پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
کنوانسیون در ترازوی اسلام و قانون
قوانین رسمی در قرن گذشته، اهتمام زیادی به زن داشتند تا جایی كه باعث گردید او به حقوق بسیاری در حیطه كارهای اداری، مشاغل عمومی و مشاركت سیاسی، چه در كاندیداتوری، چه در انتخاب و... دست یابد. ناگفته نماند كه این قوانین، در مسیر خود برای احقاق حق زن از جاده تعادل خارج شد و بین پایمال كردن حق وی و كم درجهتر دانستن او از مرد در اوایل قرن گذشته، و آزادی بیقید و شرط زن در اواخر همان قرن، در نوسان بود. این در حالی است كه دین اسلام طی قرنها، موضعی متعادل درباره حقوق زنان داشته كه همساز با فطرت و هماهنگ با نقش و هدف آنها در زندگی است.
● كنوانسیون رفع كلیه اشكال تبعیض علیه زنان
شاید آخرین تحول و پیشرفت در مسئله حقوق زنان در كنوانسیون رفع كلیه اشكال تبعیض علیه زنان (سیداو) نمایان شود. ( Elimination of all forms of discrimination AgainstWomen Convention)
اولین نشانههای این كنوانسیون، در معاهده حقوق سیاسی زنان به چشم خورد كه كمیساریای مركز زنانِ سازمان ملل متحد آن را تهیه كرد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد آن را پذیرفت. سپس بیانیه جداگانهای برای رفع تبعیض علیه زنان تهیه كرد كه در سال ۱۹۶۷ م. تصویب شد. این بیانیه، خواستار تغییر مفاهیم، الغای قوانین ظالمانه و رسوم رایج شده بود كه بین زن و مرد تفاوت میگذارد؛ البته با اذعان به این نكته كه فقط سازمانهای غیردولتی زنان میتوانند این تغییر را ایجاد كنند.
بعد از تصویب این بیانیه، كمیساریای زنان سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۳ م. شروع به تهیه كنوانسیون رفع همه انواع تبعیض علیه زنان كرد كه در تاریخ ۲۸/۱۲/۱۹۷۹ م. از سوی سازمان ملل به تصویب رسید و پس از امضای آن توسط پنجاه دولت در ۳/۱۲/۱۹۸۱ م. به اجرا گذاشته شد.
● خلاصه كنوانسیون
۱) این كنوانسیون بر تساوی مطلق و همانندی تام زن و مرد در قانون، مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، شغل، ارث، فعالیتهای تفریحی و ورزشی، آزادیهای عمومی، قوانین خانواده، قوانین اعطای تابعیت، حق انتخاب محل سكونت و اقامت و صلاحیت قانونی، اصرار دارد.
۲) ماده اول كنوانسیون، معنای تبعیض علیه زنان را شرح میدهد و بر همانند تام زن و مرد، با چشم پوشی از وضعیت زناشویی، تصریح دارد.
۳) ماده دوم، اقدامات خواسته شده از كشورهای هم پیمان را برای رفع تبعیض علیه زنان بیان كرده است كه شامل هفت بند است؛ از جمله: الغای همه احكام، لایحهها و رسومی كه بین زن و مرد تبعیض قائل میشود و جایگزین كردن قوانینی كه بر رفع تبعیض علیه زنان تأكید دارد.
۴) ماده سوم، به تدابیری میپردازد كه كشورهای هم پیمان میتوانند برای پیشرفت زنان تا رسیدن به تساوی با مردان، اتخاذ كنند.
۵ ) ماده چهارم، وضع هر نوع حكم، قانون و معیارِ مختص زنان را منع میكند، بلكه بر ضرورت یكسان بودن قوانین برای زن و مرد به طور مساوی اصرار دارد. البته وضع قوانین موقت را برای تسریع روند تساوی بین زن و مرد اجازه میدهد كه پس از تحقق مساوات، این قوانین موقت ملغی میشود.
۶) ماده پنجم، كشورهای هم پیمان را ملزم به بارز كردن تساوی زن و مرد در قانون اساسی و دیگر قوانین كشورشان ملزم میكند. ضمن اینكه بر اتخاذ تدابیر قانونی و تصویب حمایت بر ضد تبعیض و تغییر قوانین و رسومی كه تبعیضی را علیه زنان شكل میدهد، ملزم میدارد و دولتها را به تغییر روال رفتار اجتماعی و فرهنگی زن و مرد با هدف محو آداب عرفی كه برای یك جنس آماده است و برای جنس دیگر نیست و نیز اقدامات دیگری كه بر پایه تفكرِ برتری یك جنس بر جنس دیگر است، تشویق میكند؛ چنانكه از مسئولیت مشترك هر یك از زنان و مردان در تربیت فرزندان سخن میگوید.
۷) ماده شش، به وضع قوانین مناسب برای مبارزه با انواع تجارت زنان و بهرهكشی از آنان در فساد و فحشا، میپردازد.
۸ ) ماده هفتم، مساوات بین زن و مرد را در حیطه اعمال سیاسی، چه در نامزدی و چه در حق انتخاب، اشتغال به كار و مناصب دولتی، تهیه و اعلام سیاستها و مشاركت در كارهای داوطلبانه، بیان میكند.
۹) ماده هشتم، تساوی دو جنس را در نمایندگی دولتها در سطح بینالمللی و شركت در فعالیتهای سازمانهای بینالمللی، بیان میكند.
۱۰) ماده نهم، تساوی دو جنس را در دریافت تابعیت یا نگهداری آن بیان میكند و میگوید: وقتی شوهر تابعیت خود را تغییر داد، لازم نیست زن نیز تابعیت خود را تغییر دهد. و نیز این چنین است در مورد كودكان.
۱۱) ماده دهم، به بیان تساوی زن و مرد در شیوههای آموزش، تمرین، فراگیری حرفه، ترغیب آموزش مختلط، محو مفاهیم مرسوم از نقش زن و مرد در خانواده، فعالیت ورزشی و اضافه كردن اطلاعاتی درباره تنظیم خانواده در لابلای دروس میپردازد.
۱۲) ماده یازدهم، مربوط به تأمین حقوق زنان در انتخاب شغل، تأمین فرصتهای كار و در آمد مساوی با مردان و نیز تأمین اجتماعی و پیشگیری بهداشتی است. این ماده، منع جدایی یا مرخصی زن را از كار به سبب حاملگی نیز خواهان است و ایجاد اماكن نگهداری و رشد كودكان را توصیه میكند.
۱۳) ماده دوازدهم، اتخاذ تدابیر مناسب را برای رفع تبعیض علیه زنان در عرصه بهداشت خواستار است.
۱۴) ماده سیزدهم، كشورهای هم پیمان را به رفع تبعیض مسیر زنان در مسائل اقتصادی (دسترسی به قرض، وام و دیگر انواع اعتبارهای مالی و اجتماعی) و مشاركت در فعالیتهای تفریحی و بازیهای ورزشی و تمام جوانب فرهنگی، فرا میخواند.
۱۵) ماده چهاردهم، مساوی قرار دادن حقوق زنان روستایی را با مردان در طرح شیوههای رشد و اجرای آن، استفاده از برنامههای تامین اجتماعی، ایجاد تعاونیها، شركت در فعالیتهای اجتماعی، ایجاد امكانات سكونت، برق، آب، نقل و انتقال و نیز خدمات و آگاهیهای تنظیم خانواده، خواستار است.
۱۶) ماده پانزدهم، برای زنان صلاحیت قانونی همانند مردان در تمام مراحل قضایی قائل است و خواهان لغو قوانینی است كه صلاحیت قانونی آنان را محدود میكند. ضمن اینكه تساوی در قوانین سفر و انتخاب محل سكونت را برای زنان خواستار است.
۱۷) ماده شانزدهم، خواهان تساوی بین زن و مرد در عقد ازدواج، پس از آن و هنگام نسخ است. این ماده همچنین بر مساوات در انتخاب همسر، سرپرستی خانواده، قوامیت، سرپرستی فرزندان، حق انتخاب نام خانوادگی خانواده، اختیار شغل، تصرف مایملك خود، تعداد فرزندان و تعیین كمترین حدّ سن ازدواج، تأكید دارد.
۱۸) ماده هفدهم، راهكار تشكیل كمیتهای را برای اجرای كنوانسیون بیان میكند. این كمیته دارای ۲۳ عضو است كه از كشورهای هم پیمان انتخاب میشوند. این افراد باید كسانی باشند كه به كنوانسیون علاقه دارند و برای اجرای آن به عنوان یك شخصیت و نه نماینده كشور متبوع خود، عمل میكنند.
۱۹) ماده هجدهم، از كشورهای هم پیمان میخواهد در طی یك سال پس از امضای كنوانسیون، گزارشی از اقدامات قانونی، قضایی، اداری و... انجام شده را برای اجرای مواد كنوانسیون به دبیر كل سازمان ملل ارائه كنند. و نیز هر چهار سال یك بار گزارش دیگری را شامل ساختار قانونی و سیاسی وضعیت زنان در دولتها و سازمانهای مربوط و اقدامات انجام شده برای اجرای دقیق هر ماده از كنوانسیون، ارائه نمایند.
۲۰) ماده نوزدهم، كنوانسیون به آیین نامههای داخلی در راستای تنظیم روال عملكرد كنوانسیون (CEDAW) اختصاص دارد.
ماده بیستم نیز به جلسات و گردهماییهای این كنوانسیون پرداخته است. به موجب ماده ۲۱ این كنوانسیون، گزارش سالانهای از طریق كمیسیون اقتصادی و اجتماعی به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه میشود كه میتواند شامل پیشنهادها و توصیههای كلی باشد. سپس دبیر كل، این گزارشها را برای اعلام به كمیته زنان سازمان ملل میفرستند.
ماده ۲۲ به این كنوانسیون اجازه میدهد تا بتواند از آژانسها و مؤسسات تخصصی سازمان ملل متحد دعوت كند در گردهماییهای آنان كه مربوط به فعالیت این مؤسسات است، شركت كنند؛ چنانكه به خود اجازه میدهد از این مؤسسات گزارشهایی درباره اجرای كنوانسیون در زمینههای تخصصی بخواهد.
۲۱) ماده ۲۳ صراحت دارد كه احكام این كنوانسیون با احكام آسانتر برای تحقق مساوات بین دو جنس تضاد ندارد، كه در قوانین كشورهای هم پیمان یا در معاهدات بینالمللی به اجرا گذاشته شده است.
ماده ۲۴ كشورهای هم پیمان را به تعهد برای اتخاذ تدابیر لازم ـ در سطح كشوری ـ برای تحقق كامل حقوق مذكور در كنوانسیون فرا میخواند.
ماده ۲۵ میگوید: امكان امضای این سند برای همه كشورها وجود دارد؛ چنانكه ماده ۲۶ راه را برای طلب تجدید نظر در كنوانسیون از طریق اطلاع كتبی به دبیر كل سازمان ملل باز میگذارد.
۲۲) ماده ۲۷ كنوانسیون، آغاز به اجرا گذاشتن آن را مشخص میكند؛ چنانكه ماده ۲۹ اختصاص به قید و شرطهایی دارد كه كشورها هنگام تصویب یا پیوستن به كنوانسیون قرار میدهند. این ماده هر قید و شرطی را كه با موضوع كنوانسیون منافات داشته باشد، ممنوع كرده است؛ چنانكه بر داشتن این قید و شرطها را در هر زمان با اطلاع كتبی دبیر كل سازمان ملل اجازه داده است.
۲۳) ماده ۲۹ چگونگی حل اختلاف در تفسیر كنوانسیون یا اجرای آن بین دو كشور هم پیمان را بیان میكند؛ ابتدا از راه مذاكره، سپس از طریق محاكم بینالمللی ـ در صورت در خواست یكی از دو كشور ـ و پس از آن دیوان عالی بینالمللی.
ماده سی ام اعلام میكند كه هم متون این كنوانسیون به زبانهای ششگانه مورد اتفاق سازمان ملل، حجیت یكسان دارد.
● اشكالات كنوانسیون CEDAW از نگاه اسلام
۱) آغاز و انجام و عمق كنوانسیون، تساوی مطلق و همانندی تامّ زن و مرد در همه امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی، قانونی و... است این دیدگاه به چند دلیل نادرست است
الف) مخالفت با نصّ آیه قرآن: «و لیس الذكر كالانثی؛ و پسر چون دختر نیست.»
ب) مخالفت با روایات: پیامبر اكرم۹ میفرمایند: «انما النساء شقائق الرجال؛ همانا زنان، شق و نیمه دیگر مردانند»
شق، نیمه تكمیل كننده را گویند نه نیمه همانند را كه هیچ تفاوتی با نیمه اول ندارد.
ج) مخالفت با عقل سلیم: زیرا تفاوت در بعضی از امور فیزیولوژی بین زن و مرد، نیاز به بیان ندارد و این تفاوت، اقتضای ـ عقلی ـ وجود تفاوتهایی در مسئولیتهای ـ نقشهای حیاتی ـ زن و مرد دارد.
۲) كنوانسیون، مملوّ از فضای دشمنی بین زن و مرد است و تصور میكند رابطه زن و مرد همانند یك ظلم تاریخی است و میخواهد حدّ و مرزی برای آن قرار دهد و لازم میداند زندگی را به تساوی بین زن و مرد تقسیم كند. اگر مرد سهم بیشتری برداشت كرد، به همان اندازه از سهم زن كم میشود؛ در صورتی كه زندگی این قدر تنگ نیست، بلكه گستره وسیعی است كه هر دو جنس را در بر میگیرد و برای هر یك نقش و وظیفهای در عین و هماهنگی و انسجام برای بارور كردن زندگی و تحقق مودت و رحمت و حفظ نوع بشری، دارد.
«یا ایها الناس انا خلقنا كم من ذكر وانثی و جعلنا كم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عنداللَّه اتقاكم؛ ای مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید؛ همانا گرامیترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست.»
«و من آیاته أن خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم موده و رحمه ان فی ذلك لایات لقوم یتفكرون؛ و از نشانههای او اینكه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این، نشانههایی است برای گروهی كه تفكر میكنند.»
۳) كنوانسیون، زن را به عنوان یك فرد مستقل مینگرد، نه عضوی در خانواده كه در آن، مرد و كودك نیز وجود دارند.
۴) كنوانسیون میخواهد همه انواع تبعیض علیه زنان را رفع كند و این امری نیست كه از حیث عقلی، منطقی، وجدانی قابل قبول باشد، زیرا تبعیض با هر معیاری، خوب و بد و زشت و زیبا دارد و اگر اسم كنوانسیون به اسم دیگری مانند كنوانسیون رفع همه انواع ظلم بر زنان تغییر میكرد، قابل قبول بود.
۵ ) كنوانسیون، ناقص است، زیرا از حقوق زن سخن میگوید؛ ولی از بیان وظایف او غافل مانده است و حتی یك بند وجود ندارد كه زنان را موظف به چیزی كند؛ در حالیكه باید در برابر هر حقی وظیفهای باشد تا تعادل مطلوب در جوامع به وجود آید.۶) ماده دوم كنوانسیون، با دین اسلام مخالفت دارد، زیرا تلاش مینماید همه انواع تبعیض علیه زن را بردارد؛ ولی دین اسلام، تبعیض مثبت را تأیید میكند كه به نفع زن است نه علیه او. البته مساوات زن و مرد را در كرامت انسانی، مسئولیت، تحمل بار امانت الهی، اجر و جزای دنیوی و اخروی، و مساوات زوجین را در استحقاق حق خود و برپا داشتن شعایر دین و گرویدن به ادیان و رشد اخلاقی، قبول دارد؛ در عین حال در بعضی از مسئولیتهای فیزیولوژی زن و مرد، تفاوت مثبت قائل است؛ به عنوان مثال زن هنگام عادت زنانگی، نماز و روزه ندارد، ولی در شكسته بودن نماز در سفر و بیماری، با مرد مساوی است. اسلام تفاوت مثبت را تأیید میكند؛ هنگامی كه مسئولیت نفقه خانواده را بر عهده مرد میگذارد كه اگر از آن ابا یا كوتاهی كند، مؤاخذه میشود و در برابر آن، در بعضی حالات، زن مساوی مرد ارث نمیبرد.
حتی در مسئله ارث در اسلام نیز ظلمی بر زن نمیشود، زیرا او گاهی به اندازه مرد ارث میبرد؛ مثل وقتی كه مادری فرزندش بمیرد: «ولابویه لكل واحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد؛ و برای هر یك از پدر و مادر او یك ششم میراث است اگر میت فرزندی داشته باشد.» همچنین است در مورد برادران و خواهران مادری: «و ان كان رجل یورث كلاله او امرأه وله اخ اواخت فلكل واحد منهما السدس؛[۶] همان. اگر مردی بوده باشد كه كلاله [= خواهر یا برادر] از او ارث میبرد، یا زنی كه برادر یا خواهری دارد، سهم هر كدام، یك ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند).»
بررسی نسبت حالات ارث زن و مرد نشان میدهد كه فقط در ۳۳/۱۳% حالات، زن نصف مرد ارث میبرد و در ۶۷/۸۶% باقی، یا همانند مرد ارث میبرد، یا بیشتر. گذشته از آنكه ارث مرد در بیشتر اوقات بستگی به مقدار ارثی دارد كه از صاحبان فرض ارث مشخص و معین را «فرض» گویند. اضافه میآید و زن در ۹۰% اوقات سهم خود را از روی (فرض) میگیرد.
فراموش نشود كه زن در اسلام، محفوظ و با كرامت است و ولیّ او (پدر یا شوهر) مجبور به تأمین نفقه او و فرزندانش است و وی مجبور به خرج كردن یك دینار نیست، مگر از روی رضایت؛ اگر چه ثروتمند باشد. زن در صلاحیت مالی مانند مرد است ـ چنانكه گذشت ـ و در این مورد تحت اختیار هیچ كس نیست، چه پدر باشد چه شوهر، و زن میتواند به خرید و فروش، فسخ معامله، استفاده از خیار در معاملات، بیع سلم و صرف، شفعه، اجاره، رهن، قسمت، اقرار، كفالت، صلح و دیگر عقود اقدام كند.
۷) ماده سوم، به اقداماتی مربوط است كه به زن اجازه پیگیری حقوق و آزادیهای اساسی خود را بنابر مساوات با مرد میدهد، اما ماده فوق این حقوق و آزادیها را روشن نكرده و نیز توضیحی درباره حقوق جنسی نداده است كه در سندهای جهانی «زن» و «جمعیت» آمده است.
۸ ) ماده چهارم، با فطرت انسانی و طبیعت بشری بین دو جنس، مخالف است و تفاوتهای فیزیولوژی را نادیده میانگارد؛ هنگامی كه وضع قوانینِ مختص زنان را منع میكند، مگر وضع قوانین موقت را برای تسریع در تحقق مساوات.
۹) ماده پنجم، همه نقشهای سنتی زن را محو میكند كه همان نقش مادر در تربیت فرزندان است بدون اشتغال به امور دیگر. این ماده، تضاد آشكار با بنیاد خانواده و مخالف قرآن است: «بما فضل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم؛ به دلیل برتریهایی كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به دلیل انفاقهایی كه از اموالشان (در مورد زنان) میكنند.»
چنانكه تفسیر سازمان ملل متحد از این ماده، وضع نظام «حضانت پدران» برای رسیدگی به كودكان و ایجاد شبكههای نگهداری آنان است چنانكه ماده پنجم، مسئولیت زن را یك مسئولیت اجتماعی توصیف میكند كه هر كس میتواند آن را بر عهده بگیرد و این ماده با مفاهیم برگرفته از دین تعارض دارد، زیرا تلاش میكند نظام خانواده را از هم بگسلد و نسلی عقدهای به وجود آورد كه خالی از عطوفت و مهربانی ای است كه از مادر به فرزند با شیر خوردن یا حضانت و... میرسد.
۱۰) ماده هفتم كه به حقوق سیاسی اشاره دارد، با دین اسلام منافات ندارد، مگر آنجا كه مربوط به رهبری میشود كه بسیاری از فقها آن را اجازه ندادهاند.
۱۱) نمایندگی زن برای دولتش در محافل بینالمللی كه ماده هشت خواستار آن است، از نظر اسلام ارتباطی با جنسیت ندارد؛ بلكه بستگی به توانایی، امانتداری و كفایت دارد.
۱۲) ماده نهم، مربوط به شناسنامه و حق تابعیت زن است و حقی مساوی با حق مرد در نام خانوادگی فرزندان به او میدهد: این ماده، مخالف اسلام میباشد، زیرا در قرآن آمده است: «ادعوهم لابائهم هو اقسط عنداللَّه؛ آنها را به نام پدرانشان بخوانید كه این كار نزد خدا عادلانهتر است». این مسئله، تابع سیاست شرعی، مصلحت كودك و مسائلی نظیر حضانت و تربیت او است.
۱۳) تساوی مطلق در شیوهها و روشهای آموزشی در تعیین و آموزش مهارتها كه مواد ده و یازده به آن اشاره كرده و تأكید بر آموزش مختلط، با فطرت انسانی و پایههای شریعت اسلام مخالفت دارد و تفاوتهای فیزیولوژی كه به آن اشاره شد، اختلاف شیوههای آموزش را در مسائلی كه مربوط به تفاوتهای فیزیولوژیك است، میطلبد؛ مانند كارهای شاق برای زنان. اما آموزش مختلط برای بالغان حرام است، زیرا به مخالفتهای شرعی و مشكلات اجتماعی میانجامد.
همچنین شرع مقدس، تساوی مطلق بین زن و مرد را در فعالیتهای ورزشی تأیید نمیكند، زیرا طبیعت بعضی از این فعالیتها با ساختار جسمی زن، تناسب ندارد.
۱۴) از نظر اسلام، تساوی در خدمات بهداشتی بین زن و مرد كه ماده دوازده از آن سخن میگوید، اشكالی ندارد، به جز فراهم آوردن امكانات جلوگیری از بارداری برای زنان به صورت عمومی و بدون محدودیت، زیرا این امر، باعث فساد و اشاعه آن میشود كه اسلام آن را نمیپذیرد.
۱۵) تساوی در حقوق خانوادگی از جمله ارث كه ماده سیزدهم خواستار آن است، با اسلام منافات دارد و باعث ظلم به زن میشود. توضیح این مطلب به تفصیل گذشت كه چگونه اسلام جانب انصاف را در ارث زن رعایت كرده است.
۱۶) ماده چهاردهم، به حقوق زنان روستایی و كار كردن آنها در خارج از خانه با دریافت مزد اشاره دارد، بدون اینكه به نقش مادری و همسری آنها توجه كند. فعالیتهای اجتماعی كه در متن این ماده آمده، مبهم است و نیاز به توضیح دارد؛ مانند فراهم آوردن خدمات تنظیم خانواده در روستا كه خطرناكتر از فراهم آوردن این خدمات در شهر است، زیرا پیگیریهای بهداشتی در روستا ضعیف است.
۱۷) ماده پانزدهم، به زن صلاحیت قانونی مساوی با سوم میدهد و خواهان لغو كلیه احكام و قوانینی است كه صلاحیت قانونی او را محدود میكند؛ چنانكه بند سوم ماده پانزده با اسلام تعارض دارد كه شهادت مرد را مساوی شهادت دو زن قرار میدهد و نیز مخالف نظر اكثر فقها در عدم قبول شهادت زن در مسائل حدود و قصاص است. این تفاوت، ناشی از تفاوتهای فیزیولوژیكی است كه به آن اشاره كردیم كه مرد در مسائل مالی دقیقتر از زن است، كه دور بودن زن از موقعیتهای جرم و قتل و از بین بردن اموال و نیز عدم دقت او به دلیل عواطف زنانه كه بیشتر اوقات منجر به جیغ كشیدن و غش كردن و بستن چشمها و از این قبیل مسائل میشود، باعث میشود شهادتش نزد اكثر علما قبول نباشد. البته برخی فقها شهادت زن را در حدود و قصاص قبول كردهاند و برخی دیگر گفتهاند: تا وقتی كه زن هوشیار و با دقت باشد، شهادتش قبول است.
شهادت زن در امور مربوط به زنان، همانند شهادت مرد است. قرآن كریم درباره مردی كه همسرش را لعان میكند و شاهدی بر آنچه میگوید ندارد، میفرماید: «و الذین یرمون ازواجهم و لم یكن شهداء الا انفسهم فشهاده احدهم اربع شهادات باللَّه شهادات باللَّه انه لمن الكاذبین * و الخامسه ان غضب اللَّه علیها ان كان من الصادقین؛و كسانی كه همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم میكنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یك از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه از راستگویان است و پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. آن زن نیز میتواند كیفر (زنا) را از خود دور كند، به این طریق كه چهار بار خدا را به شهادت بطلبد كه آن مرد (در این نسبتی كه به او میدهد) از دروغگویان است و بار پنجم بگوید: غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد.»
اما بند چهارم از ماده پانزده كه آزادی نقل و انتقال و سكونت زن را اجازه میدهد، با مبنای قوّامیت مرد و لزوم اجازه گرفتن از ولیّ برای خروج از منزل و سفر، منافات دارد. قوّامیت مرد، مسئلهای است كه عقل آن را میپذیرد. خانواده، مؤسسهای است كه باید رهبر داشته باشد كه پس از مشورت با اعضا، تصمیماتی را اتخاذ كند؛ این رهبر همان مرد است. متأسفانه جوّ نفرت و دشمنی كه فضای كنوانسیون را آكنده كرده، به چیزی جز پراكندگی و پاشیدن خانواده نمیانجامد.
۱۸) ماده شانزده، خواهان تساوی مرد و زن در عقد ازدواج، اثنای ازدواج و هنگام فسخ است و نیز خواهان حق انتخاب شوهر، سرپرستی و قوّامیت، ولایت بر فرزندان و انتخاب نام خانواده است. این مرد با اسلام مخالفت دارد، زیرا اسلام نقشها و وظایف را در خانواده بین مرد و زن تقسیم كرده و آن را مساوی و یكسان قرار نداده است و هر كس باید به وظایف خود عمل كند و حقوق دیگری را رعایت نماید.
در اسلام، هنگام عقد ازدواج، رضایت زن لازم است؛ چنانكه باید ولیّ زن و دو شاهد عادل نیز حضور داشته باشند. همچنین باید مهریهای قرار داده شود كه شوهر به زن تقدیم میكند.
▪ اما در اثنای ازدواج، حقوق زوجین عبارت است از:
۱) تساوی: «و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف[۱۱] بقره (۲)، آیه ۲۲۸.؛ و برای زنان همانند وظایفی كه بر دوش آنهاست، حقوق شایسته قرار داده شده است»؛ یعنی برای زن در برابر هر حقی، وظیفهای نیز بر دوش او نهاده شده است و همچنین است در مورد مرد كه در برابر هر حقی، وظیفهای بر عهدهاش گذاشته شده است.
۲) عهدهداری: عهده داری به معنای بر عهده گرفتن امور خانواده، ریاست و حمایت از افراد خانواده است، زیرا مرد موظف به پرداخت نفقه خانواده و فراهم آوری نیازهای آن مانند: مسكن، لباس و... است.
۳) مشورت درباره مسائل خانواده كه حتی بعد از طلاق نیز در مورد امور فرزندان ادامه مییابد.
۴) خوش برخوردی و رفتار نیكو: در قرآن كریم آمده است: «و اتمروا بینكم بالمعروف؛و [درباره فرزندان، كار را] با مشاوره به وجهی نیكو انجام دهید». در جایی دیگر میفرماید: «و عاشروهن بالمعروف؛. و با آنان بهطور شایسته رفتار كنید.»
۵ ) نگهداری كودكان در سالهای اولیه، مدیریت داخل منزل و پیروی شایسته از شوهر، وظیفه زن است.
۶) زوجین باید در تربیت فرزندان همكاری داشته باشند. پیامبر اكرم۹ میفرمایند: «كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته؛ همه شما نگهدارندهاید و در برابر فرزندانتان مسئول هستید.»
۷) مرد به پیروی از رسول خدا۹ باید همسرش را در كارهای منزل یاری كند.
در مورد فسخ ازدواج باید گفت: حق طلاق به دست مرد است، مگر اینكه زوجه هنگام عقد شرط كرده باشد كه زمام حق طلاق به دست او باشد و مرد نیز پذیرفته باشد.
اما در صورتی كه شرط نكرده باشد و بخواهد عقد را فسخ كند، از این طریق ممكن است:
الف) اگر از ازدواج ضرر ببیند، میتواند از قاضی درخواست طلاق كند؛
ب) جدایی از شوهر به طریق طلاق خلع كه طلاق در برابر مال است.
نكته دیگر راجع به تعیین نام خانوادگی است؛ در اسلام، این حق نه به زن داده شده و نه به مرد، بلكه به ارث میرسد و انتخابی نیست. نَسَب هم از طرف پدر است و نسب زن را به شوهر دادن ظلمی است كه نه اسلام و نه سنتهای عربی آن را نمیپذیرد، بلكه باید زن به پدرش نسبت داده شود.
از نظر اسلام، خواستگاری و عقد كودك، صحیح است؛ ولی تنفیذ آن متوقف بر بلوغ است. تنظیم خانواده و تعداد فرزندان نیز در اسلام، بعد از مشورت زوجین با یكدیگر و رضایت هر دو جایز است.
مواد ۱۷ تا ۲۸ كنوانسیون، مواد اجرایی است كه بحث سیاستگذاری و یافتن راه كارهای اجرایی آن را مورد اهتمام قرار میدهد. قابل توجه آنكه این مواد همه برای ایجاد یك ساختار جدید درون كنوانسیون یا ایجاد دولتی درون یك دولت است؛ چنانكه این مواد به كمیته نظارت بر اجرای كنوانسیون كه در ماده هفده آمده است، حق تفسیر كنوانسیون و ارائه گزارش و پیشنهاد داده است.
● خلاصه
موضوع زن از موضوعاتی است كه شایسته است اصلاحگران با توجه و اهتمام ویژه، آن را بر عهده بگیرند. باید گفت: مسلمانان هیچگاه صدمه ندیدند، مگر زمانی كه زنان آسیب دیدند و كمر شكسته و پر و بال ریخته نتوانستند وظایف خود را ایفا كنند و مسئولیتی بپذیرند و نیز نتوانستند مردانی را به جامعه تحویل دهند: این وظیفهای بزرگ بر عهده اصلاحگران است كه در برابر مسئله زن، موضعی عادلانه و منصفانه بگیرند و پیامدهای جاهلیت را از آن بزدایند و بدون افراط و تفریط از او حمایت كنند.
عصام احمد البشیر
ترجمهی سعید مهدیان
ترجمهی سعید مهدیان
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست