سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
متقلب ها و هالوها
پژوهشی كه توسط ارنست فهر (Fehr .E) و سیمون گاچر (S.Gachter) انجام و در شماره ۱۰ ژانویه سال ۲۰۰۲ ژورنال علمی صاحب نام «نیچر» منتشر شده است، یك جنبه ناخوشایند از رفتار اجتماعی در عمل و نیز فایده غیرمنتظره ای كه می تواند از آن حاصل شود را نشان می دهد.شما چه یك دیپلمات باشید چه یك مذاكره گر، اقتصاددان باشید یا استراتژیست جنگ یا فقط یك شخص عادی كه از میان زندگی روزمره پیش می رود، گاهی ناگزیر باید تصمیم بگیرید كه آیا با افراد دیگر می خواهید شریك باشید یا رقیب یا حریفی تمام عیار، همكارانه رفتار كنید یا خیر. همین ضرورت در میان برخی جانوران اجتماعی در طبیعت نیز مطرح می شود. از آن میان به عنوان یك مثال اثر كلاسیك جرالد ویلكینسون (G.Wilkinson) از دانشگاه مریلند نشان داده است كه خفاش های خون آشام ماده پیوسته با انتخاب های استراتژیك روبه رو می شوند. ماده ها پس از آشامیدن خون گونه های طعمه (نظیر گاو) به لانه های اشتراكی بزرگ خود بازمی گردند و در آنجا با بالا آوردن خون به درون دهان بچه ها آنها را تغذیه می كنند. ماده ها باید انتخاب كنند: آیا فقط به بچه های خودشان غذا بدهند، به بچه های خودشان به علاوه بچه های خویشاوندان نزدیكشان یا به تمام بچه ها؟ و آیا این تصمیم باید به آنچه خفاش های دیگر می كنند بستگی داشته باشد؟ این پرسش ها درباره فداكاری، تقابل و رقابت در نظریه بازی ها مفید هستند. نظریه بازی ها (game theory) شاخه ای از ریاضیات است كه در تحلیل رفتار انسان به كار می رود. شركت كنندگان در آزمایش های نظریه بازی ها به بازی چانه زنی مشغول می شوند با این تفاوت كه میزان ارتباط میان بازیكنان متغیر است و برای نتایج مختلف به آنها پاداش های متفاوت داده می شود. بازیكنان باید تصمیم بگیرند كه كی همكاری كنند و كی _ اگر اصطلاحی بسیار فنی در نظریه بازی ها را به كار ببریم - «تقلب» كنند. نظریه بازی ها در تمام انواع برنامه های آكادمیك تدریس می شود و معلوم شده كه در جانوران اجتماعی، حتی بدون آن كه فوق لیسانس مدیریت بازرگانی داشته باشند، اغلب استراتژی هایی تكامل یافته است كه تصمیم بگیرند كی همكاری و كی تقلب كنند. به استناد جوآن استراسمان (J.Strassmann) از دانشگاه رایس حتی در باكتری های اجتماعی نیز استراتژی های بهینه ای برای از پشت خنجر زدن به یكدیگر تكامل یافته است.
فرض كنید شما در یكی از این بازی ها حضور یافته اید، یك تورنمنت دوره ای متشكل از دو شركت كننده كه در هر دور با یكدیگر مسابقه می دهند. قواعد این بازی طوری است كه اگر هر دو نفر با یكدیگر همكاری كنند هر دو پاداش می گیرند و اگر هر دو تقلب كنند، هر دو خراب می كنند. از سوی دیگر اگر یكی تقلب و دیگری همكاری كند، متقلب بزرگترین پاداش ممكن را می گیرد و همكاری كننده به بدترین شكل می بازد. حالت دیگر آن است كه بازیكنان در تورنمنت نمی توانند با یكدیگر ارتباط داشته باشند و از این رو نمی توانند نوعی استراتژی جمعی اتخاذ كنند. با این قیدوبندها تنها راه منطقی آن است كه سعی كنیم ساده لوح نباشیم و هر بار تقلب كنیم. حالا فرض كنید برخی از بازیكنان با این همه روش هایی برای همكاری بیابند. چنانچه تعداد كسانی كه این كار را می كنند به قدر كافی زیاد باشد _ و به ویژه اگر همكاری كنندگان بتوانند همدیگر را به طریقی به سرعت پیدا كنند _ چیزی نخواهد گذشت كه همكاری تبدیل به استراتژی بهتر خواهد شد. اگر بخواهیم از زبان حرفه ای زیست شناسان تكاملی استفاده كنیم كه درباره این چیزها فكر می كنند باید بگوییم كه این كار ناهمكاری را به سوی انقراض خواهد راند.هرگاه همكاری در میان گروهی از افراد رواج یابد آن گروه سرانجام به بهترین شكل خود درخواهد آمد. اما هر كس این روند را آغاز كند (یعنی نخستین فردی كه به طور خودانگیخته همكاری را شروع كند) پس از آن از نظر ریاضی همواره در وضعیت نامطلوب خواهد بود. این وضعیت را اصطلاحاً می توان سناریوی «عجب هالویی» نامید. در دنیای «هر باكتری برای خودش» هنگامی كه یك روح پریشان ابتدا به ساكن كاری همكارانه انجام دهد، تمام باكتری های دیگر در كلنی از ته دل به او می خندند و می گویند «عجب هالویی!» و به رقابت بازمی گردند _ و دیگر هیچ كس از آن رویاپرداز آرمان پرست یادی نخواهد كرد. در این شرایط یك عمل فداكارانه تصادفی بی جواب می ماند.با این حال نظام های فداكاری متقابل در گونه های اجتماعی گوناگون حتی در میان ما انسان ها پدید آمده است. از این رو پرسش اصلی در نظریه بازی ها این است: چه شرایطی یك سیستم را به سمت همكاری سوق می دهد؟ یكی از عوامل به دقت بررسی شده كه به همكاری می انجامد خویشاوندی ژنتیكی است. پیوندهای خانوادگی، نیروی محرك بخش بزرگی از رفتارهای همكارانه در جانوران است. برای مثال افراد برخی گونه های حشرات اجتماعی آنچنان همكاری و فداكاری عجیب و غریبی به نمایش می گذارند كه بیشترشان خود را از شانس تولید مثل محروم كرده و در عوض به فرد دیگری (ملكه) كمك می كنند كه تولیدمثل كند. ویلیام همیلتون (W.Hamilton) فقید یكی از غول های علم با تبیین این نوع همكاری در چارچوب میزان خویشاوندی در میان اعضای یك كلنی حشره كه به طور حیرت انگیزی بالاست، در اندیشه زیست شناسی تكاملی انقلابی پدید آورد و در مثال های بی شمار همكاری میان خویشاوندان در بسیاری از گونه های اجتماعی دیگر نظیر دسته سگ های وحشی كه همه با هم خواهر و دخترخاله اند و برای توله های همدیگر غذا بالا می آورند، گرچه وضعیت به اندازه حشرات اجتماعی افراطی نیست اما عملاً منطق مشابهی حاكم است.راه دیگر برای راه اندازی همكاری آن است كه كاری كنیم تا بازیكنان «احساس» خویشاوندی كنند. این نوع ترویج شبه خویشاوندی ویژگی انسان است. بررسی های روان شناختی گوناگون نشان داده اند كه هرگاه جمعی از افراد به طور دلبخواهی به دو گروه رقیب تقسیم شوند (چنانكه بچه ها در اردوی تابستانی در یكی از دو تیم آبی و قرمز جای می گیرند) حتی وقتی كه اطمینان حاصل كنید می دانند كه گروه بندی شان تصادفی است، چیزی نخواهد گذشت كه میان خودشان ویژگی های مشترك و قابل ستایش خواهند یافت كه گروه مقابل از آن بی بهره اند. در ارتش با نگهداشتن سربازهای جدید در یگان های منسجم از دوره آموزشی تا خط مقدم جبهه از این گرایش انسانی حداكثر بهره برداری انجام می شود. این وضعیت سبب می شود آنها چنان احساس برادری كنند كه احتمال انجام اعمال همكارانه در آنها به بالاترین میزان خود می رسد. در این شرایط از روی دیگر سكه یعنی شبه گونه زایی نیز به خوبی بهره برداری می شود: اعضای طرف مقابل را چنان متفاوت، بیگانه و ناانسان ساختن كه كشتن آنها به هیچ شمرده شود.یك راه دیگر برای تسهیل همكاری در آزمایش های نظریه بازی ها آن است كه شركت كنندگان بتوانند در دورهای پی درپی با همان افراد بازی كنند. با افزایش احتمال وجود فرصتی در آینده امكان انتقام فراهم می شود تا آن كه در دور قبل سرش كلاه رفته برای متقلب تلافی كند. این چیزی است كه متقلبان از آن می ترسند. به همین دلیل است كه تقابل به ندرت در گونه هایی فاقد گروه های اجتماعی دیده می شود: هیچ میگوی آب شوری به میگوی دیگر پنج دلار قرض نخواهد داد، زیرا تا سه شنبه آینده كه موعد بازپرداخت فرا می رسد، بدهكار خیلی دور خواهد شد. و به همین دلیل است كه برای تقابل در عین حال مقدار زیادی هوش اجتماعی نیز لازم است _ اگر نتوانید یك میگوی آب شور را از دیگری تشخیص دهید، چنانچه بدهكار سه شنبه آینده هنوز آن دور و بر باشد، باز هم به حال شما فایده ای نخواهد داشت. رابین دانبار (R.Dunbar) جانورشناس یونیورسیتی كالج لندن نشان داده است كه در میان نخستی های اجتماعی هرچه گروه اجتماعی بزرگتر باشد (یعنی هرچه تعداد افرادی كه باید ردشان را بگیرید بیشتر باشد) اندازه نسبی مغز هم بزرگتر است. در خفاش های خون آشام نیز كه با تغذیه بچه های همدیگر در سیستمی پیچیده كه در آن همواره باید گوش به زنگ متقلبان هم باشند كلافه هستند، این یافته از این نظر جالب توجه است كه مغز این خفاش ها از تمام گونه های دیگر خفاش بزرگتر است.عامل دیگری كه در بازی ها به همكاری می انجامد بازی «روباز» است _ یعنی یك بازیكن وقتی در یك دور از یك بازی با كسی روبه رو می شود به تاریخچه رفتار بازی كردن آن حریف دسترسی دارد. در این سناریو لازم نیست كه افراد برای رسیدن به همكاری بارها در برابر هم بازی كرده باشند.
در عوض در آنچه نظریه پردازان بازی ها فداكاری زنجیره ای می نامند همكاری از مسابقه خوشنامی حاصل می شود. در این وضعیت سناریوی پیش پرداخت مطرح می شود كه در آن «الف» نسبت به «ب» فداكار است كه او هم نسبت به «پ» فداكار است و همین طور الی آخر.به این ترتیب نظریه بازی ها نشان می دهد كه دست كم سه چیز پیدایش همكاری را تسهیل می كند: بازی با خویشاوندان یا شبه خویشاوندان، دورهای پیاپی با همان افراد و بازی روباز. و در اینجاست كه پژوهش جدید فهر و گاچر «آزمایش كالای همگانی» مطرح می شود. نویسندگان مقاله یك بازی طراحی كرده اند كه ظاهراً تمام قواعد آن علیه پیدایش همكاری وضع شده اند. در این بازی كه به صورت «یك فرصت، كاملاً بیگانه» طراحی شده، در هر دور دو نفر مقابل یكدیگر بازی می كنند و با آن كه بازی در دورهای بسیار انجام می شود، هرگز دو شركت كننده برای بار دوم مقابل هم قرار نمی گیرند. علاوه بر این تمام تعامل ها به طور ناشناس صورت می گیرد، یعنی هیچ شانسی وجود ندارد كه متقلبان را از طریق سابقه شان بشناسیم.بازی به این شكل انجام می شود. هر كدام از دو بازیكن با مقدار مشخصی پول مثلاً ۵ دلار بازی را آغاز می كنند. هر كدام از این دو نفر بخشی یا تمام ۵ دلار را در یك گلدان مشترك می گذارند بدون آن كه بدانند بازیكن دیگر چه قدر سرمایه گذاری می كند. سپس یك دلار دیگر به گلدان افزوده می شود و آنگاه مجموع به تساوی میان دو نفر تقسیم می شود. به این ترتیب اگر هر دو ۵ دلار در گلدان بریزند هر كدام ۵/۵ دلار برداشت می كنند (۵ دلار + ۵ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو). اما حالا فرض كنید بازیكن نخست ۵ دلار بریزد و بازیكن دوم یك دلار نگه دارد و فقط ۴ دلار بریزد. بازیكن نخست در پایان فقط ۵ دلار به دست می آورد (۵ دلار + ۴ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو) در حالی كه متقلب ۶ دلار می گیرد (۵ دلار + ۴ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو _ به اضافه آن یك دلار كه نگه داشته شده بود). فرض كنید بازیكن دوم یك پست فطرت تمام عیار باشد و هیچ پولی درون گلدان نریزد. بازیكن نخست خسارت زیاد متحمل می شود و ۳ دلار به دست می آورد (۵ دلار + ۰ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو) در حالی كه بازیكن دوم ۸ دلار كاسب می شود (۵ دلار + ۰ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو _ به اضافه ۵ دلاری كه نگه داشته شده بود). كار و بار متقلب همیشه سكه است.اما عنصر كلیدی بازی اینجاست كه بازیكنان تصمیم های سرمایه گذاری شان را به طور ناشناس می گیرند اما وقتی تصمیم ها گرفته شد از نتیجه با خبر می شوند و می فهمند كه آیا بازیكن دیگر تقلب كرده است یا خیر. در این لحظه بازیكن مغبون می تواند متقلب را تنبیه كند. متقلب را می توان با محروم كردن از مقداری پول جریمه كرد، البته در صورتی كه بازیكن بپذیرد خود از همان مقدار پول صرف نظر كند. به عبارت دیگر می توانید یك متقلب را تنبیه كنید، به شرطی كه بپذیرید بهای از دست رفتن فرصت را خودتان بپردازید.نخستین یافته جالب آن است كه همكاری _ كه در تعریف محدود این بازی خاص یعنی صرفاً غیبت دائم تقلب _ حتی با طراحی «یك فرصت، كاملاً بیگانه» نیز پدید می آید.
متقلبان وقتی تنبیه شدند دست از تقلب برمی دارند. اكنون به بخش واقعاً جالب آن می رسیم. نویسندگان مقاله نشان دادند كه همه با كمال میل از فرصت تنبیه متقلب استقبال می كنند، حتی هنگامی كه این كار بدان معناست كه تنبیه كننده خود متحمل هزینه ای خواهد شد و به یاد داشته باشید كه در طرح «یك فرصت، كاملاً بیگانه» تنبیه هیچ سودی به حال تنبیه كننده ندارد. از آنجا كه دو بازیكن هرگز دوباره با هم بازی نمی كنند، امكان ندارد تنبیه به متقلب بیاموزد كه دیگر نباید سر به سر شما بگذارد و از آنجا كه بازیكنان برای هم ناشناس هستند، فرصت تنبیه كردن متقلب درباره او هشداری به بازیكنان دیگر نمی دهد. در عوض در موقعیت روباز انگیزه ای برای پرداخت هزینه و به دست آوردن فرصت تنبیه آشكار نهفته است: به این طریق با گذاشتن داغ قابیل بر پیشانی یك حریف غیرقابل اعتماد در آینده، امیدوارید كه بازیكنان دیگر نیز همین كار را انجام دهند.جانوران اجتماعی گوناگون در قالب مصرف انرژی و خطر آسیب دیدگی، هزینه زیادی برای تنبیه متقلبان روباز پرداخت می كنند (یك راه برای تشویق این كار در یك دنیای روباز استفاده از رویكرد بعضی دانشكده های افسری نظام است كه براساس قوانین و عرف كسانی تنبیه می شوند كه نتوانند متقلبان را تنبیه كنند.) اما در این مورد عمل تنبیه همان قدر ناشناس است كه عمل تقلب بود.
در بازی فهر و گاچر، هیچ فایده ای از تنبیه عاید تنبیه كننده نمی شود، اما باز هم افراد با اشتیاق این كار را می كنند. چرا؟ صرفاً به خاطر میل به انتقام. نویسندگان مقاله نشان می دهند كه هرچه متقلبان وقیح تر باشند (بسته به اینكه با چه عدم تناسبی سهم شان را پس بگیرند)، دیگران برای تنبیه آنها هزینه بیشتری پرداخت خواهند كرد. این مسئله حتی در مورد بازیكنان تازه وارد كه هنوز در باغ نیستند و از ریزه كاری های بازی خبر ندارند هم صدق می كند.
فرض كنید شما در یكی از این بازی ها حضور یافته اید، یك تورنمنت دوره ای متشكل از دو شركت كننده كه در هر دور با یكدیگر مسابقه می دهند. قواعد این بازی طوری است كه اگر هر دو نفر با یكدیگر همكاری كنند هر دو پاداش می گیرند و اگر هر دو تقلب كنند، هر دو خراب می كنند. از سوی دیگر اگر یكی تقلب و دیگری همكاری كند، متقلب بزرگترین پاداش ممكن را می گیرد و همكاری كننده به بدترین شكل می بازد. حالت دیگر آن است كه بازیكنان در تورنمنت نمی توانند با یكدیگر ارتباط داشته باشند و از این رو نمی توانند نوعی استراتژی جمعی اتخاذ كنند. با این قیدوبندها تنها راه منطقی آن است كه سعی كنیم ساده لوح نباشیم و هر بار تقلب كنیم. حالا فرض كنید برخی از بازیكنان با این همه روش هایی برای همكاری بیابند. چنانچه تعداد كسانی كه این كار را می كنند به قدر كافی زیاد باشد _ و به ویژه اگر همكاری كنندگان بتوانند همدیگر را به طریقی به سرعت پیدا كنند _ چیزی نخواهد گذشت كه همكاری تبدیل به استراتژی بهتر خواهد شد. اگر بخواهیم از زبان حرفه ای زیست شناسان تكاملی استفاده كنیم كه درباره این چیزها فكر می كنند باید بگوییم كه این كار ناهمكاری را به سوی انقراض خواهد راند.هرگاه همكاری در میان گروهی از افراد رواج یابد آن گروه سرانجام به بهترین شكل خود درخواهد آمد. اما هر كس این روند را آغاز كند (یعنی نخستین فردی كه به طور خودانگیخته همكاری را شروع كند) پس از آن از نظر ریاضی همواره در وضعیت نامطلوب خواهد بود. این وضعیت را اصطلاحاً می توان سناریوی «عجب هالویی» نامید. در دنیای «هر باكتری برای خودش» هنگامی كه یك روح پریشان ابتدا به ساكن كاری همكارانه انجام دهد، تمام باكتری های دیگر در كلنی از ته دل به او می خندند و می گویند «عجب هالویی!» و به رقابت بازمی گردند _ و دیگر هیچ كس از آن رویاپرداز آرمان پرست یادی نخواهد كرد. در این شرایط یك عمل فداكارانه تصادفی بی جواب می ماند.با این حال نظام های فداكاری متقابل در گونه های اجتماعی گوناگون حتی در میان ما انسان ها پدید آمده است. از این رو پرسش اصلی در نظریه بازی ها این است: چه شرایطی یك سیستم را به سمت همكاری سوق می دهد؟ یكی از عوامل به دقت بررسی شده كه به همكاری می انجامد خویشاوندی ژنتیكی است. پیوندهای خانوادگی، نیروی محرك بخش بزرگی از رفتارهای همكارانه در جانوران است. برای مثال افراد برخی گونه های حشرات اجتماعی آنچنان همكاری و فداكاری عجیب و غریبی به نمایش می گذارند كه بیشترشان خود را از شانس تولید مثل محروم كرده و در عوض به فرد دیگری (ملكه) كمك می كنند كه تولیدمثل كند. ویلیام همیلتون (W.Hamilton) فقید یكی از غول های علم با تبیین این نوع همكاری در چارچوب میزان خویشاوندی در میان اعضای یك كلنی حشره كه به طور حیرت انگیزی بالاست، در اندیشه زیست شناسی تكاملی انقلابی پدید آورد و در مثال های بی شمار همكاری میان خویشاوندان در بسیاری از گونه های اجتماعی دیگر نظیر دسته سگ های وحشی كه همه با هم خواهر و دخترخاله اند و برای توله های همدیگر غذا بالا می آورند، گرچه وضعیت به اندازه حشرات اجتماعی افراطی نیست اما عملاً منطق مشابهی حاكم است.راه دیگر برای راه اندازی همكاری آن است كه كاری كنیم تا بازیكنان «احساس» خویشاوندی كنند. این نوع ترویج شبه خویشاوندی ویژگی انسان است. بررسی های روان شناختی گوناگون نشان داده اند كه هرگاه جمعی از افراد به طور دلبخواهی به دو گروه رقیب تقسیم شوند (چنانكه بچه ها در اردوی تابستانی در یكی از دو تیم آبی و قرمز جای می گیرند) حتی وقتی كه اطمینان حاصل كنید می دانند كه گروه بندی شان تصادفی است، چیزی نخواهد گذشت كه میان خودشان ویژگی های مشترك و قابل ستایش خواهند یافت كه گروه مقابل از آن بی بهره اند. در ارتش با نگهداشتن سربازهای جدید در یگان های منسجم از دوره آموزشی تا خط مقدم جبهه از این گرایش انسانی حداكثر بهره برداری انجام می شود. این وضعیت سبب می شود آنها چنان احساس برادری كنند كه احتمال انجام اعمال همكارانه در آنها به بالاترین میزان خود می رسد. در این شرایط از روی دیگر سكه یعنی شبه گونه زایی نیز به خوبی بهره برداری می شود: اعضای طرف مقابل را چنان متفاوت، بیگانه و ناانسان ساختن كه كشتن آنها به هیچ شمرده شود.یك راه دیگر برای تسهیل همكاری در آزمایش های نظریه بازی ها آن است كه شركت كنندگان بتوانند در دورهای پی درپی با همان افراد بازی كنند. با افزایش احتمال وجود فرصتی در آینده امكان انتقام فراهم می شود تا آن كه در دور قبل سرش كلاه رفته برای متقلب تلافی كند. این چیزی است كه متقلبان از آن می ترسند. به همین دلیل است كه تقابل به ندرت در گونه هایی فاقد گروه های اجتماعی دیده می شود: هیچ میگوی آب شوری به میگوی دیگر پنج دلار قرض نخواهد داد، زیرا تا سه شنبه آینده كه موعد بازپرداخت فرا می رسد، بدهكار خیلی دور خواهد شد. و به همین دلیل است كه برای تقابل در عین حال مقدار زیادی هوش اجتماعی نیز لازم است _ اگر نتوانید یك میگوی آب شور را از دیگری تشخیص دهید، چنانچه بدهكار سه شنبه آینده هنوز آن دور و بر باشد، باز هم به حال شما فایده ای نخواهد داشت. رابین دانبار (R.Dunbar) جانورشناس یونیورسیتی كالج لندن نشان داده است كه در میان نخستی های اجتماعی هرچه گروه اجتماعی بزرگتر باشد (یعنی هرچه تعداد افرادی كه باید ردشان را بگیرید بیشتر باشد) اندازه نسبی مغز هم بزرگتر است. در خفاش های خون آشام نیز كه با تغذیه بچه های همدیگر در سیستمی پیچیده كه در آن همواره باید گوش به زنگ متقلبان هم باشند كلافه هستند، این یافته از این نظر جالب توجه است كه مغز این خفاش ها از تمام گونه های دیگر خفاش بزرگتر است.عامل دیگری كه در بازی ها به همكاری می انجامد بازی «روباز» است _ یعنی یك بازیكن وقتی در یك دور از یك بازی با كسی روبه رو می شود به تاریخچه رفتار بازی كردن آن حریف دسترسی دارد. در این سناریو لازم نیست كه افراد برای رسیدن به همكاری بارها در برابر هم بازی كرده باشند.
در عوض در آنچه نظریه پردازان بازی ها فداكاری زنجیره ای می نامند همكاری از مسابقه خوشنامی حاصل می شود. در این وضعیت سناریوی پیش پرداخت مطرح می شود كه در آن «الف» نسبت به «ب» فداكار است كه او هم نسبت به «پ» فداكار است و همین طور الی آخر.به این ترتیب نظریه بازی ها نشان می دهد كه دست كم سه چیز پیدایش همكاری را تسهیل می كند: بازی با خویشاوندان یا شبه خویشاوندان، دورهای پیاپی با همان افراد و بازی روباز. و در اینجاست كه پژوهش جدید فهر و گاچر «آزمایش كالای همگانی» مطرح می شود. نویسندگان مقاله یك بازی طراحی كرده اند كه ظاهراً تمام قواعد آن علیه پیدایش همكاری وضع شده اند. در این بازی كه به صورت «یك فرصت، كاملاً بیگانه» طراحی شده، در هر دور دو نفر مقابل یكدیگر بازی می كنند و با آن كه بازی در دورهای بسیار انجام می شود، هرگز دو شركت كننده برای بار دوم مقابل هم قرار نمی گیرند. علاوه بر این تمام تعامل ها به طور ناشناس صورت می گیرد، یعنی هیچ شانسی وجود ندارد كه متقلبان را از طریق سابقه شان بشناسیم.بازی به این شكل انجام می شود. هر كدام از دو بازیكن با مقدار مشخصی پول مثلاً ۵ دلار بازی را آغاز می كنند. هر كدام از این دو نفر بخشی یا تمام ۵ دلار را در یك گلدان مشترك می گذارند بدون آن كه بدانند بازیكن دیگر چه قدر سرمایه گذاری می كند. سپس یك دلار دیگر به گلدان افزوده می شود و آنگاه مجموع به تساوی میان دو نفر تقسیم می شود. به این ترتیب اگر هر دو ۵ دلار در گلدان بریزند هر كدام ۵/۵ دلار برداشت می كنند (۵ دلار + ۵ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو). اما حالا فرض كنید بازیكن نخست ۵ دلار بریزد و بازیكن دوم یك دلار نگه دارد و فقط ۴ دلار بریزد. بازیكن نخست در پایان فقط ۵ دلار به دست می آورد (۵ دلار + ۴ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو) در حالی كه متقلب ۶ دلار می گیرد (۵ دلار + ۴ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو _ به اضافه آن یك دلار كه نگه داشته شده بود). فرض كنید بازیكن دوم یك پست فطرت تمام عیار باشد و هیچ پولی درون گلدان نریزد. بازیكن نخست خسارت زیاد متحمل می شود و ۳ دلار به دست می آورد (۵ دلار + ۰ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو) در حالی كه بازیكن دوم ۸ دلار كاسب می شود (۵ دلار + ۰ دلار + ۱ دلار، تقسیم بر دو _ به اضافه ۵ دلاری كه نگه داشته شده بود). كار و بار متقلب همیشه سكه است.اما عنصر كلیدی بازی اینجاست كه بازیكنان تصمیم های سرمایه گذاری شان را به طور ناشناس می گیرند اما وقتی تصمیم ها گرفته شد از نتیجه با خبر می شوند و می فهمند كه آیا بازیكن دیگر تقلب كرده است یا خیر. در این لحظه بازیكن مغبون می تواند متقلب را تنبیه كند. متقلب را می توان با محروم كردن از مقداری پول جریمه كرد، البته در صورتی كه بازیكن بپذیرد خود از همان مقدار پول صرف نظر كند. به عبارت دیگر می توانید یك متقلب را تنبیه كنید، به شرطی كه بپذیرید بهای از دست رفتن فرصت را خودتان بپردازید.نخستین یافته جالب آن است كه همكاری _ كه در تعریف محدود این بازی خاص یعنی صرفاً غیبت دائم تقلب _ حتی با طراحی «یك فرصت، كاملاً بیگانه» نیز پدید می آید.
متقلبان وقتی تنبیه شدند دست از تقلب برمی دارند. اكنون به بخش واقعاً جالب آن می رسیم. نویسندگان مقاله نشان دادند كه همه با كمال میل از فرصت تنبیه متقلب استقبال می كنند، حتی هنگامی كه این كار بدان معناست كه تنبیه كننده خود متحمل هزینه ای خواهد شد و به یاد داشته باشید كه در طرح «یك فرصت، كاملاً بیگانه» تنبیه هیچ سودی به حال تنبیه كننده ندارد. از آنجا كه دو بازیكن هرگز دوباره با هم بازی نمی كنند، امكان ندارد تنبیه به متقلب بیاموزد كه دیگر نباید سر به سر شما بگذارد و از آنجا كه بازیكنان برای هم ناشناس هستند، فرصت تنبیه كردن متقلب درباره او هشداری به بازیكنان دیگر نمی دهد. در عوض در موقعیت روباز انگیزه ای برای پرداخت هزینه و به دست آوردن فرصت تنبیه آشكار نهفته است: به این طریق با گذاشتن داغ قابیل بر پیشانی یك حریف غیرقابل اعتماد در آینده، امیدوارید كه بازیكنان دیگر نیز همین كار را انجام دهند.جانوران اجتماعی گوناگون در قالب مصرف انرژی و خطر آسیب دیدگی، هزینه زیادی برای تنبیه متقلبان روباز پرداخت می كنند (یك راه برای تشویق این كار در یك دنیای روباز استفاده از رویكرد بعضی دانشكده های افسری نظام است كه براساس قوانین و عرف كسانی تنبیه می شوند كه نتوانند متقلبان را تنبیه كنند.) اما در این مورد عمل تنبیه همان قدر ناشناس است كه عمل تقلب بود.
در بازی فهر و گاچر، هیچ فایده ای از تنبیه عاید تنبیه كننده نمی شود، اما باز هم افراد با اشتیاق این كار را می كنند. چرا؟ صرفاً به خاطر میل به انتقام. نویسندگان مقاله نشان می دهند كه هرچه متقلبان وقیح تر باشند (بسته به اینكه با چه عدم تناسبی سهم شان را پس بگیرند)، دیگران برای تنبیه آنها هزینه بیشتری پرداخت خواهند كرد. این مسئله حتی در مورد بازیكنان تازه وارد كه هنوز در باغ نیستند و از ریزه كاری های بازی خبر ندارند هم صدق می كند.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست