جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


لبخندهای توخالی


لبخندهای توخالی
«تندر گرمسیری» به‌طور کلی تقلیدی گستاخانه از هالیوود و به ویژه از فیلم‌های اکشن است و لبخند‌های اندک و غیرقابل انکاری بر لبان تماشاگر می‌نشاند که البته بیشترشان لبخندهایی پوچ و توخالی هستند. کمدی فارس پر از ستاره بن استیلر تمام سعی خود را می‌کند تا به بامزگی‌های غافلگیرکننده نزدیک شود و در این مسیر از گروهی از بازیگران خودشیفته لوس و نُنُر کمک می‌گیرد که با به دست آوردن نقشی رمبو وار با محوریت فرار در لوکیشن جنوب غربی آسیا به بیشتر از آنچه استحقاق‌‌اش را داشته‌اند رسیده‌اند. غیر از تک صحنه‌هایی که با تکیه بر حضور رابرت داونی جونیور و تام کروز خنده‌دار شده‌اند مسخره بازی‌های فیلم تاحدی کم‌مایه هستند و حشو زواید یکنواخت و بی‌موردی دارند.
استیلر هفت سال پس از تلاشش برای کارگردانی در «زولندر» فیلمنامه‌ فیلم جدیدش را با همکاری جاستین ثورو و ایتان کوئن نوشته است پایش را روی گلیم بزرگ‌تری گذاشته است تا به نتیجه مشابهی در سبک هجویه‌سازی‌‌اش برسد. وی در این فیلم یک‌بار دیگر در محیطی ساختگی و آشنا به تناوب خل بازی‌های از خود بروز می‌دهد و نقش سوپراستاری را بازی می‌کند مدت‌هاست از روزهای اوجش فاصله گرفته است.
«تندر گرمسیری» یک فیلم در فیلم است که هرگز در مسیر صحیح گام برنمی‌دارد. وقتی سرمایه‌دار فیلم لی گراسمن (کروز) راضی نمی‌شود دوربین‌ها به سمت به یک انفجار میلیون دلاری نشانه بروند کارگردان بریتانیایی و کله‌‌خر فیلم (استیون کوگان که دیوانگی‌اش قابل پیش‌بینی است) تصمیم می‌گیرد ‌خودش دست به کار شود و – همراه با تازه کاری به نام کوین ساندانسکی (جی باروشل) – بدون حضور عوامل،‌دستیاران و تلفن‌های همراه به دل جنگل بزند. جالب است که شکارچیان داستان خود طعمه شکار چریک‌های دلال مواد مخدر می‌شوند که برعکس گروه فیلمبرداری از مهمات واقعی استفاده می‌کنند.
فیلم غیر از بازیگران مشهور نازپرورده‌ای که ارتباطی با محیط پیرامون‌شان ندارند و از بخت بد در میانه صحنه‌های اکشن گرفتار شده‌اند، از فقدان اصول اولیه رنج می‌برد. کمدی دیوانه‌وار در کنار شخصیت‌های خل وضع در بستر یک منطق تصنعی می‌تواند نتیجه بخش باشد اما «تندر گرمسیری» ارجاعات و اشاره‌هایی به جهان واقعی دارد و زیر بار جزئیات کوچک و بی‌موردی کمر خم کرده است که فایده‌ای برای فیلم ندارند. آیا کارگردانی فیلمی با این مشخصات را می‌توان به یک کارگردان میانسال تازه کار سپرد؟ آیا کسی که آن دوربین‌های نظارتی در جای جای جنگل کار گذاشته است می‌تواند از پس یک فیلم قابل نمایش بربیاید؟
کمدی‌های اصیل درواقع از وجود مضامین و صحنه‌های ابزورد سود می‌برند. در حالی که لازاروس (بن استیلر) در این فیلم بازیگری سفیدپوست است که ظاهرا خیلی خوشش می‌آید نقش یک سرباز سیاه پوست را بازی می‌کند. این نوع بدلکاری که بامزگی بالقوه‌ای دارد با حضور شخصیت مضحکی به نام آلپا چینو (با بازی بازیگر واقعا سیاه‌پوست برندان تی. جکسون) برجستگی بیشتری یافته است و به لازاروس یادآوری می‌کند نقشی را غصب کرده است که باید به برادر دیگری سپرده می‌شده است. اگر مردم به دنبال ارجاعات سیاسی هم باشند به بازی رابرت داونی جونیور توجه کنند. رابرت داونی جونیور که همیشه میمیک درخشانی دارد در این فیلم با موهایی کرکی و ریش و با گریمی شبیه گریم لارنس اولیویر برای نقش اتللو نقش شخصیتی را بازی می‌کند که اعتماد به نفس بالایی دارد و درباره جعل هویتش به مزخرفات هیچ کس گوش نمی‌کند.
به‌طور کلی بازی بازیگران در حدی نیست که بتوان چیزی درباره‌شان نوشت. بن استیلر درست مانند «زولندر» صرفا از شگرد‌های نمایشی چهره و بدنش استفاده می‌کند. نفس نفس زدن‌های وی در نقش یک شخصیت کمدی دیوانه مواد مخدر تقریبا قبل از اینکه شروع شوند بی‌مزه به نظر می‌آیند. در مقابل برندان تی. جکسون که به دنبال کشف بُعد جدیدی در حرفه‌اش است حضور قابل قبولی دارد و جی باروشل هم که بیشتر به حاشیه رانده می‌شود. نیک نولتی هم انتخاب مناسبی برای یک نویسنده قسی‌القلب با موهای خاکستری است که کتاب خود زندگی‌نامه‌ای‌اش منبع اقتباس فیلم استیون کوگان شده است.
تاد مک کارتی
منبع: ورایتی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید