پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
مردی که زیاد می دانست
سال تولید : ۱۳۶۳
محصول : گروه فیلمسازی تعاونی همراه
کارگردان : یدالله صمدی
فیلمنامهنویس : جمال امید، حسن هدایت
فیلمبردار : مرتضی رستگار
هنرپیشگان : عنایت الله شفیعی، شیرین گلكار، مرتضی احمدی، جعفر والی، محمد برسوزیان، اصغر زمانی، كیومرث ملك مطیعی، ملیحه نصیری، منوچهر حامدی
نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری. رنگی
تدوین : حسین زندباف
موسیقی : حسین زندباف
عکاس : صادق
طراح صحنه و لباس : حسن هدایت
طراح چهرهپردازی : مصطفی كامیاب
مدت فیلم : ۹۵ دقیقه
جوایز : لوح زرین بهترین كارگردانی از سومین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۳
كارمند جوانی، كه از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموزی ملاقات میكند. پیرمرد اظهار میدارد كه میتواند كارمند را به مرادش برساند با این شرط كه در راه صواب گام بردارد. كارمند میپذیرد. پیرمرد روزنامه سه ماه بعد را كه خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شده است به او نشان میدهد. كارمند با خرید اجناس و كالاهای ضروری و احتكار آنها و سپس فروش آنها در روزهای جنگ ثروت كلانی بهدست میآورد. اما نامزد خود را از دست میدهد و از دوستانش نیز جدا میافتد. پیرمرد مرموز او را از ادامه راه ناصواب نهی میكند و در آخرین ملاقات توصیه میكند یا مرد جوان به زندگی پیشین خود بازگردد، یا مرگ در انتظارش خواهد بود. ترس از مرگ كارمند را بر آن میدارد كه اموال غیر مشروع را به بنیادهای خیریه ببخشد و زندگی شرافتمندانه را از سر بگیرد
محصول : گروه فیلمسازی تعاونی همراه
کارگردان : یدالله صمدی
فیلمنامهنویس : جمال امید، حسن هدایت
فیلمبردار : مرتضی رستگار
هنرپیشگان : عنایت الله شفیعی، شیرین گلكار، مرتضی احمدی، جعفر والی، محمد برسوزیان، اصغر زمانی، كیومرث ملك مطیعی، ملیحه نصیری، منوچهر حامدی
نوع فیلم : ۳۵ میلیمتری. رنگی
تدوین : حسین زندباف
موسیقی : حسین زندباف
عکاس : صادق
طراح صحنه و لباس : حسن هدایت
طراح چهرهپردازی : مصطفی كامیاب
مدت فیلم : ۹۵ دقیقه
جوایز : لوح زرین بهترین كارگردانی از سومین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۳
كارمند جوانی، كه از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموزی ملاقات میكند. پیرمرد اظهار میدارد كه میتواند كارمند را به مرادش برساند با این شرط كه در راه صواب گام بردارد. كارمند میپذیرد. پیرمرد روزنامه سه ماه بعد را كه خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شده است به او نشان میدهد. كارمند با خرید اجناس و كالاهای ضروری و احتكار آنها و سپس فروش آنها در روزهای جنگ ثروت كلانی بهدست میآورد. اما نامزد خود را از دست میدهد و از دوستانش نیز جدا میافتد. پیرمرد مرموز او را از ادامه راه ناصواب نهی میكند و در آخرین ملاقات توصیه میكند یا مرد جوان به زندگی پیشین خود بازگردد، یا مرگ در انتظارش خواهد بود. ترس از مرگ كارمند را بر آن میدارد كه اموال غیر مشروع را به بنیادهای خیریه ببخشد و زندگی شرافتمندانه را از سر بگیرد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست