جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تاریخچه باغ شاهزاده ماهان در کرمان


تاریخچه باغ شاهزاده ماهان در کرمان
باغ شاهزاده ماهان توسط عبدالحمید میرزا ناصر الدوله فرمانفرما در دورهٔ قاجار احداث گردید.
وی یازده سال متوالی حكومت كرمان و بلوچستان را داشت و وفات وی به تاریخ ۱۳۰۹ قمری اتفاق افتاد. دربارهٔ چگونگی به حكومت رسیدن و زندگی وی دردوران حكومت، در كتاب تاریخ كرمان تألیف احمد علی خان وزیری كرمانی نوشتاری در دست است كه در زیر آورده می‌شود:
● حكومت عبد الحمید میرزا (ناصرالدوله)
پس از یكسال و نیم اقامت كرمان، درسنهٔ هزار و دویست نودوهشت، بر حسب استدعای خود شاهزاده نصرت الدوله فرمانفرما، حكومت كرمان به شاهزاده سلطان حمید میرزای ناصرالدوله خلف اكبر معزی الیه تفویض گردید و شاهزاده ناصر الدوله به كرمان روانه و فرمانفرما هم از كرمان عازم دارلخلافه شد. در عرض راه طهران در منزل اناركه اول خاك كرمان است ناصرالدوله به خدمت پدر بزرگوار شرفیابی حاصل نموده شاهزاده فرمانفرما
مهمات لازمهٔ وضع مملكت كرمان را با ایشان حالی فرمود. بعد از یكی دو روز ملاقات و دیدن دو شاهزاده اعظم، پدر طریق طهران و پسر راه كرمان پیش گرفتند.
الحاصل كفایت و شجاعت ناصرالدوله همانا مشهور ایران بلكه در ممالك خارجه هم اشتهار داشت. پس از ورود كرمان انواع مهربانی و سلوك را با اعالی و ادانی فراخور حال و حالت هر كس به عمل آورده هر جا و هر كس كه مقتضی سیاست و نكال بود معمول فرموده و همه روزه از بام تا شام مشغول انجام امور ایالت و نظم مملكت و وصول و ایصال مالیات و اقساط دیوانی وتربیت و تعلیم افواج كرمانی و اصلاح امور رعیت و قشونی بود. بعد از دو سال و كسری كه شاهزاده نصرت الدوله فرمانفرما در طهران به رحمت یزدان پیوست ، لقب جلیل فرمانفرمایی هم حسب الارث والاستحقاق به شاهزاده ناصر الدوله مرحمت شد.
مدت ایالت شاهزاده در كرمان یازده سال كشید. شش سفر به بلوچستان فرمود . تمام محالات آنجا را به حیطهٔ نظم درآورد. در حكمرانی ناصرالدوله فرمانفرما سه چهار فقره فتنه از بلوچیه در بلوچستان رخ داد، همه به كفایت و توجه شاهزاده به اسهل وجهی اصلاح شد، یك دفعهٔ آن، طایفهٔ رودباری كه ضدیتی با طایفه شهدوست خان بامری بلوچ داشته و مالی از آنها به غارت برده بودند، شهدوست خان مزبور و پسر بزرگش نواب خان با جمعیت زیاد بر سر آن طایفهٔ رودباری ریخته نزاع و جدال و قتال كردند و چند روز از طرفین بنای محاربه و زدوخورد داشتند وماده غلیظ شده بود. به محض این كه به عرض شاهزاده رسید، شخصاً با استعداد قشونی و غیره بقدر لزوم از شهر كرمان نهضت فرموده و به بلوكات حوالی رودبار، كه محل منازعه و مجادله حضرات بو د، نزول نمود.
شهدوست خان و سایر روسای طرفین را با استمالت و عتاب و خطاب احضار نموده اطفاء نایرهٔ فساد و اصلاح ذات البین شد و هر یك به محل ومكان خویش رفتند و شاهزاده به كرمان مراجعت كرد. یك مرتبهٔ دیگر در حكومت ابولفتح خان سرتیپ قزاق به بلوچستان ، اهالی آنجا شورش كرده باو خروج نمودند و او را در قلعهٔ فهرج بلوچستان محصور كردند. فرمانفرما از شهر اردویی لایق این غائله ترتیب داده ، به سرداری محمد حسین میرزای حشمت السلطنه به حوالی بلوچستان فرستاد و خود فرمانفرما به جیرفت و رودبار ، كه نزدیك بلوچستان وارد و هر دوبود، تشریف برده و حشمت السلطنه را حاكم بلوچستان مقرر فرمود و بلوچان را به معرض عتاب و استمالت حاضر اورده از جهتی آنها را بوعده و وعید امیدوار و از جهت دیگر از اندیشه و بیم سیاست و مواخذه سخت هر یك را از كرده نادم فرمود و به اندك توجهی فتنهٔ به این بزرگی را مفطفی ساخت . و ابراهیم خان سرهنگ بمی و زین العابدین خان سرتیپ برادر او را كه سالهاست مسبوق به عمل بلوچستان هستند و در دفع و رفع این فتنه مساعی جمیله مبذول داشته بودند و لوازم خدمتگزاری را به عمل آورده، مورد الطاف شاهزاده گشته ابراهیم خان به منصب سرتیپی توپخانه و زین العابدین خان به درجهٔ سرتیپی اول رسید و نیز حكومت بلوچستان را به دو برادر تفویض فرمود و رفع فساد گردید.
یكدفعه دیگر كه سفر ششم بلوچستان بود ، دلاور خان بلوچ كه ظاهراً و باطناً از عفریت های روزگار بود ] هركس قیافه و هیكل اورا دیده مصداق عرض مولف را می دهد و الحق [ در مراتب جهل دلاور بود، و شهدوست خان ثانی و حسینخان بلوچ را گرفته مغلولا به شهر اورده به حبس ابدی مقرر داشت. خلاصه از انجایی كه روزگار غدار ناپایدار كاری جز بد عهدی و مخاصمت مردان نامدار ندارد، در دو سال آخر درد گلوی معروف كه بعضی از اطباء او را نوعی از طاعون شمرده اند سه چهار پسر و دختر شاهزاده را از حیات عاری ساخت، لهذا شاهزاده را كسالت و غم فرا گرفت. پیوسته اوقات در حزن آن نونهال های خانوادهٔ شوكت بسر بردی و هیچ روز و شب نیارمیدی. در اوایل سال یازدهم حكومت درماه مبارك رمضان لوی ئیل هزار و سیصد ونه دو سه روز قبل از ناخوشی خواب دیده بود كه شاه نعمت الله مشهور به شاه ولی كه درماهان مدفون است و حالات آنجناب از ابتدا تا انتهی سابقاً عرض شده، در بالای كوهی رفیع منزل داشته و شاهزاده در آنجا از او دیدن وزیارت نموده، این خواب را مكرراً مذاكره نمود. تعبیر آن را از هر كس می خواستند .
بعد از دو سه روز مبتلای به ناخوشی آنفولنزا كه زكام مسری باشد و آن سال درتمام ایران بروز كرده بود و در كرمان نیز سرایت نموده بود شده، پس از چند روز منجر به چند مرض متضاد مثل محرقه و مطبقه و اسهال و زهیر گردید و در عشر آخر رمضان داعی حق را لبیك اجابت فرمود. نعش آن شاهزاده را با كوكبه وجلال در مزار مشهور به قبر آقا در خارج شهر كرمان امانت سپردند.`
هم حاجیه هماخانم و هم ناصرالدوله به شاه نعمت الله ولی ارادتی كامل داشته‌اند. تعمیرات و آثاری نیز ازین دو در صحن جنوبی مزار شاه ولی هنوز برجاست.`
● در جای دیگر گفته شده :
... فیروز میرزا در ۱۲۹۶ نیز مجدداً به كرمان آمد و پس از او پسرش عبدالحمید میرزا ناصرالدوله حكومت كرمان یافت و با لقب فرمانفرما مدت ها حاكم كرمان بودو سفرهای او به بلوچستان و قلع و قمع بلوچ مشهور است. باغ شاهزاده در ماهان از محدثات اوست و پدرم، مرحوم حاج آخوند پاریزی در وصف این باغ گفته :
حضرت والا چو زماهان خرید
خوب و پسندیده و ارزان خرید
خواست در آن قریهٔ عنبر سرشت
باغی بر پای كند چون بهشت
یاد بساتین معلق كنند
زنده زنو قصر خورنق كنند
باغ همان است ولی مال كیست؟
بر ستم و ظلم بباید گریست`
● در مورد اتمام كار بنایی باغ شاهزاده گفته شده :
... كانه همان بنایی كه وقتی خبر مرگ ناصرالدوله را شنید ، آخرین تغار گچ را بر سر در عمارت باغ شاهزاده ماهان ( كه مشغول بنایی ان بود) كوفت و از چوب بست فرود آمد و بقیه بنا ناتمام ماند ...
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی باغ ایرانی


همچنین مشاهده کنید