یکشنبه, ۲۵ شهریور, ۱۴۰۳ / 15 September, 2024
مجله ویستا
نتهایی که تصویر میشوند
جان ویلیامز آهنگساز پرکار و جاودانه سینمای جهان در ایران بسیار شناخته شده است به خصوص اینکه حدود سه سال پیش(تیرماه ۸۴) ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهداد روحانی قطعاتی از «جنگ ستارگان»، « سه گانه هری پاتر» و « نجات سرباز رایان» را اجرا کرد. طی ماههای گذشته بار دیگر جان ویلیامز آمریکایی، افتخارآفرین شد و عنوان برترین آهنگساز سال ۲۰۰۸ را به خود اختصاص داد.
□□□
ویلیامز با آهنگسازی بسیاری از فیلمهای شاخص سینمای دنیا که تا به حال به عددی بالای ۳۰۰ فیلم رسیدهاند، ۴۵ بار نامزد دریافت جایزه اسکار موسیقی شده، ۵ بار جایزه اسکار و ۲ بار جایزه گرمی را دریافت کرده است. در کنار اینکه ویلیامز آهنگساز بسیار توانایی است باید به این نکته هم اشاره کرد که بسیار پرکار است. خیلی از کارشناسان به شوخی در مورد او میگویند:«اگر موسیقی فیلمی ساخته ویلیامز نباشد جای تعجب دارد». خودش در مورد این پرکار بودن در مصاحبهای با «توتال فیلم» میگوید:
«نمی دانم چگونه به این سوال جواب دهم ساختن این همه موسیقی برای من آسان نبوده است من خیلی کار کرده ام اما جواب دادن به اینکه من چگونه یک ملودی می سازم خیلی مشکل است». بی شک یکی از عوامل مهم در راه زندگی حرفهای او را باید خانواده هنرمندش دانست که پیوند عمیقی با موسیقی داشتند. جان ویلیامز در ۸ فوریه ۱۹۳۲ در لانگ ایلند جزیرهای در نزدیکی نیویورک در خانوادهای هنرمند بهدنیا آمد. پدرش یکی از نوازندگان ارکسترنیویورک بود و تمامی دوستان خانوادگیشان به نوعی با موسیقی در ارتباط بودند. محیط خانوادگی که ویلیامز در آن بزرگ شد یکی از دلایل اصلی گرایش او به موسیقی بود، ویلیامز خودش در مورد کودکیاش میگوید: «از همان کودکی میدانستم که وقتی بزرگ شدم موسیقیدان می شوم».
در سال ۱۹۴۸ زمانی که ویلیامز ۱۶ ساله بود خانوادهاش به لس آنجلس نقل مکان کردند او آنجا به تحصیل موسیقی در UCLA پرداخت بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی راهی ارتش شد. پس از اتمام خدمت در نیروی هوایی به نیویورک بازگشت و وارد کالج جولارد شد، او آموزش پیانو را زیر نظر روسینا لیونی فرا گرفت و در سن ۲۴ سالگی به لسآنجلس برگشت و توانست کاری در ارکستر کمپانی کلمبیا پیکچرز بهدست آورد. ویلیامز در مورد این دوران میگوید: «بهترین نقطه برای شروع بود. من باید کاری پیدا میکردم چون مجبور بودم زندگی کنم. یکی از آهنگسازها کارهایم را دید و از من خواست که به گروه ارکستر آنها ملحق شوم آنها یک قرارداد ۵۲ هفته ای با من بستند. این یک فرصت استثنایی بود». استثنایی از این جهت که کار کردن در یک ارکستر بزرگ با نوازندگان بزرگ این امکان را به او میداد که دانستههای خود را تکمیل کند و نوازندگی، سرایندگی و رهبری یک ارکستر به طور همزمان بیاموزد. ۳ سال بیشتر طول نکشید که کمپانیهای تلوزیونی به سراغ او آمدند و به این ترتیب ویلیامز پیانو را برای همیشه کنار گذاشت».
در سال ۱۹۵۸ با حمایتهای مادام روسینا لیونی که بانویی بود معلم موسیقی، بههالیوود راه یافت و به نواختن ساز برای سریالهای تلویزیونی مشغول شد و البته دوستی آهنگسازی نامدار چون برنارد هرمن شانس دیگری بود که به او رو آورد. چنین بود که از آلفرد نیومن و دیمیتری تیومکین و دیگران سفارشهایی برای ارکستراسیون دریافت کرد. در همان سالهای اول، فیلم های فراموش شدهای مثل «ددی»، «مردن برای نور» و «جولیت به رم میرود» را در کارنامه حرفهای خود ثبت کرد، سپس به سراغ فیلم «دره عروسکها» رفت که در سال ۱۹۶۷ ساخته شد ویلیامز برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شد. در سال ۱۹۷۱ با فیلم «ویولن زن روی پشت بام» برنده جایزه اسکار شد. او با ۵ فیلم، سال پر کاری را پشت سر گذاشت. ویلیامز علاوه بر ساخت موسیقی فیلم، پروژههای دیگری را نیز دنبال میکرد که از جمله میتوان به کنسرت ویولنی اشاره کرد که در سال ۱۹۷۴ برگزار کرد. خودش میگوید: «همسرم عاشق ویولن بود پدرش هم یک ویولنیست ماهر بود زمانی که او را از دست دادم با خودم عهد بستم که کنسرت ویولنی به یاد او برگزار کنم».
از مهم ترین ویژگیهای آثار ویلیامز میتوان به ملودی پردازیهای او اشاره کرد. او در اغلب کارهایش لحظههای به یادماندنی در کنار ملودیهای سرگرمکننده به خوبی چیده شدهاند که وقتی روی فیلم مینشینند، بیننده را هرچه بیشتر به فضای فیلم نزدیک میکنند. از دیگر ویژگیهای کاری او میتوان به شناخت و در نهایت تلفیق موسیقیهای ملل مختلف اشاره کرد. او در بسیاری از آثارش بر اساس داستان فیلم، از ملودی ملل مختلف استفاده کرده است و نشان داده که به خوبی از پس این کار برآمده است. اغلب او را به عنوان یکی از برجستهترین آهنگسازان موسیقی متن فیلم میشناسند که با شناخت موسیقی سنتی و انجام کارهای هنری منحصر به فرد توانسته نوعی از موسیقی را در آثارش به نمایش بگذارد که به همه ثابت میکند هیچ سازی با توانایی و گستردگیاش نمیتواند جایگزین تجارب ارزشمند او در عرصه موسیقی باشد. ضمن اینکه ویلیامز از مهارت بسیار زیادی در نواختن پیانو برخوردار است. او پیوسته سعی دارد در کارهایش به ذات هنر توجه ویژهای داشته باشد اگرچه تصویر یک قدیس هنرمند را هم از خود نمیسازد و به سینمای تجاری هم بها میدهد: «من ترکیبی از هر دو سینمای هنری و تجاری را دوست دارم هر چند که برای یک آهنگساز فرقی نمیکند. در فیلم فهرست شنیدلر من علیرغم میل باطنیم از یک ریتم کاملا یکنواخت استفاده کردم اتفاقاً خیلی هم خوب از کار درآمد در عوض در فیلم جنگ ستارگان موسیقی پرهیاهو به کار بردم برای این کار از ارکستر سمفونی لندن کمک گرفتم تمام کارها در استودیو دینهایم ضبط شد.»
او در کنار استیون اسپیلبرگ آثاری به یادماندنی را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است و به نظر میرسد دوستی او و اسپیلبرگ بیش از دوستی یک آهنگساز و کارگردان است آنچنان که ویلیامز رابطه و آشناییاش با او را اینطور توصیف میکند: «سالها پیش وقتی جوان بودم روزی برای صرف نهار در رستوران جننتز نشسته بودم مردی ۲۴-۲۳ ساله کنار من نشست او به من گفت که فیلمساز است و گفت که همه موسیقیهای مرا در آن زمان شنیده است البته من از صحبت کردن با او لذت بردم ۲۵ سال از آن روز میگذرد ما با «جاوز» شروع کردیم من استیون را مردی اندیشمند، دوست داشتنی و مهربان دیدم». برای او که به طور متوسط هشت تا ۱۲ هفته و گاهی هم بیشتر روی ساخت یک موسیقی فیلم زمان میگذارد و به قول خودش همیشه هم وقت کم
میآورد، فیلم «ویولن زن روی بام» شانس آورد. نخستین اسکار را تنظیم موسیقی «ویولنزن روی بام» در سال ۱۹۷۱ برای او به ارمغان آورد. جری باک آهنگساز چهل وسه سالههالیوود و برنده چهار جایزه تونی، ترانههایی برای موزیکال نورمن جوئیسون تصنیف کرد و تنظیم آنها را به ویلیامز سپرد تا این اسکار حاصل آید. در همین تنظیم، اولین بار بود که ویلیامز از آیساک استرن دعوت به همکاری کرد تا پارتهای سلوی کار را بنوازد، و چه زیبا نواخت. دیگر مسیر پیشرفت آهنگساز هموار شد و به عنوان سلطان بیمنازع موسیقی فیلم در دهه هفتاد، برای بهترین فیلم های حادثهای از قبیل «زلزله»، «آسمانخراش جهنمی»، و «حادثه دریا» موسیقی ساخت. این تصنیفهای بیوقفه نظر استیون اسپیلبرگ را جلب کرد و با آشنایی این دو هنرمند دور جدیدی از زندگی ویلیامز شروع شد. حاصل اولین همکاری این دو فیلم «آروارهها» بود که دومین اسکار را برای آهنگساز به دنبال داشت، ولی این بار برای موسیقی اصلی و نه تنظیم.
ویلیامز در مورد پیشنهادهای کارگردانان در زمینه ساخت موسیقی فیلم میگوید: «نکته مهم این است که حرف آخر را کارگردان میزند اگر او کار را نپذیرد و یا بخواهد تغییر یابد ما ادامه میدهیم. ممکن است کارگردان ایدههای خود را نیز در این موارد بیان کند و یا حتی از موسیقیهای دیگری که به نظر او میتوانند مفید باشند استفاده کرده، پیشنهادی برای صحنههای مختلف ارائه کند. البته اغلب آهنگسازان فیلم از این کار کارگردانان بهشدت ناراحت میشوند. آنها معتقدند با انجام این عمل احساسات و ذهنیت کارگردان و دیگر دستاندرکاران تهیه فیلم با این موسیقی خو میگیرد و توان پذیرش موسیقی جدید را در آنها کاهش میدهد، که برای خود من بارها این مسئله پیش آمده است. مثلا یادم میآید زمان ساخت موسیقی «جنگ ستارگان»، «جرج لوکاس» برای من قطعاتی از سوئیت «سیارات» ساخته «گوستاو هولتس» آهنگساز کلاسیک انگلیسی را گذاشت و برای تهیه موسیقی اولیه فیلم «جنگ ستارگان» - اپیزود چهار – از من خواست موسیقی در آن حال و هوا بسازم تا در واقع بتواند نیاز خود به موسیقی مورد نظرش را بهتر برای آهنگساز بیان کند. حتی این موضوع باعث شد جرج لوکاس چندینبار موسیقی که برای فیلم تهیه کرده بودم را رد کند تا هنگامیکه در نهایت یک موسیقی متفاوت و کاملاً بدیع برای این فیلم ساخته شد».
او همچنین در مورد اهمیت موسیقی فیلم میگوید: «آنقدر موسیقی فیلم مهم است که گاهی کارگردانان صحنههایی از فیلم را به خاطر زیبایی موسیقی عوض میکنند. چنین ماجرایی بیشتر در رابطه با کارگردانان بزرگ دیده میشود که از آن جمله میتوان به تهیه موسیقی فیلم «اودیسه فضایی» ساخته «استنلی کوبریک» اشاره کرد. مثال دیگری که در آن کارگردان مجبور به ایجاد تغییرات در صحنه شد هم برای خود من پیش آمد، در قسمتی از صحنه مشهور پرواز «ایتی» ساخته «استیون اسپیلبرگ» موسیقی که ساختم آنقدر خوب از آب درآمد که اسپیلبرگ با موافقت کامل صحنه را بازسازی کرد.»جان ویلیامز بر این باور است که ساخت یک قطعه موسیقی مانند مجسمهسازی است و میگوید: «نوشتن یک نتکاری شبیه پیکره تراشی است ضربالمثلی در مجسمهسازی است که میگوید در هر صخره ای، تندیسی وجود دارد، ما فقط باید آن را پیدا کنیم. در موسیقی هم همینطور شما ۴ یا ۵ نت مینویسید و شروع میکنید به پس وپیش کردن آن، یکی را حذف میکنید و یکی را اضافه تا به نت مورد نظر برسید. داستانی از پاول هیندیس سراینده معروف آلمانی به یاد دارم، وقتی کرسی استادی ( موسیقی ) دانشگاه یالو در آمریکا به او پیشنهاد شد نپذیرفت اما وقتی به او گفتند که تدریس تئوری موسیقی را در دانشگاه بپذیرد او قبول کرد وقتی علت این کار را پرسیدند در جواب گفت من میتوانم تئوری موسیقی را تدریس کنم اما سرایندگی را نه، تنها خداست که سرودن را میآموزد. اگرچه برخی از آهنگسازان موسیقی فیلم را یک عامل فرعی و ثانویه به شمار میآورند اما باید پذیرفت که در فیلم ۲ساعته، موسیقی میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.»
ویلیامز موسیقی برخورد نزدیک از نوع سوم را از بهترین کارهایش میداند چرا که او برای ساخت موسیقی این فیلم وقت زیادی را صرف کرده است. ویلیامز به کارکردن در این عرصه بسیار عشق میورزد و موفقیتهایش در زندگی را مدیون خداوند بزرگ میداند و معتقد است که به خاطر سلامتی که خداوند به او داده است باید کار کند و از استعدادهایش برای خدمت به خلق خدا بهره گیرد. این موسیقی از میان بیش از ۳۰۰ موسیقی فیلم ساخته شده توسط او محبوب ترین است. خودش در مورد آن توضیح میدهد: «گفتنش سخت است، اما انتخاب همیشگی من «برخورد نزدیک از نوع سوم» است نمیدانم چرا، اما آن را دوست دارم. برای این فیلمنامه ۵ نت اصلی و ۳۵۰هارمونی نوشتم من از این نتها در هیچ جای دیگر استفاده نکرده بودم من و استیون مدتها با هم صحبت میکردیم و من شروع به نواختن می کردم. تمام طول روز مشغول این کار بودیم گاهی هر دو باهم فریاد میزدیم: خودشه، همینه. اما ثانیهای طول نمیکشید که از تصمیمان برمیگشتیم ما واقعاً نمیدانستیم که از کدام یک از آنها استفاده کنیم. تا اینکه به یکی از دوستان ریاضیدان استیون زنگ زدیم و او به یاری ما آمد».
او در مورد روند سفارش گرفتن موسیقی فیلمها میگوید: «بعضی اوقات تهیهکننده یا خود کارگردان با آهنگساز تماس میگیرند بعضیها هم با وکیل آهنگساز صحبت میکنند یا مستقیماً به استودیوی محل کار شخصی وی میروند و با مدیر دفتر و یا مدیر برنامههای آنها صحبت میکنند اما کسی مثل شما فیلمنامهاش را به خود آهنگساز میفرستد. من اکثرا با کارگردانهای
تازه وارد کار میکنم مخصوصاً آنها که اولین فیلمشان باشد. من فیلمنامه شما را میخوانم و به شما خبر میدهم. معمولاٌ آهنگسازهای باتجربه در این موارد میگویند: «خوب آن را میبینم اگر خوشم آمد آن را میسازم» .اما بی تجربهها میگویند: «خب چقدر پیشپرداخت میدهید تا کار را شروع کنم».
این نابغه موسیقی برای ۳۰۷ فیلم، موسیقی متن ساخته است که رکوردی برای او محسوب میشود و باعث شده است در فهرست نوابغ سال ۲۰۰۷ به عنوان نفر هفتاد و دوم انتخاب شود. ویلیامز در آخرین نظرسنجی عمومی به عنوان بهترین آهنگساز فیلم شناخته شده بود، سال گذشته نیز در کنار تمامی افتخاراتی که تا به حال کسب کرده بود، موفق شد نامش را با موسیقی فیلم «جنگهای ستارهای» برای همیشه ماندگار و لقب خوششانسترین آهنگساز را از آن خود کند. او که در سال ۲۰۰۶ هم توانسته بود از سوی منتقدین به عنوان بهترین آهنگساز موسیقی فیلم قرن لقب گیرد، موفق شد تا جایزه بهترین آهنگساز تاریخ سینمای جهان را با ساخت موسیقی فیلم «جنگهای ستارهای» از آن خود و از میان پانصد هنرمند، کارشناس و موسیقیدان این جایزه را از سوی آکادمی فیلم آمریکا دریافت کند. همچنین دو موسیقی فیلم «آروارهها» محصول ۱۹۷۵، «ای تی» محصول سال ۱۹۸۲ و «زیر» از ساختههای دیگر وی نیز نامزد دریافت جایزه بودند که این خود نیز گواهی بر تثبیت موقعیت متفاوت ویلیامز در میان آهنگسازان بود.
جان ویلیامز که خود از ویولونیستهای حرفهای محسوب میشود، بعد از دریافت اولین جایزه اسکارش راهش را با پیشنهاد برای ساخت موسیقی فیلم «جنگ ستارگان» ادامه داد. ویلیامز که از آهنگسازان خوششانسهالیوود به حساب میآید، با ساخت موسیقی این فیلم و کسب جوایزی که به همراه داشت، توانست موقعیت خود را در هالیوود تثبیت کند. پس از ساخت این موسیقی، همکاریهای او و اسپیلبرگ شکل گرفت و موسیقی اغلب فیلمهای این کارگردان را ویلیامز ساخت. سبک کاری او بیشتر به سبک آهنگسازان کلاسیک است، در آثار او رنگ و بوی رمانتیک آهنگسازانی چون «گوستاو مالر» و «اشتراوس» موج میزند. جان ویلیامز همچنین ساخت موسیقی برای ۴ دوره از بازیهای المپیک و تعداد بسیار زیادی از مجموعههای تلویزیونی را نیز به نام خود ثبت کرده است. او از سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۹۳ رهبر اصلی ارکستر هوستون پاپ بوده است و هماکنون نیز به عنوان یکی از برجستهترین رهبران ارکستر دنیا شناخته شده است. با ۴۵بار نامزدی برای دریافت جایزه اسکار، او در کنار آلفردنیومن از دیگر آهنگسازان مشهور دنیا پس از والت دیسنی به مقاوم دوم بیشترین نامزدی دریافت جایزه اسکار دست یافته است. در سال ۲۰۰۲ نام او به فهرست مشاهیر جام هالیوود اضافه شد و در سال ۲۰۰۴ نشان افتخار مجمع کندی به او اهدا شده است.او خالق موسیقی فیلمهایی چون «سهگانه هری پاتر»، «اگه میتونی منو بگیر»، «قهرمان»، «خاکستر آنجلا»، «نجات سرباز رایان»، «آمیستاد»، «هفت سال در تبت»، «ژوراسیک پارک»، « فهرست شیندلر »، «جی.اف.کی»، « تنها در خانه»، «ایندیانا جونز و جنگهای صلیبی»، «ای.تی»، «متولد چهارم ژوئیه»، «امپراتور خورشید»، «سوپرمن»، «جنگ ستارگان»، «خداحافظ آقای چیپ» و «ویولنزن روی پشت بام» و «دره عروسک» است. در لیست فیلمهای آکادمی میتوان اسامی فیلمهای مطرحی چون «برباد رفته» محصول ۱۹۳۹، «لارنس عربستان» محصول ۱۹۶۲، «بیمار روانی» محصول ۱۹۶۰، «پدرخوانده» محصول سال ۱۹۷۲، «هفت دلاور» محصول ۱۹۶۰ و «محله چینیها» محصول سال ۱۹۷۴را مشاهده کرد.
سمیه قاضی زاده
منابع:
۱-سایت شخصی جان ویلیامز
۲- مجله توتال فیلم- شماره ۱۹۰
منابع:
۱-سایت شخصی جان ویلیامز
۲- مجله توتال فیلم- شماره ۱۹۰
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست