یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
بانک جهانی؛ یاریگر تغییر رژیمهای سیاسی جهان
از آنجا كه پل ولفوویتس كه تا پیش از آن در سمت معاون وزارت دفاع امریكا در پنتاگون مشغول به كار بوده، به نظر نمیرسد داستان فلاكت كشورهای فقیری همچون لائوس روی میزش آمده باشد.در عوض آقای ولفوویتس كه هماكنون ریاست بانك جهانی را در دست گرفته تا پیش از این با فكر گسترش قدرت امریكا در سراسر جهان بیشتر وقتش را گذرانده است. وی, همواره كوشیده تا نماینده قدرت امریكا در خارج از كشور بوده و در دو جبهه یعنی در پشت پرده كنگره و در جبهه سیاست خارجی جورج بوش برای گسترش سلطه ایالات متحده لابیگری كند.رییس كنونی بانك جهانی, اطلاعات كمی در مورد امور مالی دارد و دانستههای وی در مورد توسعه نیز كمی بیش از دانشاش در مورد امور مالی است، هرچند كه پیش از این به مدت سه سال در سمت سفیر امریكا در اندونزی ، تجربه زندگی در كشوری فقیر و پرجمعیت را با خود دارد و حالا نیز در پشت سرش كابوس بازسازی عراق كمین كرده كه طرحی است, بس عقب مانده از برنامه و نیازمند بودجهای هنگفت.
بانكی كه آقای ولفوویتس هماكنون ریاستاش را در دست دارد, همانند پنتاگونی كه وی آنرا بدرود گفته اضلاع فراوانی دارد.
وی, در سخنرانی سوم ماه می خود اعلام كرد: آماده شنیدن و آزمایش كردن است ؛ اما تا بخواهد به ساختار پیچیده بانك جهانی مسلط شود, به زمان زیادی نیازی دارد. مهمترین بخش از بانك جهانی اتحادیه بینالمللی توسعه (IDA) است.
در حال حاضر به ۸۱ كشور جهان كمك مالی (سال گذشته ۷/۱ ملیارد دلار) و وام كم بهره (۳/۷ میلیارد دلار دیگر) ارایه میكند، یك بانك دیگر كه به همین اندازه مهم است ؛ ولی كمتر مورد توجه قرار گرفته بانك بینالمللی بازسازی و توسعه (IBRD) است كه سال گذشته یازده میلیارد دلار به كشورهای مختلف جهان تسهیلات مالی ارایه كرد. این بانك كه از موهبت درجه اعتبار AAA بهرهمند است, میتواند از بازارهای سرمایه قرضهای كم بهره بگیرد و با بهرهای كم این پولها را به كشورهای مهم جهان سوم همچون چین و برزیل وام دهد.
بانك جهانی همچنین, ضلع سوم و چهارم هم دارد كه دو آژانس مالی كوچكترند كه ریسك وامدهی خصوصی به كشورهای فقیر را تقبل كردهاند, ضلع پنجم بانك جهانی هم حل و فصل مناقشات بهوجود آمده بین وامدهندگان خارجی و كشورهای مستقل فقیر را برعهده دارد.
سال گذشته ۵ درصد از پولهای بانك در بخش معدن و انرژی صرف شد. ۱۵ درصد از پولها هم به خدمات اجتماعی همچون بهداشت اختصاص یافت, هشت درصد پولهای این بانك نیز در بخش آموزش و پرورش هزینه شده, بانك جهانی همچنین با ارایه پول به دولتهایی كه نیازمند تنظیم سیاستهای مالی و پولیشان هستند, به نوعی اصلاحات اقتصادی دست میزند.
اگر بانك جهانی برای ولفوویتس غریبه است ؛ اما او ممكن است در آن چیزهایی را كشف كند كه برایش آشنا باشند, در اولین نگاه ممكن است, این چیز آشنا فنسالاری باشد ؛ اما هماكنون بانك جهانی از درون این اصلاح به طور فزایندهای به حرفهای سیاسی روی آورده است.
حتی اگر این حرفها در قالب الفاظ نرمتری همچون "مدیریت خوب" ، "ظرفیتسازی" و "قدرتمندسازی" پنهان شده باشند؛ اگرچه بانك جهانی متعهد شده نهادهای سیاسی كشورهایی را كه در آنها فعالیت میكند, به رسمیت بشناسد، خیلی محتاطانه و مخفیانهتر نیز خود را متعهد كرده كه برخی از این نظامها را تغییر دهد.
به عنوان مثال درماه ژوئن سال۲۰۰۰ بانك جهانی به عنوان كمك مالی برای ساخت خط لوله ۱۰۰۰ كیلومتری انتقال نفت چاد به بندر كریبی كامرون ۱۹۰ میلیون دلار وام ارایه كرد ؛ اما ساخت خط لوله بخش آسان ماجرا بود.
چیزی كه سختتر است, مدیریت درآمدهایی است كه میتواند به افزایش افراطی ارزش واحد پول چاد و در پی آوردن فساد مالی این كشور منتهی شود.
واكنش بانك جهانی به این مسئله دو لایه بود, این بانك تاكید كرد كه درآمدهای خط لوله باید به یك صندوق وثیقه پرداخت شود,۱۰ درصد از این پول برای نسلهای آینده پسانداز خواهد شد, بقیه نیز در تلاشهای دولت در زمینه فقرزدایی، تحت نظارت یك هیات جدید به نام كالج هزینه خواهد شد.
هیات كالج از نمایندگان مجلس، قضات و نمایندگان حقوق بشر تشكیل یافته, به زودی به یكی از نهادهای كشور چاد تبدیل شد, مشخصا از آن زمان به بعد بانك جهانی در حین اینكه مشغول ساخت خط لوله و بنا كردن سد است, اغلب به ساخت دولتها و اصلاحات رژیمهای حكومتی نیز مشغول شده است.
این تغییر، تحولی بزرگ در بانك جهانی به شمار میآید تا سال ۱۹۹۶، سیاست تغییری بود كه كسی در بانك جهانی جرات نداشت, حرفی از آن به میان آورد مدیران بانك جهانی در كشورهای مختلف به عنوان سیاستمداران نوپا به سمتهای خود وارد میشدند.
البته این معصومیت تا حد زیادی ساختگی بود, با سیل كاوالسكی كه در آنزمان مدیر بانك جهانی در شرق اروپا بوده, اذعان كرده است كه ژستها در حقیقت سوگند نامهای بوده كه این مدیران با آن نشان دهند كه ملاحظات سیاسی را در نظر نخواهند داشت, بیشك این سیاستمداران نوپا خیلی سریع به ساختار سیاسی كشور میزبان خود, آشنا میشدند ؛ اما آنگونه كه كاوالسكی میگوید؛ آنان اگر جایی با فساد مالی برخورد میكردند با آن به عنوان عنصری محیطی برخورد میكردند كه باید آنرا به طور طبیعی به شمار میآوردند. آنان با پدیده فساد مالی به عنوان تغییری كه باید به طور جدی به آن رسیدگی كنند، برخورد نمیكردند.
اما با ورود جیمز ولفنسون سلف, آقای ولفوویتس این جو تغییر كرد. شاید این كار را بتواند مهمترین نوآوری وی در دوران یك دهه ریاستاش دانست.وی, كه از برخی كشورها دیدار كرده بود و از فساد مالی رایج و در انحصار درآمدن ثروتهای این كشورها توسط تعدادی از خاندانهای حاكم آگاه شده بود, در اوایل به صورت سربسته و غیرمستقیم از این مشكلات سخن میگفت ؛ اما هرچه زمان جلوتر میرفت, او در بیاناتش ركتر میشد, به طوریكه وی در سال ۱۹۹۶ در نشست سالانه بانك جهانی در واشنگتن, گفت: "بیاییم حرفهام را نپیچانیم, ما باید با سرطان فساد مبارزه كنیم."یك سال پس از آن گزارش توسعه جهانی كه توسط تیمی به رهبری آجای چیبر نوشته شده بود، به عنوان اولین گزارش سازمان در مورد فساد مالی منتشر شد, با این كار بازنگری دقیق در نقش حكومت و نهادهای سیاسی در توسعه آغاز شد.
تعدادی از اقتصاددانان بر این باورند كه سیاستهایی كه آنان در دهههای ۸۰ و ۹۰ قرن گذشته دنبال میكردند؛ اگرچه به ثبات قیمتها، آزادسازی تجارت و خصوصیسازی صنایع میانجامید, این نقش آنها از نقش نهادهایی كه در پشت این سیاستها قرار داشتند, كمرنگتر بود.
آنان در گواه ادعای خود آرژانتین را مثال میزنند, تجویز وضعیت مالی با ثباتتر و پول سالمتر كمك چندانی به این كشور نكرد.
آرژانتین به دلایل ریشهدار نهادی به ول خرجی بیشتر گرایش پیدا میكرد, این كشور مجبور بود. استانهای دور افتاده قانونگریز را كه كمك كمی به اقتصاد میكنند ؛ اما پارلمان را در سلطه خود دارند، راضی نگه دارد. همچنین, این اقتصاددانان غنا را امثال میزنند افزایش بیش از حد ارزش واحد پول این كشور در دهههای بعد از استقلال، اشتباه بزرگی نبوده است ؛ بلكه این امر یك استراتژی سیاسی بود تا به وسیله آن منابع مالی ناشی از درآمد صادركنندگان كاكائو را كه در ظاهر صادرات خود را به قیمتی ارزان میفروختند، در بین شهرنشینان خریدار این محصول كه رژیم حاكم به شدت به حمایت آنان متكی بود, تقسیم كنند.
آزمودن چنین فرضیههایی بسیار پرخطر است ؛ اما سنجش نهادهای قدرت به پیشرفتهایی رسیده است.
دنی كافمن, از كارشناسان بانك جهانی در این مورد به سیلی از شاخصهای دولت خوب اشاره میكند كه بیشتر آنها برپایه بررسیهای تجاری یا نظرات كارشناسان كه شامل میزان مسوولیتپذیری، كفایت دیوانی، حاكمیت قانون و غیره است، شكل گرفته.كافمن و همكارانش معتقدند: با بررسی و مقایسه این عدد و رقمها میتوانند موازینی كاربردی را برای كفایت یا عدم كفایت دولتها بیابند؛ اگرچه مرزبندی دقیق میان رتبه كشورها ممكن نیست ؛ اما میتوان یك اندازه كلی به دست آورد و تغییرات را به مرور زمان مشاهده كرد. كافمن معتقد است: وی و همكارانش میتوانند یك ارتباط قوی علت معلولی بین شاخصهای سلامت دولت و میزان رفاه نشان دهند. به عنوان مثال اگر حاكمیت قانون در سومالی مشابه كشور فقیر و كم فسادی همچون لائوس بود, در درازمدت درآمد این كشور دو تا سه برابر افزایش مییافت.
همه این بحثها مستدل هستند ؛ اما حتی اگر نهادهای قدرت بتوانند سرنوشت یك ملت را تعیین كنند, آیا بانك جهانی نیز خواهد توانست سرنوشت ملتها را تعیین كند؟ آیا بین اهرمهای مورد استفاده بانك جهانی و نتایج مدنظر این بانك ساز و كار برنامهای خاصی وجود دارد؟ كاركنان بانك جهانی پس از دیدن دورهها و آموزشهای مختلف به سمتی گرویده شدهاند كه به دولتها به دیده هنری- سیاسی مینگرند ؛ اما تلاشهای آنان تا به امروز خیال جبرگرایانی را كه معتقد دولت خوب باید به مرور زمان به وجود آید, نه اینكه ساخته شود، راحت كرده است.
در سال ۲۰۰۰ بانك جهانی استراتژی خود مبنی بر اصلاح نهادهای عمومی و تقویت دولتها را اعلام كرد, در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴، وامدهی در جهت اصلاحات اقتصادی ۱۴ درصد افزایش یافت. درحالی كه رشد وامدهی در جهت كمك به حكومت ۱۱ درصد بود, در سال مالی ۲۰۰۴، بانك جهانی ۲۵ درصد از وامهایش را به اداره مردم و قانون اختصاص داد, این بانك۲۲۰ نفر از كاركناناش را مامور پیشبرد این هدف كرده بود, كار۸۴۰ نفر دیگر نیز با همین امر در ارتباط بود.
بیشتر تلاشهای مستقیم بانك به كشورهای فقیرتر و ارایه كمك و وام كم بهره به آنها محدود شد.كشورهای در حال توسعه ثروتمندتر نظیر برزیل و اندونزی كمتر قابل نفوذ بودند به خارجیها میدان میدادند در چین گفتوگوهای اقتصادی همواره در حوزه دیدگاههای سیاسی و ایدئولوژیكی این كشور صورت میگرفت.
همان طور كه دنی رودریك استاد دانشگاه هاروارد اشاره میكند؛ اقدامات متداولی است كه بر نتایج كار نهادها حاكم هستند, نه بر چگونگی كار آنها به عنوان مثال حاكمیت قانون مشخص میكند, چه مقدار یك سرمایهگذار در مورد داراییاش احساس امنیت میكند؛ ولی در مورد اینكه این احساس امنیت چگونه به دست میآید, چیز زیادی نمیگوید.
در هر حال بزرگترین, مشكلترین و واضحترین مشكل است, سیاست وقتی كه بانك بر روی حكومت بد كار میكرد، فراموش میكرد كه بپرسد حكومت بد برای كی؟ به عنوان مثال میتوان به نظام بانكداری تركیه پیش از بحران مالی این كشور در سال ۲۰۰۱ اشاره كرد, در سال ۱۹۹۸ به دولت تركیه توصیه شده بود كه یك تنظیمگر مستقل مالی به سبك انگلیس و كانادا تشكیل دهد, دولت تركیه در عوض تنظیمگری را تشكیل داد كه مطابق با گماشتگان سیاسی بود, از نظر فنسالاران تركیه، این كشور تعداد بسیار زیادی بانك داشت كه بسیاری از آنها دولتی بودند و هیچ خدمت خوبی به اقتصاد این كشور نمیكردند ؛ اما در آن زمان در تركیه بانكهای دولتی هدفی دیگر را دنبال میكردند, این بانكها آلت دست سیاستمداران بودند كه برای پیروزی در انتخابات به آنها داده شده بودند.
به گفته آقای چیبر، در چنین شرایطی آنچه كه بانك جهانی میتواند, انجام دهد. این است كه منتظر موقع مناسب باشد, پس از بحران مالی سال ۲۰۰۱، مقاومت سیاسی در مقابل برپا شدن یك تنظیمگر مستقل مالی برای بانكهای تركیه درهم شكست.
این تنظیمگر به محض تشكیل شدن۲۰ بانك خصوصی را تعطیل كرده و با هزینهای معادل ۳۳ درصد از تولید ناخالص ملی، كل سیستم بانكداری تركیه را پاكسازی كرد.
آقای چیبرمیگوید: شكست قبلی به پیروزی نهایی منجر شد, كاری كه در ۱۹۹۸ شروع شد به تركیه این امكان را داد كه تحتنظر كمال دویس، وزیر جدید اقتصاد، از موقعیت جدید بهوجود آمده برای اصلاحات اقتصادی استفاده كند.
در سال ۲۰۰۰ آقای ولفوویتس در سخنرانیاش در مورد رو به زوال رفتن اقتدارگرایی در نظام كشورهایی همچون كره جنوبی، تایلند و فیلیپین صحبت كرد.
وی گفت: در این نظامها امریكا به جای اینكه بر روی تغییرات انقلابی كار كند, بر روی تغییرات نهادی كار كرد.
زمانی امریكا فردیناند ماركوس, رییس جمهور دیكتاتور فیلیپین را متحد خود اعلام میكرد ؛ زیرا اگر میخواست از او بد بگوید, نفوذ خود را بر ماركوس از دست میداد ؛ اما در عین حال امریكا نمیتوانست بیخودی از او حمایت كند.
چنین دوراهیهایی بیشك بر سر راه ولفوویتس در سمت جدیدش قرار خواهد گرفت, بانك باید همواره بین حمایت از دولتها یا قطع رابطه با آنها یكی را انتخاب كند, آیا اگر دولتهای موردنظر بانك آنقدر بد باشند كه خطری جدی برای توسعه به شمار آیند, آیا بانك جهانی باید به این دولتهای اصلاحناپذیر پشت كند و تسهیلاتش را برای اصلاحگران آینده كنار بگذارد؟ دیوید دالر و ویكتوریا لوین دو نفر از اقتصاددانان بانك جهانی میگویند از سال ۱۹۹۵، بخش وامهای كم بهره بانك نسبت به مشتریانش قدرت انتخاب بیشتری پیدا كرده است. جان كلام اینكه برپایه دو معیار، پول بانك جهانی به كشوری ارایه میشود, اینكه این كشور چقدر خوب اداره میشود و اینكه چقدر فقیر است.
اگرچه ممكن است, اتحادیه بینالمللی توسعه شاخه ارایه وام كم بهره بانك جهانی) نسبت به گذشته خیلی انتخابگرتر شده باشد ؛ اما خود بانك جهانی آنگونه كه این مطالعه نشان میدهد در كل نمیتواند بین مشتریانش فرق بگذارد.
كشورهای ثروتمندتر هر چقدر هم كه بد اداره شوند, میتوانند از بانك بینالمللی توسعه و بازسازی ، شاخه تجاری بانك جهانی ، تسهیلات بگیرند كشورهایی هم كه بد اداره میشوند, به طور كامل از خدمات اتحادیه بینالمللی توسعه محروم نیستند. هر كشوری با توجه به عملكرد خود میزان اندكی را دریافت میكنند و برخی دیگر حایز شرایط دریافت كمك ۲۵ میلیون پوندی بانك برای كشورهای فقیر تحت فشار میشوند.
برخی فكر میكنند؛ اگر بانك جهانی میخواست خدمات خود را محدود به كشورهایی كند كه خوب اداره میشوند, آنگاه نام بانك جهانی شایسته این بانك نبود ؛ اما بانك جهانی دارد, درمییابد كه هر دولت ناشایستی، از جهات خاص خود ناشایست است, در برخی كشورها همچون چین مردم نمیتوانند از سیاستگذاران توضیح بخواهند در برخی دیگر مثل ارمنستان سیاستگذاران از پس نظام اداری برنمیآیند.
در برخی موارد كشور در بند منافع پولی است, در این كشورها یا ثروت قدرت را در قبضه دارد, مثل روسیه در زمان یلتسین و یا قدرت ثرورت را در قبضه دارد (مثل روسیه در زمان پوتین) در برخی دیگر از مناطق نیز كشور آنقدر ضعیف است كه هیچ چیز ارزش قبضه كردن ندارد.
بانك جهانی باید با توجه به هر یك از این موقعیتها، اقدامی خاص را در پیش بگیرد, اگر كشوری ضعیف ؛ اما صادق باشد، بانك میتواند به تقویت دستگاه اداری و قضایی كمك كند ؛ ولی هیچ دلیلی برای سرمایهگذاری در ساز و كار یك كشور تحت سلطه وجود ندارد, پروژه بانك جهانی در تقویت نظام مالی حكومت موبوتو سه سه سكو، حكومت سابق دزدسالارزئیر، اشتباهترین پروژه در تاریخ این بانك به شمار میآید.
اگر سران دولتی كشوری میلی به ایجاد اصلاحات نداشته باشند, بانك جهانی میتواند با تشویق مردم آن كشور به ایجاد اصلاحات دولت را به دردسر بیاندازد, گاهی موارد این روش جواب داده است, وقتی در ردهبندی بانك جهانی رتبه تایلند افت كرد, نخست وزیر ناچار شد به رادیو برود و عملكرد خود را به مردم توضیح دهد.
به عقیده برخی كمكهای خارجی از بدو بهوجود آمدنشان، با انگیزههای سیاسی ارایه میشدهاند, بانك جهانی وجود خود را مدیون تعهد استراتژیك امریكا به بازسازی اروپای پس از جنگ است.
برخی دیگر نیز معتقدند: جریان جدید كمكهای مالی و شكلگیری جنگ سرد دوقلوهایی هستند كه با اولین نطق ریاست جمهوری هری تورمان در سال ۱۹۴۹ به دنیا آمدند, این سخنرانی به خاطر وعده تورمان در كمك به كشورهای آزادی دوست جهان، در مقابل فلسفه غلط كمونیسم شهرت دارد.
تورمان همچنین در این سخنرانی قول داد كه برخی از نقاط جهان را كه با دشمنان قدیمی یعنی گرسنگی، نقمت و فلاكت) درگیرند در دانش و سایر منابع ثروت امریكا شریك كند.
ولفووتیس از آن افرادی نیست كه بخواهد وعده تورمان را برای تقویت آزادی رد كند ؛ اگرچه اهداف مورد نظر تورمان كاملا سیاسی بودند ؛ اما بیشتر ابزارهای رسیدن به آنها فنی بود ؛ ولی بانكی كه ولفوویتس ریاست آنرا به عهده گرفته, وارد بازی دیگری شده است ؛ اگرچه اهدافی كه بانك جهانی در نظر دارد, كاملا تكنوكراتیك هستند، اهدافی همچون مبارزه با فقر نه مبارزه با یك فلسفه ؛ اما ابزارهای رسیدن به این اهداف كاملا زیركانه، فرصتطلبانه و البته سیاسی هستند.
منبع : خبرگزاری کار ایران ـ ایلنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست