شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در انتظار شکفتن


در انتظار شکفتن
امروز روزگار گذر است؛ گذر از شیوه های شكست خورده آموزش و گریز به رهیافت های خلاقیت پرور و تولید علم.
شیوه های سنتی آموزش آكادمیك و مدرسه ای را همه ما تجربه كرده ایم. وقت آن رسیده است كه ذهن را به سوی تفكر انتقادی و پرسش سوق دهیم.
در دنیای كنونی، انتقال اطلاعات، فاقد ارزش علمی است. آنچه ارزشمند است، افزایش پتانسیل علمی و قدرت سازگاری برای غلبه بر مشكلات بیرونی است. رمز موفقیت در این كار، ارج نهادن به فرآورده های خلاق ذهن كسانی است كه یكنواختی را نمی پسندند و نقد و شیوه های حل مسأله را خود، به كار می گیرند و به دیگران نیز آموزش می دهند.
بی تردید آموزش و پرورش مترقی، رشد اقتصادی و فرهنگی مردم جامعه ای را به همراه دارد كه در این رهیافت، تربیت شده اند. اهمیت و ارزش هر جامعه، به نیروهای انسانی است كه متفكر و پرسشگر باشند.
در این نظام، هر فردی این فرصت را دارد كه استعداد و پتانسیل منحصر به فرد خود را با سرعتی كه می تواند توسعه دهد.
این در حالی است كه مراكز آموزشی ما مدت هاست كه برنامه های استاندارد و دیكته شده از بالا به پایین را دیكته می كنند و نقش چندانی در تحول نظام آموزشی ندارند.
نكته مهم در فرآیند آموزش، به كارافتادن نیروی تفكر است. حفظ معلومات و مهارت ها فاقد ارزش آگاهی نیست. مسأله این نیست كه شاگرد، عقاید دیگران را بپذیرد یا رد كند؛ مهم، استفاده از روش عقلانی در شرایط مختلف است.
بر این اساس، نمی توان گفت كه آموزش و پرورش ایران، آموزش و پرورش اصلاح گر و خلاق است.
آموزش و پرورشی كه باید از دو راه مشخص، در عمومی كردن آگاهی های مربوط به توسعه و مردم سالاری تأثیرگذار باشد كه یكی از آنها، كتاب های درسی است. از طریق كتاب های درسی می توان ادبیات توسعه را گسترش داد و این آگاهی ها را عمومی كرد، اما آیا در این راه، گسترش آگاهی ها كافی است؟
بی گمان، آگاهی در سیر حركت جامعه به سوی پیشرفت بسیار اهمیت دارد، اما اگر زمینه مناسبی برای تمرین آن فراهم نشود و دانش آموزان نتوانند آموخته های خود را زندگی كنند، كاری از پیش نمی رود.
پیشبرد این موضوع در آموزش و پرورش نیازمند «آموزش و پرورش پویا و مترقی» است. این در شرایطی است كه در وضعیت كنونی آموزش و پرورش ایران، سلسله مراتب اداری متصلبی وجود دارد كه تصمیم ها از بالا به پایین در این نهاد بزرگ جاری می شود و معلمان، مجریان تصمیم هایی هستند كه خود، در ساختن آن هیچ نقشی نداشته اند.
در آموزش و پرورش اقتدارگرا، معلم كسی نیست جز فروشنده ارزان خدمات كه همه تقدیر از او با نوازش های زبانی سازمان متبوعش همراه است. در روز معلم، نامش سر زبان هاست اما به نقش ارجمندی كه می تواند ایفا كند، توجهی نمی شود.
آموزش و پرورش موضوعی است كه نمی توان سرسری از كنار آن گذشت، در واقع علت اصلی پیشرفت یا پسرفت جوامع را می توانیم در نظام آموزشی آنها جست وجو كنیم، بنابر این اگر بگوییم كه سعادت و یا بدبختی هر ملتی در نظام آموزشی آن نهفته است سخنی به گزاف نگفته ایم.
نحوه تعامل بین محیط های یادگیری، آنقدر ارزش دارد كه مورد توجه همه فعالان آموزش قرار گیرد تا در سایه آن این محیط ها به جای خنثی كردن فعالیت های یكدیگر و قرار گرفتن در جبهه معارض هم، نقش مكمل بر عهده گرفته و روند تحقق هدف های آموزشی و پرورشی را تسریع كنند.
تنها راه نیل به توسعه و پیشرفت، حركت به سوی آموزش و پرورش مترقی است و در آموزش و پرورش دموكراتیك، معلمان جزو تصمیم گیرندگان هستند، نه مجریان ساده تصمیمات دیگران.
معلمی كه خود جایگاهی چنین ارزشمند یافته ، به دانش آموز نیز ارج می گذارد و دانش آموز نیز در سرنوشتی كه برایش رقم زده می شود، تأثیر می گذارد. در چنین آموزش و پرورشی هر معلمی می تواند آموزگار توسعه باشد. آموزش و پرورش پویا، آموزش و پرورشی است كه معلمانش، آموزگاران زندگی اند و این، همان چیزی است كه جامعه ما بیش از هر چیز به آن نیاز دارد.
بنیامین صدر
منبع : روزنامه همشهری