پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
هامون، گنجینه سربهمهر سیستان
![هامون، گنجینه سربهمهر سیستان](/mag/i/2/ta5p1.jpg)
از اینرو پرواضح است كه حیات این مردمان سختكوش و بقای آنها در طول تاریخ وابستگی مستقیمی به آب هیرمند داشته است. بنابراین هیرمند، همیشه منشأ حیات و امید برای مردمی بوده كه در طول تاریخ از منافع آن استفاده كردهاند.
تعدد آثار بهجا مانده تاریخی همچون «شهر سوخته» از ۵۲۰۰ سال قبل، «دره غلامان» از دوره هخامنشی، آتشكدههای زرتشتی و ویرانههای مربوط به دورههای اشكانی و ساسانی در كوه خواجه، قلعه رستمدستان، قهرمان حماسه عدالتخواهی شاهنامه فردوسی و... جملگی شهادت میدهند كه سیستان پیش از این سرزمینی خرم و آباد بوده ولی اكنون بر اثر تغییرات تدریجی عوامل طبیعی و شاید هم نظام غلط كشاورزی و افت بارآوری زمینهای منطقه از آن همه عمران و آبادانی و علم و تمدن پیشرو، جز اندكی باقی نمانده است.
بهراستی سیستان را در طول تاریخ چندهزار ساله چه شده است؟ سرزمینی كه نخستین عمل جراحی مغز و سزارین و چشم جهان و كورههای ذوب فلز و صنعت پیشرفته جواهرسازی و سفالگری و آثار بهجا مانده از علوم پیشرفته ریاضیات، تنها بخشی از افتخارات آن از ۵۰۰۰ سال پیش تاكنون است و همواره از آن به عنوان قطب كشاورزی و انبار غله ایران یاد میشده است چرا به چنین روزی دچار شده است؟
برهنگی و عریانی خاك، افت توان تولید سرزمین، مهاجرت، نابودی تنوع زیستی، نابودی سازههای زیربنایی و مراكز جمعیتی، فرسایش خاك و هجوم ماسههای روان كه همگی از شناسههای بارز بیابانزایی است، همه آن چیزی است كه امروز از سیستان بهجا مانده است.
● هیرمند شریان حیاتی سیستان
گفته میشود، رودخانه هیرمند در طول ۸۰۰۰ سال گذشته تاكنون ۱۱ بار تغییر مسیر داده و شهر زابل هماكنون روی آخرین دلتای آن بنا شده است. با گذشت زمان و بروز برخی تغییرات محیطی و طبیعی و نیز دخالتهای انسانی در طول سدههای گذشته، حیات سیستان هرچه بیشتر از گذشته به آب هامون و هیرمند گره خورد، آنقدر كه اگر امروز آب نباشد، زندگی در این سرزمین خشك و بیحاصل هم هیچ است و همه چیز در زیر دریایی از شن مدفون خواهد شد.
از اینرو اگر گره كور رودخانه هیرمند با دولت افغانستان هرچه زودتر حل نشود، آیندهای بس تاریكتر از این در انتظار این خطه از سرزمین ایران است. هماكنون خشكسالی چند سال اخیر در سیستان و استمرار هشت ساله آن به موازات ضعف روابط دیپلماتیك ایران در اعاده حقابه هیرمند، چنان پیامدهای مخربی را از خود بهجا گذاشته كه شاید در طول تاریخ این سرزمین كمنظیر باشد.
مدیركل منابع طبیعی استان سیستانوبلوچستان دراینباره میگوید: «میزان نزولات آسمانی كه همواره در این منطقه به میزان اندك یعنی ۵۰ تا ۱۰۰ میلیمتر در سال بود، در سالهای گذشته حتی به ۲۰ میلیمتر میانگین سالانه كاهش یافت. در حالی كه میزان تبخیر در این منطقه به دلیل گرما و خشكی هوا ۴۰۰۰ میلیمتر در سال است.
به عبارت دیگر تبخیر ۲۰۰ برابر میزان بارندگی بود و این امر وضعیت دشواری را برای منابع طبیعی بهوجود آورد، بسیاری از چشمهها و قناتها و رودخانهها خشك شدند و تولید مراتع استان از ۷۰۰ هزار تن تولید علوفهخشك به صفر رسید. در عین حال، احداث سد روی رودخانه هیرمند در خاك افغانستان، جریان آب به سمت هامون را كاهش داد تا جایی كه دیگر آب به هامون نرسید.»
محمدحسن دهمرده در ادامه این تراژدی غمبار كه سالها بر سر سیستان و سیستانیها سایه افكنده بود و هنوز هم آنها را تهدید میكند، میگوید: «استمرار این وضعیت باعث انقراض یكسری از گونههای جنگلی و مرتعی شد و با از بین رفتن پوشش گیاهی حركت شنهای روان نیز افزایش یافت بهطوری كه حركت بیسابقه شنهای روان از سطح دریاچه هامون باعث ركود فعالیتهای مردم و حتی تعطیلی مدارس در شهرستان زابل شد.»
بدینترتیب، بزرگترین دریاچه آبشیرین ایران با وسعتی بیش از ۴۵۰ هزار هكتار كه همه حیات سیستان به آن وابسته بود در یك رخداد بیسابقه چنان خشك شد كه حتی بعد از فصل آبگیری در زمستان سال ۱۳۸۴ بنا به اعلام اداره كل محیطزیست استان سیستانوبلوچستان، وسعت آن تنها ۴۰۰ هكتار بود و این یعنی نابودی هامون.
از اینرو برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد و موسسه دیدهبان جهان در دو سال گذشته با انتشار گزارشهایی از وضعیت تالابهای جهان، نابودی ۹۹ درصد دریاچه هامون را در جنوبشرق ایران مورد تایید قرار دادند.
دریاچهای كه به عنوان هفتمین تالاب بینالمللی ایران در فهرست تالابهای جهان در سایت رامسر به ثبت رسیده بود تقریبا از روی نقشه جغرافیایی پاك شد. این در حالی است كه هامون پیش از آن به عنوان یكی از مهمترین تالابهای جهان تا كمتر از دو دهه قبل هرساله پذیرای نزدیك به یك میلیون پرنده مهاجر بود.
با نابودی هامون، نیزارها خشك شدند و تولید علوفه نی كه شش تن در هكتار بود و یكی از منابع مهم تامین علوفه برای ۱۲۰ هزار راس گاو سیستانی بهشمار میرفت به صفر رسید، دهها هزار گاو كه در ۷۰ هزار هكتار از نیزارهای دریاچه چرا میكردند همگی نابود شدند، بهحدی كه امروز به گفته حسین سرگزی، رئیس اداره تثبیت شن و بیابانزدایی اداره كل منابعطبیعی استان، نژاد این گاوها هماكنون رو به انقراض است.
وی میافزاید: اندك دامهای باقیمانده در منطقه از بس سبزه و علوفه نخورده بودند، نوزادانی كه به دنیا میآوردند یا كور بودند یا ناقصالخلقه، چون به طور مداوم از كاه و جو و سبوس تغذیه میكردند.
● هامون و بازگشت دوباره حیات
اما سرانجام بعد از گذشت ۹ سال خشكسالی و بیآبی پیاپی در سیستان، حیات بار دیگر به هامون بازگشت. یك ضربالمثل قدیمی میگوید: آنچه از بیآبی بمیرد، آفتاب هم نمیتواند زندهاش كند، اما آنچه از تابش آفتاب بمیرد، آب زندهاش میكند. با جاری شدن دوباره آب در هیرمند، هامون بار دیگر زنده شد تا شاید یك بار دیگر این اكوسیستم بیهمتا شانس خود را برای بقا بیازماید.
هرچند به نظر میرسد جریان آب و حیات دوباره هامون مقطعی باشد چراكه آنچه امروز در شریان حیاتی سیستان جاری شده بیش از آنكه حقابه هامون باشد تنها سرریز سدهایی است كه روی هیرمند در هندوكش افغانستان احداث شده و این سرریز نتیجه بارش نسبتا خوب باران و نزولات جوی در فصل آبگیری بوده است.
بدینترتیب اگر مقامات امور خارجه ایران همچنان از انجام مذاكرات متوالی برای دریافت حقابه هامون از افغانها امتناع كنند، سرنوشت سیستان همان خواهد شد كه در ۹ سال گذشته رقم خورد.
● رای كمیسیون دلتا برای حقابه ایران
از سال ۱۸۷۵ میلادی كه افغانستان به موجب معاهده پاریس از ایران جدا شد، مساله هیرمند جزو مسائل مهم سیاسی و اجتماعی ایران درآمد. با اینكه قرار شده بود یك سوم از آب هیرمند به ایران برسد اما عملا این اتفاق نیفتاد. در سال ۱۳۰۹ مذاكراتی بین دولت وقت ایران با افغانستان صورت گرفت اما باز هم نتیجه دلخواه عاید نشد. در سال ۱۳۲۷ قراردادی بین دو كشور بسته شد كه بار دیگر مورد اجرا قرار نگرفت.
تا اینكه در سال ۱۳۵۱ با مداخله سه كشور آمریكا، كانادا و شیلی موسوم به كمیسیون دلتا كه روی رودخانه هیرمند كار كارشناسی انجام دادند قراردادی بین دو دولت در كابل به امضا رسید و قرار شد در هر ثانیه ۲۶ مترمكعب آب سهم سیستان و هامون باشد. اما در اواخر دهه ۷۰ و همزمان با كاهش نزولات جوی و حاكم شدن شرایط خشكسالی بر منطقه و بهرغم همه كمكهای ایران به افغانستان در چند سال گذشته، میزان ورودی آب هیرمند به هامون مرتبا كاهش یافت.
شاید ضعف روابط دیپلماتیك و عدم چانهزنیهای سیاسی مقامات امور خارجه كشورمان هم مزید بر علت شد تا سیستان به این روز دچار شود.
● تشدید پدیده بیابانزایی
تشدید پدیده بیابانزایی مهمترین پیامد این موضوع بود كه تبعات گسترده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی را به دنبال داشت. به طوری كه سطح كانونهای بحرانی بیابانزای استان سیستان و بلوچستان در مقایسه با سالهای قبل از خشكسالی به طور قابلملاحظهای افزایش یافت. مدیركل منابع طبیعی استان سیستان و بلوچستان میگوید: از مجموع ۷/۱۸ میلیون هكتار مساحت استان، نزدیك به یكسوم استان یعنی ۳/۶ میلیون هكتار را شنزار و بیابان تشكیل میدهد.
بیابان جزئی از اقلیم این استان است اما خشكسالی و نبود آب وضعیت را بدتر كرد. در این استان ۲۷ كانون بحرانی بیابانزایی وجود دارد و فرسایش بادی و بادهای ۱۲۰ روزه كه این اواخر به بادهای ۱۸۰ روزه تبدیل شده بود آن را تشدید میكند.
در منطقه سیستان ۴۷۰ هزار هكتار مرتع وجود دارد كه به دلیل خشكسالی از نظر پوشش كاملا فقیر شده است. از طرف دیگر مساحت كانونهای بحرانی منطقه میانكنگی، شیله و جزنیك ۲۵۲ هزار هكتار قبل از خشكسالی بود كه طی دوران خشكسالی سطح دریاچه هامون به وسعت ۴۵۰ هزار هكتار هم به كانونهای بحرانزای بیابانی استان اضافه شد.هامون در تمام این سالها مبدا حمل و برداشت ماسه به طرف شهر زابل و زهك و صدها روستا شده بود به طوری كه از دریاچه جز یك بستر خشك و تفتیده چیزی باقی نمانده بود از طرف دیگر تردد خودروهای قاچاق سوخت و كالا از بستر دریاچه به سمت خاك افغانستان باعث فرسایش بیشتر خاك و جابهجایی آن شد كه این موضوع به طور مداوم بیابانزایی را تشدید میكرد.
● اقدامات ضربتی برای مهار پیشروی بیابان
مالچپاشی، نهالكاری، ایجاد بادشكنهای زنده و غیرهزنده در حاشیه مزارع روستایی، ایجاد تلههای رسوبگیر در بستر دریاچه هامون، پخش آب و سیلاب برای استقرار پوشش گیاهی و مهار حركت شنهای روان از مهمترین اقداماتی است كه از سال ۱۳۷۷ یعنی همزمان با وقوع بحران در سیستان از سوی منابع طبیعی آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
غلامعباس عبدینژاد، مدیركل دفتر تثبیت شن و بیابانزدایی سازمان جنگلها در اینباره میگوید: نزدیك به ۲۰۸ روستا در محاصره شنهای روان قرار گرفته بودند و توفان شن آنها را تهدید میكرد، عملیات بیولوژیك و كاشت نهال هم دیگر جوابگو نبود چرا كه نه آب كافی در منطقه بود تا نهالها آبیاری شود و نه حركت شنها اجازه میداد و بیش از شش میلیون مترمكعب ماسه از بستر دریاچه به طور مداوم در حال حركت به سمت روستاها و شهر زابل بودند.
به همین منظور با بهرهگیری از دانش بومی و تجربیات خود مردم در سنوات گذشته و نیز بهرهگیری از نظرات اساتید فن در دانشگاه تهران و یزد، اقدام به احداث بادشكن یا تلههای رسوبگیر در بستر دریاچه كردیم تا جلو حركت شنها را بگیرد بدینترتیب ظرف مدت سه سال موفق شدیم شش تا هشت میلیون مترمكعب ماسه روان را در بستر دریاچه حفظ كنیم و مانع از پیشروی آن شویم.
ابراهیم محمودی، رئیس اداره زابل در اینباره میگوید: از سرشاخههای خشكشده جنگلهای طبیعی گز در منطقه برداشت كردیم تا بادشكن ایجاد كنیم. طول این بادشكنها ۳۵۰ كیلومتر بود كه در شش باند سه ردیفه ایجاد شده بود و اگر اینها نبود ۲۰۰ روستا جا در جا زیر شن دفن میشد.
رئیس اداره تثبیت شن اداره كل منابع طبیعی استان سیستان و بلوچستان نیز میافزاید: علاوه بر این بعد از تلههای رسوبگیر حدود ۱۴ كیلومتر باند سبز از نوع درختان گز در منطقه احداث كردیم و برای حفظ آنها ۳۰ دور آنها را آبیاری كردیم كه البته انتقال آب از فاصله ۱۰ كیلومتری كار بسیار مشكلی بود.
حسین سرگزی میگوید: آثار روانی، جسمی و اجتماعی توفانهای شن در سیستان در این سالها چنان زیاد بود كه باور نمیكردیم بتوان جلو دریایی از شن را گرفت اما با مشاركت نزدیك به هزار نفر از اهالی روستاها این اقدامات انجام شد و امروز روستاهایی مثل چارچرم و شریفآباد كه كلا خالی از سكنه شده بود دوباره احیا شده و مردم بازگشتند.
تخلیه شن از روستاها و پیدا كردن محل دپوی آنها هم مساله دیگری بود كه به واقع به یك معضل تبدیل شده بود چون هر كجا شنها را دپو میكردیم دوباره بالادست یك روستای دیگر بود و نهایتا از آنجا حمل میشد و روستای پاییندست را مدفون میكرد.
به همین منظور عملیات مالچپاشی روی تپههای شن بلافاصله باید صورت میگرفت و بعد از آن چون احتمال از بین رفتن مالچها و كم شدن سطح چسبندگی آنها در اثر توفان و آفتاب وجود داشت باید نهالكاری میكردیم تا شنها تثبیت شود.
● جسد مدفون كودك زابلی در زیر شن
اكنون سیستان ۹ سال خشكسالی و بیآبی را پشت سر گذاشته و هامون دوباره احیا شده، تمام وسعت دریاچه از آب پر شده، نیزارها دوباره سبز شدند و صدای قورباغهها و اندك پرندگان آرامش هامون را دوچندان كرده است. اما دخترك معصوم زابلی دیگر نیست تا رویای خیالانگیز هامون را تجربه كند.
نگاه معصومانه كودك روستایی كه از پنجره كوچك تنهاییاش، طبیعت سیستان را تنها تلی از شنهای روان میدید در میانه شنزارهای روستای «محمد شوكران» از توابع «زهك» سرانجام دفن شد. جسد بیجان كودك بیگناه از زیر خروارها شن و ماسه در مقابل در خانه روستاییاش، سال گذشته بیرون كشیده شد و دخترک آرزوی تماشای هامون خیالانگیز را برای همیشه با خود به گور برد.
هامون زنده شده، هر چند دیگر خبری از ۱۵ هزار صیاد سیستانی و صید ۱۲ هزار تنی ماهی از دریاچه نیست، دیگر خبری از آن همه پرنده مهاجر نیست، اما به هر حال جاری شدن آب بار دیگر حیات را به مردم سیستان و طبیعت زخمخورده آن بازگردانده است.
امروز دیگر آثار و پیامدهای بیابانزایی و پیشروی شنها، چنان بر تار و پود پیكره سیستان بر ملا شده كه فرماندار زابل و مردم شهر و روستا موافقت كردند تا در ادامه عملیات بیابانزدایی و تكمیل طرحهای منابع طبیعی، بخشی از آب هیرمند را در دشت سیستان جاری كنند تا نهالهای كاشته آبیاری شود كه اگر درختان گز نباشند بار دیگر شن همهجا را فرا میگیرد.
در هر ثانیه چهار مترمكعب از آب هیرمند از طریق كانالهایی كه ماموران منابع طبیعی احداث كردهاند در دشتی به مساحت چهار هزار هكتار پخش میشود تا زمینهای خشكیده و عرصههای ملی آبیاری شود. این در حالی است كه هر قطره از این آب تا دیروز حكم طلا را برای این مردمان داشته است.
اما احیای این چهار هزار هكتار از بیابانها و تبدیل آن به جنگل ، بیش از ۱۰۰ روستا را از مرگ حتمی و خطر توفان شن نجات میدهد.
● خطر همچنان در كمین سیستان
عملیات تثبیت شن و بیابانزدایی در سیستان با همه كمبودها و محدودیتهای اعتباراتی همچنان در دست اجراست اما پرسش اصلی این است كه به واقع تا چند سال میبایست تپههای شنی را مالچپاشی و نهالكاری كرد تا نهایتا در نتیجه نبود آب و وقوع بحران دوباره همه تلاشهای صورتگرفته زیر خروارها شن مدفون شود؟
آیا وقت آن نرسیده تا مساله حقابه هامون و هیرمند به طور جدی از سوی مقامات امور خارجه ایران از افغانستان پیگیری و مطالبه شود؟ كه اگر این حق داده نشود و دوباره سال آینده و سالهای بعد میزان نزولات آسمانی كاهش یابد، بحران بار دیگر در منطقه حاكم خواهد شد.
بیابانزدایی در سیستان چاره قطعی و عملی بحران موجود نیست. بلكه تنها یك مسكن است كه میتواند تا حدی جلو فاجعه را بگیرد اما اگر شریان حیاتی سیستان احیا شود و حقابه هامون از افغانها مطالبه شود میتواند تا حد زیادی به بقای این اكوسیستم بیهمتا و مردم سیستان امیدوار بود.
ای كاش دولتمردان فراموش نكنند كه حفظ سیستان از بیابانزایی از نظر سیاسی و اجتماعی و زیست محیطی بسیار حائز اهمیت است و اگر در نتیجه پیشروی بیابانها مردم منطقه مهاجرت كنند یعنی مرزبانهای سیستان را از دست دادهایم و اینجا دیگر فقط مساله هامون و تنوع زیستی مطرح نیست، مساله بزرگتری مطرح است كه آن امنیت منطقه است.
مژگان جمشیدی
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست