پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چرا کنکور باقی ‌می‌ماند؟


چرا کنکور باقی ‌می‌ماند؟
مدتها است برگزاری کنکور با آثار منفی فراوانی که درجامعه ایجاد نموده است با وجود فریاد معلمان و دلسوزان و صاحبنظران تعلیم و تربیت و مصلحان اجتماعی، هیچ تغییری در خود ایجاد نکرده است.
ای کاش می‌شد نوجوان‌ها و جوان‌های مظلوم و مغلوب کنکور، خود به زبان آمده و به آرزوی دست نیافته و بهای سنگین پرداخته خود اشاره‌ای می‌کردند.ای کاش می‌شد پدران و مادران به زبان می‌‌آمدند و شادی از دست رفته فرزندان خود را به بهای قبولی به دست نیامده کنکور بازگو می‌کردند.ای کاش معلمان فرصت می‌داشتند و می‌گفتند که کنکور چه بلایی بر سر کلاسهای درس پر از معنی و ارزش آنان آورد.
ای کاش مدیران و معلمان مدارس می‌گفتند که مدرسه آنان تبدیل به مدرسه کنکور شد و از مدرسه زندگی و مدرسه تربیت هیچ خبری نیست‌.
و ای کاش مدیران آموزش و پرورش این فرصت را می‌داشتند و می‌گفتند که چتر کنکور بر تمام اهداف مصوف شورایعالی آموزش و پرورش که ریاست جمهوری ریاست آن را به عهده دارد سایه انداخته است.
و ای کاش نمایندگان محترم به پرونده آموزشگاه‌های آزاد علمی که در شعبات مختلف دادگاه‌های انقلاب و عمومی مفتوح است نگاهی می‌انداختند و یا گزارشی را نیز از آنجا می‌خواستند.
و بازهم سوال این است که چرا کنکور باقی بماند و اصرار برای ماندن آن به چه دلیل می‌تواند باشد؟
بارها از سوی کارشناسان متعدد گفته شده است که کنکور با این شرایط جز محدود ساختن رشد فرزندان جامعه و وادار کردن آنان به خزیدن در گوشه انزوا و پر کردن ذهن از محفوظات و ... فایده‌ای دیگر نداشته و بلکه او را از بسیاری جوانب دیگر رشد و مهارتهایی که باید برای زندگی سالم در آینده کسب کند، محروم می‌سازد. به گونه‌ای که آنان را به مثابه درختی بلند با ریشه‌ای محدود ساخته که با هر دوباد وبارانی امکان سقوط آن فراهم است.
آموزش و پرورش با اهداف بلند خود که در شورایعالی آموزش و پرورش به تصویب می‌رسد با نگاهی عمیق و کارشناسانه به برنامه‌ریزی پرداخته و از دوره دبستان تا دبیرستان و پیش‌دانشگاهی مطابق با اهداف به پیش می‌رود، سالها پیش که این غول پر طمطراق بر برنامه‌ های این وزارتخانه سایه نینداخته بود و معلمان محدود به تست و انواع گوناگون جزوات و جزوه‌گویی و جزوه‌نویسی نمی‌شدند و آهنگ تعلیم و تربیت با ملودی تربیتی خود به آ‌رامی به پیش می‌رفت چه زیبا بود و چه جذاب.
رابطه عاطفی معلم و دانش‌آموز در چارچوب کلاس با خاطرات تلخ و شیرین به وجود می‌‌آمد و پیچیدگی‌های درس با روابط شیرین معلم و شاگرد به آ‌سانی تبدیل می‌شد. در این فضای شیرین تربیت معنی خود را پیدا می‌کرد و اما امروز همه چیز خلاصه در کنکور و تست و این آموزشگاه و آن آموزشگاه و این جزوه و آن جزوه می‌شود و انگار که دانش‌آموزان به چیزی جز کنکور و قبولی در آن،‌ نیازی ندارند و همه چیز تحت‌‌الشعاع کنکور قرار گرفته است.
نمی‌خواهم بگویم که ممکن است عده‌ای با اصرار خود برای وجود این غول بی‌شاخ و دم به دنبال منافع خود هستند و یا اینکه چرا حاضریم به هر قیمتی بر تصمیم غلط خود اصرار ورزیم؟ و دیگر اینکه چرا حاضریم نهادی یا وزارتخانه‌ای برای رسیدن به اهداف خود، اهداف متعالی، نهادی فراگیر همانند آموزش و پرورش را به غلط‌ تحت‌‌الشعاع برنامه‌های خود قرار دهد؟ آیا به عاقبت آن فکر کرده‌‌‌ایم؟ و آیا این طرح یک طرح کارشناسی و همه جانبه است؟
در گذشته و در مقالات دیگر این نکته را یادآور شدیم که برای ایجاد مدرسه زندگی همه باید دست به دست هم دهیم، از مجلس تا وزارت علوم و رسانه ملی تا آموزش و پرورش و تمام نهادهای فرهنگی، چرا که امروز همه به دنبال کنکور و دست کشیدن از سایر نیازهای خود و فرزندان جامعه هستند چون این خواست مبدل به یک خواست اجتناب‌ناپذیر اجتماعی شده است و برای به وجود آمدن آن همه دست به دست هم داده بودیم. از رسانه ملی گرفته تا آموزش عالی و از مجلس گرفته تا آموزش و پرورش و امروز برای برچیدن آن نیز بازهم نیاز به وحدت و هماهنگی و همکاری است.
خیل عظیم داوطلبان کنکور قطعا کسانی هستند که به دنبال ورود به دانشگاههای دولتی برای بهره‌مندی از کیفیت بالاتر و استفاده از تسهیلات رایگان آن هستند، آیا نمی‌شود برای گزینش تعداد دانشجوی مورد نیاز از میان آنان از راهی استفاده نمود که کمترین آسیب را برای جامعه و فرزندان و خانواده‌های آنان داشته باشد؟
چرا نمایندگان محترم به طرح کاملا کارشناسانه و دلسوزانه اعضای محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات دقیق‌تر و کارشناسانه‌تر توجه نمی‌کنند. و با کارشناسان آموزش و پرورش در این زمینه تعامل ندارند؟ چرا به یکباره و بدون دقت اعلام موضع می‌کنند، نمایندگان عزیز مطمئن باشند ملت عزیز در ارتباط با هرگونه قضاوت و تصمیم‌گیری کارشناسانه و غیرکارشناسانه آنان قضاوت خواهند کرد، بویژه معلمان و فرهنگیان در آموزش و پرورش.
انتظار می‌رود نمایندگان محترم سرنوشت ۱۵ میلیون دانش‌آموز را که در پهنه گسترده کشور اسلامی و در آموزش و پرورش مشغول به تحصیل و تعلیم و تربیت هستند تنها به دست عده‌ای از کارشناسان سازمان سنجش نسپارند و جای کارشناسان آموزش و پرورش را در این تصمیم‌گیری خالی نگذاشته و تصمیمی را که مستقیما مربوط به کارکرد یک نهاد مهم و گسترده است تنها به کارشناسان یک سازمان واگذار ننمایند که این خود یک نگاه یک بعدی در حوزه کارشناسی است و قطعا اساس یک تصمیم‌‌گیری مناسب نخواهد بود.
آموزش و پرورش رسمی در کشور از ابتدا با نام وزارت فرهنگ کار خود را آغاز کرد و پس از آن نیز که به آموزش و پرورش تغییر نام داد هر دو مفهوم تربیت را به صورت نهان و آشکار در خود دارند و هر دو به دو بال بودن پرنده تعلیم و تربیت اذعان می‌کنند چگونه است که برای پذیرش دانشجو از میان فارغ‌‌التحصیلان این حوزه تنها به یک بعد از کار توجه می‌شود؟ آیا این طرح، یک طرح کارشناسی است؟
محمد علی امیری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید