جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
آبی برآتش اختلاف ۱۳ساله
![آبی برآتش اختلاف ۱۳ساله](/mag/i/2/i84pw.jpg)
محمد مایلیکهن یکی از شناختهترین چهرههای ورزشی در کشورمان است و آنچه در پی میآید نگاهی به اتفاقات حاشیهای مهم دور و بر اوو علی دایی طی ۲ دهه اخیر یا زمانی کمی بیشتر است.
این نگاهی یکسویه نیست. با محمد مایلیکهن به استقبال پرونده قطور درگیریهای شخصی او و دایی میرویم، چون لااقل براساس آسیاب زمان و سپیدی مویی که بر سر هر دو نشسته است او مقدم میشود. مایلیکهن و دایی مطمئنا جنجالیترین پرونده قضایی ورزشی سال کهنه و نخنمای ۸۷ خورشیدی را در طول روزهای این سال رقم زدند. اما تصور اینکه چنین اختلاف و شکواییه و دادگاهکشی از یک گفتگوی تلویزیونی آغاز شده باشد، بعید به نظر میرسد.
سابقه استاد و شاگردی مایلیکهن و دایی به سال ۱۹۹۳ میلادی برمیگردد. روزهایی که علی پروین، مایلیکهن را به عنوان دستیار دوم خود روی نیمکت نشاند و علی دایی را در نوک پیکان هجومی قرار داد. قاعده مربیگری علی پروین، تکمحور بودن و میدان ندادن به سایر دستیاران است و این همان نکتهای بود که مایلیکهن را از جمع تیم دور میساخت. دایی اما در اوج جوانی هنوز فرصتی برای تبدیل شدن به چهره اول میدان را نیافته بود. قاعدتا هر دو به دنبال فرصتی برای عرضاندام و مطرح شدن بودند؛ مایلیکهن روی نیمکت و دایی داخل زمین. این اتفاق، سه سال بعد محقق شد. زمانی که مایلیکهن سکان هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و تیم را بدون ستارههای کهنهکار و در غیاب چهرههایی مانند قلعهنویی، شاهرودی، زرینچه و ... به جام ملتهای آسیا برد. تصور میکنید اولین برخورد شفاهی این دو از کجا آغاز شد؟
بین دو نیمه دیدار ایران و کرهجنوبی، همان رویداد تاریخی و جداییناپذیر ذهن تمام ایرانیان؛ وقتی نیمه اول را با شکست پشت سر گذاشتیم، محمد مایلی کهن رو به سعداوی و میناوند میگوید: «برای دایی سانتر نکنید.. از عمق حمله میکنیم.» علی دایی اما اعتراض میکند؛ «کرهایها سرزن نیستند. توپها را بلند بکشید روی سر من، تمامش میکنم.» و باز هم مایلیکهن فریاد میکشد. «اینجا من تعیین میکنم چه کسی چه کار کند! در نیمه دوم ۵ گل میزنیم.» پاس عمقی دایی به خداداد رسید و گل تساوی رقم خورد. دایی چهار گل زد و هیچ کدام روی سانتر و ضربه سر نبود. اما کدورت یک سانتر و ضربه سر باقی ماند!
● دو دروغ برای دو نفر!
حتما یادتان هست، بازی ایران مقابل سوریه در مرحله اول از انتخابی جامجهانی ۹۸ فرانسه، حکم یک بازی تشریفاتی را پیدا کرد. مایلیکهن دایی را مانند باقری و پیروانی روی نیمکت نشاند و با ترکیبی جدید به زمین رفت.
لجام گسیختگی در ورزشی که انگار بزرگتر و متولی متشخصی برای پادرمیانی ندارد به اوج خود رسیده است دقیقه ۳۸ زمانی که مایلیکهن به دایی دستور داد آماده ورود به زمین بازی شود، با چنین عکسالعملی مواجه شد: «اگر قرار است الان بازی کنم، بهتر است اصلا بازی نکنم...» هر چند دایی چهار دقیقه بعد وارد زمین میشود، اما مایلیکهن نام او را در فهرست آینده مدعوین تیم ملی قرار نمیدهد. در حقیقت مایلیکهن اولین و آخرین مربی ۱۵ سال اخیر فوتبال ملی ایران بود که نام دایی را از تیم ملی کنار گذاشت. سرمربی تیم ملی خواهان عذرخواهی دایی شد! اتفاقی که هرگز نیفتاد. داریوش مصطفوی رئیس وقت فدراسیون فوتبال دو دروغ مصلحتی ساخت ... یکی را به مایلیکهن هدیه کرد و دیگری را به دایی. به مایلیکهن گفت: او شفاهی عذرخواهی کرده و به دایی پیغام داد مایلیکهن او را به تمرین تیم ملی دعوت کرده است!
بعدها که دروغ رئیس درآمد، آتش زیر خاکستر زبانه کشید. مایلیکهن ادعاهایی خطرناک داشت... آیا میتوان پذیرفت؟
● آقای رئیسجمهور سلام...
محمد خاتمی اولین رئیسجمهوری بود که سیاست را علنا به ورزش الصاق کرد. مایلیکهن بارها ادعا کرد روابط پنهانی و نزدیک دایی با رئیسجمهور خاتمی اسباب عزل او و داریوش مصطفوی را فراهم کرده است. این دو زمانی که مایلیکهن سرمربیگری تیم امید را در دست داشت هم دورادور وارد مجادله شدند. روزی که مایلیکهن با تیم المپیک ایران در تهران به کرهجنوبی باخت، علی دایی با کنایه گفت: «من در تیمش نبودم که برایش چهار گل بزنم»! و البته تنها مرتبهای بود که مایلیکهن خشم خود را فروخورد. او آماده نشست تا روزی که ایران در جام جهانی ناکام ماند، به همان سیاق شاگرد گذشته به او هجوم برد. همان تصورات قدیمی در مورد دلایل عزل سیاسی مصطفوی این بار در رسانه ملی به زبان آمد.
این آغاز پردهدریها بود. لجام گسیختگی در ورزشی که انگار بزرگتر و متولی متشخصی برای پادرمیانی ندارد به اوج خود رسیده است. دایی از گفتگوی تلویزیونی سالها قبل مایلیکهن در مورد وضعیت خانوادگی پدر و مادرش نهایت سوءاستفاده را کرد و معلم و استاد سابق را به حقارت کشید. رفتاری سوالبرانگیز که با توهین به گذشته یک مربی همراه شد. آیا فقر مالی یک خانواده، میتواند اسبابی برای تحقیر و توهین باشد؟! مایلیکهن سپس از الفاظی مانند «آقای قلدر» برای نام دایی استفاده کرد و هرگز حاضر نشد البسهای با مارک علی دایی بپوشد! شکایت دایی از مایلیکهن در دادگاه به جریان افتاد و هرچند مایلیکهن در دادگاه نخست تبرئه شد، اما در دادخواست دوم وکیل دایی، به ممنوعیت در مصاحبه با رسانهها و جزای نقدی محکوم شد. احتمالا شما هم گفتگوی دایی با «مازیار ناظمی» در وبلاگ شخصی این گوینده رادیویی را شنیدهاید... دایی با ادبیاتی نامناسب به مایلیکهن میتازد!
● کاش دستی داشتیم
هرگز آبی روی این آتش ریخته نشد. محمد مایلیکهن و علی دایی دو آتشی هستند که گاهی به زیر خاکستر میروند و گاهی با یک نسیم زبانه میکشند. سوال اینجا است که آیا در فوتبال ایران، در ورزشی که گاهی دولتمردان سیاسی آن برای یک پیروزی و یک صعود نامههای فدایت شوم برای مردم و جامعه فوتبال مینویسند، کسی پیدا نمیشود که طی این همه سال، جلوی چنین پردهدریهایی را بگیرد؟
گرچه می توان امید وار بود که با پیشقدم شدن مایلی کهن در عذر خواهی و اعلام گذشت دایی ، دیگر شاهد تقابل این دو چهره فوتبالی کشورمان نباشیم . آیا براستی این آخرین بار خواهد بود ؟
پیام یونسی پور
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست