سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
بیماری هلندی ـ بیماری ایرانی؟
دراین که اقتصاد ایران خوب اداره نمیشود، گمان نمیکنم اختلافنظر زیادی وجود داشته باشد.* میتوان بر سر میزان واقعی تورم و یا فقر و یا بیکاری یا هر متغیر دیگر اقتصادی همچنان اختلافنظر داشت ولی واقعیتهای موجود کمی زیادی بیرحماند. در تازهترین گزارش بانک مرکزی میخوانیم که تورم همچنان افزایش مییابد و این البته در شرایطی است که در اغلب کشورهای جهان، درپیآمد بحران عمیقی که بر اقتصاد جهان حاکم است، تورم سیر نزولی گرفته است. از آمار بیکاری خبر ندارم ولی درشرایطی که هر روزه بخشهای بیشتری از صنایع داخلی به دستانداز میافتند و بخش کشاورزی هم گرفتار بیآبی و کمآبی و خشکسالی است، بعید است که ادعای کاهش بیکاری دراقتصاد درست باشد. اگرچه از کاهش صادرات غیرنفتی و کاهش درآمدهای ناشی از صدور نفت با خبر میشویم، ولی واردات به ایران، همچنان افزایش مییابد. بورس تهران هم آن گونه که از قراین برمیآید احوال خوشی ندارد.
گاه و بیگاه دراینترنت و منابع دیگر میخوانم که شماری از دوستان بر این عقیدهاند که اقتصاد ایران گرفتار «بیماری هلندی» شده است و بعد همین نتیجهگیری نه چندان استوار سر از نظریاتی درمیآورد که به گمان من، اندکی خندهدار هم هست ـ گرچه شاید کمی گریهآور هم باشد. هستند کسانی که ادعا میکنند اگر نفت نداشتیم احتمالاً وضعمان بهتر میبود. این البته از آن نکتههایی است که قابل محکزدن ـ برای پذیرش و یا عدمپذیرش ـ نیست و به همین خاطر، نمیتواند اساس علمی داشته باشد. چون واقعیت این است که نفت داریم و در صد سال گذشته، نفت داشتیم و در نتیجه، نمیتوانیم بدانیم که اگر نفت نداشتیم الان در چه شرایطی میبودیم. البته بعید نیست در شرایط افغانستان و یا اگر اهل کارکردن بودیم، لابد میشدیم مثل بنگلادش، ولی بهتر است از این نکته بگذرم. دراین یادداشت میخواهم آن حداقلی را که دربارهی بیماری هلندی میدانم بنویسم تا دوستانی که درباره اقتصاد کنونی ایران اطلاعات بیشتری دارند، وجود یا عدم وجود بیماری هلندی درایران را بیشتر بررسی کنند. ولی دروغ چرا، من فکر می کنم که آن چه که دروارسیدن اقتصاد ایران مهم است، به واقع «بیماری ایرانی» آن است.
۱) بیماری هلندی
پیشگزارهی دیدگاهی مبنی بر «مصیبت منابع طبیعی» این است که اقتصادهایی که از نظر منابع طبیعی غنی هستند در مقایسه با کشورهایی که از این منابع ندارند، یا کم دارند، نرخ رشد کمتری دارند. بیش از دهسال پیش جفری ساکس و اندرو وارنر با استفاده از دادههای آماری ۹۷ کشور در حال توسعه نشان دادند که رابطهی بین سهم صادرات منابع طبیعی به تولید ناخالص داخلی و میزان رشد اقتصاد منفی است.
یکی از عواملی که برای توضیح این وضعیت مورد استفاده قرار می گیرد، همین بیماری هلندی است که اگر افزایشی در درآمدهای ناشی از صدور منابع طبیعی ـ برای مثال درمورد ایران افزایش جهانی قیمت نفت ـ اتفاق بیفتد، پی آمدش بیشتر شدن ارزش واقعی ریال است که یکی از پی آمدهایش، البته کاهش تولیدات صنعتی دراقتصاد خواهد بود. برای روشن شدن مکانیسم بیماری هلندی، فرض میکنیم که اقتصاد ایران، شامل سه بخش و سه شاخه است.
▪ بخش نفت
▪ بخش تجارتی شده، بخش صنعت
▪ بخش غیر تجارتی، برای سادگی کار خودمان، میگوییم، بخش خدمات.
منظورم از بخش تجارتیشده یعنی بخشی که درگیر تجارت بینالمللی است و به همین خاطر، فرض این است که قیمت در این بخش در بازارهای جهانی تعیین میشود و پیشگزارهی دیگرمان هم این است که تولیدات کشور مورد نظر ـ در اینجا ایران ـ کماهمیتتر از آن است که برعرضه و تقاضای جهانی تاثیر چشمگیر بگذارد. بخش غیرتجارتی، ولی از بازارهای جهانی تاثیر نمیگیرد و قیمت در آن با عرضه و تقاضای بومی و محلی تعیین میشود.
اگرقیمت نفت در بازار جهانی افزایش یابد، دربخش نفت، با افزایش تقاضا برای نیروی کار و سرمایه روبرو خواهیم شد و به همین خاطر، بهای آنها، یعنی مزد و درآمد سرمایهگذاری در نفت، بالا میرود و اگر عوامل تولید در اقتصاد از تحرک کافی برخوردار باشند، کار و سرمایه از بخش صنعت و از بخش خدمات ـ درمثال بنده ـ به این بخش جلب میشوند. به این ترتیب، تولید و اشتغال دربخش نفت افزایش مییابد، ولی دربخش های خدمات و صنعتی، این دو کاهش خواهند یافت. وقتی کاهش تولیدات صنعتی اتفاق میافتد، آن را «صنعتزدایی مستقیم» مینامند. البته بهای کالاهای صنعتی تغییر نمیکند، چون به عنوان یک کالای تجاری شده، قیمتاش در بازارهای جهانی تعیین میشود. البته در بخش خدمات ـ یعنی دربخش غیر تجارتی ـ اگر تولید کاهش یابد، مازاد تقاضا در اقتصاد پیدا شده و باعث میشود تا قیمتها افزایش یابد. قیمت خدمات و کالاهای غیرتجارتی با عرضه و تقاضا در داخل اقتصاد تعیین میشود. پیآمد این تغییرات این است که بهای نسبی کالاهای بخش خدمات ـ غیر تجارتی ـ به نسبت بهای محصولات صنعتی افزایش مییابد و موجب میشود که دراین مثال ما، ارزش ریال هم افزایش یابد. البته تا به همین جا دقت کردهاید، که از دو پیآمد سخن میگویم.
▪ اگر عوامل تولید به اندازهی کافی تحرک داشته باشند، یک اثر، اثر حرکت منابع است که از بخش صنعت و خدمات به بخش نفت جذب میشوند.
▪ و اثر دوم هم بهواقع، تغییری است که در هزینههای مصرفی در اقتصاد پیش میآید. یعنی اگرقیمت نفت در بازارهای جهان بالا برود و باعث بشود که میزان سود و میزان مزد در این بخش افزایش یابد ـ اگر دیگر عوامل ثابت بماند ـ نتیجهاش افزایش تقاضای کل دراقتصاد است. البته بخشی از این تقاضای اضافی نصیب بخش صنعت هم میشود؛ ولی قیمت دراین بخش، افزایش نمییابد، چون این بخش، جز بخش تجارتی اقتصاد است که تابع عرضه و تقاضای بینالمللی است. البته بخشی از افزایش هزینهها هم سر از واردات در میآورد که گمان میکنم در مورد ایران، این عامل را میتوان مشاهده کرد.
البته اگر، نیروی کار از تحرک کافی برخوردار باشد، بخش خدمات ـ بخش غیر تجارتی ـ به زیان دیگر بخشها، نیروی کار بیشتری جلب میکند و نتیجه این که میزان فعالیت اقتصادی در این بخش افزایش خواهد یافت. (آیا میشود وضعیت بازار مسکن درچند سال گذشته را ناشی از این پدیده دانست؟ نمیدانم). (اگرچنین رابطهای وجود داشته باشد، به نظرم، علت عمدهتر آن این است که قواعد و مقررات و قوانین در بارهی سرمایهگذاری و حتی مالکیت خصوصی شفاف نیست و بهعلاوه کمتر کسی تکلیف خودش را با دولت میداند. البته به قانونمندنبودن امور دیگر اشاره نمیکنم. نبود و یا کمبود دموکراسی و حق و حقوق فردی هم که دیگر قابلی ندارد) یکی از پیآمدها این است که بخش صنعت و بخش نفت هم برای این که بازی را به طور کامل به بخش غیرتجارتی نبازند، ناچارند که برمیزان مزدی که میپردازند بیفزایند تا نیروی کار دارای مهارت مورد نیاز را از دست ندهند. با این همه، فعالان این دو بخش نمیتوانند، افزایش قیمت را به مصرفکننده منتقل کنند. چون قیمت فرآوردهها در این دو بخش در بازار جهانی تعیین میشود. نتیجه این که میزان سود در این بخشها کاهش مییابد و به دنبالش کاهش تولید و کاهش سطح اشتغال را خواهد داشت. این فرایند را صنعتزدایی غیرمستقیم مینامیم.
از آنچه که تا کنون گفته شد نتیجهگیری کنیم.
▪ بهای نسبی فرآوردهها در بخش تجارتینشده افزایش مییابد و به دنبالش ارزش واقعی پول داخلی بیشتر میشود.
▪ درنتیجهی صنعتزدایی مستقیم و غیر مستقیم، تولید و سطح اشتغال در صنایع کاهش مییابد.
▪ این که این تحولات چه اثری برروی بخش نفت و بخش خدمات ـ غیر تجارتی ـ خواهد داشت ناروشن است و به عوامل زیادی بستگی خواهد داشت. اگر شاغلان بخش نفت قابل توجه نباشند و اگر تحرک کار در اقتصاد کم باشد، احتمال زیادی وجود دارد که تولید واشتغال در بخش خدمات افزایش یابد.
▪ اگرتحرک نیروی کار به اندازهی کافی باشد، سطح مزدها در اقتصاد افزایش خواهد یافت.
یکی از مفیدترین کارهایی که میتواند انجام بگیرد، ایجاد چیزی به صورت «صندوق ذخیرهی ارزی» است که درآمدهای نفتی را در آن برای روز مبادا ذخیره نمایند. البته درایران اگرچه چنین صندوقی ایجاد شده است ولی حداقل در سه سال گذشته، براساس اطلاعات پراکندهای که داریم، از قرار، این صندوق، از معنا و مفهوم واقعی خویش تهی شده و اگرشماری از ادعاها راست باشد ـ که خبر ندارم ـ ارزی درآن نمانده است. البته تازگی هم در جایی خواندم که بهواقع این صندوق را بر چیده و چیز دیگری به جایش گذاشته اند که به نظر من، بیشتر حالت یک کارتبلانش دادن برای هزینهکردن دلارهای نفتی است تا چیز دیگر. بعضی از اقتصاددانان معتقدند که اگرهزینههای دولتی کنترل شود، و یا اگر دولت تنها مصرفکنندهی کالاهای وارداتی باشد، میتوان از افزایش ارزش پول محلی که توان رقابتی بخش صنعت را در بازارهای جهانی کاهش میدهد جلوگیری کرد. به نظر میرسد که در ایران بهخصوص در دورهی آقای احمدی نژاد، سیاست پردازان دولتی به عنوان یک سیاست «ضدتورمی» به هزینهکردن دلارهای نفتی برای واردات روکردند که اگرچه تورم را چاره نکرد ولی مستقیم و غیر مستقیم، به صورت «صنعتزدایی» درآمد. اگرچه باید این رابطه ها را با بررسیهای آماری و مدلهای اقتصاد سنجی به محک زد، ولی احتمال زیادی وجود دارد که آن چه که به آن «مصیبت منابع طبیعی» میگویند، درمحدودهی اقتصاد ایران، در واقع، به صورت «مصیبت دولت غیرکارآمد» خود را نشان میدهد. این پرسش بهحقی است که اگر به جای گشودن بازارها برای ورود کالاهای مصرفی، دلارهای نفتی موجود به طور مشخصتر صرف واردات کالاهای سرمایهای برای بهسازی و تجدید ساختار کارخانههای ایران و برای افزودن بر توان تولیدی در اقتصاد ایران میشد، آیا در همین وضعیت فعلیمان بودیم؟ جوابش را نمیدانم.
۲) بیماری ایرانی!
ولی از سوی دیگر، میخواهم بگویم که هرچه که مختصات بیماری هلندی باشد، به گمان من، ما یک «بیماری ایرانی» هم داریم. یکی از پیآمدهایش هم این است که به عنوان مثال، اوضاع موجود درایران را تنها با تکیه برمبانی علم اقتصاد نمیتوان توضیح داد. چون اقتصاد ـ مستقل از این که به کدام مکتب اقتصادی باور داریم ـ برای خودش حساب و کتاب دارد ولی بیتعارف، خیلی چیزها در اقتصاد ایران بیحساب و کتاب است. حرف بیسند نزنم. رییس سازمان خصوصیسازی معتقد است که «بخش خصوصی در کشور ما عمدتاً یک بخش توزیعی است که خود را بهندرت درگیر تولید میکند، ازاین رو به جای افزایش سهمش از اقتصاد بیشتر به دنبال افزایش سوددهی است». بگویم و بگذرم آن چه که درفرایند توزیع به دست می آید، «سود» به معنای متعارف اقتصادی آن نیست بلکه «رانت» است. و بعد ادامه میدهد که همین بخش، بهواقع «دنبال گوشت لخم بدون استخوان مجانی میگردد و انتظار دارد از ابتدا از فعالیتهای اقتصادی خود سود زیادی ببرد»[i] که اگر بخواهم سرودُم ادعاهای رییس سازمان خصوصیسازی را جمع کنم ایشان بهواقع، میفرمایند که بخش خصوصی ایران نهفقط رانت خوار است بلکه خطرپذیر هم نیست و با تولید هم میانه ندارد. خب، حالا مجسم کنید که همین اداره قرار است شرایط را برای واگذاری ۸۰% از اموال دولتی به همین بخش تنبل و رانت خوار که دغدغهی تولید هم ندارد، آماده نماید!
بهطور کلی باید گفت که وضعیت اقتصادی ایران به واقع خرابتر از آن است که بتوان در یک نوشتهی کوتاه به آن پرداخت. تازه چنین کاری از آدم پرتافتادهای چون من هم بر نمیآید. ولی بد نیست اشاره کنم که حتما خواندهاید[ii] که دادستان کل کشور در نامهی شدیداللحنی به ریاست جمهوری نسبت به «واردات بیرویهی اسباببازی» به کشور هشدار داد. به طور مشخص، نگرانی آقای دری نجفآبادی به واردات «باربی، بتمن، اسپایدر من، و هری پاتر...» معطوف شده است. البته خبر ندارم که دولت قرار شد چه بکند ولی جالب این که به روال همیشگی از «هجمه» سخن میگوید و به قول ایشان از «معاوضهکردن سرمایهی ملی کشور با کالاهای بنجل وارداتی، تشریفاتی» که اتفاقاً ضرورتاً ادعاهای نادرستی نیستند. ولی سوال این است که این آقای دری نجف آبادی تا به حال کجا تشریف داشتند و چرا تاکنون دربارهی این اقتصاد اللهبختکی ما به کسی هشدار ندادهاند!
آیا ایشان از وضعیتی که در بازار شکر[iii] پیش آمده بود، خبر نداشتند؟ «تولید سالانهی شکر حدود ۲/۱ میلیون تن و مصرف آن نزدیک به ۷/۱ میلیون تن است و به همین دلیل سالانه حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تن شکر وارد کشور میشود اما با واردات بیرویهی شکر طی دو سال گذشته، عملاً حدود ۳ میلیون تن شکر وارد کشور شده است.» البته از منابع دیگر خبر داریم که میزان واردات به واقع بین ۶ تا ۱۰ میلیون تن بود به جای ۵۰۰ هزار تنی که کمبود وجود داشت. آیا چنین کاری معاوضهی سرمایه ملی با آنچه که مورد نیاز نیست، نبود و آیا این حجم از واردات را با حساب و کتاب اقتصادی متعارف میتوان توضیح داد؟ من گمان نمیکنم.
آیا ایشان از افزایش واردات اتوموبیلهای گرانقیمت خبر ندارند؟ آیا از آنچه که برصنایع چای میگذرد بیخبرند؟[iv] «اتحادیهی کارخانجات چایسازی در نامهای به رییس بازرسی ویژهی نهاد ریاست جمهوری با اشاره به ورشکستگی و تعطیلی کارخانجات چایسازی آورده است: هم اکنون حدود ۱۰۰ هزار تن چای درانبار بخش خصوصی باقی مانده و بیش از ۹۰ واحد چایسازی تعطیل شده و یا صاحبان آنان بدهکار هستند». حالا که دارم از ورشکستگی میگویم پس این خبر را هم بخوانید که «امسال ۱۴۰ شرکت نوشابهسازی به علت عوارض بالا از جمله ۱۰ درصد عوارض بالای دولت ورشکست شدهاند»[v].
راستی آیا جناب دری نجف آبادی از واردات بیرویهی برنج که وبال گردن شالیکاران ایرانی شده بود خبر نداشتند؟ آیا خبر ندارند که «بهرغم تاکید بر نیاز به واردات حدود ۳۰۰ هزار تن برنج در سالجاری اما تاکنون حدود ۷۰۰ هزار تن برنج وارد شده که از این میزان تنها۱۵۰ هزار تن آن بهصورت رسمیوارد شده است[vi]. در حال حاضر در بندرعباس در مقابل ورود رسمی یک لنج حامل برنج حدود سه تا چهار لنج به صورت غیررسمی وارد میشود. به گفتهی مسئولان این در حالی است که هنوز در انبارهای کشور برنج سال گذشته نیز موجود است»
اگر به واقع نگران سوزاندن سرمایههای ملی هستند، سری به اینجا بزنند از نابودی صنایع داروسازی باخبر خواهند شد[vii] .
و اما از صنایع پوشاک، این هم خبری که ظاهرا مورد توجه آقای دری نجف آبادی قرار نگرفته است: «واردات بیرویهی کالاهای چینی و قاچاق پارچه سبب ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی شده است به نحوی که آنان تنها با ۲۰ درصد توان تولیدی خود کار میکنند.»[viii]
حالا که به این شواهد اشاره کردهام یادآوری کنم که آقای رییسجمهور در شرایطی از واردات بهعنوان تنها ابزار کنترل بازار سخن می گویند که وزیر بازرگانی اش از« خالی بودن ۳۰ تا ۳۵ درصد از ظرفیت های تولیدی کشور»[ix] خبر میدهد. پرسشی که ظاهراً به ذهن آقای رییسجمهور هم خطور نمیکند، این که، چه برنامهای برای استفاده از این ظرفیت عاطل تولیدی دارند؟ آیا دلیل عاطل ماندن آن را میدانند؟ و یا برای کاستن از میزان ظرفیت عاطلمانده، چه برنامهای دارند؟ نکتهی بعدی ـ که من از آن بی خبرم ـ این که آیا این ظرفیت مازاد تولیدی دربخش دولتی است و یا در بخش خصوصی؟
البته در عرصههای دیگر خبر داریم که با تداوم همین سیاست - «واردات به عنوان تنها ابزار کنترل قیمتها» - دربخش های مختلف اقتصاد ورشکستگی و کاهش توان تولیدی هم داشتهایم. نمونه بدهم، عضو کمیسیون کشاورزی گزارش میدهد که «در سالهای اخیر با واردات بیرویه و غیرمجاز چای از خارج کشور، از ۲۰۰ کارخانهی چای فعلی تنها ۱۰۰ مورد فعال است و حدود ۴۰ کارخانه دیگر نیز نیمهفعال و بقیه غیرفعال شده است. در خصوص میزان تولید هم میدانیم که «تولید حدود ۷۰ هزار تنی سالانه به نصف تقلیل یافته»[x].
همین روایت است دربارهی برنج «چند سال گذشته ۷۰ درصد مصرف داخلی توسط تولیدکنندگان داخلی تولید میشد، اما متاسفانه هماکنون با واردات بی رویه و غیر مجاز، تولید این محصول استراتژیک دچار مشکل شده است».
درخصوص برنج، به قرار گزارشهایی که دراینترنت خواندهایم، وضعیت اندکی زیادی خراب است. از طریق نمایندهی رشت در مجلس خبر داریم که «عمدهی واردات برنج در ۵ ماه آخر سال صورت میگیرد، [ولی] طبق آمار گمرک در ۷ ماه اول سال جاری ۹/۵۶۴ هزار تن برنج خارجی وارد کشور شده است که این رقم ۲ تا ۳ برابر نیاز داخلی به واردات برنج خارجی است»[xi]. اگر در ۷ماه اول سال که واردات برنج زیاد نیست، میزاناش ۲ یا ۳ برابر نیازداخلی به واردات برنج باشد، تکلیفاش در ۵ ماه باقی مانده که واردات سیر صعودی میگیرد روشن است.
به گفتهی دبیر انجمن برنج ایران، «براساس آمار رسمی گمرک در ۱۱ ماه سال ۸۵ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج خارجی وارد کشور شده است. این سه برابر ۴۰۰ هزار تن برنج است که وزارت کشاورزی برای نیاز داخلی اعلام کرده بود[xii]».
دبیر انجمن برنج ایران ادامه میدهد: «نظر وزارت بازرگانی این است که چون برنج داخلی گران است برنج خارجی باید وارد شود. در این میان وزارت بازرگانی که جزئی از دولت است به این نمیاندیشد که دلیل گرانی برنج ایرانی چیست. آیا این وزارتخانه نباید با هماهنگی با وزارت کشاورزی عوامل گرانی تولید را برطرف کند؟ بههرحال، وزارت بازرگانی به جای چارهاندیشی و کمک برای حذف موانع تولید گران برنج داخلی به واردات بیرویه برای مقابله با گرانی میپردازد!». سوال اساسی اما این است که «آیا واقعا برنج وارداتی ارزان به دست مردم میرسد» که بتوان آن را سیاستی برای مقابله با گرانی برنج داخلی به حساب آورد؟
درجای دیگر از همین دبیر انجمن برنج میخوانیم که «اخیراً معاون برنامهریزی وزارت جهاد کشاورزی در یک مصاحبه اعلام کرده است که حداکثر نیاز داخلی ایران به برنج وارداتی ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تن است در حالی که براساس آمار رسمی گمرک جمهوری اسلامی تا بهمن سال ۸۵ حداقل یک میلیون تن برنج خارجی وارد کشور شده است، این میزان واردات با احتساب واردات برنج تا پایان این سال آماری در حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن شد[xiii] ».
و باز نکتهای که روشن نمیشود این که چه مقامی اجازه داده است تا ۳ برابر نیاز داخلی برنج وارد شود؟
البته در برخورد به این وضعیت، شماری از وزرا نیز برای عقب نماندن از قافله، به قول آقای ربیس جمهور «آمارهای کذب» میدهند. برای مثال، وزیر جهاد و کشاورزی اعلام میکند که واردات برنج در سال ۱۳۸۷ به صفر خواهد رسید. ولی دبیر انجمن برنج، در واکنش به این ادعا میگوید، «متأسفانه اخیرا وزرای بازرگانی پاکستان و تایلند از فروش یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن دیگر برنج در سال ۸۶ به ایران خبر دادهاند که البته کسی نیز آن را تکذیب نکرده است. با این وجود چه اتفاقی باید رخ دهد تا ایران (به گفته وزیر کشاورزی) در سال ۸۷ واردات برنج نداشته باشد». البته مشکل فقط واردات اقلام غذایی نیست. با همهی واگذاریهایی که در بخش فولاد انجام دادهاند و حتی به فروش فولاد مبارکه هم برآمده اند که موفق نبود، ولی، می دانیم که «صادرات فولاد چین به ایران طی هفتماههی سال جاری میلادی ۲۲ برابر افزایش یافته است»[xiv].
و اما، در دو سال گذشته، در بین آمارهای ارایه شده، واردات شکر بیش از سایر اقلام نظرها را به خود جلب میکند. طبق جداول تدوین شده از سوی گمرک، جمع کل شکر وارداتی به کشور در سال ۸۴، ۷۰۷ هزار و ۱۱۴ تن اعلام شده در حالی که واردات همین محصول در سال پس از آن ـ در ۱۳۸۵ ـ و تنها در عرض یک سال به دو میلیون و ۵۲۶ هزار و ۲۴۹ تن رسیده است. با توجه به این که ۷۰ درصد نیاز کشور به شکر در کارخانه ها و از محصولات چغندر قند و نیشکر داخلی تامین میشود برای جبران کسری تولید سالانه به واردات، ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار تن شکر خارجی نیاز است، در صورتی که حدود پنج برابر ـ یعنی بیش از ۲.۵ میلیون تن ـ نیاز بازار به شکر خارجی در سال ۸۵ وارد کشور شده است. گفتنی است که یکی از عمدهترین عوامل افزایش واردات شکر، کاهش چشمگیر تعرفهی واردات آن بود که از ۱۳۰% به صفر درصد کاهش یافت. در همین شرایط، خبر داریم که معاون وزیر بازرگانی اعلام کرد که شکر کارخانجات داخلی را خریداری نخواهد کرد. وی گفت: «اگر دولت شکر کارخانجات را خریداری کند آن گاه پرداخت مابهالتفاوت معنا نمییابد».دبیر انجمن صنفی کارخانجات تولید قند و شکر تاکید کرد: «تداوم واردات قند و شکر با تعرفهی صفر درصد و عدم تجدید نظر در این تعرفه ورشکستگی صنعت داخلی را در سال جاری به همراه خواهد داشت»[xv].
به گزارش خبرگزاری صنایع غذایی «بهمن داناییفر» در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس اظهار داشت[xvi]: وزیر صنایع و معادن اخیراً عنوان کردهاند تولید شکر داخلی پاسخگوی نیازهای موجود نیست و باید اقدام به واردات کنیم. وی این اظهارنظر را نامفهوم خواند و با اشاره به واردات غیرمتعارف شکر در سال گذشته و تلنبار شدن شکرهای تولید داخلی در انبارها گفت: کارخانجات داخلی سالانه حدود ۱.۴ میلیون تن شکر تولید میکنند اما نیاز بازارهای داخلی ۱.۹ میلیون تن است. «دانایی» افزود: بنابراین برای تامین نیازهای موجود باید سالانه ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار تن شکر وارد کشور شود. وی در عین حال تصریح کرد: متاسفانه آخرین آمارهای گمرک نشان میدهد سال گذشته ۲ میلیون و ۴۶۵ هزار تن شکر وارد کشور شده است و این رقم معادل ۴ برابر نیاز کشور به واردات شکر است. دبیر انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر تاکید کرد: این بدان معناست که نیاز چهار سال کشور به شکر وارداتی یکباره وارد شده است و با توجه به این که نیاز داخلی ۱.۹ میلیون تن است، یعنی، مستقل از تولیدات داخلی، ۵۰۰ هزار تن بیش از کل نیاز یک سال را وارد کردهایم. وی ادامه داد: نتیجه این رویه راکدماندن شکر تولید داخل در انبارها و مواجه شدن کارخانههای قند و شکر با چالشی شدید بوده است. «دانایی فر» گفت: در حال حاضر در صنعت شکر انتظار بحران میرود، زیرا نقدینگی کارخانجات در انبارها بلوکه شده است، بخش عمدهای از پول چغندرکاران پرداخت نشده و از سوی دیگر زمان سررسید تسهیلات بانکی که واحدهای تولیدی دریافت کرده بودند، فرا رسیده است. دبیر انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر اضافه کرد: انجمن مشکلات خود را به تمام سازمانها و وزارتخانهها اعم از وزارت کشور، وزارت صنایع، وزارت بازرگانی، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت کار، تمامی معاونان رییسجمهور، معاون اول و حتی خود ایشان منعکس کرده است اما تا به حال این اقدامات نتیجهای در بر نداشته و واردات کماکان ادامه دارد. «دانایی» در پاسخ به این پرسش که وارد کنندگان شکر چه مراکزی هستند، گفت: واردات حدود ۱.۴ میلیون تن شکر توسط بخش خصوصی و بیش از یک میلیون تن نیز توسط دولت انجام شده است. وی واردات شکر توسط بخش خصوصی با تعرفهی صفر و سود بازرگانی ۴ درصد را برای این بخش سودآور عنوان کرد و افزود: قیمت تمامشدهی تولید در بازارهای جهانی همیشه پایینتر از کشورهای تولیدکننده است. «دانایی» گفت: هماکنون قیمت تمامشدهی شکر در اروپا برای هر تن ۸۰۰ دلار است اما این محصول با قیمت حدود ۴۰۰ دلار در بازارهای بینالمللی عرضه شده و صنایع داخلی این شرکتها را به چالش میکشد. وی تاکید کرد: تورم ۱۵ درصد و نرخ تسهیلات دو رقمی سبب میشود تولید محصولات داخلی قابل رقابت با انواع خارجی نباشند، بنابراین باید با ابزار تعرفه واردات کنترل شده و از نابودی صنعت داخلی جلوگیری شود. وی تصریح کرد: اگر صنعت داخلی از بین برود و کشورهای دیگر بدانند ما به محصول آنها وابستگی کامل داریم، دیگر کالای مورد نیاز را با قیمتهای فعلی در اختیارمان قرار نخواهند داد. «دانایی» خاطرنشان کرد: متاسفانه علیرغم جلسات متعددی که برگزار شده است تصمیمی درباره تعرفه واردات شکر گرفته نشده و کماکان نیز واردات شکر ادامه دارد. دبیر انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر افزود: اگر حجم واردات شکر امسال کاهش یابد نه به دلیل انجام اقدامات عملی که به دلیل اشباع بازارهای داخلی است. وی با بیان اینکه تعداد واردکنندگان شکر در کشور انگشت شمار هستند، افزود: سود سرشار واردات این محصول تنها به جیب چند نفر میرود. «دانایی» گفت: تعرفه واردات شکر هماکنون چهار درصد است که در اصل این ۴ درصد مربوط به قانون تجمیع عوارض بوده و حقوق ورودی شکر صفر است. وی اضافه کرد: این در حالی است که اروپاییان ۱۶۴ درصد تعرفه برای واردات شکر تعیین کردهاند و کشور همجوار ایران ترکیه ۱۳۸ درصد تعرفه برای واردات شکر مقرر کرده است. وی گفت: تعرفهی واردات شکر در ایران باید افزایش یابد زیرا در غیر این صورت امسال سال پایانی عمر صنعت شکر خواهد بود. «دانایی» یادآور شد: شورای اقتصاد طی دو جلسه خود اعلام کرده بود تعرفهی واردات باید به نحوی تعیین شود که قیمت شکر وارداتی و محصول داخلی یکسان شود اما هیچ اقدامی صورت نگرفته است. دبیر انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر دربارهی کیفیت شکر وارداتی، توضیح داد: شکرهای وارداتی عمدتاً به شکل خام هستند. زیرا هزینه انرژی و دستمزد در خارج از ایران بالاتر است و برای تولیدکنندگان خارجی به صرفه نیست که شکر سفید را صادر کنند. و باز نکته ای که روشن ناشده باقی میماند، این است که اگر در ایران با اقتصادی مافیایی روبرو نیستیم چگونه است که شکری را که به گفتهی رییس دولت کیلویی ۳۰۰ تومان وارد میشود ، به قیمت ۹۰۰ تومان هر کیلو عرضه میکنند؟ اگر کمبود وجود داشت میتوانستیم زیادی تقاضا یا کمبود عرضه را مسبب چنین قیمت بالایی بدانیم ولی درشرایط انبارشدن شکر داخلی، و واردات بیرویهای که تصویر مختصری از آن را به دست داده ام دیگر تردیدی وجود ندارد که «مافیای شکر» که باز به گفته دانایی «انگشت شمار» هستند از کیسهی مردم، جیبهای گشادشان را پر می کنند. سوال این است که با آن همه شعارهای جذاب در باره برخورد به « مافیا»، آقای رییسجمهور در این خصوص چه کردهاند و کارنامهشان چیست؟ درهمین زمینه، رییسجمهور شکوه میکند که «همین رسانهها در خبری تیتر زدند که دولت با واردات بیرویه در حال کنترل بازار است» و این در حالی است که خودش در این «گزارش» می گوید،«تنها ابزار دولت در داخل کشور برای جلوگیری از افزایش بیرویهی قیمتها واردات است» و تاکید می کند که « این تنها ابزار ماست». در این صورت، نمیدانم شکوهشان از رسانهها دیگر چیست که همین را گزارش کردهاند! از آن گذشته، مگر یک میلیون تن شکر بهوسیلهی دولت ایشان وارد نشده است. اگر هدف ایشان از این حجم واردات ـ که برابر نیاز دوسالهی بازار داخلی است ـ کنترل بازار نبوده است، پس چرا دست به واردات زدهاند؟ و بعد شکوه میکند که «زمانی که کالایی را وارد میکنیم برخیها فریاد میزنند که تولید نابود شد».
من فکر میکنم آقای رییسجمهور در این جا دارد جر می زند. یعنی همه چیز را دارد با همه چیز قاطی میکند تا مسئولیت خود ودولت اش را دراین وضعیت نابسامانتری که بر اقتصاد کشورحاکم شده است، نپذیرد. برای این که این نکته ام روشن شود اجازه بدهید همین داستان قند و شکر را اندکی بیشتر پیگیری کنیم. همین جا بگویم و بگذرم که استفاده از واردات برای تنظیم بازار یک چیز است و رها کردن همهچیز به کیسههای گشاد دلالان و مافیای اقتصادی موجود درایران یک چیز دیگر. یعنی وقتی، استفاده از واردات به صورت دادن چک سفیدی به دلالان درمی آید، تولید داخلی از بین میرود. حرف مرا قبول نکنید، به این آمارها دقت کنید:
به دلیلی که برای من روشن نیست، درابتدای سال ۱۳۸۵، تعرفه ۱۳۰-۱۵۰ درصدی واردات شکر به ۴ درصد برای شکر خام و ۱۰ درصد برای شکرسفید تغییرکرد .البته پیشتر از قول کسی دیگر خوانده بودیم که تعرفه به صفر درصد کاهش یافت، با این همه بنگرید به آمارهای واردات شکر به ایران و توجه داشته باشید که کمبودی که دربازارهای ایران وجود دارد سالی ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تن است.
▪ واردات شکربه ایران
ـ ۱۳۸۲- ۲۱۶هزارتن
ـ ۱۳۸۳- ۲۰۳ هزارتن
ـ ۱۳۸۴- ۷۰۷هزارتن
ـ ۱۳۸۵- ۲۴۸۱هزارتن
ـ ۱۳۸۶- ۹۳۵هزارتن ( برای ۷ ماه اول سال)
توجه داشته باشید که حتی با انبار کردن نزدیک به ۲.۵ میلیون تن شکر در بازاری که در آن فقط برای یکپنجم آن کمبود وجود دارد، در سال بعد حتی دو برابر همین میزان کمبود شکر وارد شده است. آدم لازم نیست اقتصاد بداند تا نتیجه بگیرد که این وضعیت بلبشو، کارخانجات قند و شکر را با رکود و در نهایت مشکل نقدینگی روبرو میسازد و به گفتهی یکی از دستاندرکاران این صنعت در ایران، «از این رو بخشی از تعهدات کارخانجات به کشاورزان برآورده نشد. این مسئله بر کار کشاورزان و تولید چغندر در سال جاری تاثیر گذاشت و میزان تولید را ۲میلیون ۴۰۰ هزار تن کاهش داد». البته مشکل فقط به تولید چغندرقند و شکر محدود نمیشود بلکه کاهش تولید چغندر «موجب کاهش خوراک دام شده و مسئلهی مهاجرت و اشتغال روستائیان را نیز تحت شعاع قرار میدهد» به گفتهی دبیر انجمن صنفی کارخانههای قند وشکر «طی دو سال گذشته به اندازهی نیاز کشور تا سال ۸۸ شکر وارد شده است» و از جمله پیآمدهایش این است که «معیشت ۸۵ هزار فعال کارخانجات، ۸۵ هزار کشاورز، و حدود ۳۰۰ هزار فعال در بخشهای مختلف و جانبی این صنعت را تحت شعاع قرار داده است»[xvii].
بر اساس برآوردهای رسمی نیاز کشور به شکر سالانه ۲ میلیون تن است واما ۱.۴ تا ۱.۵ میلیون تن در داخل تولید میشود و اگر حساب و کتابی در کار باشد، باید فقط به میزان کمبود، شکر وارد کرد ولی به شیوهای که عمل کردهاند نتیجه این شده است که «اکنون ۷۵۰ هزار تن شکر تنها بر روی دست کارخانجات و در انبارها باقی مانده است» از سوی دیگر، «با توجه به حجم بسیار بالای واردات شکر، ایران تا چند سال از واردات این محصول بینیاز شده است» با این وصف مشاهده می کنیم که واردات ۷ ماه اول سال ۱۳۸۶ هم چنان دو برابر میزان کمبود سالانهی شکر درایران است. ظاهرا آن چنان تب واردات شکر همه جا را گرفته است که « شرکتهای نفتی و گونیبافی هم در این مدت به واردات شکر رو آوردهاند!؟» با توجه به این وضعیت، اگر قیمت شکر را همان قیمت دولتی ۵۶۰ تومان در هر کیلو فرض کنیم در حال حاضر ۷۵۰ هزار تن شکر انبار شده در کارخانجات معادل ۴۲۰ میلیارد تومان ارزش دارد. یعنی ۴۲۰ میلیارد تومان از نقدینگی این کارخانهها انبار شده و از چرخهی اقتصادی خارج شده است. روشن است که در این وضعیت، شکر انباشت شده در انبارها که نقد نمیشود مانع از پرداخت تعهدات کارخانهها به کشاورزان میشود و از سوی دیگر باز پرداخت وام و تسهیلات به بانکها را دشوار تر میکند و با توجه به این که بانک ها، برای دیرکرد جریمه هم دریافت میکنند، میتوان به ظن قاطع گفت که همهی شواهد ناشی از بحران مالی خیلی اساسی و جدی در صنعت تولید قند و شکر خود را نشان میدهد. یکی از وکلای مجلس میگوید[xviii] براساس آمار و ارقام گزارش شده همه ساله توسط ۳۹ کارخانهی قند و شکر که ۳۲ کارخانه از چغندر و هفت کارخانه از نیشکر شکر استحصال میکنند به میزان یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن شکر تولید میشود و نیاز کشور با توجه به آمار اعلامی از سوی دستگاههای مختلف حدود ۹/۱ تا دو میلیون تن است. بنابراین گزارش شکر مورد نیاز برای واردات در حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تن خواهد بود؛ اما میبینیم که با واردات ۵/۳ میلیون تن شکر رقمی بیش از پنج برابر نیاز به کشور شکر وارد شده است که از این میزان یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن توسط دولت و دو میلیون و ۳۰۰ هزار تن توسط بخش خصوصی صورت گرفته است[xix]. اگرچه دولت نیمی از شکر انبارشده در کارخانه ها را از آنها خریداری کرده است ولی با این بقیه محصول، راکد مانده یا به ضرر فروخته شده و درنهایت این که تسویهحساب مناسبی با چغندرکاران صورت نگرفته است. تعجبی ندارد که در دنبالهی خبر میخوانیم که «قراردادهای کشت چغندر قند از ۲۱۰ هزار هکتار در سال ۸۵ به ۱۴۹ هزار هکتار در سال ۸۶ و کشت انجام شده از ۱۹۶ هزار هکتار در سال ۸۵ به ۱۴۰ هزار هکتار در سال ۸۶ کاهش داشته باشد. همچنین تولید چغندر هم از ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار تن به حدود چهار میلیون تن کاهش خواهد داشت و این یعنی ۳۰ درصد کاهش نسبت به سال قبل». همین وکیل از کاهش چشمگیر تعداد چغندرکاران، از ۸۶ هزار تن به ۶۴ هزار نفر، یعنی کاهشی معادل ۲۶% خبرداده و افزود که اگر این موضوع بهسرعت حل نشود، کشت چغندر در یکی دو سال آینده از بین خواهد رفت و «سرنوشت صنعت قند با بیش از ۱۷۰ هزار نفر کارگر و کشاورز شاغل با خطر نیستی مواجه خواهد شد». درهمین راستا، خبر داریم، که کارخانهی شکر کشت و صنعت مغان از اول مهر ماه تاکنون بیش از ۲۶ هزار تن شکر تولید کرده که متاسفانه تماماً در انبارها راکد مانده و کارخانه را از اعمال هر گونه هزینههای جاری اعم از تسویهحساب با کشاورزان و دستمزد کارکنان در تنگنا قرار داده است و این بیم وجود دارد که ادامه این روند معضلات اجتماعی و امنیتی را در منطقه به وجود آورد. آن چه که در این جا جالب است این که به گفتهی مدیرکل صنایع غیر فلزی وزارت صنایع و معادن، از تولیدات داخلی شکر سال قبل ۲۸۶ هزار تن در انبارها مانده و فروش نرفته است با این همه از اول فروردین ۸۵ تا ۳۰ مهر ۸۶، سه میلیون و ۴۱۶ هزارتن شکر وارد کشور شده است ـ اگر میزان کمبود سالانه را ۵۰۰ هزار تن در نظر بگیریم، یعنی به اندازهی نیاز ۷ ساله کشورشکر وارد شده است و تازه بعضی از مسئولان محترم هم چنان کاسه وکوزه را برسر روزنامهنگاران می شکنند که تیتر فلان و بهمان زده اند[xx]!
اشتباه خواهد بود اگر گمان کنیم که این سیاست مخرب دولت که نتیجهاش چیزی به غیر از نابودی صنایع داخلی ایران نخواهد بود، فقط به واردات بیرویهی شکر محدود میشود.
تا اینجا از واردات بیرویهی شکر گفتم. حالا اجازه بدهید توجه شما را به چند مورد دیگر هم جلب بکنم. واقعاً شانس آوردهایم که فلات قارهی ایران «نفت» دارد و ما هم میتوانیم این اقتصاد «تنبل» و «تنپرورمان» را فعلاً اداره کنیم.
واردات برنج، هم از قرار ۸۰۰ هزار تن بیش از تکلیفی است که دولت مشخص کرده است. خبرداریم که واردات برنج در سال ۱۳۸۵ به نسبت سال ۱۳۸۴، نزدیک به ۱۷۰ هزارتن افزایش یافته است. واردات پنبه نیز درطول همین مدت، ده هزار تن بیشتر شده است. اگرچه وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده است که «در تولید گوشت خودکفا هستیم و واردات گوشت انجام نمیشود» ولی از آمارها خبر داریم که در سال ۸۵ به نسبت سال ۸۴، واردات گوشت قرمز بیش از سه برابر افزایش داشته به بیش از ۵۲ هزار و ۵۰۵ تن رسید. اگرچه در سال ۱۳۸۴ واردات گوشت مرغ نداشتیم، ولی در سال ۱۳۸۵، واردات گوشت مرغ نیز از سرگرفته شد. اگرچه ایران از نظر شرایط اقلیمی، میتواند به صورت یک صادرکنندهی عمده میوه و خشکبار در بیابد، ولی کل واردات میوه و خشکبار در ۱۳۸۴ بیش از ۵۷۵هزار تن و درسال ۱۳۸۵، نیز با ۱۸% افزایش به ۶۷۸ هزار و ۳۲۹ تن رسید. واردات چای در ۱۳۸۵ به نسبت سال ۱۳۸۴ اندکی کاهش یافت و از ۳۲۵۷۹ تن به ۳۲۱۵۰ تن رسید. آنچه دربارهی این واردات بیرویه اهمیت دارد، پیآمدهایش بر روی تولیدات داخلی است. نمونهاش را پیشتر دربارهی تولید چغندر به دست دادهام.
یکی از مسایلی که به گمان من نگرانکننده است، این است که در محدودهی تجارت خارجی ایران، برخلاف ادعاهایی که میشود، همراه با افزایش بهای نفت، درآمدهای ایران از نفت افزایش یافته ولی، صادرات غیرنفتی ایران ـ منظورم صادرات بهواقع غیر نفتی ایران است نه آنچه که با اندکی تقلب صادرات غیرنفتی نام گرفته است ـ سیر تنزلی داشته است. در همین زمینه، خبر داریم که چندی پیش آقای جهرمی وزیر کار و امور اجتماعی در سیزدهمین همایش توسعه صادرات غیرنفتی در تبریز از روند صادرات غیرنفتی و نبود استراتژی توسعهی آن انتقاد کرده و گفت: «بیش از ۸۰ درصداز ۱۶ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی را قبول ندارم چرا که این میزان به صادرات مواد خام و پتروشیمی تعلق دارد که در سایر کشورها با ارزش افزودهی ۲۰۰ برابر صادر میشود»[xxi]. آگرادعای آقای وزیر را بپذیریم، میزان صادرات غیرنفتی واقعی ایران به واقع، ۳.۲ میلیارددلار بود نه ۱۶ میلیارددلاری که دولت اعلام کرده بود. در همین زمینه، میخوانیم که طبق بخشنامه گمرک از ابتدای سال ۸۰ براساس جلسات شورای عالی صادرات و تبصره ۲۹ قانون بودجه سال ۸۰ به منظور یکنواختکردن فعالیتهای آماری ثبت آمار، صادرات تمامی فرآورده های نفتی بهاستثنای نفت خام، گاز طبیعی، نفت کوره، نفت سفید، نفت گاز، نفت و میعانات گازی که توسط شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی گاز ایران صادر و تابع مقررات خاص خود است جزو آمار صادرات غیرنفتی ثبت میشود. براساس بخشنامهی فوق، میعانات گازی نباید در میزان صادرات غیرنفتی به ثبت برسد اما در حال حاضر میعانات گازی در این آمار لحاظ شده و بخش اعظمی از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده است.
دراین شرایط، وقتی صنعت قند و شکر و یا منسوجات و یا کفش نابود میشود، و یا صنایع دیگری درمعرض نابودی قرار می گیرد[xxii]، علت اش به گمان من فقط این نیست که دلارهای نفتی داریم بلکه علت اساسیتر احتمالاً این است که فساد مالی ـ به شکل و شیوههای مختلف ـ درایران نه فقط همهجاگیر که مزمن هم شده است. بهعلاوه، سیاستپردازی اقتصادی برمبنای علمی و براساس گواه و شاهد انجام نمیگیرد. چه در میان مردم و چه در میان دولتیها، یک مشکل اساسی دیگر هم داریم و آن این که «ذهنیت اقتصادی»شان هنوز از عصر و زمانهی «مرکانتیلیستها» اینسوتر نیامده است. فعالیت اصلی درحوزهی توزیع صورت میگیرد و درشرایطی که تولید ناکافی است، شکافی که بین تولید و مصرف وجود دارد، با واردات پر میشود. تازمانی که در کنار هر برنامهریزی دیگر، به این وجوه نپردازیم و مشکلات موجود برسرگسترش تولید را حذف نکنیم و به طور بسیار جدی و منظم مشوق تولید ارزش و ارزش افزوده نباشیم، فکر نمی کنم، وضع تغییر زیادی بکند. بدون مبارزهی خیلی جدی و موثر و قانونمندانه برعلیه فساد اقتصادی که متاسفانه بسیار هم گسترده است، کارمان به سامان نمیرسد بلکه بهخصوص، در این جو بحرانزدهای که براقتصاد جهان حاکم است، با مخاطرات غیرقابل پیشبینی و مصیبتبار روبرو خواهیم شد. به عبارت دیگر، من فکر می کنم به جای این که برای فهمیدن «بیماری هلندی» فسفر بسوزانیم، بهتر است، به این « بیماری ایرانی» با جدیت بیشتری برخورد کنیم.
احمد سیف
* بخش نخست این مقاله ابتدا در وبلاگ نویسنده در نشانی ذیل منتشر شد
niaak.blogspot.com
[i] http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۱۴۱۴۰۰
[ii] http://www.tiknews.net/display/?ID=۵۹۴۷۶
[iii] http://www.aftabnews.ir/vdcdj۵۰ytj۰j۹.html
[iv] http://www.aftabnews.ir/vdchm۶n۲۳inv-.html
[v] http://www.aftabnews.ir/vdcds۵۰ytn۰f۵.html
[vi] http://www.aftabnews.ir/vdcgtu۹akn۹xx.html
[vii] http://www.aftabnews.ir/vdcba۰brhabza.htm
[viii] http://www.aftabnews.ir/vdci۳yat۱vazy.html
[ix] http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&NewsID=۶۰۸۸۱۹
[x] http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&NewsID=۶۰۶۶۷۸
[xi] http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=۸۶۰۹۰۶۰۴۱۶
[xii] http://www.aftabnews.ir/vdcbwsbrh۹bz۰.html
[xiii] http://www.aftabnews.ir/vdcizzat۱pazq.html
[xiv] http://www.aftabnews.ir/vdcexx۸jho۸fp.html
[xv] http://www.yahiaie.com/article-print-۲۹.html
[xvi] http://www.iranfoodnews.com/news/details.php?EType=news&id=۸۴۹۳
[xvii] http://www.iranfoodnews.com/news/details.php?EType=news&id=۸۸
[xviii] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xix] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xx] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xxi] http://www.aftabnews.ir/vdcdnx۰ytk۰k۹.html
[xxii] بنگرید به سایت تابناک، ۱۸ آذر ۱۳۸۷ که از نابودی احتمالی صنایع فولاد گزارش کرده است.
* بخش نخست این مقاله ابتدا در وبلاگ نویسنده در نشانی ذیل منتشر شد
niaak.blogspot.com
[i] http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۱۴۱۴۰۰
[ii] http://www.tiknews.net/display/?ID=۵۹۴۷۶
[iii] http://www.aftabnews.ir/vdcdj۵۰ytj۰j۹.html
[iv] http://www.aftabnews.ir/vdchm۶n۲۳inv-.html
[v] http://www.aftabnews.ir/vdcds۵۰ytn۰f۵.html
[vi] http://www.aftabnews.ir/vdcgtu۹akn۹xx.html
[vii] http://www.aftabnews.ir/vdcba۰brhabza.htm
[viii] http://www.aftabnews.ir/vdci۳yat۱vazy.html
[ix] http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&NewsID=۶۰۸۸۱۹
[x] http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&NewsID=۶۰۶۶۷۸
[xi] http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=۸۶۰۹۰۶۰۴۱۶
[xii] http://www.aftabnews.ir/vdcbwsbrh۹bz۰.html
[xiii] http://www.aftabnews.ir/vdcizzat۱pazq.html
[xiv] http://www.aftabnews.ir/vdcexx۸jho۸fp.html
[xv] http://www.yahiaie.com/article-print-۲۹.html
[xvi] http://www.iranfoodnews.com/news/details.php?EType=news&id=۸۴۹۳
[xvii] http://www.iranfoodnews.com/news/details.php?EType=news&id=۸۸
[xviii] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xix] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xx] http://www.aftabnews.ir/vdccimq۲b۱q۴e.html
[xxi] http://www.aftabnews.ir/vdcdnx۰ytk۰k۹.html
[xxii] بنگرید به سایت تابناک، ۱۸ آذر ۱۳۸۷ که از نابودی احتمالی صنایع فولاد گزارش کرده است.
منبع : سایت تحلیلی البرز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی نیچروان بارزانی رهبر انقلاب حج عراق مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
شهرداری تهران تهران حجاب هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی شهرداری باران
خودرو ایران خودرو بازار خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت بورس
نمایشگاه کتاب سریال افعی تهران مسعود اسکویی زنان تئاتر محمدعلی علومی تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سریال کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره ناسا
رژیم غذایی بیمه کاهش وزن زیبایی چای دندانپزشکی فشار خون بیماران خاص سبزیجات