پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
در آمدی بر سیره قرآنی امام حسین(ع)
![در آمدی بر سیره قرآنی امام حسین(ع)](/mag/i/2/tojt0.jpg)
رسولُ اللَّه(ص) فرمودند: «انی تاركٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كتابَ اللَّه و عترَتی اهلَ بَیْتی فَأِنَّهُمَا لَنْ یَفتَرِقا حتَّی یَردِا عَلَیّ الحوض»(۲) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسین(ع) به طور خاص چنین نسبت و خویشاوندی محكمی با قرآن دارند باید تفسیر قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامتها و فضیلتهای قرآن و گنجهای الهی نهفته است.» «فیِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(۳) در این نوشتار بر آنیم كه فرازهایی از آیات نورانی قرآن را در سیرهی علمی و عملی آن امام همام جستجو كنیم و آیات این كتاب صامت را با نور وجود این پرتو درخشنده به نطق آوریم.
اگر چه ما را هرگز یارای آن نیست كه عمق شخصیت آن دریای علم و معرفت و اخلاق و معنویت را بپیماید ولی از باب عرض ارادات به پیشگاه آن شفیع روز محشر چند جملهای را به تحریر در میآوریم.
۱) انس با قرآن
انس آدمی با هر چیز ریشه در ارج و اهمیتی دارد كه انسان برای آن چیز قائل است رهپویان راه یقین و سالكان وادی علم و معرفت از آنجا كه محبوبترین محبوب را ذات اقدس خداوند میدانند و فقط دل در گرو او دارند، كتاب او را كه پرتوی از ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است - پر منزلت و تنها طریق هدایت میدانند از اینرو با آن انس ویژهای داشته و قلب و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیاتبخش خدایی میكنند.
قرآن كریم به لزوم این انس اشاره كرده است. از مؤمنان میخواهد با تلاوت آیات آن، اولین مرحلهی انس را بپیمایند. «فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(۴) هر آنچه برایتان امكان دارد قرآن بخوانید».
در آیهی دیگر آنانكه در قرآن اندیشه نمیكنند مورد نكوهش قرار داده، میفرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛(۵) آیا به آیات قرآن نمیاندیشند؟ یا بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟»
امام حسین(ع) انس ویژهای با قرآن داشت چون منزلتی بزرگ برای آن قائل بود. نمونهای از این منزلت را میتوان در حكایت زیر مشاهده كرد:
«عبدالرحمان» به فرزند امام حسین(ع) «الحمدللَّه رب العالمین» را آموخت، وقتی كه آن را بر پدر خواند، حضرت هزار دینار را به او بخشید و دهان او را پر از طلا كرد. از آن حضرت دلیل آن سؤال شد. حضرت پاسخ دادند: «چگونه میتوان كار او را [تعلیم قرآن ]با این پاداش مقایسه كرد؟!»(۶)
انس امام حسین با قرآن را میتوان در تمام زوایای زندگیش ملاحظه كرد، نصایح و مواعظش، سیرهی علمی و عملیاش و حماسه خونینش همه و همه در قرآن و الهام گرفته از آن بود. بنابراین كوتهبینانی كه شخصیت حماسی و قیام مردانهاش را زیر سؤال میبرند و گاه بر چسب خشونتطلبی، عدم توجه به مصالح، بیسیاستی، انتقامجویی و... را به آن حضرت نسبت میدهند اگر ریشههای قرآنی عمل آن بزرگوار را بدانند و واقعاً در پی حق و یقین باشند نه بهانهجویی، به حقیقت رهنمون خواهند شد.
آری، اهلبیت و بویژه امام حسین(ع) فرزندان پیامبر و شاگرد مكتب قرآنند پس چگونه گفتار و مواعظشان متكی به قرآن نباشد حركت و قیام حسینی از همان آغاز بر مبنای قرآن همراه بود. نه تنها ریشههای این حماسه را میتوان با قرآن بدست آورد بلكه امام(ع) خود با استناد به آیات قرآن حركت خود را الهام گرفته از آن میدانست كه نمونههایی از آن را ذكر میكنیم.
الف) در نخستین برخورد با والی مدینه، خود و اهلبیت را معدن رسالت و... معرفی میكند و میفرماید: «در حالیكه یزید مردی فاسق و شرابخوار و... است پس چگونه امام را شایسته است كه با او بیعت كند.»(۷)
ب) هنگامی كه مروان اصرار میكند كه والی مدینه از امام حسین(ع) بیعت بگیرد امام(ع) او را پلید و خود را با استناد به قرآن «مُطهّر» بیان میدارد: «اِلَیك عَنّی، أَنا مِنْ بَیْتِ الطَّهارهِٔ الّذین أنْزلَ اللَّهُ فیهم عَلی نَبیّه: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»(۸)
ج) آنگاه كه با كاروان خود از مدینه بیرون آمد این آیه را تلاوت فرمود: «رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین»(۹) و این همان دعایی است كه حضرت موسی(ع) به هنگام خروجش با بنیاسرائیل آن را بر زبان جاری ساخت.
د) آنگاه كه به مكه رسید این آیه را تلاوت نمود: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیل»(۱۰) به این ترتیب هجرت خود را به هجرت موسی كه هر دو در جهت كوبیدن بیداد و ظلم بود تشبیه میكند.
ه) پس از ورود به مكه نامهای برای سران قبایل بصره نوشت و آنان را به كتاب خدا دعوت كرد: «وَ اَنا ادعوكم اِلی كتابِ اللَّه و سُنهٔ نبیّهِ»(۱۱)
و) وقتی كه عصر پنجشنبه نهم محرّم عمر بن سعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت در آمد از برادرش اباالفضل(ع) درخواست میكند كه یك شب از امویان مهلت بگیرید تا در آن شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نیاز با خدا داشته باشد:
«فَهُوَ یَعْلَمُ أنّی كُنتُ قَدْ اُحِبُّ الصَّلوهٔ و تلاوهٔ كتابِهِ و كثرهٔ الدَّعاء و الاستغفار» و خداوند میداند كه من نماز برای خدا و تلاوت قرآن و بسیاری دعا و استغفار را دوست میداشتم» امام آن شب به خیمه باز میگردد و تمام شب را چنین میكند.(۱۲)
اُنس امام با قرآن به دوران حیات جسمی محدود نمیشود بلكه بعد از شهادت نیز ادامه دارد: «منهال بن عمرو» گوید، چون سر مطهّر امام(ع) را به دمشق آورده بر نی حمل میكردند، من پیش روی او بودم. شخصی سورهی كهف را میخواند تا رسید به آیهی شریفهی «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كَانُواْ مِنْ ءَایَتِنَا عَجَبًا؛(۱۳) آیا پنداشتی كه داستان اصحاب كهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟!» به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: «شگفتتر از اصحاب كهف، واقعهی شهادت و بردن من بر نی است»(۱۴)
«سلمهٔ بن كهیل» گوید: سر مطهّر را دیدم كه بر نی این آیه را میخواند «فَسَیَكْفِیكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم؛(۱۵) خداوند شما را از شر ایشان نگه خواهد داشت و او شنوای داناست».(۱۶)
۲) اخلاص و رضایت الهی
اكسیر حیاتبخشی كه به كارها و افكار رنگ جاودانگی میبخشد اخلاص و انجام عمل برای رضای الهی است خداوند در قرآن از بندگان مؤمن خویش خواسته است كه كارها را فقط برای رضای او انجام دهند.
«صِبْغَهَٔ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهٔ؛(۱۷) رنگ الهی بگیرید و چه چیز از رنگ الهی نیكوتر است».
و در آیهی دیگر خداوند به پیامبر میفرماید: «أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَی وَ فُرَ دَی؛ دو دو به تنهایی برای خدا به پا خیزید»
قرآن در ستایش طبقهای از مجاهدان راه حق و تشویق آنها میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهٔ؛(۱۸) در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای ]اینكه بهشت برای آنان باشد خریده است».
چنانكه ملاحظه میشود خداوند در این آیه بهشت را بهای جان و مال مؤمنان جهادگر میشمارد اما در آیهای دیگر در ستایش تعدادی از انسانهای بلند پرواز میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»(۱۹) در این آیه آنانكه جانشان را با عشق به خدا میفروشند هدفشان در بهشت فقط رضای الهی است.(۲۰)
امام حسین(ع) هدف اصلی سفر به كربلا را تحصیل رضای الهی میداند از اینرو در آغاز سفر و كنار قبر جدّ بزرگوارش(ص) از خداوند میخواهد كه او را به این همه موفق بدارد و راهی در پیش رویش بگذارد كه رضای او و رضای رسولش در آن است.(۲۱)
این معنا در خطابههای دیگر آن بزرگوار نیز كاملاً مشهود است.(۲۲)
۳) اخلاق كریمانه
سخاوت، عفو و گذشت، احسانگری و دستگیری بینوایان نمودهایی از اخلاق كریمانهای است كه در جای جای قرآن میتوان آنها را جست و امام حسین، شاگرد مكتب قرآن تجسم عینی این صفات و اوصاف دیگر قرآنی است و ما در اینجا به عنوان نمونه به ذكر پارهای از آنها میپردازیم.▪ گذشت
گذشت عالیترین كرامت انسانی است بویژه آنكه آدمی قدرت بر انتقام نیز داشته باشد آموزههای قرآنی نه تنها به عفو در مقابل بدی تأكید دارند بلكه در سطحی بالاتر توصیه میكنند كه جواب را با خوبی پاسخ دهید «وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی؛(۲۳) گذشت كردن شما به تقوی نزدیكتر است».
«وَ لَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُٔ وَ لَا السَّیِّئَهُٔ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن؛(۲۴) و نیكی با بدی یكسان نیست [بدی را] به آنچه بهتر است دفع كن».
«عصام بن المصطلق» گوید: وارد مدینه شدم، حسین بن علی(ع) را مشاهده نموده و خوشنامی و مقام و منزلتش مرا به شگفت آورد به گونهای كه حسدی كه در سینه نسبت به پدرش داشتم مرا به شدت برانگیخت به او گفتم: تو پسر ابوتراب هستی؟ ایشان فرمود: آری. شروع كردم به شتم و سب او و پدرش، حسین(ع) نگاهی رئوفانه به من كرد و فرمود: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم. بسم اللَّه الرحمن الرحیم * خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِین»
آنگاه فرمود: آرام باش و برای من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن اگر از ما یاری میخواستی ما تو را كمك میكردیم و اگر طالب حمایت بودی، تو را پشتیبانی مینمودیم و اگر هدایت و ارشاد طلب میكردی تو را رهنمون میشدیم... عصّام میگوید آثار ندامت و پشیمانی در چهرهام نقش بست. آنگاه امام فرمود: سرزنشی بر تو نیست خداوند تو را میبخشاید كه مهربانترین مهربانان است. آیا تو اهل شامی؟ گفتم: بلی، گفت: خداوند ما و تو را زنده نگه دارد، هر حاجت و نیازی داشتی با ما در میان بگذار، امیدوارم كه به خواست خدا هرچه میخواهی به بهترین وجهی آن را بیابی. عصّام گوید: زمین با تمام وسعتش بر من تنگ شد. دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. در همان لحظه ناگهان فكر كردم كه در سرتاسر زمین محبوبتر از او و پدرش نزد من هیچ كس وجود ندارد.»(۲۵)
▪ تواضع و فروتنی
تواضع صفت ارزشمند مردان الهی است و آنان كه پیشوای مردمند و الگوی آنان، وجود این صفت در آنان لازمتر است. تواضع در مقابل بندگان خوب و انسانهای ستمكشیده نوعی جوانمردی، صبر و شجاعت، اما در مقابل مستكبران و كافران نشانهی ذلت است. قرآنكریم از یك سو به نكوهش تكبر میپردازد:«وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا؛(۲۶) در روی زمین با تكبّر راه مرو»؛ «فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَكَبِّرِین؛(۲۷) بد جایگاهی است جایگاه متكبران» و از سوی دیگر لزوم تواضع را گوشزد میكند «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا؛(۲۸) بندگان خدای رحمان كسانیاند كه در روی زمین به نرمی [و بدون تكبّر] گام بر میدارند»؛ «وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِین»(۲۹) امام حسین(ع) نیز صاحب این سیرهی ارزشمند قرآنی بود.
«مسعده» گوید: گذر امامحسین(ع) به فقیرانی افتاد كه گلیم خود را پهن كرده و خود را بر آن افكنده بودند (و غذا میخوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت(ع) به زانو، نشست و با آنان هم خوراك شد. سپس این آیه فوق را تلاوت نمود آنگاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت(ع) به منزل او آمدند. حضرت(ع) به كنیز خود فرمود: «آنچه را ذخیره میكردی بیرون بیاور.»(۳۰)
▪ سخاوت
«جود و سخاوت» از فضایل مهم اخلاقی است، هر اندازه «بُخل» نشانهی پستی و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت است «جود و سخاوت» نشانهی ایمان و شخصیت والای انسانی است. در آیات قرآن هر چند واژهی «جود» و «سخاوت» به كار نرفته اما تعبیراتی دیده میشود كه بر این دو مفهوم منطبق است، انفاق اموال در راه خدا، ایثار اموال و جانها، انفاق از آنچه خود به آن نیازمندیم یا آن را دوست داریم، و... از جمله تعبیرات قرآن برای توصیف سخاوت است كه اكنون به چند مورد آن اشاره میكنیم:
«یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهًٔ مِّمَّا أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٔ...؛(۳۱)[انصار]... هر كس را كه به سوی آنان كوچ كرد. دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده در دلهایشان حسد نمییابند، هر چند در خودشان احتیاجی، [مبرم ]باشد.»
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا؛(۳۲) و غذای (خود) را با این كه به آن، علاقه (و نیاز) دارند به مسكین و یتیم و اسیر میدهند (و میگویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام میكنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.»
امام حسین(ع) اسوهی سخاوت بود. روایت شده كه «ابوهشام قناد» از بصره برای حسین(ع) كالا میآورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم میبخشید.(۳۳)
«ابن عساكر» روایت كرده است: گدایی، میان كوچههای مدینه قدم برمی داشت و گدایی میكرد تا به در خانهی حسین(ع) رسید در را كوبید و این چنین سرود «ناامید بر میگردد امروز آن كسی كه به تو امیدوار باشد و حلقهی درخانه تو را حركت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت كشندهی فاسقان بود».
حسین(ع) مشغول نماز بود. نماز را به زودی به جای آورد و بیرون آمده و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده كرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبیّك یابن رسولاللَّه) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض كرد دویست درهم كه فرمودی در بین اهل بیت تقسیم كنم. فرمود: آن را بیاور، كسی آمده كه از آنها به این پول سزاوارتر است... اعرابی پولها را گرفت و رفت در حالی كه میگفت: «اللَّهُ اَعْلم حَیْثُ یجعل رسالَتَهُ؛(۳۴) خداوند داناتر است به اینكه رسالت خویش را نزد چه كسی قرار دهد»
▪ احسانگری
«أنس» گوید نزد امام حسین(ع) نشسته بودم در این هنگام یكی از كنیزان آن حضرت وارد شد و با دستهی ریحانی كه به آن حضرت هدیه كرد سلام و تحیّت گفت، حضرت نیز به او فرمود: تو در راه خدا و برای خدا آزادی.
أنس میگوید: من به آن حضرت عرض كردم: این كنیز با چند شاخهی ریحان كه اهمیتی ندارد به شما تحیّت گفت، حال شما او را آزاد میكنید؟ حضرت فرمود: حقتعالی ما را چنین تربیت كرده و فرموده است:
«وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّهٍٔ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا؛(۳۵) و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] بر گردانید».
۴) امر به معروف و نهی از منكر
امر به معروف و نهی از منكر محور تحقق یافتن حكمیت ارزشها و محو پلیدیها است بنای رفیع جامعهی اسلامی بر ستون مستحكم امر به معروف و نهی از منكر گذاشته شده و امت مسلمان بهترین امتی هستند كه برای امر به معروف و نهی از منكر برانگیخته شدند.
امام حسین(ع) مصداق این آیه بود: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّهٌٔ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَكَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛(۳۶) باید از میان شما گروهی به نیكی دعوت كنند و به كار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند»
آن بزرگوار هدف قیام خود را اصلاحطلبی و امر به معروف و نهی از منكر معرفی كرد از اولین مراحل امر به معروف كه همان اندرز و نصیحت است آغاز كرد و بارها و بارها یزیدیان را پند داد(۳۷) و تا آخرین مرحله كه گذشتن از جان خویش است در راه احیای این عنصر مهم كوشا بود. آن حضرت در اینباره چنین میفرماید: «اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الأِصلاح فی أَمّهِٔ جَدّی محمد(ص) اُریدُ أَن آمُرَ بِالمَعروف وَانهی عنِ المُنكر...؛ من برای اصلاح در امت جدّم محمد(ص) قیام كردم و امر به معروف و نهی از منكر را طالبم...»(۳۸)
۵) ایثار
ایثار یكی از جلوههای عرفانی قیام امام حسین(ع) و بلكه از زیباترین آنهاست، جلوهای كه قرآن كریم بسیار بر آن تأكید كرده و در نمودهای مختلف ظاهر گشته است، شهادت در راه خدا و انفاق مال كه آیات بسیاری درباره آنها نازل شده از این جمله است؛ اوج ایثار و از خودگذشتگی را در لیلهٔالمبیت كه علی(ع) به جای پیامبر خوابید میتوان ملاحظه كرد و خداوند مدال «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه...»(۳۹) را دربارهی آن بزرگوار نازل كرد.
در سورهی انسان نیز درخشش دیگری از این فداكاری را كه ناظر بر اهلبیت است ملاحظه میكنیم «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه...»(۴۰)
اساس قیام امامحسین(ع) و یاران آن بزرگوار كه برگرفته از مكتب آن حضرت است بر محور از خودگذشتگی است. عدم قبول بیعت امام با امویان و از خود گذشتن برای اثبات حقیقت نمونهی بارز ایثار آن بزرگوار بود.
دستیابی حضرت اباالفضل العباس(ع) به آب و نیاشامیدن آن، جانفشانی دو تن از یاران امام(ع) در ظهر عاشورا كه جهت اقامهی نماز تن خود را سپر بلای آن حضرت ساختند و به شهادت رسیدند، ارادتهایی كه اصحاب آن حضرت در شب عاشورا ابراز كردند و در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند كه از بنیهاشم وارد میدان شود و بنیهاشم نیز تا زنده بودند نگذاشتند امام(ع) وارد میدان شود و(۴۱)... همه و همه نمونههایی بیمانند ایثارند كه در قیام امام حسین جلوهگر شد.
«محمدعلی جناح» سیاستمدار پاكستانی در اینباره میگوید: «هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از آنكه امام حسین(ع) از لحاظ فداكاری نشان داد در عالم پیدا نمیشود»(۴۲) دانشمند اروپایی «موریس دوكبری» نیز مینویسد: «امام حسین برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه از جان و مال و فرزند گذشت...»(۴۳)
۶) توكّل
یكی دیگر از آموزههای ارجمند قرآنی توكل است، كارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غیر اوست بركندن، به یك مبدأ خبیر قادر تكیه كردن و در راه او گام برداشتن است چرا كه قرآن خود فرموده است: «و مَن یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه؛(۴۴) هر كس بر خدا توكل كند خدا او را كافی است»: «عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون»(۴۵)
امامحسین(ع) در طول سفر خود به كربلا، خدا را تنها تكیه گاه خود میداند، در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا پس از آنكه هر دو سپاه آمادهی نبرد شدند خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: «سخن مرا بشنوید و عجله نكنید... پس [در] كارتان با شریكان خود همداستان شوید تا كارتان بر شما مشتبه ننماید پس درباره من تصمیم گرفته مهلتم ندهید»؛ «بیتردید سرور من آن خدایی است كه قرآن را فرو فرستاده و همواره دوستدار شایستگان است.»(۴۶)
۷) جامع اضداد
عدهای چنین میپندارند كه انسانهایی كه اهل عبادت و تهجّد، عرفان و خلوت گزینیاند در صحنهی اجتماع حضوری مؤثر نداشته و بالعكس انسانهای حماسی و قاطع، از روحیه لطیفی برخوردار نیستند.
اما انسان قرآنی در عین صلابت و قاطعیت، رؤوف و در عین تهجّد شبانگاهی چون شیر در روز، بر دشمنان میغرّد قرآن رهبانیت را نمیپذیرد و در عین حال قطع ارتباط با خالق را نیز رد میكند.
از یكسو بر جهاد و شهادت، هجرت و امر به معروف و نهی از منكر به عنوان عناصر كلیدی شجاعت و حضور مؤثر در جامعه تأكید میكند و از دیگر سو مؤمنانی را میستاید كه شبها به نجوای با معبودشان میپردازند.
قرآن از یك سو نجوای «وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهًٔ لَّك»(۴۷) سر میدهد و از سوی دیگر بانگ «وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِینَ كَآفَّهٔ»(۴۸) بر میآورد و حسین(ع) نیز چنین بود، آمیزهای از حماسه و دلاوری و شجاعت و عرفان و معنویت، دعای عرفهی امام حسین(ع) سراسر زمزمههای عارفانه او با معبود خویش است: «اِلهی مَنْ كانَتْ مَحاسِنُهُ مساویِ فكیف لایكون مساویه مساوی؛(۴۹) خدایا كسی كه خوبیهایش بدی است چگونه بدیهایش بدی نباشد».
جملات عارفانهی امام حسین تنها یك روی سكهی شخصیت است اما روی دیگر شخصیت حماسی و قهرمانی است كه با سلاح خون به دیدار شمشیر میرود و چنین میسراید كه:«اِنْ كانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِم اِلاَّبِقتلی یا سیوف خذینی؛(۵۰) اگر دین محمد(ص) جز با كشتن من پایدار نمیماند پس ای شمشیرها مرا دریابید.»
۸) جاودانگی
قرآن كریم كتابی است كه با گذشت زمان رنگ كهنگی بر چهرهی مفاهیم بلندش نمینشیند و همواره ماندگار و جاودانه است. مردی از امام صادق(ع) سؤال كرد چگونه است كه قرآن با بحث و گفتگو در مورد آن فرسوده نمیشود و همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: «بدان جهت كه خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانی خاص قرار نداد. همچنانكه آن را به مردم خاصی اختصاص نداده است بلكه قرآن برای همهی اعصار جدید و نزد هر گروهی تا به قیامت تازه است.»(۵۱)از آنجا كه سرشت سیرهی گفتاری و رفتاری امامحسین(ع) با آموزههای قرآنی عجین گشته است، شخصیت او، قیام او و سیرهی او جاودانه است. حضرت زینب، شیر زن كربلا، این جاودانگی را پیشبینی كرده و خطاب به امام سجاد در دلداری آن حضرت بعد از واقعه دلخراش عاشورا میفرماید: «... بر فراز آرامگاه پدرت قبلهای ترتیب خواهد داد كه نشانههایش كهنه نمیگردد و گذشت روزگار آن را از بین نمیبرد، هر چه ستمگران برای نابودی آن كوشش كنند، هرگز به خواستهی خود نائل نمیشوند، پیوسته شكوه و جلال آن رو به افزایش است»(۵۲)
شیخ «عبدالحسین الاعم» شاعر متعهّد عرب در سوگ شهادت آن حضرت شعری ناظر به همین معنا دارد كه:
«گرچه جسم مطهّر حسین(ع) در صحرای كربلا مدتی اندك بدون دفن باقی ماند... لیكن قبر او در درون سینه و قلب دوستدارانش تا ابد جای دارد»(۵۳)
۹) حق تلاوت قرآن
در قرآن، ایمانآورندگان به این كتاب الهی كسانی معرفی شدند كه حق تلاوت را به جای آورند:«الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئكَ یُؤْمِنُونَ بِه؛(۵۴) كسانی كه كتاب آسمانی به آن دادیم و آنرا چنانكه باید میخوانند ایشانند كه بدان ایمان دارند...»
امام صادق(ع) دربارهی چگونگی رعایت حق تلاوت قرآن میفرماید: «آیاتش را روشن و شمرده میخوانند، سعی میكنند معنایش را بفهمند، احكام و فرامینش را به كار میبندند و به وعدههایش امیدوارند و از عذابش میترسند... به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن به حفظ آیات و پشتسر هم خواندن حروف و كلمات و تلاوت سورهها و مطالعه حواشی و هوامش آن نیست...»(۵۵)
امام حسین از كسانی بود كه در گفتار و كردار حق تلاوت قرآن را رعایت كرد از اینرو در قسمتی از زیارتنامهاش میخوانیم: «أشهد أنّكَ...تَلَوتَ الكتاب حَقَّ تِلاوَتِهِ...؛(۵۶) گواهی میدهم كه تو حق تلاوت قرآن را ادا نمودی» و نیز آن حضرت خدا را به خاطر فراگیری معنای قرآن و رسیدن به مقام فقاهت دینی حمد و سپاس میگوید: «اللهم اِنی اَحْمَدُكَ عَلی ان اَكْرَمْتَنا بِالنَّبُوَّهِٔ وَعلَّمْتنَا القرآن وفقَّهتَنا فی الدّین»(۵۷)
۱۰) حقگویی
قرآن كریم خود سخن حق است «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِین»(۵۸)؛«وَأَنزَلْنَآ إِلَیْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ...»(۵۹)
امام حسین(ع) نیز زندگی و گفتارش بر مبنای حق و راستی بود چرا كه بر مبنای آیهی تطهیر امامان از هر گونه ناحق و پلیدی مبرّایند. در بخشی از زیارت آن بزرگوار كه خطاب به ایشان است میخوانیم: «أَنَّ الحقَّ مَعَكَ و اِلَیْكَ وَ أنتَ أهْلُهُ و مَعْدِنُه؛(۶۰) همانا حق با تو و به سوی توست و تو اهل حق و معدن آن هستی»
۱۱) چند بُعدی بودن
قرآن كریم كتابی است كه از زوایای مختلف میتوان به آن نگریست هر چند همهی این ابعاد در یك جهت و آن هم هدایتگری است آیهٔاللَّه جوادی آملی در اینباره چنین مینویسد: «آیات قرآن كه خود را هدایتگر مردم میداند «هدیً للنّاس»(۶۱) طوری تنظیم شده است كه هر كس میتواند به مقدار سطح فكر خود از خرمن معارف و مآثر آن خوشهای بر گیرد، هم برای عارفان، حكیمان و سایر اندیشوران برنامهی هدایتی دارد و هم برای تودهی مردم و اعراب بیابانگرد... سالار شهیدان، حسینبن علی(ع) همانند قرآن در چهرههای گوناگون برای مردم جهان درخشید، برای عارفان در چهرهی دعای عرفه، برای زمامداران حامی قسط و عدل و حامی مستضعفان و محرومان در چهرهی نهضت و قیام علیه طغیانگران امویان، برای پرهیزكاری در چهرهی تارك دنیا و برای دیگران در چهرههای دیگر...»(۶۲)
۱۲) حضور در محضر الهی
عارف، عالَم را محضر خدا میداند و او را شاهد و ناظر بر جمیع امور میشمارد. در قرآن كریم میخوانیم كه «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون ...؛(۶۳) و بگو [هر كاری میخواهید] بكنید كه به زودی خدا و پیامبر و مؤمنان در كردار شما خواهند نگریست»
امام حسین(ع) در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: «الَّلهُمَّ اِنّك تَری ما یُصْنَعُ بولد نبیّك؛(۶۴) خدایا تو شاهدی كه با پسر پیغمبر تو چه میكنند» همچنانكه پس از شهادت طفل شیرخوار دست مبارك خود را زیر گلوی او گرفت وقتی كه دستش پر از خون شد آن را به طرف آسمان پاشید و گفت: «هَوّن عَلیّ ما نَزَل بیِ أنّه بعین اللَّه؛ آنچه كه این مصیبت را بر من آسان میكند این است كه این مصایب در محضر خدا و منظر او واقع میشود»
۱۳) خوف و خشیت الهی
قرآن كریم مؤمنان را میستاید كه فقط از خدا میترسند و جز او از كس دیگر هراس ندارند:«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّه ...؛(۶۵) كسانی كه پیامهای خدا را ابلاغ میكنند و از او میترسند و از هیچ كس جز خدا بیم ندارند...»
سیرهی عملی امام حسین در جریان كربلا مصداق واقعی این آیه است چرا كه اگر ترس از نابودی خود و فرزندانش داشت هرگز پای به این صحنهی پرمخاطره نمیگذاشت. امام در زمرهی عارفانه خود در دعای عرفه چنین میفرماید كه: «الّلهم اخشاك كأنی أراك؛(۶۶) خدایا مرا آنچنان قرار ده كه از تو بیمناك باشم بطوری كه گویا تو را میبینم»
۱۴) مقام ذكر
از دیگر اوصاف پارسایان رسیدن به مقام ذكر است. یاد خدا را در دل داشتن و همواره به یاد او بودن، یاد خدا مایهی آرامش است: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَنُّ الْقُلُوب»(۶۷) و مؤمنان راستین آنانند كه خرید و فروش و مشغولات دنیوی آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد.«رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تَجارَهٌٔ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّه...»(۶۸)
سرور و سالار شهیدان از جمله كسانی بود كه به این مقام شریف نائل گشته بود و همواره یاد خدا میكرد موقع حمله به دشمن ذكر «لاحول ولاقوّهٔ اِلّا باللَّه العلیّ العظیم»میگفت(۶۹) هنگام احساس خطر مرگ «اناللَّه و انا الیه راجعون» بر زبان جاری میساخت(۷۰) هنگام رسیدن به كربلا از بلاها و مصیبتهای آن به خدا پناه میبرد «الّلهم أَعوذُبِكَ مَنِ الكَربِ وَ البَلاء»(۷۱)
و بالاخره دشمنان خود را سرزنش میكند كه: «شیطان بر شما مسلط شده و یاد خدای بزرگ را فراموشتان ساخته، ننگ بر شما و آنچه میخواهید، ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم.»(۷۲)
۱۵) صبر و تسلیم
صبر در برابر مصیبتها و تسلیم در برابر اراده الهی یكی دیگر از خصلتهای نیك عارفان است. عارف معتقد است كه آنچه در عالم وجود واقع میشود قضای الهی است و تا چیزی از جانب او مقدّر نشده باشد واقع نمیشود. اگرچه حركت و تلاش برای دگرگونی وضع موجود و تغییر ناهنجاریهای خود، قضا و قدر الهی و مرزی جدا از آن ندارد.
در قرآن كریم هفتاد بار مقولهی صبر مطرح شده كه ده مورد آن مرتبط با پیامبر اكرم(ص) است. خداوند به مؤمنان دستور داده از صبر و صلوهٔ برای حل مشكلات كمك بگیرید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوهٔ» (۷۳) و در آیه دیگر «صبر و تقوی» از استوارترین امور شمرده شده است «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَ لِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور» (۷۴)
«تسلیم» نیز اگرچه از جنس صبر است اما مقامی بالاتر است در مقام تسلیم «خود»ی باقی نمیماند تا انسان بگوید آنچه را جانان میپسندند مورد پسند من است بلكه خود و هرچه را در اختیار دارد تسلیم مولای خود میكند.
سخن حضرت اسماعیل كه در جواب «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُك» (۷۵) گفت: «یَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّبِرِین؛ (۷۶) مأموریت خود را انجام بده كه اگر خدا بخواهد مرا صابر خواهی یافت» نشانهی دستیابی آن حضرت به مقام تسلیم و تفویض است.» (۷۷)
حسین(ع) قهرمان صبر و تسلیم است و گفتار و كردارش بر آن گواه، آن بزرگوار در وصیتنامهی خود كه به محمد بن حنفیه نوشته فرموده است: «هر كس مرا رد كند و از یاری من سر باز زند صبر میكنم تا خدا بین من و قوم اموی حكم كند كه او بهترین حكمكنندگان است.» (۷۸)
صبحگاه عاشورا یاران خویش را چنین به صبر فرا میخواند كه: «ای كریم زادگان! صبوری كنید زیرا مرگ چونان پلی است كه شما را از سختیها و آسیبها عبور داده و به بهشتهای پهناور و نعمتهای جاودانه میرساند...» (۷۹)
در قتلگاه و عروجگاه، عصر عاشورا در نیایشی عاشقانه با تن و بازوی زخمدار چنین عرضه میدارد: «بر قضا و حكم تو صبر میكنم، ای خدای من، جز تو خدایی نیست. ای فریادرس فریادگران.» (۸۰)
۱۶) عبادت
«عبادت» پیوند مخلوق با خالق و اوج كمال انسانی و ارج بخشیدن خداوندی است كه نعمات فراوانی به ما عطا كرده است. قرآن كریم، گاه پرستش را هدف آفرینش و گاه عامل نفی سلطههای شیطانی، و گاه زمینهی وحی و پیامبری و... معرفی میكند. خداوند در این زمینه میفرماید «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون؛۵۷.(۸۱) و جن و انس را نیافریدیم جز برای آنكه مرا بپرستند.»
امام حسین(ع) عبدصالح خدابود و تجسم عینی آیات الهی، در عین حال كه پهلوانی بزرگ بود، عابدی تمام عیار و عارفی كامل در پیشگاه الهی بود. از «مصعب زبیری» روایت شده كه گفت: « حسین(ع) با فضیلت و متمسّك به دین بود و نماز و روزه و حج او بسیار بود.» (۸۲)
«عقاد» نیز گوید: علاوه بر نمازهای پنجگانه نمازهای دیگر بجای آورد و علاوه بر روزهی ماه رمضان در ماههای دیگر هم روزهائی را روزه میگرفت و در هیچ سال حج خانهی خدا از او فوت نشد مگر آنكه ناچار به ترك شده باشد. (۸۳)
امام حسین(ع) انس ویژهای با نماز داشت. چنانكه قبلاً بیان شد از برادرش حضرت اباالفضل خواست یك شب از امویان مهلت بگیرد تا در آن شب فقط به دعا، نماز، تلاوت قرآن و استغفار و راز و نیاز با خدا بپردازد.
در ظهر عاشورا نیز كه تنور جنگ به شدت گرم شده بود وقتی صحبت از نماز شد به فكر اقامهی نماز افتاد و به شخصی كه وقت نماز را به ایشان یادآوری كرد فرمود: «نماز را به یادمان آوردی خدا تو را از نمازگران قرار دهد، بلكه اكنون وقت آن است، از دشمنان بخواهید كه دست از جنگ بشویند تا نمازمان را بخوانیم.» و چون آنان حاضر به این امر نشدند، سعیدبن عبداللَّه حنفی و زهیر بن قین، پاسداری از جان امام را بر عهده گرفته و در این راه شهید شدند. (۸۴)
۱۷) عزتطلبی و ذلّت ستیزی
عزّت از آن خداست و هركس طالب عزت است باید آن را نزد خدابجوید «مَن كَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَٔ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُٔ جَمِیعًا» (۸۵) در قرآن كریم خطاب به پیامبر خود میفرماید كه: «وَ لَن تَرْضَی عَنكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛ (۸۶) یهود و نصاری هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا زمانی كه از آنان تبعیت كنی» بنابراین در صورتی كه پیامبر ذلت تبعیت از آنان را بپذیرد تا آنها از او خشنود میگردند و توطئه نكنند. اما در ادامه آیه خداوند به پیامبر دستور میدهد كه بگوید: «إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدَی» (۸۷) به طور قاطع و با عزت تمام سخن آنان را رد كند.
اساساً نفوذناپذیری از صفات قرآن است، هرگونه بطلان، دروغ، تحریف، تغییر و شكست در آن راه ندارد. از اینرو دربارهی صفت قرآن در این كتاب میخوانیم «إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِیزٌ * لَّا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِه؛ (۸۸) این كتاب نفوذناپذیر [و صاحب عزّت ]است هیچ باطلی چه از پیشِ رو یا از پشت سر به آن راه نمییابد...»
سیرهی امام حسین(ع) نیز بر مبنای همین حبل متین الهی بود و لحظهای تن به ذلت و سر به خواری نداد و سطر سطر قیام او نشانگر عزتمداری و پایداری بر راه هدایت الهی بود.
امام(ع) در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد بر آورد كه: «آگاه باشید كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیّر ساخته یا شمشیر كشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت نمایم ولی ذلت از ما بسیار دور است.» (۸۹)
پینوشتها:
۱. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵.
۲. منبع پیشین، ج ۲۳، ص ۱۳۳: مرحوم سید هاشم بحرینی در كتاب غایهٔ المرام این حدیث را با سی و نه سند از دانشمندان اهل تسنن و با هشتاد سند از دانشمندان شیعه نقل كرده است.
۳. نهج البلاغه، خطبهی ۱۵۴.
۴. مزمل/ ۲۰.
۵. محمد/ ۲۴.
۶. تفسیر البرهان، ج ۱، ص ۱۰۰.
۷. الفتوح، ج ۵، ص ۱۴.
۸. احزاب/ ۳۳.
۹. قصص/ ۲۱ و ۲۲.
۱۰. قصص/ ۲۲ ؛ الفتوح، ج ۲، ص ۲۵.
۱۱. تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸.
۱۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۲ و ج ۴۵، ص ۳.
۱۳. كهف/ ۹.
۱۴. بحار الانوا، ج ۴۵، ص ۳۲ و ۱۸۸.
۱۵. بقره/ ۱۳۷.
۱۶. معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۱۵.
۱۷. بقره/ ۱۳۸.
۱۸. توبه/ ۱۱۱.
۱۹. بقره/ ۲۰۷.
۲۰. حماسه و عرفان/ ۲۴۷.
۲۱. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.
۲۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۷.
۲۳. بقره/ ۲۳۷.
۲۴. فصلت/ ۳۴.
۲۵. سفینهٔالبحار، مادّهی خ ل ق، ج ۲، ص ۱۱۶.
۲۶. اسراء/ ۳۷.
۲۷. زمر/ ۷۲.
۲۸. فرقان/ ۶۳.
۲۹. شعراء/ ۲۱۵.
۳۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹.
۳۱. حشر/ ۹.
۳۲. انسان/ ۸ و ۹.
۳۳. پرتوی از عظمت حسین(ع)، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۰ - ۱۵۱.
۳۴. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۸ - ۱۶۹، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۱.
۳۵. نساء/ ۸۶.
۳۶. آل عمران/ ۱۰۴.
۳۷. ر.ك: «نصیحتگری و خیرخواهی» در همین مقاله.
۳۸. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
۳۹. بقره/ ۲۰۷.
۴۰. انسان/ ۸ و ۹.
۴۱. حماسه عرفان، ص ۲۴۶.
۴۲. مجله نور دانش، سال دوم، ش ۳.
۴۳. تاریخ سیاسی اسلام، ج ۱، ص ۴۵۱.
۴۴. طلاق/ ۳.
۴۵. ابراهیم/ ۱۲.
۴۶. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶؛ تاریخالطبری، ج ۳، ص ۳۱۸، برگرفته از آیات: اعراف۱۹۶/ و یونس/ ۷۱.
۴۷. اسراء/ ۷۹.
۴۸. توبه/ ۳۶.
۴۹. دعای عرفه، مفاتیج الجنان.
۵۰. اعیان الشیعه/ ۵۸۱.
۵۱. بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۱۳.
۵۲. مقتل مقرم، ص ۳۹۷ - ۳۹۸.
۵۳. قرآن،حسین،شهادت، ص ۱۱۸.
۵۴. بقره/ ۱۲۱.
۵۵. تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۳۶، نقل از میزان الحكمه، ج ۱۰، ص ۴۸۲۴.
۵۶. كامل الزیارات، ص ۳۷۱.
۵۷. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۱۵.
۵۸. حاقه/ ۵۱.
۵۹. مائده۴۸/.
۶۰. بحار الانوار/ ج ۱۰۰، ص ۲۹۴ و ۲۰.
۶۱. بقره/ ۱۸۵.
۶۲. حماسه و عرفان، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.
۶۳. توبه/ ۱۰۵.
۶۴. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۱.
۶۵. احزاب/ ۳۹.
۶۶. مفاتیح الجنان، دعای عرفه.
۶۷. رعد/ ۲۸.
۶۸. نور/ ۳۷.
۶۹. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۰.
۷۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۹.
۷۱. پیشین، ص ۳۸۱.
۷۲. پیشین، ج ۴۵، ص ۶.
۷۳. بقره/ ۱۵۳.
۷۴. آلعمران/ ۱۸۶.
۷۵. صافات/ ۱۰۲.
۷۶. صافات/ ۱۰۲.
۷۷. حماسه و عرفان، ص ۲۵۸.
۷۸. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰.
۷۹. معانی الاخبار، ص ۲۸۹.
۸۰. مقتل مقرّم، ص ۲۸۳.
۸۱. ذاریات/ ۵۶.
۸۲. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۵، به نقل از اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۰.
۸۳. منبع پیشین، به نقل از: ابوالشهداء/ ۷۳.
۸۴. پیشین.
۸۵. فاطر/ ۱۰.
۸۶. بقره/ ۱۲۰.
۸۷. بقره/ ۱۲۰.
۸۸. فصّلت/ ۴۱ - ۴۲.
۸۹. لهوف، ص ۱۳۹، مقتل الحسین للخوارزمی، ص ۹ و ۱۰.
پاسدار اسلام ـ ش۲۶۷-۲۶۸
۱. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵.
۲. منبع پیشین، ج ۲۳، ص ۱۳۳: مرحوم سید هاشم بحرینی در كتاب غایهٔ المرام این حدیث را با سی و نه سند از دانشمندان اهل تسنن و با هشتاد سند از دانشمندان شیعه نقل كرده است.
۳. نهج البلاغه، خطبهی ۱۵۴.
۴. مزمل/ ۲۰.
۵. محمد/ ۲۴.
۶. تفسیر البرهان، ج ۱، ص ۱۰۰.
۷. الفتوح، ج ۵، ص ۱۴.
۸. احزاب/ ۳۳.
۹. قصص/ ۲۱ و ۲۲.
۱۰. قصص/ ۲۲ ؛ الفتوح، ج ۲، ص ۲۵.
۱۱. تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸.
۱۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۲ و ج ۴۵، ص ۳.
۱۳. كهف/ ۹.
۱۴. بحار الانوا، ج ۴۵، ص ۳۲ و ۱۸۸.
۱۵. بقره/ ۱۳۷.
۱۶. معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۱۵.
۱۷. بقره/ ۱۳۸.
۱۸. توبه/ ۱۱۱.
۱۹. بقره/ ۲۰۷.
۲۰. حماسه و عرفان/ ۲۴۷.
۲۱. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.
۲۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۷.
۲۳. بقره/ ۲۳۷.
۲۴. فصلت/ ۳۴.
۲۵. سفینهٔالبحار، مادّهی خ ل ق، ج ۲، ص ۱۱۶.
۲۶. اسراء/ ۳۷.
۲۷. زمر/ ۷۲.
۲۸. فرقان/ ۶۳.
۲۹. شعراء/ ۲۱۵.
۳۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹.
۳۱. حشر/ ۹.
۳۲. انسان/ ۸ و ۹.
۳۳. پرتوی از عظمت حسین(ع)، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۰ - ۱۵۱.
۳۴. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۸ - ۱۶۹، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۱.
۳۵. نساء/ ۸۶.
۳۶. آل عمران/ ۱۰۴.
۳۷. ر.ك: «نصیحتگری و خیرخواهی» در همین مقاله.
۳۸. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
۳۹. بقره/ ۲۰۷.
۴۰. انسان/ ۸ و ۹.
۴۱. حماسه عرفان، ص ۲۴۶.
۴۲. مجله نور دانش، سال دوم، ش ۳.
۴۳. تاریخ سیاسی اسلام، ج ۱، ص ۴۵۱.
۴۴. طلاق/ ۳.
۴۵. ابراهیم/ ۱۲.
۴۶. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶؛ تاریخالطبری، ج ۳، ص ۳۱۸، برگرفته از آیات: اعراف۱۹۶/ و یونس/ ۷۱.
۴۷. اسراء/ ۷۹.
۴۸. توبه/ ۳۶.
۴۹. دعای عرفه، مفاتیج الجنان.
۵۰. اعیان الشیعه/ ۵۸۱.
۵۱. بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۱۳.
۵۲. مقتل مقرم، ص ۳۹۷ - ۳۹۸.
۵۳. قرآن،حسین،شهادت، ص ۱۱۸.
۵۴. بقره/ ۱۲۱.
۵۵. تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۳۶، نقل از میزان الحكمه، ج ۱۰، ص ۴۸۲۴.
۵۶. كامل الزیارات، ص ۳۷۱.
۵۷. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۱۵.
۵۸. حاقه/ ۵۱.
۵۹. مائده۴۸/.
۶۰. بحار الانوار/ ج ۱۰۰، ص ۲۹۴ و ۲۰.
۶۱. بقره/ ۱۸۵.
۶۲. حماسه و عرفان، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.
۶۳. توبه/ ۱۰۵.
۶۴. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۱.
۶۵. احزاب/ ۳۹.
۶۶. مفاتیح الجنان، دعای عرفه.
۶۷. رعد/ ۲۸.
۶۸. نور/ ۳۷.
۶۹. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۰.
۷۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۹.
۷۱. پیشین، ص ۳۸۱.
۷۲. پیشین، ج ۴۵، ص ۶.
۷۳. بقره/ ۱۵۳.
۷۴. آلعمران/ ۱۸۶.
۷۵. صافات/ ۱۰۲.
۷۶. صافات/ ۱۰۲.
۷۷. حماسه و عرفان، ص ۲۵۸.
۷۸. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰.
۷۹. معانی الاخبار، ص ۲۸۹.
۸۰. مقتل مقرّم، ص ۲۸۳.
۸۱. ذاریات/ ۵۶.
۸۲. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۵، به نقل از اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۰.
۸۳. منبع پیشین، به نقل از: ابوالشهداء/ ۷۳.
۸۴. پیشین.
۸۵. فاطر/ ۱۰.
۸۶. بقره/ ۱۲۰.
۸۷. بقره/ ۱۲۰.
۸۸. فصّلت/ ۴۱ - ۴۲.
۸۹. لهوف، ص ۱۳۹، مقتل الحسین للخوارزمی، ص ۹ و ۱۰.
پاسدار اسلام ـ ش۲۶۷-۲۶۸
منبع : بلاغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست