چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی دیگر به رابطه سیاهپوستان و سینما
هنگامی که به سینما میروم، چندان به دنبال حقیقت نیستم. در حقیقت تنها هدف من از رفتن به سینما سرگرم شدن و تفریح کردن است.
نخستین بار وقتی درباره حمله اسپایک به کلینت ایستوود در جشنواره کن خواندم، با خودم فکر کردم چرا این موضوع که در «پرچمهای پدران ما» ساخته ایستوود هیچ بازیگر سیاهپوستی وجود ندارد، اینقدر برای لی مهم است؟ آیا خود لی نمیتواند چنین فیلمی بسازد؟ چرا او دست از غرغر کردن برنمیدارد و خود فیلمی با حضور بازیگران رنگینپوست نمیسازد؟
با وجود این هرچه بیشتر در این باره فکر میکنم، حرفهای لی برایم بیشتر اهمیت پیدا میکند. وقتی فیلمهای جنگی بیشماری را که دیدهام در ذهن مرور میکنم و آنها را با حقایقی که امروز میدانم ـ مانند اینکه سربازان سیاهپوست نیز در سواحل نورماندی کشته شدند و در زمان جنگ مردمی از هندوچین در نیروهای هوایی سلطنتی خدمت میکردند (پدر من هم جزو آنان بود) ـ مقایسه میکنم، از خود میپرسم چرا داستان این مردان، مانند مردان سفیدپوستی که پرچم آمریکا را در ایووجیما به اهتزاز درآوردند، نباید بر پرده سینما دیده شود؟ آیا داستان زندگی سیاهپوستان به اندازه سفیدپوستان جالب نیست؟ این مشکل تنها به فیلمهای جنگی محدود نمیشود. ریچارد کرتیس هم وقتی درباره «ناتینگ هیل» از او میپرسیدیم: «پس سیاهپوستان کجا هستند؟» از جواب دادن طفره میرفت. به عنوان کسی که در منطقه ناتینگ هیل بزرگ شده است، وقتی پس از دیدن فیلم از سینما بیرون آمدم با خود میگفتم: «این ناتینگ هیلی نیست که من میشناسم.» بیشتر اعتراضات به فیلم حول این موضوع بود که حداقل یک شخصیت اصلی سیاهپوست باید در این فیلم حضور میداشت.
اما واقعا این حضور الزامی است؟ وقتی به این فکر میکنم که در «ناتینگ هیل» یا «پرچمهای پدران ما» یک شخصیت سیاهپوست حضور داشت، آن وقت است که کلمه «جعلی» ناخودآگاه به ذهنم میرسد. در حقیقت وجود یک شخصیت سیاهپوست جعلی بسیار بدتر از نبودن هیچ شخصیت سیاهپوستی در فیلم است.
همه ما با چنین شخصیتهایی آشنا هستیم و به کرات در تلویزیون یا سینما شاهد یک یا گاهی دو شخصیت سیاهپوست بودهایم که خستهکنندهترین شخصیتهای داستان هستند. این شخصیتها کاملا بیروح و فاقد هرگونه جذابیت هستند. آنها فقط در پسزمینه پرسه میزنند و حرفهایی میزنند که ارتباطی با فرهنگشان ندارد. ظاهرا فیلمنامهنویسان یا شاید کسی که آنها را استخدام کردهاند، هنوز از داشتن شخصیتی سیاهپوست در فیلمنامه هراس دارند.
شاید آنان میترسند اگر این شخصیتها در فیلم حرف بد بزنند یا کار بد انجام دهند، انگ نژادپرستی به سازندگان فیلم زده شود. اما به اعتقاد من بیان حقیقت، آنگونه که فیلمنامهنویس آن را میبیند، باعث رنجش هیچکس نخواهد شد.هنگام تماشای «واقعا عشق» بیش از هر چیز از تعداد زیادی بازیگران سیاهپوست آن متعجب شدم که بدون شک بسیار بیشتر از سیاهپوستان «ناتینگ هیل» بودند. آیا ریچارد کرتیس قصد جبران چیزی را داشت؟
با وجود این فیلم بیش از «ناتینگ هیل» ناامیدم کرد، چرا که هیچیک از این شخصیتها نقش اساسی در پیشبرد داستان نداشتند. (کسانی که «واقعا عشق» را دیدهاند، میدانند این فیلم اصلا داستان مشخصی نداشت.) واقعا چقدر جالب میشد اگر شخصیت چیوتل اجیوفور در فیلم به صورت کایرا نایتلی سیلی میزند و سرش فریاد میکشید.
با تمام این حرفها، نمیتوان چندان این کارگردانان را سرزنش کرد. اصلا چرا باید از کرتیس، ایستوود یا هر کارگردان دیگری توقع داشت درباره سیاهان فیلم بسازند.
مسلما هر کارگردانی اگر دوست داشته باشد میتواند چنین کاری کند، اما اگر تمایلی به این کار ندارند، کسی هم نباید آنان را مجبور به این کار کند. اگر کلینت ایستوود تمایلی به استفاده از حضور سیاهان در فیلمش ندارد، به چه دلیل باید تعدادی شخصیت سیاهپوست جعلی را به فیلم او تحمیل کرد؟ چرا باید اصرار کرد طبق حقایق تاریخی سربازان سیاهپوست هم در ایوو جیما کشته شدهاند؟ از کی تا به حال سینما کاملا به تاریخ وفادار بوده است؟ و از همینجا است که مرز میان فیلم داستانی و مستند مشخص میشود.
شخصا هیچوقت صد در صد به آنچه در کتابهای تاریخی نوشته شده نیز اعتقاد نداشتهام. مسلما مایه تعجب خواهد بود اگر اسپایک لی چند شخصیت آزادیخواه (به سبک دیگر فیلمهایش) را وارد جدیدترین فیلمش نکند که درباره حضور سربازان سیاهپوست در ایتالیا طی جنگ جهانی دوم است. در حقیقت برای من مهم نیست فیلم او تا چه حد به تاریخ وفادار است و تا چه حد داستانش ساختگی است. آنچه برای من مهم است کیفیت حضور شخصیتهای سیاهپوست است و نه کمیت حضور آنان. با وجود این اگر قرار بود در معرکه فعلی طرف کسی را بگیرم، از اسپایک لی طرفداری میکردم.
در حقیقت پیروز این میدان او بود، چرا که حداقل با فیلمهایش ثابت کرده در این دنیا هم سیاهپوست خوب و هم سیاهپوست بد داشتیم، داریم و خواهیم داشت. مشتاقانه منتظر تماشای فیلم جنگی لی هستم. همچنین میدانم که دوستم کوامه کوی ـ آرما در حال نوشتن فیلمنامهای درباره نخستین افسر سیاهپوست ارتش بریتانیا است. برای هر دو آنان آرزوی موفقیت دارم. کلینت ایستوود نیز میتواند از تماشای فیلمهای آنان چیزهای زیادی بیاموزد.
روی ویلیامز
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست