جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تپش قلم


تپش قلم
▪ می دانم که اگر دیگران را کوچک بی انگارم، بزرگی خویش را مخدوش کرده ام، بنابراین کسی را کوچک نمی انگارم.
□□□
▪ باور کرده ام که حتی اگر یک نفر را فریب دهم، به همه اجازه داده ام که مرا فریب دهند، پس به فریب نمی اندیشم!
□□□
▪ یقین دارم که اگر طالب تماشای درست زیبایی ها هستم، باید زشتی ها را خوب ببینم، بر این اساس، نیکو دیدن را تمرین می کنم!
□□□
▪ مطمئنم که اگر به محبوبم که تکیه گاهم است لطمه بزنم، تیشه به ریشه خویش زده ام به همین جهت، محبوبم را چون جانم دوست دارم!
□□□
▪ باور کرده ام که اگر عینک بدبینی بزنم، خوب دیدن خود را تخریب کرده ام به این علت، خوشبینی را پیشه کرده ام.
□□□
▪ می دانم که اگر «خود»م را بیابم، بزرگترین گمشده اولاد آدم را پیدا کرده ام، بنابراین در حال «خودیابی» هستم.
□□□
▪ فهمیده ام که اگر غبار غم بر چهره مومنان بپاشم، خود را از تماشای زیباترین تابلوهای هستی محروم کرده ام بنابراین فقط به خوشحالی خوبان می پردازم.
□□□
▪ یقین کرده ام که اگر سنگی را از سر راهی بردارم، جاده ای را در درونم هموار ساخته ام بنابراین از سنگ اندازی معذورم!
□□□
▪ می دانم که اگر رنگها را خوب نبینم در دام نیرنگها سیاه می شوم به همین جهت، خوب دیدن را تمرین می کنم!
□□□
▪ فهمیده ام که هیچ چیز در این جهان از بین نمی رود به همین علت به جمع خوبیها و تفریق بدی ها پرداخته ام!

عباسعلی کامرانیان
منبع : روزنامه کیهان