چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
مروری بر تاریخچه ذن
دو مرد درباره پرچمی كه در هوا تكان میخورد، بحث میكردند. اولی گفت: «این باد است كه واقعا حركت میكند.»
دومی بااعتراض گفت: «نه، این پرچم است كه حركت میكند.»
استاد ذنی كه از آن نزدیكی میگذشت، صحبت آن دو را شنید و میان حرفشان پرید: «نه پرچم حركت میكند، نه باد؛ این ذهن است كه حركت میكند.»
یكی از اصول مهم ذن درك شهودی است، و بر همین اساس، لغات و جملات در ذن معنای ثابتی ندارند و فرد و موقعیت مربوطه است كه معنای آنها را شكل میدهد. بههمین دلیل است كه منطق معمولا در ذن مفهوم خود را از دست میدهد و مردم گاه داستانهای ذن را بیمعنی مییابند.
ذن، مخفف «ذنْ بودیسم»، نام ژاپنی شاخهای از بودیسمِ ماهایاناست (نام چینی آن چان است) كه بیشتر در چین، ژاپن، ویتنام و كره رواج دارد و بر نقش مراقبه در رسیدن به آگاهی تاكید میورزد.
سرآغاز ذن به بودیسم هندی و به تجربه بودا گوتاما میرسد. او در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد شاهزادهای از سرزمین هند امروز بود و در سن ۲۹ سالگی بهخاطر درد و رنجهایی كه اطرافش میدید، چنان مغموم شد كه زندگی راحت خود را ترك كرد تا بتواند به آگاهی دست یابد. او پس از ۶ سال زندگی بهصورت یك مرتاض (و انجام همان ذاذن امروزی) در ۳۵ سالگی به آگاهی رسید و پس از آن با نام بودا (فردی كه بیدار است) شناخته شد. او دریافت كه همهچیز در حال تغییر است و درد و رنج و نارضایتی ناشی از وابستگی فرد به شرایط و اشیایی است كه بهدلیل ماهیتشان دایمی نیستند؛ فرد با رها شدن از این وابستگیها، كه وابستگی به «خود» هم از جمله آنهاست، میتواند از درد و رنج آزاد شود. در آن زمان ذن با نام «دهایانا» كه در زبان سانسكریت به معنی مراقبه است، شناخته میشد. تجربه بودا از آن زمان تا بهامروز بدون هیچ تغییری از استاد به شاگرد منتقل شد و بدینترتیب مكتب ذن شكل گرفت.
ذنبودیسم در قرن پنجم پس از میلاد توسط راهبی هندی به نام بودیهارما به چین رفت و در چین بر پایه مذهب باستانی چینیها، تائوییسم استوار شد و «چان» نام گرفت.
چان درعرض دو قرن به دو شاخه شمالی و جنوبی تقسیم شد. شاخه شمالی چان پس از مدتی از بین رفت و شاخه جنوبی آن كه هدفش دستیابی به دانش متعالی یا بالاترین دانش در اعماق ناخودآگاه خود است، دوام یافت. این شاخه از چان سعی دارد بدون كمك مطالعات، متون و مراسم مذهبی یا اعمال نیك به آگاهی دست یابد و معتقد است كه افراد باید پاسخ سوالات خود را در خود، یعنی در همانجایی كه این سوالات به وجود میآیند، بیابند.
چان در دوران حكومت تنگ و سانگ (۱۲۷۹- ۹۶۰) در چین شكوفا شد و بر ادبیات و نقاشی تاثیر قابلملاحظهای گذاشت. اما در دوران مینگ و بهدنبال تلاش این خاندان برای تلفیق مراقبه و مطالعه متون مذهبی قدیمی ضعیف شد.
درهمین حال، راهبان كرهای كه در چین درس میخواندند با ذن آشنا شدند و در حدود قرن هفتم آن را تا سرزمین ژاپن رساندند. ذن در ژاپن بهصورت چندین مكتب مختلف، كه در پنج مكتب چینی آن ریشه داشت، دنبال شد و در میان جنگجویان سامورایی ژاپن هم طرفداران بسیاری پیدا كرد و در قرن ۱۴ و ۱۵ عملا به دین رسمی ژاپن تبدیل شد. در قرن ۱۶ استادان ذن در زمره دیپلماتها و مقامات اجرایی بودند و در پیشرفت شرایط فرهنگی نقش مهمی را ایفا كردند و در نتیجه تاثیرات آنها، ادبیات، هنر و سنت مراسم چای شكوفا شد.
فرهنگ و اندیشه ذن از اوایل قرن بیستم از راه برنامههای مختلفی چون هنرهای رزمی، مراسم چای، هنر گلآرایی و باغهای معروف ژاپنی، به دنیای غرب راه یافت. در سال ۱۹۶۷ تایسن دشیمارو، شاگرد و پیرو استاد بزرگ، كودو ساواكی، ذن را به اروپا آورد و دانههای این مكتب ژاپنی را در سرزمینی تازه كشت كرد. عمق این فلسفه و زیباییشناسی آن اگرچه هنرمندان، نویسندگان و فلاسفه را تحتتاثیر قرار داده، اما هرگز بهمعنای واقعی درك نشده است و بهصورت فعالیتی كه در تاروپود جامعه غرب رسوخ كرده باشد، درنیامده است. غربیها امروز بیشتر به جنبه افسانهای آن توجه میكنند و آن را بخشی از هنر ژاپنی و چینی میدانند.
ذن آموزش از طریق خواندن متون و به دنبال موفقیتهای دنیوی بودن را مورد انتقاد قرار میدهد و اصولا بر مراقبه برای رسیدن به آگاهی بدون واسطه فرآیندهای دنیوی و ذهنی تاكید میورزد. اما ذن به طور كامل هم مبتنی بر نشستن و سكوت نیست. بایزنگ، یك استاد ذن چینی تا دوران پیری خود هم در باغ كار میكرد و شاگردانش مجبور شدند ابزار باغبانی او را مخفی كنند. استاد در پاسخ به این حركت آنها از غذا خوردن خودداری كرد و گفت روزی كه كار نكند، غذا نمیخورد و زندگی نمیكند.
آموزههای فلسفه ذن در متون بودیسم ریشه دارند و از سوتراهای ماهایانا كه در هند و چین نوشته شدهاند، استفاده میكنند.
اساس فسلفه ذن این است كه جهان و اجزای آن چند چیز نیستند، بلكه همه یك واقعیتند؛ واقعیتی كه بخشی از یك كل گستردهتر است. منطق آدمی با تجزیه و تحلیل تنوع جهان این وحدت را نادیده میگیرد، اما بخش غیرمنطقی ذهن، یا همان شهود، میتواند این وحدت را درك كند.
از آنجا كه یكی از اصول ذن درك شهودی است، لغات و جملات در آن معنای ثابتی ندارند و منطق معمولا مفهوم خود را از دست میدهد، معنای لغات به این بستگی دارد كه چهكسی از آنها استفاده میكند، طرف مخاطب او كیست و موقعیت استفاده از آنها چیست. بههمین دلیل است كه ذن و شعر قرنها ارتباط تنگاتنگی باهم داشتهاند.
آگاهی در مورد ماهیت این واقعیت واحد موجود نه از طریق بررسی منطقی، بلكه از راه مراقبه به دست میآید؛ مراقبهای كه از همان آغاز بودیسم بخشی از ذن بوده و همراه آن به چین و ژاپن راه یافته است.
مراقبه ذن ذاذن نامیده میشود. ذاذن، یا رمز فلسفه ذن، در لغت به معنی «مراقبه نشسته» است، اما آن را در هر حالتی (ازجمله راهرفتن كه در اینصورت كینهین نامیده میشود) میتوان انجام داد. ذاذن اصولا مراقبهای نشسته در حالت چهارزانو است كه از دوران پیش از تاریخ در سرزمین ژاپن انجام میشده است. ذاذن نه یك نظریه است، نه یك ایده، یا دانشی كه مغز بخواهد آن را درك كند؛ عملی است كه ذهن را به كل كائنات مرتبط میكند.
در این حالت فرد باید اجازه دهد تا تنفس بهطور طبیعی انجام شود تا بتواند آن را فراموش كند. فرد نباید روی هیچ شی خاصی تمركز كند و نباید سعی كند افكار و احساسات خود را تغییر دهد یا خودآگاهی خود را تغییر دهد. با حفظ حالت صحیح نشستن و تنفس، ذهن میتواند آرام بگیرد. زمانی هم كه افكار و احساسات به سراغ فرد میآیند، او نباید خود را مشغولشان كند یا سعی كند با آنها بجنگد، بلكه باید اجازه دهد آزادانه بیایند و بروند.
بودا در همین حالت بود كه ۲۶۰۰ سال پیش به آگاهی و بیداری دست یافت. اما به گفته استاد دشیمارو سابقه این حالت به زمانی بسیار پیش از زمان او برمیگردد و میتوان شواهدی از آن را در فرهنگهای باستان و در مجسمههای تاریخی یافت. از جمله این شواهد شخصیتهایی است كه در حالت ذن در قرن یازدهم پس از میلاد در منطقهای در ایرلند حجاری شده بود؛ اگرچه حالت پاهای این شخصیتها نشان داده نشده بود، اما امكان پیدا شدن شخصیتهایی كامل را در نقاط دیگر اروپا تقویت میكرد. دسته سطلی مربوط به قرن اول پس از میلاد در نروژ كشف شد كه بهصورت فردی كامل در حالت ذاذن نشسته ساخته شده بود.
باستانشناسی به نام ای اسپراندیو در تحقیقاتی از سال ۱۹۰۷ تا سال ۱۹۴۷ خدایان بسیاری را در فرانسه یافت كه در حالت بودا نشسته بودند؛ خدایانی كه قدمت آنها حداقل به قرن پنجم پیش از میلاد میرسید، یعنی همزمان با بودا یا حتی پیش از او. اما ساخت این خدایان با گسترش مسیحیت در اروپا متوقف شد.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست