پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به خلیج فارس و تحریف دوباره نام آن
● شرح نقشه
این اثر با ارزش که در سال ۱۷۲۴ میلادی (۱۳۱۷ هجری قمری) به وسیله ژ. دولیل مهندس ارشد انجمن امپراتوری علوم فرانسه به طریقه چاپ سنگی در ابعاد ۵۰ در ۶۳ سانتیمتر در پاریس به طبع رسیده و با دست رنگآمیزی شده است، یکی از دهها نمونه نقشههای چاپ شده به وسیله کارتوگرافان جهانی است که حدود و ثغور کشور ایران را در آخر دوره صفویه نشان میدهند و نام خلیج فارس در تمامی آنها آورده شده است.
خلیج فارس از دیرباز اهمیت و جایگاه خود را در تعاملات منطقهای و جهانی حفظ کرده و از این رهگذر در اذهان مردم به خصوص دریانوردان و ساحلنشینان در طول قرنهای گذشته خاطرهای ماندگار را بر جای گذاشته است. این خلیج کوچک زیبای گرم که از خلیجهای متصالحه اقیانوس هند به شمار میرود؛ در طول قرنهای گذشته روزگاری تلخ و گاه شیرین را گذرانده است و هیچگاه خارج از حادثه و یا تحولی بیگانه نبوده است.
اما خلیجفارس از هنگامی که دولت جهانشمول هخامنشی سلطهاش را بر خاورمیانه و بخشی از آفریقا و اروپا تحکیم بخشید، وجههای دیگر یافت و آنها که میخواستند در این گستره حاکمیت خود را استقرار بخشند؛ به خلیجفارس نه تنها توجه کافی کردند، بلکه با فرستادن دریانوردان خبرهای تمام سواحل آن را کشف و جهت بهرهبرداریهای بعدی شناسایی کردند.
خلیجفارس تا پایان دوره فرمانروایی ساسانیان به عنوان دریایی داخلی برای ایرانیان مطرح بود و نیروی دریایی قدرتمندی در این دریا حضور داشت که از سواحل و کشتیهای تجاری ایرانیان در برابر دزدان دریایی محافظت میکرد.
اما پس از ورود اعراب مسلمان به ایران و رسیدن آنها به سواحل خلیجفارس تحولی دیگر در این عرصه رخ داد که تا قرنهای متمادی جریان داشت و در سایه آن علاوه بر آنکه تجارت ایرانیان با مهاجرت به سواحل خلیجفارس گسترش یافت، در بعد دیگر فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی را تا عمق اقیانوس هند برد و از این زاویه خود تاثیرات شگرفی بر جامعه بشری گذاشت.
اما بعد دیگر این قضیه را میتوان در این یافت که چرا و چگونه ایرانیان که زمانی تمام سواحل اقیانوس هند و دریاهای متصالحه آن را در زیر بیرق خود داشتند به یکباره میدان را به حریفان واگذار کردند و تا ربع دوم قرن بیستم نتوانستند بار دیگر نیروی دریایی و ناوگانتجاری خود را در خلیجفارس احیا کنند.
برای پاسخ به این سوال باید در فرصتی دیگر به صحبت نشست، اما آنچه میتوان در این میان بیان کرد؛ این است که با توجه به قدرت دریایی ایرانیان و مسلمانان تا سالهای پایانی قرن ۱۵، آنها توانسته بودند در غیاب رقبا اقیانوس هند را به عنوان دریایی داخلی درآورده و از این رهگذر تجارت پرسود خود را تداوم دهند.
اما با آمدن اروپاییان که در این زمان موفق شده بودند برخی از سرزمینهای اسلامی را در اروپا به تصرف درآورند، مسلمانان به سرعت قدرت خود را از دست داده و در برابر ناوگان قدرتمند آنها که به توپخانه هم مجهز بودند؛ ناچار به پذیرفتن شکست شدند.
لازم به یادآوری است کشتیهای مسلمانان از بادبان های مثلثی شکل استفاده میکردند که این بادبانها به آنها قدرت مانور بسیاری را میداد اما در مقابل کشتیهای اروپایی تا این زمان از بادبانهایی مربعی شکل بهره میبرد که از نظر قدرت و حرکت دارای توان بیشتری بود.
تا پیش از این و در نبردهای صورتگرفته در دریای مدیترانه همیشته کشتیهای با قدرت مانور مسلمانان در برابر کشتیهای اروپاییان پیروز بود تا اینکه اروپاییها با استفاده از یک قدرت ترکیبی درصدد برآمدند تا در برابر مسلمانان قد علم کنند. به این منظور آنها با ترکیب دو مهندسی بادبانهای مثلثی و مربعی، علاوه بر آن که قدرت کشتیهای خود را حفظ کردند بر قدرت مانور آن نیز افزودند.
به این ترتیب بود که در سالهای پایانی قرن پانزدهم اولین طلایهداران استعمار سوار بر کشتیهای خود راه این اقیانوس هند را در پیش گرفته و با عبور از دماغه امید نیک، با ادامه دادن سواحل شرقی آفریقا موفق شدند به اولین ایستگاه تجاری ایرانیان و مسلمانان که همان زنگبار بود برسند.
آنها تنها با شلیک چند گلوله توپ توانستند حاکم زنگبار را مطیع کنند و پس از آن به راهنمایی یکی از دریانوردان مسلمان راه شمال اقیانوس را در پیش گرفتند و توانستند یکی پس از دیگری بنادری را که مسلمانان در آن به تجارت مشغول بودند را تحت نفوذ خود درآورده و به این ترتیب سلطه تجاری خود را نیز بر آن اعمال کنند.
جزیره هرمز که در آن حکامی ایرانی از قرنها پیشتر حکممیراندند و خراجگذار شاهان فلات ایران بودند، در این زمان خطوط کشتیرانی خود را در تمام اقیانوس هند گسترش داده بودند و از این رهگذر سود سرشاری را عاید خود میساختند. در این جزیره که از آن به عنوان ثروتمندترین بندر جهان آن روز یاد میکنند، میشد تجاری را از ملیتهای مختلف مشاهده کرد که همه با مالالتجارههای خود راه دریا را در پیش گرفته بودند و راهی خلیجفارس و جزیره هرمز میشدند.
در این میان بود که آلبوکرک دریاسالار خونریز و به شدت متعصب پرتغالی، جزیره گوا در نزدیک سواحل هند را به عنوان مرکز فعالیت ناوگان خود قرار داد و در پی آن راهی خلیجفارس و تنگه هرمز شد تا ثروتمندترین جزیره آن روز جهان را به تصرف خود در آورد.
کشتیهایی که آلبوکرک با آن راهی خلیجفارس شد، علاوه بر آنکه به توپخانه مجهز بود، دارای قدرتی به مراتب بیشتر از کشتیهای تجاری ایرانیان و دریانوردان هرمزی بود، بنابراین در حملهای خونین که با مقاومت سنگین مردم هرمز همراه بود توانستند این جزیره را در آستانه قدرتگیری صفویان در ایران، متصرف و برای حدود ۱۳۰ سال به عنوان مستعمره پرتغال اداره کند، امری که باعث تیرگی روابط ایران با پرتغال و تلاش بیشمار ایرانیان جهت آزادی آن در طول این سالیان دراز شد. استعمار به این ترتیب وارد خلیجفارس شد و نیروی دریایی قدرتهای بیگانه با بهانههای گوناگون در این خلیج کوچک به مدت بیش از ۵ قرن ماندند و تلاشها هم برای بیرون راندن آنها بینتیجه ماند.
قدرت دریایی در خلیجفارس از آن زمان به بعد در هر قرن در دست یکی از کشورهای اروپایی بود. به این ترتیب که در قرن شانزدهم پرتغال، در قرن هفدهم پرتغال به همراه اسپانیا و هلندیها، در قرن هجدهم هلندیها و انگلیسیها که در این قرن فرانسویها هم اندک حضوری پیدا میکنند. در این قرن پس از بیرون راندن هلندیها توسط میرمهنای بندر ریگی، انگلیسیها موفق شدند خود را به عنوان قدرت بلامنازع در خلیجفارس و دریای عمان مطرح سازند و این توفق را تا نیمه دوم قرن بیستم به مدت تقریبا دو قرن حفظ کنند. در سال ۱۹۷۱ به دنبال خروج انگلیسیها از این دریا، آمریکاییها جایآنها را گرفتند، هر چند که ایران نیز با تجهیز نیروی دریایی خود به عنوان ژاندارم منطقه حضوری مضاعف در آن یافت و گشتزنیهای دریایی خود را تا عمق آبهای اقیانوس هند نیز توسعه داد.
● قرن هجدهم
اما قرنی که در آن هنوز هم صحبت بسیار است و عملا با بدبیاری دولت صفوی ایران و امپراتوری گورکانیان هند، بخت انگلیسیها را برای سلطه همهجانبهاش فراهم کرد، قرن هیجدهم میلادی است. در مورد عثمانی هم باید گفت این دولت پس از آنکه در قرنهای پانزدهم تا اواخر هفدهم حضور قدرتمندی در مدیترانه، دریای سرخ، دریای آدریاتیک و دریای شمال داشت، پس از نبرد معروف لوانت در سال ۱۶۸۷ به عنوان یک نیروی دریای ضعیف مطرح شد که توانایی چندانی هم نداشت.
این نیرو در اوایل قرن شانزدهم با تصرف بصره به خلیجفارس هم آمد، اما توان آن را نداشت که بتواند با ناوگان اروپاییها در خلیجفارس برابری کند. هر چند این به ظاهر مقدمهای است بر معرفی یک کتاب تازه منتشر شده، اما از آن به عنوان تاریخچهای مختصر هم میتوان از نیروهای دریایی یاد کرد.
ایرانیان هر چند در دوره صفویه و در آخرین سالهای پادشاهی شاه عباس توانستند با همکاری نیروی دریایی انگلیسیها یا همان کمپانی هند شرقی پرتغالیها را از سرزمینهای ایرانی بیرون رانند، اما این خود مقدمهای بود تا در قرن هیجدهم و در حالی که ایران دوره پر آشوبی- که ناشی از درگیریهای داخلی بود را پشت سر میگذاشت، نادرشاه افشار نیز آخرین تلاشهایش برای بنیان گذاشتن نیروی دریایی در خلیج فارس به نتیجه نرسید.
کتاب نیروهای دریایی در خلیجفارس در قرن هجدهم که به تازگی در لندن چاپ شده است نگاهی دارد به این نیروها در خلیجفارس. کتاب حاضر را عبدالامیرمحمدامین نوشته و دارالوراق لندن در پاییز ۲۰۰۷ منتشر کرده است. کتابحاضر بیشتر به جنگهای ایران و عثمانی در دوره زندیه و در آخرینسالهای حکومت کریمخان زند میپردازد.
در مقدمه این کتاب آمده است خلیجفارس نه تنها در دوره پس از کشف نفت اهمیت خود را یافته است بلکه در در دورههای قبلی همچنین روندی وجود داشته و این خلیجکوچک میدان رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است.
کتاب حاضر در دو جنبه دارای ویژگیهای خاص است، یکی در حجم خود که متن آن ۱۳۰ صفحه کمتر است ( کل کتاب ۲۰۰ است) و دیگر در اندازه که در قطعی متوسط چاپ شده است، از نظر منابع هم کتاب نیروهای دریایی در قرن هجدهم در خلیجفارس از هر نظر فقیر است، در مجموع از ۱۴ منبع عربی و ۳۳ منبع انگلیسیاستفاده کرده است، در حالی که در این دوره به دلیل نزدیکی پایتخت ایران به خلیجفارس میتوان در منابع فارسی مطالب بسیاری در این مورد یافت که در نوع خود جالب توجه است، کما اینکه در مطالعات جدید هم در ایران کتابها و تالیفات متعددی در مورد این دوره توسط محققان برجسته ایرانی نوشته شده است. البته از آنجایی که کتاب حجم کمی دارد، کمی منابع هم میتواند به نوعی قابل اغماض باشد.
از نظر فصلبندی هم کتاب در سه فصل تنظیم شده است: در فصل اول میخوانیم: شناخت تاریخ خلیجفارس در قرن ۱۸ و در خلال افزایش حضور قدرتهای خارجی در خلیجفارس و رقابتمیان نیروهای محلی و اروپایی. نیروهای محلی عبارتند از ایرانیان و اعراب عمان و برخی از قبیلههای عرب ساکن در سواحل خلیجفارس، نیروهای اروپایی هم که در این زمان در خلیج فارس حاضر بودند همان انگلیسیها و هلندیها بودند.
در این میان اهمیت اصلی و قدرت غالب را در این دوره اروپاییها داشتند و نیروهای محلی تحتالشعاع آنها قرار گرفته بودند، آنها به شدت ساکنان اصلی منطقه یعنی ایرانیان و اعراب را تهدید میکردند، همواره درصدد آن بودند تا به توسعه نفوذ خود در منطقه بپردازند. در این شرایط بود که جنگ بصره پیش آمد؛ وضعیت سیاسی و نظامی بصره درست تحتالشعاع وضع اقتصادی آن بود.
این بندر که در این دوره به عنوان مرکز تجارت عثمانیها و شرکت هند شرقی انگلیس تبدیل شده بود، محل ترانزیت کالاهایی بود که به مقصد آناتولی، سواحل دریای سیاه، استانبول و همچنین جهت صادرات مجدد به سواحل دریای مدیترانه برده میشد.
نویسنده کتاب در این فصل به وضعیت پاشاهای حاکم بر بغداد میپردازد که در عمل کنترل عراق امروزی را در دست داشتند. آنها که دارای استقلال بسیاری در اداره امور داخلی خود بودند در برخی موارد به خودمختاری علنی میرسیدند.
این پاشاها با توجه به اهمیت بصره که تنها راه آنها برای برقراری روابط تجاری میان عراق و شبهقاره هند بود توجه خاصی هم به این منطقه داشتند و همواره سعی میکردند تا این بندر که نقش حیاتی در زندگی آنها داشت را در کنترل خود داشته باشند، با این وجود پاشاهای بغداد هیچگاه موفق نشدند آنگونه که باید و شاید به توسعه نفوذ خود در خلیجفارس اقدام کنند؛ آنها گاه آنقدر ضعیف میشدند که توان حمایت از ملاحان خود بر روی شطالعرب لازم به یادآوری است که شطالعرب از به هم پیوستن دو رود دجله و فرات در القرنه در جنوب عراق تشکیل میشود و پس از آنکه در مرز ایران، کارون به آن میپیوندد، اروندرود را تشکیل میدهد.
متاسفانه امروزه بسیاری اروندرود را با شطالعرب اشتباه میگیرند- را هم نداشتند. نویسنده کتاب دلیل اینکه چرا پاشاهای بغداد به این امر اهمیت نمیدادند را به عدم دوراندیشی آنها مربوط دانسته که حتی قادر به تشخیص مصالح خود هم نبودند، آنها با وجود آنکه بصره تنها راه ورود به دریاهای آزاد بود، هیچگاه تلاش نکردند که یک پایگاه دریایی قوی را در آن ایجاد کنند، اما پاشاهای بغداد برای امنیت بغداد و نه امنیت شطالعرب دارای یک نیروی دریایی در این آبراه بودند که کارکنان این نیرو هم نه خبره بودند و نه حاضر بودند تلاش چندانی انجام دهند.
نویسنده کتاب در قسمت بعد به تلاش نادرشاه افشار برای تشکیل یک نیروی دریایی در خلیجفارس اشاره میکند که در دوره صفویه به دلیل ضعف نیروی دریایی ایران در مقابل بزرگی پادشاه صفویه نقطه ضعف بزرگی به شمار میآمد. به گفته وی نادرشاه با استفاده از کارشناسان هلندی و انگلیسی در صدد برآمد تا نیروی دریایی کارآمدی را در خلیجفارس تشکیل دهد و در این راستا باتدا به خرید کشتی از انگلیسیها و هلندیها روی آورد. نویسنده علاوه بر دلیل فوق، تهاجم گاه و بیگاه دزدان دریایی عرب به سواحل ایران که همراه با قتل و غارت همراه بود را دلیل دیگر توجه ایرانیان در این دوره برای تشکیل یک نیروی دریایی قوی بود.
اما واپسین فصل کتاب به حمله ایران به بصره در دوره کریمخان زند و به فرماندهی برادرش صادقخان میپردازد که ایرانیها به دلیل رقابتهای تجاری به این بندر حمله کردند که تا زمان مرگ کریمخان ادامه یافت.
● سخن آخر
شاید مهمترین دلیلی که به معرفی و توضیح درباره نیروهای دریایی در خلیجفارس در این دوره پرداختیم، نه اهمیت نوشتههای این نویسنده عرب بود، بلکه روشن کردن برخی از نکاتی است که در این کتاب به شدت و عیان مورد تحریف قرار گرفته و اصولا کوتهبینی و عدم درک صحیح نویسنده را میرساند.
اینکه نام خلیجفارس به عنوان یک نام تاریخی باید مورد استفاده مورخان قرار بگیرد و آنها با استفاده از ظرفیتهای موجود به بررسی تحولات بیشمار این خلیج تاثیرگذار بپردازند، متاسفانه شاهد آن هستیم که اینگونه نویسندهها به شور و شعور خواننده خود هم توهین کرده نهتنها در متن کتاب عملا همه جا از واژه مجعول و مجهول <خلیجعربی> استفاده کرده است، بلکه روی جلد کتاب هم به صورت بسیار ناشیانهای از این واژه بهره برده است. در طرح جلد کتاب که متاسفانه نتوانستیم آن را به صورت واضح در این مجال چاپ کنیم، از نقشهای لاتین متعلق به قرن هجدهم میلادی استفاده شده است که روی آن عنوان Persian Gulf به صورت کاملا واضح و بزرگ نوشته شده است، اما نویسنده محترم با طراح جلد در اقدامی ناشیانه با قلم قرمز بر بالای این واژه لاتین عنوان مجعول <خلیجعربی> را با خط کشیده و قرمز نگاشته است که تفاوت آن از دید هر فرد غیرمتخصصی هم برمیآید. این اقدام که دیگر نمیتوان نام آن را تحریف تاریخ بلکه باید جعل اسناد تاریخی نام گذاشت، به وضوح حس خودکمبینی نویسنده، طراح و ناشر آن را نشان میدهد.
در این میان باید گفت هر چند که از اینگونه اقدامات امروزه در دنیای عرب به خصوص از طرف برخی از جریانهای پان عرب حتی در رسانههای دیداری و شنیداری آنها هم به وفور مطالبی دیده میشود، نمیتواند چندان تاثیری بر روند تاریخی موضوع گذاشته و نام بلند خلیجفارس را تحریف کند، اما پرواضح است این اعراب در راستای منبعسازی و جعل تاریخ عزم خود را جزم کرده و از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند. چنانکه پیداست این کتاب تنها از منابع انگلیسی و عربی بهره گرفته و از منابع فارسی که قابل اهمیت هستند بهرهای نداشته است و لاجرم باید کتابی در حدود برداشت اعراب از تاریخ خلیج فارس باشد، اما از آنجا که شناخت این دیدگاهها میتواند باعث آشنایی با روشهای آنها شود، پسندیده است نه تنها به خواندن آن اقدام کرد بلکه در ادامه با ترجمه آنها با استفاده از مستدلات تاریخی نقدهایی جدی را نیز بر آن وارد کرد.
در پایان و بر طبق یک سنت دیرینه که چندی است در این روزنامه در مورد خلیجفارس و تحولات آن متداول شده است، باید گفت: اعراب کار خود را انجام میدهند و در این راستا از هیچ اقدامی هم دریغ نخواهند کرد و همچنان به کار خود ادامه خواهند داد، اما وظیفه ما نیز این است که دست از شعار دادن برداشته و با گامهای عملی سعی کنیم برای حفظ هویت خود که حتی منطقه آران (جمهوری آذربایجان فعلی) را هم جری کرده است - بیشتر تلاش کنیم که تنها راه نجات ما دفاع از خود است.
کریم جعفری
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست