چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

مرکل پدیده سیاسی آلمان


مرکل پدیده سیاسی آلمان
فیزیكدانی كه سیاستمدار شد
آنجلا دوروتی كاسنر Agela Dorothea Kaser در ۱۷ ژوئیه ۱۹۵۴ از یك مادر معلم در هامبورگ به دنیا آمد. پدرش یك كشیش پروتستان اهل آلمان شرقی بودكه برای تحصیلات مذهبی در جمهوری فدرال آلمان به سر می برد. آنجلا شش ماهه بود كه خانواده اش به آلمان شرقی بازگشت و او به اتفاق خواهر و برادر خود در براندنبورگ رشد كرد. در شهر تمپلین (Templi) به مدرسه رفت و از ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ دبیرستان پلی تكنیك را گذراند و در ۱۹۷۳ دیپلم گرفت. بنابراین آنجلا در یك جامعه بسته سوسیالیستی بزرگ شده بود. از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸ در دانشگاه لایپزیگ در رشته فیزیك به تحصیل پرداخت و در پایان پیشنهاد وزارت امنیت جمهوری دموكراتیك آلمان را برای اشتغال به كار نپذیرفت. او به علت تعلق داشتن به یك خانواده مذهبی از حمایت های دولتی محروم ماند. در ۱۹۷۷ با یك فیزیكدان به نام اولریش مركل (Ulrich Merkel) در برلین شرقی ازدواج كرد. از آن جا كه دختران آلمانی نام فامیلی شوهران خود را می گیرند، پس از گرفتن طلاق در ۱۹۸۲ نام خانوادگی مركل را حفظ كرد و برای بار دوم كه در دسامبر ۱۹۹۸ با شوهر كنونی خود یوآخیم زاوئر كه استاد شیمی در برلین بود، ازدواج كرد. آنجلا مركل به همین نام معروف بود. وی فرزندی ندارد.
خانم مركل از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ به عنوان همكار علمی در انستیتو شیمی فیزیكی وابسته به آكادمی علوم برلین شرقی فعالیت می كرد. در ۱۹۸۶ به اخذ درجه دكترا موفق شد تا سقوط حكومت جمهوری دموكراتیك آلمان هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت. با این وصف از آلودگی همكاری با رژیم كمونیستی حاكم بر شرق آلمان در امان ماند و به عضویت هیچ حزب و گروه سیاسی در آن كشور درنیامد. این مسئله امتیاز مهمی برای پیشرفت آینده او شد. بعد از فروپاشی دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ در تاسیس حزب حركت دموكراتیك مشاركت كرد و چهار ماه بعد به عضویت حزب دموكراتیك مسیحی (CDU) درآمد. آنجلا مركل به سرعت ترقی كرد و در اولین حكومت آلمان متحد به صدراعظمی هلموت كهل در ۱۹۹۱ در حالی كه فقط ۳۶ سال داشت، به وزارت خانواده و جوانان منصوب شد. در عین حال به معاونت ریاست فدرال حزب دموكرات مسیحی رسید. از ۱۹۹۲ ریاست این حزب را در ایالت مكلنبورگ -فورپومرن در شمال شرقی آلمان برعهده گرفت. مركل در ۱۹۹۴ پس از سقوط حكومت هلموت كهل اولین زنی بود كه دبیر كل حزب دموكرات مسیحی شد. در سال ۲۰۰۰ بعد از استعفای ولفگانگ شویبله رهبر حزب به ریاست آن برگزیده شد. وی نخستین زنی بود كه به رهبری بزرگ ترین حزب سیاسی آلمان رسید و باز اولین زنی بود كه ریاست فراكسیون حزب دموكرات مسیحی را در مجلس فدرال (بوندس تاگ) برعهده گرفت. پس از شكست ادموند اشتویبر كاندیدای ائتلاف احزاب مسیحی در انتخابات سراسری آلمان در سال ۲۰۰۲ و در پی مشاجرات سیاسی شدید مركل به ریاست فراكسیون مشترك احزاب دموكرات مسیحی / سوسیال مسیحی (CDU-CSU) در مجلس فدرال انتخاب شد. این سمت مهم و تعیین كننده ای جهت نامزدی وی برای صدراعظمی آلمان در انتخابات سراسری ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۵ بود كه طی آن هیچ یك از احزاب سیاسی نتوانستند اكثریت لازم را برای تشكیل حكومت به دست آورند. به ناچار دو حزب بزرگ سوسیال دموكرات و اتحادیه دموكرات مسیحی / سوسیال مسیحی دست به ایجاد ائتلاف بزرگ زدند كه تحقق آن هم به آسانی صورت نگرفت و دو ماه بحران یساسی را در آلمان به همراه داشت. سرانجام با توافقی كه به عمل آمد گردهارد شرودر با ابراز شهامت سیاسی و به منظور جلوگیری از بی ثباتی آلمان قدرت را به رقیب خود آنجلا مركل واگذار كرد. در مقابل حزب سوسیال دموكرات از امتیاز دارا بودن هشت وزیر در كابینه فدرال از جمله وزارت خانه های مهم امور خارجه، دارایی و معاونت صدراعظم برخوردار شد. در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۵ توافق نامه همكاری دو حزب برای چهار سال آینده به امضا رسید و راه برای صدارت مركل هموار شد.
عوامل ترقی و پیشرفت سیاسی مركل
سوال اساسی این است كه در جامعه مردسالار آلمان چگونه یك زن توانست بدون هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی، ایراد سخنرانی و ارائه مقاله یا هرگونه كتاب یا نوشته ای و فقط با شش ماه عضویت در حزب دموكرات مسیحی به وزارت فدرال آلمان متحد برسد و به سرعت ترقی كند و به بالاترین سطح قدرت در جامعه دست یابد؟ پاسخ این سوال به نقش پدر مركل هورست كاسنر (Horst Kaser) در مبارزه مسالمت آمیز با حكومت آلمان شرقی و مقاومت در مقابل كمونیسم و همكاری با جنبش مقاومت جمهوری دموكراتیك آلمان مربوط می شود. پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳ والتر اولبریشت رهبر حزب حاكم اتحاد سوسیالیست آلمان (SED) دست به اقداماتی بر ضد نفوذ كلیسا در جامعه آلمان شرقی زد و تلاش كرد تا آن را در نظام دولتی ادغام كند. در ۱۹۵۴ پدر مركل از سوی محافل سیاسی پروتستان آلمان غربی ماموریت یافت تا با تاسیس یك مركز آموزشی به تعلیم كشیش ها و واعظان مسیحی بپردازد و از این طریق با سیاست ضد مذهبی اولبریشت مقابله كند. وی با طرح برنامه ای به نام كلیسا در سوسیالیزم با حكومت آلمان شرقی از در آشتی درآمد و توانست به فعالیت های مذهبی خود ادامه دهد. در نتیجه روابط دولت و كلیسا به خصوص پس از تشدید بحران اقتصادی -سیاسی جمهوری دموكراتیك آلمان دوستانه شد. كلیسا برای ایجاد ثبات داخلی و تحكیم مناسبات بین دو آلمان كه از دوران حكومت ویلی برانت صدراعظم سوسیال دموكرات آلمان غربی با سیاست گرایش به شرق آغاز شده بود، مورد توجه قرار گرفت. اولبریشت كلیسای پروتستان را محفل سفید نامید و خواستار جلب نظر آن شد. با عنوان رسمی كلیسا در سوسیالیزم پدر مركل نفوذ آشكاری در جامعه آلمان شرقی یافت كه نظیر آن در هیچ یك از كشورهای كمونیستی اروپای شرقی دیده نمی شد. به این ترتیب هورست كاسنر به صورت اپوزیسیونی در مقابل رژیم حاكم بر جمهوری دموكراتیك آلمان درآمد. كلیسا در جریان وحدت دو آلمان از ۱۹۸۹ نقش مهمی ایفا كرد و در عین حال خواستار اصلاح سرمایه داری غرب شد. كلیسای پروتستان آلمان شرقی در اعتراض جمعی ضد رژیم كمونیستی حاكم نقش كلیدی داشت و اپوزیسیون را هدایت می كرد. عوامل دولتی را هم از توسل به زور بازمی داشت. در ۱۹۸۹ در راس انقلابیون جمهوری دموكراتیك آلمان كسانی قرار داشتند كه با محافل كلیسایی آن كشور در ارتباط بودند. از جمله این افراد لوتار دو مازیر (Lothar dee Maiziere) آخرین نخست وزیر آلمان شرقی بود كه از آشنایان پدر مركل به شمار می رفت. این سیاستمدار دموكرات مسیحی آنجلا مركل را به سمت معاون سخنگوی دولت خود منصوب كرد و هم او بود كه با معرفی مركل به هلموت كهل در رسیدن وی به وزارت خانواده و جوانان آلمان در ۱۹۹۱ نقشی اساسی داشت.در نتیجه پدر مركل را می توان محور توجه به او دانست و كمك به پیشرفت وی را نوعی قدردانی از خانواده مركل به شمار آورد. اما این مسئله پایه كار تلقی می شود و عوامل اصلی ترقی مركل را می توان چنین برشمرد:
۱ - اتفاق تاریخی: درست در دوران شكوفایی زندگی او جریان وحدت دو آلمان روی داد.
۲ - فقدان شخصیت های در آلمان شرقی كه با رژیم آن دولت همكاری نداشته باشند و لازم بود پس از تشكیل آلمان متحد به حكومت جدید بپیوندند.
۳ - سوابق پاك سیاسی آنجلا مركل كه از هرگونه آلودگی بركنار بود.
۴ - داشتن اعتقادات مسیحی و اهل خانواده بودن مركل
۵ - كیفیت شخصیت مركل كه جلب اعتماد می كند و او را دوست داشتنی می سازد.
۶ - قدرت طلبی شخصی كه در او انگیزه های قوی برای احراز پست های مهم و قبول مسئولیت وجود دارد.
۷ - بخت و اقبال بلند به طوری كه رقیبان حزبی او مانند اشتویبر شكست می خوردند و یا مثل گرهارد شرودر كه اسباب سقوط خود را فراهم می ساختند.
سرنوشت سیاسی مركل نشان داد كه هنوز در آلمان لائیك مذهب از جایگاه مهمی برخوردار است.
صدراعظمی مركل
صدراعظم آلمان كه مقتدرترین شخص كشور است هم انتخابی و هم انتصابی است؛ به این معنا كه مردم آلمان در همان روز انتخابات سراسری كه نمایدگان مجلس فدرال (بوندس تاگ) را انتخاب می كنند، با رای دوم خود در تعرفه انتخاباتی درواقع صدراعظم را هم برمی گزینند. وی معمولا رهبر حزبی است كه اكثریت آرا را به دست آورده است. ولی او باید در بوندس تاگ اكثریت مطلق (نصف به علاوه یك) آرای نمایندگان مجلس را نیز كسب كند.نظر مجلس به رئیس جمهور فدرال اعلام می شود و او با صدور حكمی سیاستمدار انتخابی را به صدراعظمی منصوب می كند. صدراعظم می باید در مجلس فدرال حاضر شود و به اتفاق یكایك وزیران كه خود تعیین كرده است، سوگند یاد كند. وزرا نیازی به كسب رای اعتماد مجلس ندارند، زیرا خود در عین حال نماینده همان مجلس نیز هستند. آن گاه هیات دولت در مجلس شورای فدرال (بوندس رات) حضور می یابند و مراسم معارفه به صورت تشریفاتی صورت می گیرد. سپس صدراعظم سابق (شرودر) و جانشین او (مركل) در اداره صدارت عظما حاضر می شوند و صدراعظم جدید با همكاران خود كه قرار است كارهای او را اداره كنند، آشنا می شود. این اداره مهم ۴۶۵ كارمند و كارشناس دارد و ریاست آن با وزیر مشاور صدراعظم است. پست وی بسیار مهم است؛ زیرا او هماهنگ كننده تمامی سازمان های اطلاعاتی، امنیتی، حفاظتی و پلیسی دولت آلمان است و اخبار و اطلاعات محرمانه از طریق وی به آگاهی صدراعظم می رسد و مورد مشورت و تصمیم گیری قرار می گیرد. تمام این مراسم در روز ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵ انجام شد. در ساعت ۱۰ صبح جلسه علنی مجلس فدرال كه ۶۱۴ عضو دارد به ریاست نوربرت لامرت (دموكرات مسیحی) تشكیل شد و طی تشریفات خاصی یك یك نمایندگان رای محرمانه خود را به صندوق ریختند. برای صدارت مركل ۳۰۸ رای موافق لازم بود. از ۶۱۲ نماینده حاضر در جلسه ۳۹۷ رای موافق، ۲۰۲ رای مخالف، ۱۲ رای ممتنع و یك رای باطلب به دست آمد.گرچه مركل با كسب اكثریت مناسبی به صدارت عظمی رسید، ولی بنا به عقیده ناظران سیاسی او می توانست ۴۴۸ رای موافق ائتلاف بزرگ (اتحادیه دموكرات مسیحی / سوسیال مسیحی ۲۲۶ كرسی و حزب سوسیال دموكرات ۲۲۲ كرسی) را داشته باشد و دادن ۵۱ رای مخالف به مركل از سوی آن دسته از سوسیال دموكرات ها كه مخالف تشكیل حكومت ائتلاف بزرگ بودند شروع خوبی برای همكاری دو حزب ائتلافی با یكدیگر نیست به هر حال در ساعت ۱۲:۳۰ همان روز در كاخ پذیرایی شالوتنبورگ رئیس جمهوری آلمان هورست كولر حكم صدراعظمی آنجلا مركل و حكم انتصاب وزیران را به دست آن ها داد . در ساعت ۱۶ مراسم سوگند در بوندس تاگ انجام شد و هنگام غروب اولین جلسه كابینه جدید به ریاست مركل در برلین تشكیل شد و صدراعظم جدید رسما كار خود را آغاز كرد.تكلیف سیاسی صدراعظم آلمان را اوضاع داخلی كشور معلوم می كند. اگر او نتواند به وعده های خود برای انجام اصلاحات اقتصادی از جمله كاهش بیكاری و گسترش رفاه عمومی عملی كند، اعتماد عمومی را از دست می دهد و از قدرت می افتد. وجود ۹/۴ میلیون نفر بیكار در آلمان سبب شده است كه دولت بالاترین رقم پولی را در جهان به عنوان بیمه بیكاری بپردازد
ویژگی های حكومت ائتلاف بزرگ
اولین ویژگی این حكومت ریاست یك زن به عنوان صدراعظم بر همه امور آلمان است. از آن جا كه قانون اساسی آلمان تمامی اختیارات را در شخص صدراعظم متمركز كرده و او را مسئول اداره كشور شناخته است، مركل راه دشواری در پیش دارد به خصوص آنكه طی ۱۵ سال فعالیت سیاسی، دشمنان متعددی حتی در حزب خود پدید آورده است. نخستین ائتلاف بزرگ آلمان (۱۹۶۹-۱۹۶۶) كه به خاطر اجرای برنامه های اقتصادی، جبران كسر بودجه، مبارزه با بیكاری و مقابله با افراط گرایی راستی ها به وجود آمد، در نتیجه سیاست گرایش به شرق سوسیال دموكرات ها به رهبری ویلی برانت از هم پاشید. تفاوت این دو ائتلاف در این است كه در ۱۹۶۶ حكومت آلمان به شدت تحت سلطه آمریكا بود و كورت كیسینگر (Kurt Kiesiger) صدراعظم اتوریته ضعیفی داشت. ائتلاف بزرگ كنونی در آلمانی شكل گرفته كه داعیه سیاست جهانی دارد و دومین قدرت اقتصادی بزرگ دنیاست و اتحادیه اروپایی را رهبری می كند تا با آمریكا رقابت كند.دومین ویژگی این حكومت آن است كه رهبران دو حزب موتلفه یعنی آنجلا مركل (دموكرات مسیحی) و ماتیاس پلاتزك (Mathias Platzeck) سیاستمدارانی از بخش شرقی آلمان هستند كه تاكنون همچنان از بخش غربی عقب مانده است و با مشكلات بسیاری روبه روست. ائتلاف بزرگ تلاش خواهد كرد تفاوت زندگی در دو بخش آلمان را به حداقل برساند. سومین ویژگی ائتلاف بزرگ پشتیبانی ۷۰ درصد رای دهندگان آلمانی از دو حزب موتلفه است. در انتخابات ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۵ اتحادیه دموكرات مسیحی / سوسیال مسیحی ۲/۳۵ درصد و حزب سوسیال دموكرات ۳/۳۴ درصد كل آرا را به دست آوردند. بنابراین حكومت مركل از حمایت اكثریت مردم برخوردار است و می تواند برنامه های خود را به اجرا درآورد.
چهارمین ویژگی ائتلاف حاكم این است كه صدراعظم فدرال را تعدادی از وزیران یاری می دهند كه هریك كارایی، تجربه و اعتبار جهانی بالایی دارند. از جمله می توان به فرانتس مونته فرینگ معاون صدراعظم و وزیر كار، فرانك والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه، خانم اورسولا اشمیت وزیر بهداشت (هرسه از حزب سوسیال دموكرات)، ولفگانگ شویبله وزیر كشور (از حزب دموكرات مسیحی) و هورست زیهوفر (از حزب سوسیال مسیحی) اشاره كرد.
برنامه اصلاحات داخلی
تكلیف سیاسی صدراعظم آلمان را اوضاع داخلی كشور معلوم می كند. اگر او نتواند به وعده های خود برای انجام اصلاحات اقتصادی از جمله كاهش بیكاری و گسترش رفاه عمومی عملی كند، اعتماد عمومی را از دست می دهد و از قدرت می افتد. وجود ۹/۴ میلیون نفر بیكار در آلمان سبب شده است كه دولت بالاترین رقم پولی را در جهان به عنوان بیمه بیكاری بپردازد. ایجاد اشتغال و كاهش بیكاری پس از یك سال تا ۵/۳ میلیون نفر مهم ترین هدف حكومت مركل است. اصلاح نظام مالیاتی و خدمات درمانی نیز در اولویت قرار دارند. به منظور جذب سرمایه گذاری خارجی به اصلاح بازار كار دست زد. وی برای بهبود وضع اقتصادی كشور مردم آلمان را به فداكاری، تحمل ریاضت و انجام كار بیشتر فراخواند. افزایش مالیات بر ارزش افزوده از ۱۶ به ۱۹ درصد از اول ژانویه ۲۰۰۷ موجب تأمین ۲۵ میلیارد یورو درآمد برای دولت تا سال ۲۰۱۰ می شود كه امكان سرمایه گذاری در بخش های آموزشی، خانواده و ترافیك را فراهم می كند. تأمین مبلغ ۳۹ میلیارد یورو به عنوان بودجه ذخیره برای پر كردن كسری بودجه دولت تا سال ۲۰۱۰ از طریق دریافت مالیات های مستقیم تصویب شده است.افزایش سن بازنشستگی از ۶۵ به ۶۷ سال از سال ۲۰۱۴ و مطالعه برای توقف نیروگاه های هسته ای تا ۲۰ سال دیگر از جمله موارد توافق در ائتلاف بزرگ است.
سیاست خارجی
آلمان كشوری است كه سرنوشت آن در سیاست خارجی تعیین خواهد شد. از این رو مركل در اولین روز كاری حكومت خود در ۲۳ نوامبر طبق یك سنت سیاسی به پاریس رفت و در مذاكره با ژاك شیراك رئیس جمهور فرانسه وفاداری آلمان نسبت به عهدنامه دوستی و همكاری بین دو كشور را (معروف به قرارداد الیزه كه در ۲۲ ژانویه ۱۹۶۳ توسط كنراد آدنائر اولین صدراعظم آلمان و ژنرال دوگل رهبر فرانسه در پاریس امضا شد) ابراز داشت. آن گاه با سفر به بروكسل با مقامات عالی اتحادیه اروپایی مانند خوزه مانوئل باروسو رئیس كمیسیون اروپا، خاویر سولانا مسئول هماهنگ كننده سیاست خارجی و امنیتی مشترك اروپا، جوزف بورل رئیس پارلمان اروپا و هوپ شفر دبیر كل ناتو گفت وگو كرد و تعهدات آلمان را در مورد اجرای برنامه های آن اتحادیه از جمله تأمین بودجه و كمك به سیاست منطقه ای مورد تایید قرار داد. مركل در ۲۴ نوامبر به لندن عزیمت كرد و با تونی بلر، نخست وزیر انگلستان كه ریاست شش ماهه بر اتحادیه اروپایی را برعهده دارد، مذاكره كرد و طی آن تفاهم انگلستان نسبت به تنظیم بودجه مالی اتحادیه تا سال ۲۰۱۳ را خواستار شد. مهم ترین وظیفه مركل ترمیم روابط آلمان با آمریكاست كه به خاطر مخالفت گرهارد شرودر با حمله نظامی آمریكا به عراق تیره شده بود. وی طی سفر به واشنگتن در فوریه ۲۰۰۳ یعنی چهار هفته قبل از آغاز جنگ با جرج بوش ملاقات و سیاست حزب دموكرات مسیحی را مبنی بر مخالفت با حمله به عراق اعلام داشت، ولی در مارس ۲۰۰۳ از توسل به زور به عنوان آخرین راه خروج از بحران عراق موافقت كرد و از قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت ملل متحد حمایت به عمل آورد.به طور كل آلمانی ها بر سر برخی مسائل با متحد بزرگ خود مشكل دارند كه موارد عراق، بالكان، اروپای شرقی، آفریقا، خاورمیانه، همكاری با روسیه و جمهوری اسلامی ایران از آن جمله اند. مثلا آمریكا خواهان جدایی كوزوو از صربستان است، ولی مركل با كسب استقلال كوزوو مخالفت می كند. همچنین آمریكا خواهان عضویت تركیه در اتحادیه اروپایی است، ولی مركل با آن مخالفت می كند.به طور كلی صدراعظم جدید در نظر دارد اصلاحاتی در سیاست خارجی آلمان صورت دهد. از جمله در رابطه با آمریكا اصرار شرودر در مخالفت با اقدامات آن دولت را تعدیل كند و هماهنگی و همكاری بیشتری با واشنگتن به عمل آورد. برای این منظور در ۲۸ نوامبر فرانك والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان به آمریكا عزیمت كرد و در مذاكره با مقامات آن دولت از جمله كاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمادگی آلمان را برای كمك به استقرار امنیت در عراق و بازسازی این كشور و نیز آموزش نیروهای پلیس عراق اعلام داشت. اشتاین مایر تمایل مركل را به بهبود، تعمیق و توسعه مناسبات برلین، واشنگتن را به مقامات آمریكایی ابراز داشت. یكی از مسائل مورد گفت وگو تعطیل پایگاه های نظامی آمریكا در خاك آلمان و خروج ۷۱ هزار نفر از نظامیان آمریكایی باقی مانده در این كشور بود. قرار است آمریكا تا سال ۲۰۰۷ تعداد ۱۱ پایگاه خود را در آلمان برچیند و به جای آن نیروی واكنش سریع مستقر سازد تا در مواقع اضطراری بتواند در مقابل تهدیدات امنیتی آن ها را به كار گیرد.در رابطه با روسیه روابط دوستانه مخصوص پوتین و شرودر دیگر تكرار نخواهد شد و مركل از نفوذ مسكو در مسائل اروپا از جمله در كشورهای اروپای شرقی جلوگیری خواهد كرد. البته همكاری های گسترده اقتصادی آلمان با روسیه به ویژه در بخش نفت و گاز ادامه می یابد. سوابق نشان می دهد كه مناسبات دو كشور همیشه در دوران حكومت سوسیال دموكرات ها بر آلمان - ویلی برانت و شرودر -گرم تر و عمیق تر بوده است. در رابطه با چین، آلمان تحت فشار آمریكا مبتنی بر ادامه تحریم تسلیحاتی آن كشور به بهانه نقض حقوق بشر است. مركل ضمن گسترش همكاری های اقتصادی آلمان و چین در زمینه دفاعی و امنیتی از سیاست خارجی مشترك اروپایی پیروی خواهد كرد.در ارتباط با اسرائیل صدراعظم آلمان وارث سیاست كنراد آدنائر است كه از اسرائیل به عنوان عامل مبارز با كمونیسم در خاورمیانه و مقابله با نفوذ شوروی در این منطقه حمایت می كرد. گرهارد شرودر روابط خوبی با اعراب برقرار كرده بود و می كوشید بین فلسطینی ها و اسرائیل جنبه اعتدال را نگه دارد. به نظر می رسد كه به قدرت رسیدن مركل در این رابطه به ضرر اعراب است و همكاری های آلمان با اسرائیل تقویت خواهد شد.در ارتباط با عضویت تركیه در اتحادیه اروپایی آنجلا مركل در مبارزات انتخاباتی مخالفت خود را بارها اعلام كرده و گفته بود كه فقط با مشاركت تركیه در همكاری با اتحادیه اروپایی و نه عضویت كامل این كشور موافقت دارد. برخی از تحلیل گران سیاسی باتوجه به اعتقادات مسیحی صدراعظم آلمان و این كه وی مجبور است نظر مخالف متحدان كاتولیك خود در حزب سوسیال مسیحی ایالت بایرن (CSUرا كه به شدت با الحاق تركیه به اروپا مخالفند مورد ملاحظه قرار دهد. به قدرت رسیدن مركل را به معنای از دست دادن شانس تركیه برای عضویت در اتحادیه اروپایی می دانند. مركل در ملاقات خود با عبدالله گل در برلین در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۵ (دو روز قبل از انتصاب به صدراعظمی) اظهار داشت: تركیه به منظور برخورداری از عضویت دائم در اتحادیه اروپایی باید همچنان بر روند اصلاحات ادامه داده و به تغییرات خواسته شده این اتحادیه جامه عمل بپوشاند. در اجلاس سران اروپا -مدیترانه (Euromed) كه در ۳۰ نوامبر ۲۰۰۵ در بارسلون اسپانیا برگزار شد، مركل در ملاقات با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر تركیه به وی اطمینان داد كه آلمان با گفت وگوهای مربوط به عضویت آن كشور در اتحادیه اروپایی مخالفت نخواهد كرد، ولی به خوبی معلوم است كه این مذاكرات روندی ۱۰ ساله دارد و در دو دوره چهارساله احتمالی صدارت مركل به نتیجه نخواهد رسید.

علی رحمانی كارشناس امور آلمان
منبع : روزنامه همشهری