سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

دانشکده کارآفرینی ۱۴۰۴


دانشکده کارآفرینی ۱۴۰۴
این روزها نظام آموزش عالی کشور آغاز یک فعالیت نوین را تجربه می کند. تلاشی که بستر پدیدآمدن آن را تجربیات تلخ و شیرین موفقیت ها و نیز کاستی ها و مشکلات گریبان گیر کشور عزیزمان فراهم آورده است. کارآفرینی بدان مفهومی که حتی قبل از نامیدنش در بین ایرانیان وجود داشته ، کلیدی است که مسوولان برای برون رفت از مشکلات فعلی به اجماع ، انتخابش کردند.
و حالا آموزش عالی مسوولیت تربیت مدرسان این مفهوم پیچیده ودر عین حال ساده را به عهده گرفته است.آنچه می خوانید نظراتی است پیرامون اولین دانشکده کارآفرینی تازه تاسیس ایران که تقدیم می شود:
خبر خوشی در راه بود. دانشکده فیزیک دانشگاه تهران میزبانی یک جشن تولد را تقبل کرده بود. وقتی به جشن تولد دعوت می‌شوی حتی زمانی که در راه هستی، خودت را حاضر در مراسم تصور می‌کنی. و این احساس خوب چندین برابر هم خواهد شد آن موقع که بدانی جشن تولد، جشن تولد است نه جشن سالروز تولد. یعنی علاوه بر شادی و نشاط و سلام و احوالپرسی و کیک خوردن و کادو بازکردن،‌ دیدن مولود تازه، خودش حال و هوایی دارد.
در خیابان‌ کارگر شمالی به قول مصطلح ترافیک یا به نقل صحیح رفت و آمد خودروها با کندی مواجه بود. البته زیاد هم فرقی نمی‌کند. تهرانی‌ها از این جملات متنفرند. شنیدن این جملات ناراحتی و افسوس را به همراه دارد چه رسد به اینکه خود در مهلکه حاضر باشی.
نشسته‌ای، مسافری، رانندگی هم نمی‌کنی،‌ داخل خودرو هم با وجود هوای سرد بیرون گرم است، اما ناراحتی و کلی هم افسوس می‌خوری.
نام ایران، ملتی با عظمت، پیشینه‌ای افتخارآمیز، کارنامه‌ای ستودنی، تحسین دوست و دشمن همه و همه به خاطرت می‌آیند تا تو هوای زنده ماندنت را که محتوی اکسیدهای نیتروژن و میکروب و ویروس و بخار آب و سرب و... است به نشانه اعتراض به تضاد کلافه کننده سبزی چراغ راهنما و قرمزی چراغ ترمز خودروی جلویی به بیرون به دمی تاشیشه را بخار بگیرد تا دیگر چیزی نبینی و یک نفس راحت بکشی!
به امید روزی که مشکلات ریز و درشت مثل همین ترافیک را با سعی و تلاش از پیش رو برداریم.
ترافیک هم خود تنها مشت نمونه خروار مشکلاتی‌ است که وجود دارند اما با توکل، امید، کار و کارآفرینی با کمی چاشنی میدان دادن به جوانان با نابودی‌شان فاصله چندانی ندارند.
حرف از جوان و فاصله آمد. اما بماند برای بعد که خواهیم گفت.
● برگردیم به مسیر!
تقاطع بزرگراه شهید گمنام و کارگر شمالی را به سمت شمال عبور کردیم. و بعد از گذشت یک ساعت و ۱۵ دقیقه، ماشین روبروی در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران در انتهای خیابان کارگر شمالی توقف کرد. روی پلاکارد بالای در ورودی نوشته شده بود: «جشن تولد دانشکده کارآفرینی». هر چند انتظار می‌رفت مراسم افتتاح دانشکده کارآفرینی خلاقانه تر برگزار شود. اما همین پلاکارد و ادبیات متفاوت نوشته آن، به عنوان یک حرکت خلاقانه غنیمت بود.
شاید حضور دو وزیر از کابینه و رییس دانشگاه تهران، مراسم را آنقدر رسمی کرده بود که برگزارکنندگان ترجیح داده بودند زیاد خلاقیت به خرج ندهند. البته از کنار احساس خستگی دست‌اندرکاران هم به راحتی نمی‌توان گذشت. یادم هست چند ماه پیش که با سرپرست دانشکده صحبت می‌کردم هنوز از تکمیل ساختمان دانشکده و افتتاح خبری نبود.
اما با گذشت چند ماه دکتر سید مصطفی رضوی و همکارانش بر مشکلات فائق آمدند. خستگی کار و تلاش مداوم چند ماهه، قدرت و توان برگزاری مراسم افتتاحیه‌ای خلاقانه متناسب با نام کارآفرینی را از آن‌ها گرفته بود و تمام همّ و غم دست‌اندرکاران، برگزاری یک برنامه آبرومند و رسمی مانند همه برنامه‌های مشابه بود که انجام هم شد.
دکتر سیدمحمد جهرمی وزیر کار و امور اجتماعی هم وقتی شنید که ساختمان فعلی دانشکده کارآفرینی پیش از این به عنوان مهدکودک استفاده می‌شده، به پاس قدردانی از زحمات رییس و دست‌اندرکاران دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران لبخندی زد و گفت: این هم به نوبه خود، کارآفرینی و یک اقدام خلاقانه است. به هر حال اولین دانشکده کارآفرینی کشور روز سه‌شنبه یازدهم دی ماه به طور رسمی در دانشگاه تهران افتتاح شد. (مشروح گزارش این مراسم در شماره ۳۵۳ هفته‌نامه مورخ ۱۵/۱۰/۸۶ به چاپ رسید) اما...
یادتان هست... همین چند دقیقه قبل را می‌گویم که چند خط آغازین این نوشته را می‌خواندید. از جوان و فاصله حرف به میان آمد. اینجا به ارتباط مورد نظر آن‌ها اشاره کوتاهی می‌کنیم.
از یک جوان ۱۸ ساله چه انتظاری داریم؟
پاسخ به این سوال اگر با نگاه به وضعیت فعلی کشور باشد آسان است؛ دیپلمش را بگیرد یا تلاش کند تا دانشجو شود و یا به سربازی برود. والسلام
اما با اندکی توجه به آینده در می‌یابیم که این گونه انتظارات در کشوری که توسعه همه جانبه را مد نظر قرار داده و چشم‌اندازی برای جهت‌دهی به فعالیت‌هایش ترسیم نموده است، چندان مطلوب نیست. همچنین جوانان نیز متقابلاً توقعات و انتظاراتی از مسوولان دارند که باید در جای خود بررسی شود.
اما براستی انتظارات یک کشور در حال توسعه و با برنامه از جوانانش را چه مواردی تشکیل می‌دهند؟
به نظر می‌رسد با کمی دوراندیشی بتوان گفت: یک جوان هجده ساله در کشوری که از آن ذکر شد باید آگاه،‌خلاق، امیدوار، دارای مهارت‌های مورد نیاز کشور، ایده‌پرداز، صرفه‌جو و آماده برای انتخاب ادامه راه زندگی تحصیلی و شغلی خود باشد.
حال خود قضاوت کنید. آیا این جوان را باید گنج انسانی به حساب آوریم؟ یا برنامه‌ریزی برای او را رنج بدانیم؟ البته که هر عقل سلیمی جوانی با این مشخصات را شایسته پاسخ به سوال اول بداند. آیا این جوان تهدید است یا فرصت؟ (پاسخ معلوم است)
پس با این شرایط، سن هجده سالگی در کشور ما به نقطه عطفی برای جوانان با خصوصیاتی که گفته شد مبدل خواهد گردید.
● به مسیر بازگردیم!
از جوان صحبت کردیم و ۱۸ سالگی اما حالت نوبت به توضیح آن فاصله ای است که پیش از این اشاره کردیم...
دانشکده کارآفرینی که یازدهم دی ماه امسال متولد شد، در دی ماه سال ۱۴۰۴ هجری شمسی (یعنی در افق برنامه چشم‌انداز بیست ساله کشور) ۱۸ سالگی‌اش را جشن خواهد گرفت. همان سن و سال با همان ویژگی‌هایی که برایش نام بردیم.
پس همان انتظارات را از این دانشکده جوان پس از طی فاصله زمانی ۱۸ ساله خواهیم داشت.
ضمن اینکه قطعاً آفات و خطراتی نیز در این راه دانشکده کارآفرینی تازه تاسیس را تهدید می‌کنند. به نظر می‌رسد اکنون که شعار فارغ‌التحصیل با شرکت به جای فارغ‌التحصیل با مدرک از سوی مسوولان دانشکده مورد توجه قرار گرفته و بر آموزش‌های کاربردی و عملی تاکید می‌شود، ایجاد زودهنگام دوره‌های مجازی کارآفرینی در دانشگاه تهران حتی قبل از افتتاح رسمی دانشکده کارآفرینی خدای ناکرده به منزله بستری برای انحراف هدف مهم و مورد اجماع تاسیس دانشکده کارآفرینی به حساب آید.
از سوی دیگر عدم توجه کافی و عمیق اصحاب رسانه به بحث کارآفرینی موجب خواهد شد این موضوع نیز به سرنوشت مباحثی که مدت زمانی نقل محافل می‌شوند و بعد از مدتی ناپدید، دچار شود و صرفاً در آرشیو بماند تا زمان مورد نیاز!
در همین سرمای اخیر کشور که افت فشار گاز طبیعی و یا قطع آن توجه همگان را به خود جلب کرد، زیرنویس شبکه‌های مختلف تلویزیونی با این جمله آغاز می‌شد که: «گاز محور توسعه است» پیش از این هم برق و کشاورزی و... مزیّن به این عنوان دهان پرکن بوده اند، امید آن که کارآفرینی را محور توسعه نخوانیم بلکه آن را خود توسعه بدانیم.
محمد یاسمی
منبع : بازار کار


همچنین مشاهده کنید