزه مجمعالجزایر اندونزی خوانده میشود ضمن اینكه مدل و نمونهای از گویش زبان مالایی Malay در بین مقامات عالی رتبه مسلمانی بود كه در ۳۰۰ سال نیز همچنان تداوم داشت. فرمانروای سامودرا به نام الملك الظاهر، ابن بطوطه را به خرج خود با یك كشتی چینی پر ساز و برگ روانه گوانگژو Guangzho كرد، شهری كه ماركوپولو آن را زیتون Zaitun نامیده بود. این كشتی در آوریل سال ۱۳۴۶ م. به محض اینكه بادهای موافق جنوب شرق شروع به وزیدن كردند، به آب انداخته شد و سفر خود را آغاز كرد. چین در آن زمان به وسیله سلسله مغولی یوآن فرمانروایی میشد كه مهمترین فرمانروای آن قوبیلان خان بود یعنی همان كس كه در زمان سفرهای ماركوپولو به چین در آنجا فرمانروایی میكرد. پادشاهان این سلسله گرچه كه مسلمان نبودند ولی به شدت به كارمندان دولتی و مشاوران نظامی مسلمان بود تكیه و اعتماد داشته و داد و ستد با مسلمین را تشویق میكردند.
تحت حاكمیت همین سلسله یوآن بود كه سوداگران مسلمان خود را به عنوان كلیدهای اصلی شاهراهای تجاری امتداد رودخانه و آبراههای امپراتوری چین مطرح ساختند. این تدارك عظیم در راستای بهرهوری اقتصادی كالاهای چینی نسبت به سایر مسیرهای تجاری دریای منطقه، درست به مانند رشد و تعالی مقامات مسلمان در مجمعالجزایر اندونزی بود كه باعث شد سوداگران مسلمان، اتحادیههای تجاری چینی را بنیانگذاری نمایند. مالایا و اندونزی تبدیل به گردونههای تجاری تولیدات چینی- كه در غرب توزیع میگردید- شدند. با این حال ابن بطوطه تحت تاثیر مسائلی همچون پول كاغذی (اسكناس)، منسوجات ابریشمین و ظروف چینی، بسیار مجذوب چین گشته بود و از نظر او چین تنها كشوری بود كه هر زمان به دیدار آن میرفت تحت تاثیر فرهنگ آن قرار گرفته و شوكه میشد. آن چنان كه خودش میگوید: «هر وقت كه من از منزل خارج میشوم، چیزهای نكوهیده و سرزنش باری میبینم و آن قدر مضطرب میشوم كه ترجیح میدهم بیشتر اوقات در منزل بمانم و تنها زمانی كه ضروری باشد منزل را ترك میكنم.» با این حال در همان زمان او اینگونه اظهار عقیده كرد: «چین امنترین و راحتترین كشور دنیا برای جهانگردان است.» گزارش او از سفرهایش به سراسر چین از آنجا كه فاقد یكسری جزئیات و صفات ممیزه میباشد باعث میشد تا مابقی سفرهای وی بسیار سرگرم كننده و جالب به نظر برسند. همچنین گزارش سفرهای وی به هانگ چو Hangchou آنجا كه امروزه بجینگ Beijing نامیده میشود- آنقدر مهمل و پوچ تشریح شده كه باعث گردیده این سوظن پدید آید كه آن مناطق وجود خارجی داشته بلكه صرفاً توسط ابن بطوطه اختراع شدهاند! توقف وی در چین كوتاه و مختصر بود و فرا رسیدن دسامبر ۱۳۴۶ م. به قویلون بازگشت و از آنجا راه خود را به سوی زادگاه بومی خویش مراكش ادامه داد.
مترجم: علی صفرنژاد، كارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی
منبع: Saudi Armco World July /August ۲۰۰۵
منبع: Saudi Armco World July /August ۲۰۰۵
منبع : مسافران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست