چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تلمود چیست؟


تلمود چیست؟
اگر كتاب مقدس سنگ زاویه و شالوده یهودیت باشد، تلمود(۱) ستون اصلی آن خواهد بود كه از فراز بنیادها سربرآورده، كل بنا و عمارت معنوی و عقلانی یهودیت را پشتیبانی می‏كند. تلمود از بسیاری جهات، مهم‏ترین كتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات خلاقیت و حیات ملی آن است. هیچ كتابی نمی‏توان یافت كه به‏اندازه تلمود، برنظریه و عمل زندگی یهودی، شكل‏دهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد. قوم یهودی همیشه به خوبی می‏دانسته است كه ماندگاری و بالندگی او در مطالعه تلمود است و دشمنان یهودیت نیز این واقعیت را دریافته‏اند. این كتاب با بی‏احترامی‏ها، ناسزاها و افتراهای زیادی روبه‏رو شد و در قرون وسطی، بارها در شعله‏های آتش سوخت؛ این اواخر نیز همان توهین‏ها نسبت به آن روا داشته می‏شود. هر از چندی، مطالعه تلمود ممنوع می‏شده است؛ زیرا كاملاً آشكار بوده كه اگر جامعه یهودی از مطالعه این اثر باز ایستد دیگر امیدی به ماندگاری نخواهد داشت.
تعریف رسمی تلمود عبارت است از: خلاصه‏ای از شریعت شفاهی كه پس از قرن‏ها تلاش عالمانه دانشمندان مقیم فلسطین و بابل، در آغاز قرون وسطی (با تفاسیر جدید) به بار نشسته است. تلمود از دو بخش اصلی تشكیل می‏شود: میشنا(۲)، كتابی حاوی هَلاخا (شریعت) كه به زبان عبری نوشته شده است؛ و تفسیر میشنا معروف به تلمود (یا گِمارا(۳))، كه معنای خاص آن خلاصه‏ای از بحث و تبیین میشنا به زبان نامأنوس آرامی - عبری است.
اما این توضیح، برخلاف ظاهرش كه درست به نظر می‏رسد، گمراه‏كننده و غیردقیق است. تلمود گنجینه هزاران ساله حكمت و خرد یهودی است و شریعت شفاهی كه به قدمت و اهمیت شریعت نوشته (تورات) است، در آن تجلی می‏یابد. تلمود مجموعه‏ای شامل شریعت، حكایت و فلسفه است؛ آمیزه‏ای از منطق بی‏نظیر و واقع‏بینی زیركانه، تاریخ و علم تجربی، و حكایت‏ها و فكاهی‏ها. این كتاب جُنگی است از مطالب ضد و نقیض: چارچوب آن منظم و منطقی است؛ هر واژه و اصطلاحی در آن، مورد تدوین دقیق و موشكافانه قرار گرفته و قرن‏ها پس از كار اصلی گردآوری، به انجام رسیده است. با این حال، هم‏چنان بر تداعی آزاد، همانند رمان‏های جدید كه سیلان ذهن و تسلسل خاطرات در آن موج می‏زند بر پیوند خوردن اندیشه‏های گوناگون استوار است. اگر چه موضوع اصلی تلمود تفسیر و شرح كتاب شریعت است، با این حال، اثری هنری است كه از قانون‏گذاری و كاربرد عملی آن فراتر می‏رود. تلمود با آن كه تا زمان حاضر، منبع اولیه شریعت یهود است، نمی‏توان آن را به تنهایی مرجعی برای صدور حكم شرعی دانست.
تلمود با مسائل انتزاعی و كاملاً غیرواقعی، با همان شیوه برخورد با معمولی‏ترین وقایع در زندگی روزمره روبه‏رو می‏شود. در عین حال، در پرهیز از اصطلاحات انتزاعی موفق است. با آن كه مبتنی بر اصول سنت و انتقال حجّیت از نسلی به نسل دیگر است، اشتیاق آن به طرح سؤال و بازاندیشی درعهد ودیدگاه‏های مسلّم وپذیرفته شده و یافتن علل اساسی، بی‏نظیر است. در روش بحث تلاش می‏كند تا به باریك‏بینی‏های ریاضی نزدیك شود؛ با این حال از كاربرد نمادهای ریاضی یا منطقی می‏پرهیزد.
بهترین راه برای شناخت و درك تلمود، تحلیل اهداف نویسندگان و گردآورندگان آن است. هزاران دانشمندی كه عمر خویش را در مجادله و گفت‏وگو در صدها مركز كوچك و بزرگ آموزشی صرف كردند، چه هدفی داشتند؟ پاسخ این پرسش را باید در نام این اثر یافت: تلمود، یعنی مطالعه و یادگیری. تلمود تجسّم مفهوم بلند میصوایِ تلمود تورا(۴)، تكلیف شرعی یادگیری و مطالعه تورات، دانش‏اندوزی و خردورزی است، تحصیلی كه خود، هدف تلمود و پاداش آن است. در این باره یكی از حكیمان تلمودی كه از او چیزی جز نام و این كلمه قصار برای ما باقی نیست، گفته است:
آن را بارها و بارها زیر و رو كنید؛ چون همه چیز در تورات آمده است. آن را در زندگی لحاظ كنید و با آن، پا به سن بگذارید و هیچ‏گاه آن را به كنار ننهید؛ چون هیچ ارزش بالاتری وجود ندارد.
بی‏تردید، مطالعه تورات اهداف عملی بی‏شماری را تأمین می‏كند، ولی منظور اصلی اینها نیست. مطالعه وابسته به درجه اهمیت یا قابلیت اجرایی مسائل موردبحث نیست. هدف اصلی و عمده آن، خود یادگیری است. هم‏چنین شناخت تورات نیز به معنای مراعات احكام آن نیست، بلكه خود غایت و هدف است. این بدان معنا نیست كه تلمود به ارزش‏های نهفته در مباحث و دست‏مایه‏هایی كه به مطالعه آن‏ها می‏پردازد بی‏توجه است. برعكس، با تأكید بسیار بیان شده است كه آن كس كه به مطالعه تورات بپردازد اما به آموخته‏های خود عمل نكند، كاش هرگز متولد نشده بود. شیوه زندگی و رفتار یك دانشمند حقیقی الگوی زنده‏ای برای دیگران است. اما این بخشی از جهان‏بینی عمومی تلمود است. برای طلبه‏ای كه به تعمق در متون می‏پردازد، تحصیل پایانی جز شناخت ندارد. هر موضوعی كه با تورات، یا آن نوع زندگی‏ای كه در تورات ترسیم شده است، رابطه داشته باشد ارزش بررسی و تحلیل را دارد و همواره برای دست‏یابی به درون‏مایه موضوع تلاش شده است. در فرایند مطالعه، هرگز این پرسش مطرح نمی‏شود كه آیا این تحلیل‏ها فایده عملی دارند یا خیر؟ ما اغلب در تلمود با مجادله‏های طولانی و پرحرارتی روبه رو هستیم كه درباره مسائل گوناگون، به بررسی ساختار روش و تبیین نتایجی كه از آن به دست می‏آید، می‏پردازد. دانشمندان تمامی این تلاش‏ها را انجام دادند با این‏كه می‏دانستند كه خودِ منبع مطرود شده است و از هیچ‏گونه اهمیت تشریعی‏ای برخوردار نیست. این روی‏كرد هم‏چنین روشن می‏سازد كه چرا ما در تلمود بحث‏هایی را می‏بینیم كه به مسائل گذشته دور مربوط می‏شوند و طرح دوباره آن‏ها بعید می‏نماید.
البته گاهی اتفاق می‏افتد كه مسائل و مباحثی كه زمانی بی‏اهمیت و نامربوط تلقی می‏شوند، در زمان دیگری اهمیت كاربردی پیدا می‏كنند. این امر در حیطه علوم محض، پدیده‏ای عادی است؛ اما برای طلبه تلمود این تحول اثر چندانی ندارد؛ چرا كه یگانه هدف او از همان آغاز، حل مسائل نظری و كشف حقیقت است.
در ظاهر، تلمود در امتداد مرزهای یك رساله قانونی تدوین شده است و بسیاری از مردم به خطا، ماهیت آن را شرعی می‏شمارند. تلمود موضوع‏هایی را كه با آنها سروكار دارد، یعنی هَلاخای اصلی، آیات كتاب مقدس یا سنت‏هایی را كه از حكیمان منتقل شده‏اند، پدیده‏ای طبیعی و اجزاء واقعیتی عینی تلقی می‏كند. وقتی كه كسی با طبیعت رابطه برقرار می‏سازد، نمی‏تواند ادعا كند كه فلان موضوع برای او جذّابیت یا ارزش دقت كردن ندارد. البته موضوع‏ها از نظر اهمیت، سلسله مراتبی دارند، اما همه آنها در این كه وجود دارند و باید به آنها توجه شود، یكسانند. هنگامی كه یك حكیم تلمودی به بررسی سنتی كهن می‏پرداخت، آن را بیش از هر چیز یك واقعیت می‏پنداشت و الزام‏آور بودن یا نبودن آن برایش تفاوت نمی‏كرد، بلكه این امر جزئی از دنیای او بود و نمی‏شد از آن غفلت كرد. این عالمان وقتی كه از یك نظریه یا منبع مطرود بحث می‏كردند، همان موضعی را داشتند كه یك دانشمند علوم تجربی به هنگام تفكر درباره جانداری دارد كه به خاطر ناتوانی‏اش در سازگاری با شرایط متغیر، منقرض شده است. به عبارت دیگر، هرچند چنین جانداری ناكام مانده و از گردونه هستی خارج شده است، این امر از ارزش مطالعاتی آن نزد دانشمند علوم تجربی نمی‏كاهد.یكی از بزرگ‏ترین مشاجره‏های تاریخی، مشاجره‏ای است كه به مدت بیش از یك قرن، میان روش «بِت»(۵) ۱ مّای، ۳شَمّای(۶) و هیلل(۷) وجود داشته است. این نزاع، سرانجام با این گفته حكیمانه مشهور كه «هر دو كلمات خدای جاوید(۸) هستند، ولی تصمیم مطابق با بِت هیلل است»، پایان یافت. البته ترجیح مكتبی بر مكتب دیگر، به این معنا نیست كه آن دیگری بر دركی نادرست استوار است؛ آن نیز تجلی خلاقیت و بیان «كلمات خدای جاوید» است. زمانی كه یكی از حكیمان به خود جرأت می‏داد تا بیان كند كه فلان نظریه را مطلوب نمی‏داند، همكارانش او را سرزنش نموده، چنین می‏گفتند: «شایسته نیست كه درباره تورات گفته شود این خوب است و آن دیگری خوب نیست.» چنین دیدگاهی در مورد یك دانشمند علوم تجربی نیز وجود دارد؛ او نیز مجاز نیست كه بگوید فلان آفریده برایش جذّابیتی ندارد. این به معنای نفی مطلق ارزش‏گذاری (حتی اگر از روی علاقه باشد) نیست؛ چون ارزش‏گذاری اگر بر درك این واقعیت استوار باشد كه هیچ فردی حق ندارد كه از نظر عینی صرف، قضاوت و یا تعیین كند كه فلان چیز فاقد زیبایی و جذّابیت است، مورد قبول است.
این شبیه‏سازی میان دنیای طبیعی و تورات مسئله‏ای كهن است و حكیمان درباره آن به تفصیل بحث كرده‏اند. یكی از قدیمی‏ترین اظهارنظرها در این باره چنین است: «درست همان‏گونه كه معمار با استفاده از طرح و نقشه، ساختمانی را بنا می‏كند، آن یگانه مقدس - تبارك و تعالی - نیز در آفریدن جهان، تورات را مبنا قرار داده است.» نتیجه‏ای كه از این بینش به دست می‏آید این است كه باید میان جهان هستی و تورات پیوندی خاص باشد؛ چون كه تورات بخشی از ذات طبیعت است، نه این‏كه صرفاً تأمّلی سطحی از جهان طبیعی ارائه كند. این شیوه تفكر موجب پیدایش این دیدگاه شد كه هیچ موضوعی آن قدر عجیب و غریب یا باور نكردنی نیست كه نتوان در آن اندیشه كرد.
تلمود اثری یكدست از یك نویسنده نیست؛ و به همین دلیل، طیف گسترده‏ای از سلیقه‏ها را نشان می‏دهد. وقتی كه چندین نفر در تدوین یك اثر [به طور هم‏زمان‏] همكاری می‏نمایند، در ذهن خودشان هدف خاصی را تعقیب می‏كنند كه سرشت و جهت‏گیری آن اثر را مشخص می‏كند. اما تلمود نتیجه و حاصل تقریر اندیشه‏ها و بیانات تعداد زیادی از عالمان، در یك دوره طولانی است كه هدف نهایی هیچ‏یك از آنها در آن زمان، خلق و كتابت یك اثر نبوده است. گفته‏ها و نظرهای آنها ملهم از زندگی بود و از پرسش‏های طرح شده برای خود آنان و تبادل آراء میان حكیمان گوناگون و شاگردانشان سربرمی‏آورد. به همین دلیل، ما نمی‏توانیم گرایشی روشن یا هدفی خاص را در تلمود بیابیم. [در این كتاب‏] تا حد زیادی، هر بحثی نسبت به مباحث دیگر مستقل و بی‏بدیل است و در عین حال، موضوع‏های مورد بحث، به یكدیگر مربوط هستند. با این همه، تلمود دارای سرشتی غیرقابل تردید، خیره‏كننده و مخصوص به خود است كه محصول كار یك فرد یا تدوین‏كنندگان آن نیست، بلكه محصولی جمعی است كه اوضاع قوم یهودی را در دوره‏ای معیّن نشان می‏دهد. تمایز میان اشخاص نه‏تنها در آن‏جا كه هزاران دیدگاه بدون ذكر نام مطرح شده‏اند، بلكه در مواردی هم كه هویت نویسنده یا شارح معلوم است، كم‏رنگ و نامشخص است و روحیه عمومی حكم‏فرماست. هر اندازه هم كه اختلاف میان دو حكیم شدید بوده، هر خواننده‏ای درنهایت، با ملاحظه اتحاد و یگانگی حاكم بر همه آنها، به خصوصیات مشترك و همدلی آنان، اذعان خواهد كرد.
از آن‏جا كه تلمود به موضوع‏ها، عقاید و مشكلات می‏پردازد، در طول قرن‏ها، شیوه نقل دیدگاه‏های مختلف به صورت زمان حالِ «اَبَیِه می‏گوید، راوا می‏گوید» در آن رشد كرده است. این ویژگی در سبك، این باور را منعكس می‏كند كه اثر ذكر شده صرفاً ضبط تاریخی نظرهای حكیمان دوره‏های گذشته نیست و نباید با ملاك و معیار تاریخی درباره آن قضاوت كرد. حكیمان تلمودی خود، بین شخصیت‏ها و دوره‏ها (روشن كردن این مسائل در واقع مكمل تحقیق است) تمایز قائل می‏شدند؛ اما این تفاوت‏ها را تنها زمانی نقل می‏كردند كه ارتباط نزدیكی با موضوع داشتند و در كار ارزش‏گذاری و تحقیق به‏كار گرفته نمی‏شدند. به عقیده این دانشمندان، زمان یك جریان پایدار نیست كه در آن، زمان حال همیشه گذشته را محو و نابود كند. اساساً حال و آینده به تعبیری، رو به رشد تلقی می‏شوند؛ چرا كه هر دو بر گذشته‏ای كه هنوز زنده است بنا می‏گردند. در این فرایند گسترده، برخی عناصر شكل ثابت‏تری به خود می‏گیرند، درحالی‏كه عناصر دیگری، به خاطر تعلق داشتن به زمان حال، انعطاف‏پذیرند و قابلیت تغییر بسیار زیادی دارند. با این همه، چنین فرایندی بر ایمان به سرزندگی و نشاط همه عناصر - گرچه ممكن است قدیمی هم باشند - و اهمیت نقش آنها در كار بی‏پایان و خود نوسازِ آفرینش مبتنی خواهد بود.
این فرایند نوسازی و تجدد، رابطه‏ای وثیق با محور بودن پرسش در گفت وگوهای ۱ مود، ۳تلمودی دارد. سرتاسر ۱ مود، ۳تلمود، تا حدودی، در قالب پرسش و پاسخ تدوین شده است. حتی آن جا كه مسائل به درستی نوشته نشده‏اند و صورت‏بندی واضحی ندارند، این پرسش‏ها زمینه هر گفتار و تفسیری را تشكیل می‏دهند. یكی از قدیمی‏ترین روش‏های مطالعه ۱ مود، ۳تلمود تلاش برای بازسازی پرسش بر مبنای گزاره‏ای است كه در حكم پاسخی برای آن به شمار می‏رود. ۱ مود، ۳تلمود شمار بسیار زیادی از كلمات پرسشی را دربردارد كه به ترتیب، از پرس‏وجو در جهت ارضای كنجكاوی، تا سؤال‏هایی را كه در پی تخریب اعتبار موضوع‏های مورد بحث هستند، شامل می‏شوند. هم‏چنین، ۱ مود، ۳تلمود بین سؤال‏های بنیادی و تحقیقات كم‏اهمیت‏تر، یعنی بین پرسش از اصول و پرسش فرعی، تفاوت قائل است. طرح ابهام‏ها نه تنها مجاز، كه مطالعه و تحقیق در آن ضروری است. قاعده این است كه هر نوع پرس‏وجویی تا حد معیّنی، مجاز و حتی مطلوب است؛ هرچه بیشتر، بهتر. هیچ پرس‏وجویی تا وقتی كه به موضوع اصلی وفادار بماند و به جنبه‏ای از آن مربوط بشود، غیرمنصفانه و غلط تلقی نمی‏گردد. این امر نه تنها درباره خود ۱ مود، ۳تلمود، كه درباره شیوه مطالعه و پی‏جویی آن نیز صادق است. از طلبه انتظار می‏رود كه پس از یافتن دست‏مایه‏های اصلی و اساسی، سؤال‏هایی برای خود و دیگران طرح كند، تردیدهایی بیان دارد، و به چون و چرا درباره آنها بپردازد. از این نظر، ۱ مود، ۳تلمود شاید تنها كتاب مقدس در تمام فرهنگ‏های دنیا باشد، كه به طلبه اجازه می‏دهد و حتی او را تشویق می‏كند كه آن را مورد سؤال قرار دهد.
این ویژگی تلمود ما را به جنبه دیگری از این اثر و مطالعه در آن رهنمون می‏شود؛ از بیرون نمی‏توان نسبت به این اثر، معرفتی اندوخت. از آن جا كه تلمود دارای سرشتی یگانه است، هر گونه توصیفی از موضوع‏های آن و شیوه‏های مطالعه در آن، ناچار و به‏طورحتم، سطحی خواهد بود. معرفت و شناخت حقیقی تنها از طریق ارتباط روحانی به دست خواهد آمد و طلاب باید عاقلانه و با احساس، در بحث تلمودی مشاركت جویند؛ به گونه‏ای كه خود، تا اندازه‏ای خالق آن شوند.
۱) seyr
۲) Mishnah
۳) Geara
۴) mitzvat seyr Torah
۵) house
۶) Shammai
۷) Hillel
۸) living God
منبع : خبرگزاری فارس