دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
موسیقی بخشی از زندگی مردمان آفریقا
موسیقی آفریقایی، مخصوصاً موسیقی سنتی سیاهان آفریقا را در خارج از آفریقا، کمتر میشناسند. برای غیر آفریقاییها، این موسیقی، عجیب، دشوار و بدون جذابیت است و در نتیجه زحمت گوش دادن به آن را به خود نمیدهند. هم موسیقی آفریقایی و هم موسیقی غیر آفریقایی زادة خلاقیت بشرند و در نتیجه عناصر یکسانی چون گام و فاصله و لحن و ملودی و امثالهم را در خود دارند. موسیقی تقریباً در همه کشورها، نقش یکسانی را بازی میکند و در قالب ترانهها، لالاییها، ترانههای رزمی، موسیقی دینی و امثال آن ارائه میگردند. در مجموع، در آفریقا هم سازهایی شبیه به اروپا، از جمله سازهای زهی، بادی و کوبهای، وجود دارند.
مفهوم موسیقی آفریقایی به کلی با موسیقی غربی فرق دارد. موسیقیدانهای سنتی آفریقا برای لذّت بردن، صداها را با یکدیگر ترکیب نمیکنند. هدف آنها بیان همه جنبههای زندگی از طریق عنصر صداست. آنها از طریق موسیقی، منحصراً طبیعت را تقلید نمیکنند، بلکه با به کارگیری صداهای طبیعی، از جمله زبان گفتاری، طبیعت را بازسازی و آن را به موسیقی تبدیل میکنند. شاید ظاهراً این موسیقی یکنواخت به نظر برسد، ولی هر صدایی معنی ویژه خود را دارد. برای اینکه بتوان معنای موسیقی آفریقایی را درک کرد، باید به بررسی آن در متن زندگی آفریقایی پرداخت.
موسیقی در جامعه آفریقا نقش بسیار مهمی دارد و درست از لحظه تولد، یکی از حیاتیترین جنبههای زندگی یک آفریقایی را تشکیل میدهد. کودکان آفریقایی از ابتدای خردسالی، نقش مؤثر و مهمی را در موسیقی به عهده میگیرند و در سن سه یا چهار سالگی، ساز میسازند. بازیهای موسیقایی که توسط کودکان آفریقایی اجرا میشوند، آنها را برای شرکت در فعالیتهای دوره بزرگسالی از جمله ماهیگیری، شکار، کشاورزی، آسیابگردانی، حضور در مراسم عروسی و تشییع و رقص آماده میسازند.
در آفریقا بین انسان و هنر، پیوند عمیقی وجود دارد. هنر در آفریقا، بالاترین نقش را در برقراری ارتباط بین انسانها ایفا میکند. شاید به همین دلیل است که در بعضی از زبانهای آفریقای سیاه، برای تعریف موسیقی، فعل دقیقی وجود ندارد.
این هنر به قدری در انسان آفریقایی نهادینه و موروثی است که شاید ضرورتی برای نامگذاری آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفریقایی به قدری مهم است که گاهی آن را با یک مرد برابر میگیرند، از همین رو زنان باید همان احترامی را که به طور سنّتی برای مردشان قائل میشوند، برای طبل هم قائل شوند. در بعضی از کشورهای آفریقایی، زنان حتی اجازه ندارند تحت هیچ شرایطی به طبل دست بزنند، هر چند اسلام بسیاری از تبعیضهایی را که علیه زنان وجود داشته، در آفریقا از بین برده است.
موسیقی آفریقایی عموماً با هنر دیگری چون شعر یا رقص درآمیخته و به صورت مهمترین عنصر بیانی روحیه و احساسات سیاهان درآمده است. به این ترتیب، دور از ذهن نیست اگر آفریقاییها اصولاً موسیقیدان باشند.
در بعضی از کشورهای آفریقایی، موسیقی عنصری پویا و نیروی پیشبرنده حیات اجتماعی است. در برخی دیگر، موسیقی کم و بیش شغلی نیمه حرفهای است که همه کس نمیتواند آن را خلق و اجرا کند و باید گروههایی در این زمینه، فعالیت کنند. این گروهها نیمی از سال را به موسیقی میپردازند و معاش خود را از این طریق به دست میآورند و نیم دیگر سال را به کار دیگری میپردازند.
در بسیاری از جوامع آفریقایی، حق نواختن بعضی از سازها یا شرکت در مراسم آیینی به همه کس داده نمیشود و در انحصار موسیقیدانهای حرفهای است. این افراد منحصراً از طریق هنرشان ارتزاق میکنند و به خانوادهها یا طبقات اجتماعی (کاست) خاصی تعلق دارند.
در آفریقای غربی، برای مشخص کردن موسیقیدانهای حرفهای از واژه گریوت (Griot) استفاده میکنند. نقش گریوتها چیزی بیشتر از موسیقی و جادوست. آنها راویان تاریخ، فلسفه و اساطیر و آرشیو آداب و سنن مردم هستند و در شفا و درمان جسمی و روحی بیماران هم دخالت میکنند. بسیاری ترانههای مذهبی میخوانند و تقریباً نقش کشیشهای اروپایی قرون وسطی را دارند.
مردم آفریقا از گریوتها میترسند و در عین حال توانایی آنها را تحسین میکنند، هر چند به خاطر آنکه به پایینترین طبقه اجتماع تعلق دارند، برایشان احترامی قائل نیستند. از آنجا که موسیقی محور تمام فعالیتهای یک گریوت است، بهرغم ترس و اکراه مردم از آنها، باز هم نقشی حیاتی و مهم را در زندگی آفریقاییها ایفا میکنند. شاید بتوان نوازندگان اروپایی گیتار را معادل نوازندگان آفریقایی یعنی گریوتها گرفت. نوازندگان اروپایی در هر حال نسبت به گریوتها وضعیت بهتری دارند، زیرا مردم به آنها توهین نمیکنند. موسیقی آفریقا، تأثیر انقلابی را که در حال حاضر همه قاره آفریقا را در خود گرفته است، به خوبی نشان میدهد. موسیقی در جوامع سنّتی غالباً کاری به برآوردن نیازهای زندگی مدرن ندارد.
به عبارت دیگر، در دنیای مدرن، رقابت فوقالعاده بالاست و موسیقی به عنوان یک حرفه، نمیتواند فرصت چندانی را برای اهل موسیقی فراهم آورد. در بعضی از جوامع، اصولاً موسیقی، شغل تلقی نمیشود و به همین دلیل، دچار محدودیتهای بیشتری هم میشود.
با توجه به وضعیت دنیای معاصر، موسیقی سنتی در تمام دنیا رو به زوال است، مگر اینکه آینده موسیقیدانها تضمین شود. این مسئله، بهویژه در موسیقی آفریقا که در آن موسیقی شکل مکتوب ندارد و سینه به سینه منتقل میشود، به شکل بارزتری مشاهده میگردد.
این سخن بدین معنی نیست که موسیقی سنتی آفریقا را باید از تأثیر موسیقیهای کشورهای دیگر حفظ کرد. هنرمندان اصیل با اختلاط با فرهنگهای دیگر، میتوانند هنر متعالیتر، غنیتر و گستردهتری را ارائه کنند.
● سازها و سبکها:
سازهایی که در اغلب کشورهای آفریقایی وجود دارند، بسیار شبیه سازهای سایر کشورها هستند در هر حال، فرهنگ هر کشور و ناحیهای، بر شکل و نحوه نواختن سازها تأثیر میگذارد. برای مثال در مناطق جنگلی آفریقای غربی، طبل بیشتر از مناطق بیدرخت ساوانا در آفریقای جنوبی محبوبیت دارد. سازهای موسیقایی، پیوند نزدیک بین مجسمهسازی و موسیقی را نشان میدهند.
در موسیقی سراسر این قاره بزرگ، همگونی خاصّی احساس میشود، ولی، البته تفاوتهای بین موسیقیهای نواحی و قبایل هم، آشکار است. فرهنگهای نگرو (Negro) در جنوب صحرا، تبادل موسیقایی زنده و پویایی با ساکنان بخش شمالی آفریقا دارند. همچنین نواحی وسیعی از آفریقا، دارای فرهنگهای مرزی است که ترکیبی از فرهنگ نگرو و جوامع آفریقایی شمال است.
بخش اعظم موسیقی آفریقا مبتنی بر کلام است و لذا پیوند بین زبان و موسیقی، چنان عمیق و دیرینه است که میتوان از کلام به عنوان سازی موسیقایی استفاده کرد.
از آنجا که موسیقی آفریقا بیان جنبههای گوناگون زندگی و سرشار از حس است، فرهنگهای مختلف با سبکهای موسیقایی گوناگون میتوانند روی موسیقی تأثیرات بسیار مهمی بگذارند. در شرق آفریقا، فرهنگها پیچیده هستند و حول گلهداری دور میزنند.
منطقه خوئی ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفریقا، فرهنگ سادهای دارد که منحصراً مبتنی بر نمادهای گردآوری غذاست. مردم سواحل شمال غربی گله ندارند و به خاطر ساختار سیاسی پیچیدهای که در اثر حاکمیت اروپاییها پیدا کردهاند، بیشتر به نظامهای پادشاهی قدرتمند متکی بودهاند.
سواحل غربی آفریقا، یعنی سرزمین بین سرزمین خوئی ـ سان و بخش شمال غربی، فرهنگی متشکل از شرق آفریقا و شمال غربی آفریقا دارند. تعدادی از قبایل پیگمی (Pygmy) هنوز در انزوای نسبی و در جنگلها زندگی میکنند. بخش شمالی قاره تا حد زیادی تحت تأثیر فرهنگی موسیقایی اسلامی است.
منبع : سایت سیمرغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست