سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
پژوهشی در نسبت دین و عرفان
برای آنکه دین و عرفان را با یکدیگر مقایسه کنیم، باید نخست تعریفی از اسلام و عرفان ارائه دهیم. اسلام دینی است استوار بر سه اصل توحید، نبوت و معاد. اساس عرفان نیز این است که جهان دو رویه ظاهری و رویه باطنی: کثرت و وحدت دارد. دیدگاه عرفانی بر اصولی چون وحدت وجود، نزول و صعود وجود، سلوک و مجاهده، فنا، کشف و شهود، ریاضت، عشق و محبت و راز و رمز استوار است.
زهد اسلامی زمینهساز تصوف است و تصوف اسلامی نیز از تعالیم ادیان و مکاتب پیرامونش اثر پذیرفته است. البته تعالیم قرآنی و سنت نبوی در پیدایی مفهوم زهد نقش داشتهاند. در ظاهر دین اسلام، دعوتی به اصول و مبانی عرفان مشاهده نمیشود. جوانههای عرفان نیز بهدست عارفانی چون رابعه عدویه تا حارث حماسبی شکوفا شد و در دوره بعد نیز از بایزید بسطامی تا شبلی، به اوج و رشد رسید. مرحله نظم و کمال عرفان هم با نوشتههای کلابادی و مکی و ابن عربی و مولوی صورت پذیرفت و پس از آن با صدرالدین قونیوی تا ابن حمزه فناری به مرحله شرح و تعلیم رسید.
در فضای فرهنگ اسلامی، بسیاری از عالمان عرفان را نمیپذیرند و آنرا بهطور کلی رد میکنند. براین اساس، حتی اینکه منشأ پیدایش تصوف تعالیم شیعه بوده باشد، مورد تردید و انکار است. امامان(ع) و علمای بزرگ شیعه بر ضد تصوف سخن گفته و شیعیان را به طرد آنها راهنمایی کردهاند. مقدس اردبیلی، علامه مجلسی از شیعه و ابن جوزی و ابن تیمیه از اهل سنت، از آن جملهاند. در مقابل، کسانی از علمای دین نیز موافق و مدافع تصوف بودهاند. البته کسی چون ابن عربی نیز عرفان را با ادیان آسمانی یکی نمیداند و آن دو را جدا از یکدیگر میشمارد. حقیقت این است که منشأ معرفتی دین، وحی است و منشأ معرفتی عرفان، تجربههای افراد از وصول به حقیقت و مکاشفهها و مشاهدهها. در دین معرفت برپایه خودآگاهی، هوشیاری، تعلیم، بیرون و با زبانی عادی و معمولی است. اما در عرفان، ناهوشیاری، تجربه، درون و زبان پیچیده و رمزی، اساس دریافتهاست.
اگر بخواهیم دین و عرفان را مقایسه کنیم، باید هستیشناسی و عرفان را واکاویم، این دو هستیشناسی البته تفاوتهای روشنی با یکدیگر دارند. زمینههای این تفاوت به دو برداشت از مفاهیمی چون ذات و صفات مبدأ، واقعیت جهان، انگیزه آفرینش، چگونگی پیدایش جهان و حتی مفهوم معاد بازمیگردد.
انسان در کانون توجه تعالیم دین و عرفان قرار دارد. نگاه هر دو مکتب به انسان از نظر تکریم مقام او مانند هم است، اما از نظر مبانی و مسائل تفاوتهای بسیاری با هم دارند. علمای دین و عرفا، هردو، اصل خلافت انسان را میپذیرند، اما در حقیقت و معنای این خلافت با یکدیگر اختلاف دارند. در همین انسانشناسی مفاهیم تکلیف انسان، منشأ و مقدار آن و نیز سرانجام کار انسان در دو دیدگاه دینی و عرفان تفاوتهایی روشن مییابد.
در حوزهٔ بعثت و نبوت نیز دین و عرفان هردو بر لزوم بعثت و هدایت تأکید میورزند، اما عرفا نبوت را براساس نیاز انسان به معرفتی برتر از معرفتهای حسی و عقلی (معرفت شهودی و کشفی) لازم میدانند. ماهیت نبوت، فرایند تنزیل و بهویژه بحث خاتمیت در نگاه دین و عرفان معانی و سویههای متفاوتی دارند. در عرفان همواره دو شبهه جدالبرانگیز دربارهٔ مسأله نبوت مطرح بوده است: عدم ختم نبوت تعریف؛ برتری ولایت بر نبوت. اینکه قطبی شخصاً به معارفی از سنخ معارف دست یافته باشد، بههیچروی با کتاب و سنت سازگار نیست.
در عین حال، عرفا معتقدند که مرتبهٔ ولایت پیامبران بر مرتبهٔ نبوت و رسالتشان برتری دارد. در عرصهٔ مبانی اخلاق و رفتار انسانی، دین و عرفان تشابهات والبته تفاوتهایی دارند. بررسی این حوزه، منوط به بحث دیدگاههای این دو درباب آزادی و اختیار انسان، اخلاق فردی، خانوادگی و اجتماعی است. در عرفان عناصر بسیاری وجود دارند که میتوانند مبنای یک اخلاق پسندیده باشند. یکی از این عناصر که اصل اصالت باطن و خیالی بودن ظاهر است، آثار و لوازمی درپی دارد. تساهل و تسامح در برابر ادیان مختلف، مدارا با گناهکاران و مسامحه و بیاعتنایی به زبان و بیان، از آن جملهاند.
درباب ولایت و خلافت نیز دین ولایت و امامت امام یا خلیفه را تشریعی میداند، اما عرفا آن را تکوینی میشمارند. نظریهٔ ولایت در عرفان چند نکتهٔ بینادین دارد، استمرار ولایت پس از ختم نبوت، استمرار فیض معرفت با وجود اولیا، ارائه اعجاز انبیا بهصورت کرامت اولیا و سلسلهمراتب علما و اولیا از آن جمله بهشمار میآیند. یک تفاوت دیگر دین و عرفان نیز آن است که زبان قرآن، زبانی عادی، صریح و روشن است، اما زبان عرفان، زبانی غیرعادی، اشارهای و غیرصریح است. زبان عرفان، زبان اشاره نامیده میشود و با زبان وحی نمیسازد.
در هر حال، عرفان اصول و مسائلی دارد که اسلام آنها را مطرح نساخته و مردم را به آنها دعوت نکرده است. عرفان مکتبی مستقل است که از آبشخورهای گوناگون نیز تغذیه کرده است. این موارد البته بهمعنای مخالفت با عرفان نیست. دین از عرفان جداست، ولی حمایت و نشر آن نیز ممکن و مفید است. عرفان مزاحم دینداری و تفکر نیست و گونهای انتخاب آزادنهٔ انسان است، نه یک تکلیف دینی. از سوی دیگر، عرفان جاذبه دارد و نیز آثار و پیامدهای مفید و مثبتی با خود میآورد.
بسیاری از مکارم و خصلتهای والای انسانی از دیدگاه عرفانی برمیآید و با آن رشد میکند. چشم پوشیدن از عرفان حتی با منطق نیز نمیسازد. البته مخالفت علما و دینداران، دینی کردن عرفان، بحثی شدن آن و سرانجام، خانقاهی شدن و دشوار بودن مسیر عرفان، از مشکلات و موانعی است که عرفان و سیر و سلوک در جامعهٔ ما با آنها رویاروست.
منبع: کتاب: پژوهشی در نسبت دین و عرفان (۳۱۲ ص)
دکتر سیدیحیی یثربی
دکتر سیدیحیی یثربی
منبع : بلاغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست