جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دنیای قشنگ نو


دنیای قشنگ نو
ترجمه عملی نظام‌مند است، نقد ادبی هم. ترجمه جریان اجتماعی را هدایت می‌کند و البته از آن بسیار متاثر می‌شود. نظام‌مندی مجموعه ترجمه‌هایی که در هر زبان تولید می‌شوند نشان از نظام‌مندی اجتماع گویشگر آن زبان دارد. نگاه به بازار ترجمه در ایران، دقیقا بازتاب آشفته بازاری است که ما سعی می‌کنیم آن را جامعه بنامیم. نقدهای غیرنظام‌مند و فوق‌العاده شخصی، فقدان برنامه‌ریزی در ساختار فرهنگی، عدم وجود ارتباط و حلقه‌های مطالعاتی، فردگرایی بیمارگونه‌ای که قشر روشنفکر را مثل جذام می‌خورد و عدم تقسیم عادلانه‌تریبون بین منتقدان با اندیشه‌های مختلف سبب شده است بازار نقد و ترجمه تبدیل به بازتابی از روابط باشد و سلیقه فردی آدم‌هایی که گهگاه با کتابی در دست از اروپا یا آمریکا می‌رسند و کتاب قسمت هر کسی که بشود با یک دیکشنری جیبی مترجمی به جمع مترجمان اضافه شده است. ما تک افتاده از جریان جهان، اسیر دنیایی به مرکزیت «من» فراموش کرده‌ایم که دنیا با چه سرعتی تغییر می‌کند که نظریات جدید با چه سرعتی تولید می‌شوند و که چقدر، چند سال نوری از جهان مدرن جا مانده‌ایم. زمینه آکادمیک ایران- حداقل در حیطه ادبیات و ترجمه که حیطه تخصصی نگارنده است- خالی از آثاری است که امروز در جهان حرف اول را می‌زنند. ما نه‌تنها در دیسکورس نوین جایی نداریم بلکه حتی الفبایش را هم نمی‌دانیم. در حیطه ترجمه تنها اسم‌هایی که به گوش ما خورده‌اند نایدا و چامسکی هستند که دائم از‌شان استفاده می‌کنیم بی‌اینکه بدانیم این دو نام، اندک از بسیار، با نقدهای بسیاری مواجه شده و تقریبا نظریاتی پشت سر گذاشته شده‌اند. شاید این به مشکل روشنفکر ایرانی برمی‌گردد که نه انگار جزئی از اجتماع است و نه انگار که وظیفه‌ای در کل جهان برعهده دارد. شاید هم برمی‌گردد به سیستمی که هر نوع گام نو را به بهانه بی‌احترامی به استادها خفه می‌کند. سیستمی هژمونیک که راه بر تفکرات نو می‌بندد تا بقای خود را تضمین کند. یکی از خصلت‌های جامعه ما فقدان مرجع است و فقدان اجماع در تدوین مرجع. تمام زبان‌های کم گویشگر در دنیا (هلندی، عربی و...) خود را ملزم دیده‌اند تا از طریق ترجمه به غنای فرهنگی خویش بیفزایند. ما نیز از این امر مستثنی نیستیم. روشنفکری ما نه‌چندان پویا و نه‌چندان پرتعداد است که قادر به خلق اندیشه نو باشد.
ما مجبوریم به ترجمه‌های منظم و هدفمند روی بیاوریم تا اندکی با جهان همسو باشیم و نخستین گام در ترجمه منظم و هدفمند تدوین مرجع و اجماع بر لغات برای روانی و یکدستی مطالب در حیطه فلسفه، جامعه‌شناسی، ادبیات و مطالعات ترجمه است. فرهنگ نظریه و نقد ادبی به تالیف سعید سبزیان و دکتر میرجلال‌الدین کزازی از همین نیاز است که زاده شده است و با همه کاستی‌های طبیعی‌اش برای پیشگام بودن در این حیطه اثر بسیار خوبی است که در آن حدود هفت، هشت هزار لغت در حیطه‌های مختلف ادبیات، نقد، مطالعات ترجمه، مطالعات جنسیت، صنایع ادبی، فلسفه معنی و توضیح داده شده‌اند. این فرهنگ کمک بسیار بزرگی به رسیدن به اجماع در امر ترجمه می‌کند. بسیاری از ما، وقتی به لغتی جدید در حیطه آکادمیک برمی‌خوریم بنابر نیاز لحظه معادلی می‌سازیم این معادل‌سازی الهامی ما مترجمان که حتی اینقدر حق برای خواننده قائل نیستیم تا معادل لاتین ترجمه‌مان را در پانویس بیاوریم سبب سردرگمی عجیبی شده است. کلمات واحدی که به شکل‌های مختلف ترجمه شده‌اند، اسم نویسندگان، شهرها و آثار ادبی و هنری که کاملا سلیقه‌ای است- کافی است متنی را از کتابی فلسفی ترجمه شده به فارسی مجددا به لاتین ترجمه کنید و قیافه‌های مخاطبان را در حین بازخوانی ترجمه‌تان ببینید- باعث شده‌اند که مخاطب ایرانی آثار را بسیار پیچیده‌تر از آنچه هستند دریافت کند و نتواند ارتباطی بین آثاری که از یک نویسنده با مترجم‌های مختلف می‌خواند برقرار کند. و این امر نه‌به خاطر تفاوت طبیعی زبان مترجمان با هم، که به خاطر عدم ترجمه یکسان لغاتی مشخص و کلیدی از یک نویسنده است که شالوده اثر او را می‌سازند.
دقیقا حسن فرهنگ نظریه و نقد ادبی در همین است. در اینکه می‌تواند به‌عنوان مرجع، به‌خصوص در حیطه آکادمیک مورد استفاده قرار بگیرد. اثر البته ضعف‌ها و کاستی‌‌های خود را دارد. اول اینکه کاملا شبیه به یک تز دکترا به نظر می‌رسد، بعضا بی‌حوصلگی دانشجویی که تصمیم دارد تز را تمام کند در انتخاب لغات واضح است، ایراد کار پراکندگی بیش از حد انتخاب لغات است. در این مجموعه شما از اوتانازی- که معنای عجیب خوشمرگی برایش برگزیده شده در حالی که ما در فارسی ترکیب مرگ از روی ترحم را به‌طور جا افتاده برای آن به کار می‌بریم- تا پست کلنیالیسم، از confidant (محرم راز که محقق، معادل «شخصیت رازدار» را برای آن برگزیده است) Unfamiliar (نامالوف) را پیدا خواهید کرد. و این باعث خواهد شد که حالت تخصصی فرهنگ کم شود و استفاده عام از آن گرچه به فروش آن کمک خواهد کرد- چون مخاطبانی وسیع‌تر در برخواهد گرفت- ارزش آن را به ‌عنوان اثری تخصصی کاهش خواهد داد. اما با وجود اشکالاتی که به اثر وارد است به هیچ‌عنوان از ارزش آن و جایگاهی که لایق اشغال آن در حیطه نقد و ترجمه است نمی‌کاهد.
منبع : روزنامه اعتماد ملی