چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
نگاهی تطبیقی بر نظام نظارتی انتخابات در ایران و دیگر کشورها
ما در این نوشتار برآنیم تا درحد امکان در خصوص مفهوم نظارت و انواع آن، حیطه و قلمرو نظارت در مباحث حقوق عمومی و اساسی، دلایل ضرورت نظارت و شیوههای اِعمال آن در کشورهای مختلف و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ارائه کنیم.
بحث نظارت بر انتخابات از جمله مباحثی است که در چند سال اخیر به طور جدی در محافل سیاسی و مطبوعاتی جامعة ما مطرح گردیده و اشکالات حقوقی و سیاسی بسیاری نیز بر آن گرفته شده است، گرچه نقطة اوج این بحث، انتخابات خبرگان رهبری در سال ۱۳۷۷ بود لکن در سال جدید نیز که انتخابات ریاست جمهوری را در پیش رو داریم، این بحث، بار دیگر مطرح گردیده است. ما در این نوشتار برآنیم تا درحد امکان در خصوص مفهوم نظارت و انواع آن، حیطه و قلمرو نظارت در مباحث حقوق عمومی و اساسی، دلایل ضرورت نظارت و شیوههای اِعمال آن در کشورهای مختلف و در قانون اساسی جمهوری اسلامی، دلایل حقوقی نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات و اشکالات و شبهات مطرح در اینباره، بحثی هر چند کوتاه و گذرا ارائه کنیم.
۱) مفهوم نظارت
نظارت در لغت به معنای «اِعمال مراقبت بر اجرای امری» است و ناظر نیز کسی است که مراقب اجرای امری باشد.
۲) انواع نظارت
بحث نظارت در فقه عمدتاً در باب وقف آمده و در حقوق نیز جایگاه اصلی آن در حقوق خصوصی و یا مدنی میباشد و از آنجا به حقوق اساسی راه یافته است. فقها و حقوقدانان نظارت را به دو قسم کلی تقسیم میکنند:
الف) نظارت استطلاعی یا اطلاعی
این نوع نظارت، نظارتی است که در آن ناظر، فقط حق یا وظیفة کسب اطلاع را داشته باشد. در نظارت اطلاعی، ناظر، حق صدور حکم و دستوری را ندارد و در صورت صدور، حکم و دستور او مطاع نیست و اَعمال حقوقی بدون اذن و موافقت او نیز اعتبار دارد و ضمانت اجرایی برای اِعمال مستقیم نظر او وجود ندارد.
همانند بازرسان وزارت آموزش و پرورش که وظیفه و حق تحقیق و تفحص در امور مدارس را دارند. آنان بعد از آنکه نظارت خویش را اعمال کردند گزارش تهیه مینمایند و آن را به مقامات مربوط منعکس میکنند ولی چه در زمان بازرسی و چه در گزارش، حق صادرکردن هیچگونه دستور و اِعمال نظری ندارند و به فرض اگر هم دستوری صادر نمایند، مطاع و لازمالاجرا نمیباشد.
اگر بخواهیم در قانون اساسی جمهوری اسلامی نهادی را نام ببریم که طبق قانون وظیفهاش اعمال نظارت استطلاعی باشد آن نهاد، سازمان بازرسی کل کشور است که وظیفه اعمال نظارت بر حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری[۱] را بر عهده دارد. نمونة دیگری که برای این نظارت میتوان ذکر کرد «هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی» است که در سال ۷۷، از سوی رئیسجمهور محترم تشکیل گردید این هیأت وظیفه دارد تا از موارد احتمالی تخلف در نهادهای اساسی جمهوری اسلامی در هر سه قوه گزارش تهیه نموده و آنها را به اطلاع رئیسجمهور برساند و بیش از آن، وظیفة دیگری نمیتواند برعهده داشته باشد.[۲]
ب) نظارت استصوابی
این نظارت، در مقابل نظارت اطلاعی عنوان میشود. «استصواب» در لغت به معنی «صوابدید»[۳] است و مقصود از نظارت استصوابی این است که ناظر علاوه بر کسب اطلاع، صوابدید هم بنماید یعنی بتواند حکم و دستور هم صادر نماید و حکم او نیز مطاع و نافذ باشد و اَعمال حقوقی بدون اذن و موافقت او اعتبار نداشته باشد.
برای مثال، نظارتی که مدیر یک کارخانه یا رئیس یک اداره بر عملکرد کارکنان و زیردستان خود اِعمال میکند از نوع نظارت استصوابی است. به عبارت دیگر، مدیر، نظارتش به کسب اطلاع و احیاناً تهیه گزارش از عملکرد کارکنان خویش محدود نمیشود بلکه نظارت وی علاوه بر اطلاع، ضمانت اجرایی نیز دارد یعنی در صورت لزوم، حق صدور دستور را دارد و کارکنان یا کارمندان وی نیز موظف به انجام حکم و دستور او میباشند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از موارد نظارت استصوابی، مربوط به نظارت قوة قضائیه بر حُسن اجرای قوانین از طریق احکام دادگاهها - و نه از طریق سازمان بازرسی کل کشور - میباشد.
۳) سابقة بحث نظارت استصوابی در فقه و حقوق
همانگونه که قبلاً اشاره شد، بحث نظارت در فقه عمدتاً در باب وقف و در حقوق نیز در قسم حقوق خصوصی و مدنی مطرح شده است. بحث نظارت استصوابی در کتب فقهی بحثی کاملاً آشناست. به عنوان نمونه مرحوم سیدکاظمطباطبایی یزدی در کتاب ملحقات العروة در بحث نظارت بر وقف به دو نوع استصوابی و استطلاعی اشاره کرده است[۴] و از آنجا که قانون مدنی ایران برگرفته از فقه شیعه میباشد در آن به این مسأله تصریح گردیده که:
«واقف میتواند بر متولی ناظر قرار دهد که اَعمال متولی به تصویب یا اطلاع او باشد.»[۵]
از فحوای آن درمییابیم که این قانون، نظارت استصوابی را نظارتی دانسته که در ضمن آن متولی - مجری - بدون اذن و تصویب ناظر نتواند کاری را انجام دهد و یا به عبارت دیگر، ناظر حق ابطال و یا تنفیذ عمل را داشته باشد و در مقابل آن، نظارت اطلاعی را نظارتی دانسته که در آن متولی - مجری - صرفاً وظیفه دارد تا اقدامات خود را به اطلاع ناظر برساند و یا به عبارت دیگر، ناظر، حق اطلاع پیدا کردن از اقدامات متولی - مجری- را داشته باشد.
فقها و حقوقدانان عموماً براین نظرند که هرگاه واقف در وقف معلوم نکند که مقصودش کدامیک از اقسام نظارت بوده، اصل بر نظارت استصوابی است.
۴) حیطة نظارت
مقصود از حیطة نظارت این است که نظارت بر چه اموری تعلق پیدا میکند. به طور کلی در حقوق اساسی و عمومی نظارت بر امور سیاسی و فرهنگی به دو حیطة دولتی و غیردولتی[۶] قابل تفکیک است:
۱) نظارت در حیطة دولتی: شامل نظارت بر اجرای قانون اساسی و اَعمال قوة مجریه میشود.
۲) نظارت در حیطة غیردولتی: شامل نظارت بر جمیع فعالیتهای غیردولتی سیاسی و فرهنگی کشور از جمله نظارت بر مطبوعات و احزاب میشود.
توجه به این نکته ضروری است که نظارت بر انتخابات گرچه اصالتاً در حیطة اول یعنی حقوق اساسی دولتی جای میگیرد - زیرا اجرای انتخابات بر عهدة قوة مجریه میباشد - لکن از جهت آنکه در امر انتخابات، اشخاص غیردولتی، مطبوعات و احزاب نیز ذیمدخل هستند در حیطة حقوق اساسیِ غیردولتی نیز داخلمیشود.
۵) مراجع اِعمال نظارت
الف) مراجع عالی اِعمال نظارت در حیطة دولتی(بر قوة مجریه و قانون اساسی) در ایران و دیگر کشورها
در اکثر کشورهای دنیا به منظور اِعمال نظارت بر عملکرد قوة مجریه و اجرای قانون اساسی و نظارت بر انتخابات، مراجعی قانونی وجود دارند. شوراینگهبان در جمهوری اسلامی، دادگاه قانون اساسی در ترکیه، محکمةالنقد در مصر، شورای قانون اساسی و دیوانعالی عدالت در فرانسه، دادگاه قانون اساسی درآلمان[۷]، مجلس نمایندگان و سنا در آمریکا[۸]و[۹]، مجلس عوام در انگلستان و دادگاه قانون اساسی در روسیه، این نقش نظارتی را ایفا مینمایند. بنابراین مشابه شوراینگهبان قانون اساسی در ایران در کشورهای دیگر هم نهادهایی تحت عنوان شورا یا دادگاه وجود دارند که وظیفةشان نظارت بر عملکرد قوة مجریه، قانوناساسی و بعضاً انتخابات است.
ب) مراجع اعمال نظارت درحیطة غیردولتی (بر فعالیت های سیاسی و فرهنگی) در ایران
از آنجا که نظارت بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در حقوق اساسی غیردولتی، شامل فعالیت مطبوعات و احزاب (تشکلهای سیاسی) میشود، در تمامی نظامهای حقوقی برای اعمال نظارت بر قسمتی از هرکدام از این دو نوع فعالیت، دو وزارتخانه پیشبینی شده است. بر فعالیت مطبوعات، وزارت ارشاد و بر فعالیت احزاب، وزارتکشور این نظارت را اعمال میکند.
۶) شیوههای اِعمال نظارت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
شیوههای مختلفی از اِعمال نظارت، در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیشبینی شده است همچون: رأی اعتماد نمایندگان مجلس به وزرای کابینه[۱۰]، اِعمال اصل ۹۰ قانون اساسی از سوی نمایندگان مجلس در رسیدگی به شکایات، تذکر، سؤال[۱۱]، استیضاح[۱۲] وزرا و اِعمال حق تحقیق و تفحص[۱۳] از سوی نمایندگان مجلس از جمله موارد نظارتِ قوة مقننه بر اَعمال قوة مجریه است. نظارت سازمان بازرسی کل کشور بر حُسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری و نهادهای جمهوری اسلامی[۱۴] و نظارت قوة قضائیه بر حُسن اجرای قوانین از طریق دادگاهها[۱۵]، نیز از موارد نظارت قوة قضائیه بر قوة مجریه است و همچنین تصویب و بررسی اعتبارنامههای نمایندگان در مجلس از موارد نظارت قوة مقننه بر خودش میباشد.
۷) دلائل ضرورت وجود و اِعمال نظارت در حقوق اساسی
الف) حیطة دولتی (نظارت بر قانون اساسی و اَعمال قوة مجریه)
در خصوص دلیل ضرورت اِعمال نظارت بر اَعمال قوة مجریه باید خاطر نشان کرد که به طور کلی در نظام تفکیک قوا، قوة مجریه، با دراختیار داشتن بیشترین امکانات، قسمت اعظم قدرت زمامداری را اِعمال میکند. به همین خاطر، امکان بروز خطر از جانب این قدرت، علیه حقوق و آزادیهای مردم، فراوان میباشد. در نظام پارلمانی، قوة مقننه با استفاده از شیوههای نظارتی خاص، قوة مجریه و اَعمال آن را تحت مراقبت قرار میدهد و بدین وسیله، امنیت و آزادی مردم تا حدود زیادی تأمین و تضمین میشود؛ به عبارت دیگر، اگر قوة مجریه از طریق قوة مقننه مورد نظارت قرار نگیرد عمل قوة مجریه میتواند به دیکتاتوری منجر شود. لذا قوة مقننه ازطریق فعالیتهای پارلمانی موظف به نظارت بر عملکرد قوة مجریه است.
ب) حیطة غیردولتی (نظارت بر انتخابات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی)
اما در خصوص دلیل ضرورت اِعمال نظارت بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی باید عرض کرد که هر جامعه و حکومتی، دارای اصول و مبانی پذیرفته شده اعتقادی و فرهنگی مشترکی است که قسمتی از آن در قانون اساسی آن کشور متبلور است. و از آنجا که حفظ این اصول و مبانی، ضامن حفظ هویت و وحدت ملی در هر جامعهای است، نظامهای سیاسی به عنوان نمایندگان جوامع خود، سعی میکنند تا این اصول و مبانی از هرگونه خدشه و گزندی محفوظ باقی بماند. از این رو حدود آزادیها را در چارچوب آنها تعریف کرده و از آنها به عنوان خط قرمزی که نباید از آن عبور کرد یاد میکنند و اجازه نمیدهند تا فرد، حزب یا نشریهای این مبانی و اصول مشترک را زیر سؤال ببرد. بنابراین برای جلوگیری از چنین اتفاقی، اِعمال نظارت را لازم میدانند. متأسفانه برخی از روشنفکران ما به غلط تصور میکنند که فقط در نظامهای ایدئولوژیک یا به طور خاص در نظامهای دینی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی، تحت نظارت و یا در چارچوب مشخصی قرار دارد، در حالی که چنین برداشتی به هیچ وجه درست نیست؛ زیرا همة نظامهای سیاسی دارای خطوط قرمز تعریف شدهای برای فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در جوامع خود هستند که محدودة این خطوط، همان مبانی مشترک مورد قبول در جامعة موردنظر و قانون اساسی آن کشور است و درست به همان میزان که نظامهای ایدئولوژیک در مقابل تخطی از این اصول و مبانی حساس میباشند و ایستادگی میکنند، نظامهای غیرایدئولوژیک و غیردینی نیزحساسند. برخلاف تلقی رایج در میان روشنفکران جامعه ما، نظامهای لیبرالدموکراسی نیز از این کلیت مستثنی نیستند و این نظامها در مدلهای مختلف آن، مثل مدل «Presidential» (ریاستجمهوری) در آمریکا یا مدل «Parliamentary» (پارلمانی) در انگلستان یا مدل نیمه ریاستی در فرانسه و یا در آلمان و ژاپن نیز این حدود و چارچوبها را در نظارت بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی اِعمال میکنند.
برای مثال در کشور لیبرالدموکراسی آمریکا حزب کمونیست بیش از ۵۰ سال - از پایان جنگ دوم جهانیبه بعد - است که عملاً اجازة فعالیت سیاسی ندارد و دلیلی هم که برای این مسأله وجود دارد این است که این حزب، مرام و هدفی را دنبال میکند که مغایر با اصول و مبانی جامعه و حکومت آمریکاست و تحقق آن مرام (سرنگونی سرمایهداری) به منزله نابودی نظام کنونی آمریکا - که یک نظام سرمایهداری است - میباشد. در کشورهای اروپائی نظیر آلمان، فرانسه و انگلستان نیز شاهدیم که بعد از جنگ جهانی دوم، فعالیت احزاب نژادپرست قانوناً ممنوع شده است زیرا این احزاب، علاوه بر اینکه امنیت ملی و منطقهای این کشورها را به خطر میاندازد ناقض یکی از اصول لیبرال دموکراسی (اصل تساوی افراد) نیز هستند. از این رو فعالیتهایی که از جانب این احزاب در این کشورها مشاهده میشود، فعالیتهایی غیررسمی و غیرقانونی است. همچنین فعالیت احزاب دینی[۱۶] درکشورهای لیبرالدموکراسی ممنوع میباشد. به عنوان مثال مرحوم دکتر کلیم صدیقی بسیار تلاش نمود تا در انگلستان برای مسلمانان یک حزب سیاسی تشکیل دهد ولی وزارتکشور انگلستان با این استدلال که حزب دینی مخالف اصول لیبرالدموکراسی و ناقض اصل سکولاریسم (جدایی دین از سیاست) است، به او اجازه چنین کاری را نداد. پس این موضوع که فعالیت سیاسی در جامعه باید در یک چارچوبی از اصول و مبانی پذیرفته شده انجام گیرد یک امر رایج در دنیا میباشد. منتهی این اصول و مبانی در جوامع مذهبی، مذهبی و در جوامع غیرمذهبی، غیرمذهبی است. در مورد انتشار کتاب نیز به همین صورت است. برای مثال، کتاب «نبرد من» هیتلر در کشور آلمان با این استدلال که مبلّغ افکار نژادپرستانه است، ممنوعالانتشار میباشد و علیرغم اینکه جوامع غربی، چندان مذهبی نمیباشند، چاپ کتاب و بر روی پرده رفتن فیلمی که علیه مسیحیت باشد در اکثرکشورهای غربی قانوناً ممنوع است. بنابراین، بحث محدودیت و نظارت بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی یک امر رایج در تمام جوامع دنیاست. لذا با پذیرش این اصل که فعالیتهای سیاسی باید در یک چارچوب مشخصانجام شود، فقط کسانی اجازة فعالیت سیاسی پیدا میکنند که مجموعهای از شرایط و ویژگیها را داشته باشندکه از جمله آنها، شرط پذیرش قانون اساسی کشور متبوع میباشد. لذا در تمام کشورها به کسی که قانوناساسی آن کشور را قبول نداشته باشد اجازه فعالیت سیاسی و انتخاب شدن داده نمیشود. و افرادی که بخواهند انتخاب شوند باید واجد صفات و ویژگیهایی باشند که قسمتی از آن ویژگیها به کشوری خاص و یا انتخاباتی خاص، اختصاص دارد و قسمتی از آنها نیز در همه کشورها مشترک میباشد.
از جمله ویژگیهای مشترک، میتوان به شرط سنی، شرط عدم سوءپیشینه، شرط التزام عملی و پذیرشقانون اساسی و تابعیت کشور متبوع و شرط سلامت روانی و عقلی اشاره کرد که برای همة انتخاب شوندگان لحاظ میشود. طبیعتاً موقعی که شرطی لحاظ شد باید مرجع تشخیص شرط هم مشخص شود. غالباً درکشورهای دیگر، احزاب یا وزارتکشور، مرجع تشخیص صلاحیت نامزدهای انتخابات میباشند و نظارتی را که اِعمال میکند چون دارای ضمانت اجراست استصوابی میباشد. لکن در ایران و برخی از کشورهای دیگر این نظارت در دو مرحله انجام میشود، در ایران، یک مرحله از نظارت به وسیله وزارتکشور، بهصورت استطلاعی اِعمال میشود و مرحلة بعد به وسیلة شوراینگهبان به صورت نظارت استصوابی بر نظارت وزارتکشور اِعمال میگردد. بنابراین زمانی که بحث ضرورت نظارت مطرح میشود بحث ضرورت وجود ناظر هم بدیهی میگردد.
۸) اشکالات و شبهات غیرحقوقی در خصوص نظارت استصوابی
بر نظارت استصوابی شوراینگهبان بر انتخابات اشکالات متعدد دیگری نیز گرفته شده است که چندان بعد حقوقی ندارد و بیشتر به اشکالات سیاسی و منطقی شبیه میباشد. از جمله:
۱) این گونه نظارت، دخالت در رأی مردم است.
۲) نقض حاکمیت ملت است.
۳) اعمال قیمومت از سوی عدهای خاص (شوراینگهبان) بر اکثریت مردم است.
۴) اهانت به مردم است (زیرا مگر مردم صغیر یا مجنون هستند که خود نتوانند مصالح خود را تشخیصدهند تا شوراینگهبان برای آنان تعیین تکلیف کند؟!).
۵) این گونه نظارت مختص انتخابات در ایران است و در کشورهای دیگر اعمال نمیشود.
۶) این نظارت در زمان حضرت امام(ره) نبوده و بعد از ایشان رایج شده است.
پاسخ به این اشکالات را میتوان از اینجا شروع کرد که:
▪ اولاً: این نظارت، به هیچ وجه مختص انتخابات ایران نیست بلکه در همه جای دنیا نیز این نوع نظارت،اعمال میشود (که قبلاً در بحث دلایل ضرورت نظارت و شیوههای اِعمال آن در انتخابات کشورهای دیگر توضیح داده شد) لذا تمام اشکالات پنجگانه فوق بر انتخابات کشورهای دیگر نیز میتواند وارد باشد و مختص نظارت شوراینگهبان بر انتخابات در ایران نیست.
▪ ثانیاً: این گونه نظارت نه تنها دخالت در رأی مردم نیست بلکه نوعی تأکید بر رأی مردم نیز میباشد چون همان مردمی که در انتخابات شرکت میکنند، قبلاً به قانون اساسی آن کشور و قانون انتخابات رأی دادهاند و در قانون اساسی و قانون انتخابات، شرایط انتخاب شوندگان را تعیین کردهاند. در حقیقت، مردم با رأی به قانوناساسی به طور مستقیم و رأی به قانون انتخابات به طور غیرمستقیم (از طریق نمایندگانشان در مجلس)، پذیرفتهاند که اولاً کسانی باید انتخاب شوند که واجد شرایط خاصی باشند و ثانیاً مرجع تشخیص صلاحیت آنها را نیز تعیین کردهاند، لذا آن مرجع وکیل مردم است تا این شرایط و صلاحیتها را اعمال کند نه قیم آنان. پس اِعمال نظارت از طرف شوراینگهبان در ایران و یا وزارت کشور در دیگر کشورها، نه تنها اِِعمال قیمومت بر مردم و دخالت در رأی آنان نیست بلکه تأکید بر اِعمال رأی و حق مردم و حفظ حاکمیت آنهاست. لذا این اشکالات به هیچ وجه نمیتواند وارد باشد.
نکتة دیگری که باید ذکر شود این است که باید از منتقدین نظارت استصوابی شورای نگهبان پرسیده شود که اگر این نظارت را از عهدة شورای نگهبان خارج کنیم آیا مشکل نظارت استصوابی حل خواهد شد؟ قطعاً جواب نمیتواند مثبت باشد زیرا به هر حال انتخابات نمیتواند بدون نظارت انجام شود لذا در فرض مذکور، باید انتخابات با نظارت استصوابی وزارتکشور (مانند برخی دیگر از کشورها) انجام شود. توضیح اینکه در کشور ما دوبار نظارت بر انتخابات صورت میگیرد یک بار وزارتکشور تأیید و رد صلاحیت مینماید و بار دوم، شوراینگهبان بر اِعمال نظر وزارتکشور، اِعمال نظارت مینماید. لذا هم اکنون نظارت وزارتکشور بر انتخابات، استطلاعی و نظارت شوراینگهبان، استصوابی است. حال اگر قرار باشد مسئولیت نظارت از شوراینگهبان گرفته شود و این نظارت تماماً برعهده وزارتکشور قرار گیرد و یا اینکه نظارت شوراینگهبان استطلاعی شود به طور طبیعی نظارت وزارت کشور، استصوابی میگردد. چنانچه در انتخابات شوراها همین گونه شد یعنی هیأتهای اجراییِ وزارتکشور نامزدهای شوراها را، تأیید و رد صلاحیت کردند و هیأتهای نظارت که وظیفه آنها طبق قانون شوراها اِعمال نظارت استصوابی بود و موظف به بررسی تأیید و رد صلاحیتهای هیأتهای اجرایی بودند، عملاً نظارتی را اِعمال نکردند یعنی هیأتهای اجرایی، بیش از ۳۰ هزار نفر را رد صلاحیت کردند که خود این عمل، با توجه به عدم اعتنای آنان به نظر هیأتهای نظارت، اِعمال نظارت استصوابی بود و جالب اینجاست که این عمل در حالی صورت پذیرفت که بسیاری از آنان در مصاحبهها و اظهارنظرهای خود به شدت با نظارت استصوابی مخالفت میکردند و آن را محکوم مینمودند.
در جواب به اشکال آخر، باید عرض کرد که در زمان حضرت امام(ره) نیز چنین نظارتی اِعمال میشده و اختصاص به زمان حال ندارد. اولین مورد اِعمال آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ بود که آقای موسویخوئینیها از طرف امام(ره) مسئولیت اعمال نظارت استصوابی در تأیید و رد صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را برعهده گرفتند (در آن زمان هنوز شورای نگهبان تشکیل نشده بود) که از این طریق نیز بسیاری رد صلاحیت شدند. مورد دیگر در سال ۶۰ بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری ازکمونیستها و بسیاری از کسانی که به اسلام اعتقاد نداشتند با اِعمال نظارت استصوابی رد صلاحیت شدند که این اقدام بر اساس قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، مصوب همان سال بود که بیان میداشت: «نظر شورای نگهبان در مورد ابطال یا توقف انتخابات قطعی و لازمالاجرا است و ادامة انتخابات در حوزههاییکه از طرف شورای نگهبان متوقف گردیده بدون اعلام نظر ثانوی شورای نگهبان وجهة قانونی ندارد و جز شورای نگهبان هیچ مقام و مرجع دیگری حق ابطال یا متوقف کردن انتخابات را ندارد.»[۱۷]
در سال ۶۲ نیز عدهای از نامزدهای نمایندگی رد صلاحیت شدند و در همان سال بود که عام بودن (یعنیاستصوابی بودن) نظارت شورای نگهبان در قانون انتخابات کاملاً تصریح شد؛ بدین صورت که: «نظارت بر انتخابات مجلس برعهدة شورای نگهبان میباشد. این نظارت استصوابی، عام و در تمام مراحل و در کلیه امور مربوط به انتخابات جاری است.»[۱۸] و سرانجام در سال ۷۰، زمانی که بحث نظارت استصوابی به صورت یک شبهه از جانب برخی از جریانهای سیاسی مطرح گردید، رئیس هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات از شورای نگهبان تقاضای تفسیر اصل ۹۹ قانون اساسی را نمود و شورای نگهبان نیز این اصل را این گونه تفسیر نمود که: «نظارت مذکور در اصل ۹۹ قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات ازجمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها میشود.»[۱۹] پس از این تفسیر بود که ماده ۳ قانون انتخابات، اصلاح گردید.
البته در این خصوص هنوز جای بحث بسیاری است که در این مختصر نمیگنجد.
مقصود از نظارت استصوابی این است که ناظر علاوه بر کسب اطلاع، صوابدید هم بنماید یعنی بتواند حکم و دستور هم صادر نماید و حکم او نیز مطاع و نافذ باشد و اَعمال حقوقی بدون اذن و موافقت او اعتبار نداشته باشد.
متأسفانه برخی از روشنفکران ما به غلط تصور میکنند که فقط در نظامهای ایدئولوژیک یا به طور خاص در نظامهای دینی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی، تحت نظارت و یا در چارچوب مشخصی قرار دارد، در حالی که چنین برداشتی به هیچ وجه درست نیست.
این نظارت، به هیچ وجه مختص انتخابات ایران نیست بلکه در همه جای دنیا نیز این نوع نظارت،اعمال میشود.
این گونه نظارت نه تنها دخالت در رأی مردم نیست بلکه نوعی تأکید بر رأی مردم نیز میباشد.
حال اگر قرار باشد مسئولیت نظارت از شورای نگهبان گرفته شود و این نظارت تماماً برعهده وزارت کشور قرار گیرد و یا اینکه نظارت شورای نگهبان استطلاعی شود به طور طبیعی نظارت وزارت کشور، استصوابی میگردد.
پینوشتها:
[۱]. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۶۴، ج ۲، ماده نظارت.
.[۲] البته باید توجه داشت که تشکیل این هیأت از نظر برخی از حقوقدانان به دلیل آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیشبینی نشده و همچنین به دلیل دخالتی که از این طریق، قوة مجریه در دو قوة دیگر مینماید و اصل تفکیک قوا را نقض میکند مخالف قانون اساسی جمهوری اسلامی تشخیص داده شده است.
[۳]. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم ۱۳۶۴، ج ۱ ص ۱۴۳.
[۴]. سیدکاظم طباطبایی یزدی: محلقات العروة، ج ،۲ ص ۲۲۳.
[۵]. مجموعة قوانین مدنی، ماده ۷۸ قانون مدنی، مصوب ۱۳۰۷ ه . ش.
[۶]. این تفکیک بر اساس یک حصر عقلی صورت پذیرفته و به معنی وجود یک تقسیمبندی جدید نیست.
[۷]. در آلمان فدرال، درصورت ادعای مباینت قوانین عادی یا قانون اساسی که از طرف یک سوم اعضای مجلس فدرال ابراز شدهباشد، اتخاذ تصمیم درمورد چنین ادعایی و نهایتاً صدور رأی با «دادگاه قانون اساسی» میباشد.
[۸]. مرجع تشخیص مطابقت و یا عدم مطابقت مصوبات کنگره آمریکا به موجب قانون اساسی این کشور، قوه قضائیه است.
[۹]. به مجموع دو مجلس نمایندگان و سنا در آمریکا، کنگره اطلاق میشود.
[۱۰]. قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل ۸۷ .
[۱۱]. همان، اصل ۸۸ .
.[۱۲] همان، اصل ۸۹ .
.[۱۳] همان، اصل ۷۶.
.[۱۴] همان، اصل ۱۷۴.
.[۱۵] همان، اصل ۱۵۶.
.[۱۶] توجه به این نکته ضروری است که حزب دینی اصطلاحاً به حزبی اطلاق میشود که دین را درعرصههای اجتماعی و حکومتی دخالت دهد. از این رو احزابی مانند دموکرات مسیحی در کشورهای لیبرالدموکراسی، اصطلاحاً حزب دینی محسوب نمیشوند زیرا این احزاب فقط در احوال شخصیه مثل ازدواج و طلاق، سقط جنین، آموزشهای دینی در مدارس و مخالفت با همجنسبازی وآموزشهای جنسی در مدارس و ... که به طور کلی مسائل اخلاقی و فردی محسوب میشوند بر اخلاقیات دینی تأکید دارند لکن در مسائل سیاسی، اقتصادی و حقوقی هیچ تأکید و ادعایی در خصوص دخالت دستورهای دینی ندارند.
.[۱۷] مجموعة قوانین سال ۶۰، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۱۴.
.[۱۸] مجموعة قوانین سال ۶۲، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۳.
.[۱۹] مجموعة قوانین سال ۷۰، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۳.
نویسنده:محمدرضا مرندی
[۱]. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۶۴، ج ۲، ماده نظارت.
.[۲] البته باید توجه داشت که تشکیل این هیأت از نظر برخی از حقوقدانان به دلیل آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیشبینی نشده و همچنین به دلیل دخالتی که از این طریق، قوة مجریه در دو قوة دیگر مینماید و اصل تفکیک قوا را نقض میکند مخالف قانون اساسی جمهوری اسلامی تشخیص داده شده است.
[۳]. حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم ۱۳۶۴، ج ۱ ص ۱۴۳.
[۴]. سیدکاظم طباطبایی یزدی: محلقات العروة، ج ،۲ ص ۲۲۳.
[۵]. مجموعة قوانین مدنی، ماده ۷۸ قانون مدنی، مصوب ۱۳۰۷ ه . ش.
[۶]. این تفکیک بر اساس یک حصر عقلی صورت پذیرفته و به معنی وجود یک تقسیمبندی جدید نیست.
[۷]. در آلمان فدرال، درصورت ادعای مباینت قوانین عادی یا قانون اساسی که از طرف یک سوم اعضای مجلس فدرال ابراز شدهباشد، اتخاذ تصمیم درمورد چنین ادعایی و نهایتاً صدور رأی با «دادگاه قانون اساسی» میباشد.
[۸]. مرجع تشخیص مطابقت و یا عدم مطابقت مصوبات کنگره آمریکا به موجب قانون اساسی این کشور، قوه قضائیه است.
[۹]. به مجموع دو مجلس نمایندگان و سنا در آمریکا، کنگره اطلاق میشود.
[۱۰]. قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل ۸۷ .
[۱۱]. همان، اصل ۸۸ .
.[۱۲] همان، اصل ۸۹ .
.[۱۳] همان، اصل ۷۶.
.[۱۴] همان، اصل ۱۷۴.
.[۱۵] همان، اصل ۱۵۶.
.[۱۶] توجه به این نکته ضروری است که حزب دینی اصطلاحاً به حزبی اطلاق میشود که دین را درعرصههای اجتماعی و حکومتی دخالت دهد. از این رو احزابی مانند دموکرات مسیحی در کشورهای لیبرالدموکراسی، اصطلاحاً حزب دینی محسوب نمیشوند زیرا این احزاب فقط در احوال شخصیه مثل ازدواج و طلاق، سقط جنین، آموزشهای دینی در مدارس و مخالفت با همجنسبازی وآموزشهای جنسی در مدارس و ... که به طور کلی مسائل اخلاقی و فردی محسوب میشوند بر اخلاقیات دینی تأکید دارند لکن در مسائل سیاسی، اقتصادی و حقوقی هیچ تأکید و ادعایی در خصوص دخالت دستورهای دینی ندارند.
.[۱۷] مجموعة قوانین سال ۶۰، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۱۴.
.[۱۸] مجموعة قوانین سال ۶۲، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۳.
.[۱۹] مجموعة قوانین سال ۷۰، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات (مصوب۸/۴/۶۰)، ماده ۳.
نویسنده:محمدرضا مرندی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست