پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نوبت دموکرات‌ها است اما کدام دموکرات


نوبت دموکرات‌ها است اما کدام دموکرات
جنگ عراق و رکود اقتصادی راه کاخ سفید را برای دموکرات ها هموار کرده است
انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده که برگزاری دو دور مقدماتی و نهایی آن قریب یک سال به طول می‌انجامد به کارناوال بزرگی شباهت دارد که مانند سایر پدیده‌ها و اتفاقات این کشور که عنوان بزرگ‌ترین دموکراسی جهان را یدک می‌کشد، پرهیاهو و پرزرق و برق است. اما انتخابات اخیر، صرفنظر از هیاهو و زرق و برق معمول، ویژگی‌هایی دارد که آن را در تاریخ آمریکا بی‌مانند و بی‌سابقه می‌سازد و این بر جذابیت و جنجال این انتخابات افزوده است. این ویژگی‌ها یکی به تنوع کاندیداها مربوط می‌شود و دیگری به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حال حاضر ایالات متحده.
برای اولین بار در تاریخ ایالات متحده نام یک زن یعنی خانم هیلاری رودهام کلینتون و یک کاندیدای سیاهپوست به نام سناتور باراک حسین اوباما که آمریکایی- آفریقایی است در فهرست کاندیداهای حزب دموکرات به چشم می‌خورد که در عین حال چهره پیشرو و آوانگارد حزب دموکرات را نسبت به حزب رقیب نمایندگی می‌کند. حضور این دو کاندیدا در دور مقدماتی انتخابات ریاست‌جمهوری نه تنها گروه‌ها و لایه‌های متفاوت و متعدد اجتماعی از زنان گرفته تا جوانان و نخبگان و کارگران را فعالانه به کارزار انتخابات کشانده است، بلکه موجب شده است تا رای‌دهندگان برای انتخاب کاندیدایی ایده‌آل از میان دو رقیب منحصر به فرد، تعاریف تدقیق شده و ظریف‌تری از تقاضاها و خواسته‌هایشان ارائه دهند.
از طرف دیگر، مردم ایالات متحده در حالی به استقبال انتخابات رفتند که جامعه ایالات متحده به لحاظ سیاسی (در سطح بین‌الملل) اقتصادی و اجتماعی از اوج عزت به تنگنای حضیض فرو افتاده است، بسیاری از تحلیل‌گران شرایط امروز جامعه آمریکا را گواهی بر افول فرهنگ و تمدن آمریکا می‌دانند. خواه این تحلیل را بپذیریم و خواه آن را بدبینانه و ساده‌انگارانه بدانیم، این واقعیت که جامعه آمریکا جذابیت و پویایی آرمانی خود را به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و حتی دموکراتیک، حداقل در مقطع کنونی از دست داده است، انکارنکردنی است.
نقطه آغاز افول آمریکا در اقتصاد آن قرار دارد. بنا به آمار و ارقام، اقتصاد ایالات متحده در آستانه کسادی قرار دارد و با پیش‌بینی احتمال رشد اقتصادی ۸/۱درصد تا ۵/۲ در سال‌جاری امیدی به بهبود سریع این اقتصاد نمی‌رود. رییس‌جمهور بوش برای بهبود وضعیت اقتصادی طرح تقویت ۱۶۸میلیارد دلاری به تصویب رسانده است، اما مکررا کسادی اقتصادی آمریکا را انکار می‌کند، ولی مردم که با مشکلات محسوس و واقعی دست و پنجه نرم می‌کنند، بنزین و غذای گران می‌خرند و نمی‌توانند اقساط وام خود را پرداخت کنند، قول و اطمینان رییس‌جمهور را باور نمی‌کنند. بیکاری در حال افزایش است، هرچند نرخ بیکاری ۵درصد اعلام شده است اما نسبت آن در ایالات مختلف متفاوت است، برای مثال در میشیگان در اثر سیاست تعدیل نیروی کارخانجات بزرگ تولید خودرو، نرخ بیکاری ۱۴درصد است و نارضایتی شدیدی در مردم ایجاد کرده است. گفته می‌شود رای به مت رامنی در انتخابات مقدماتی در این ایالت، عموما واکنشی به مشکلات اقتصادی این ایالت بود. سیاست خارجی ایالات متحده هم در آستانه ورشکستگی قرار دارد. جورج بوش در طول هشت سال ریاست‌جمهوری خود دوبار، یکی به جنوب آسیا و افغانستان) و دیگری به خاورمیانه (عراق) به قصد درهم کوبیدن تروریسم «القاعده» لشکرکشی کرد و حاصل آن حکومت انتصابی حامد کرزای در افغانستان است که دایره نفوذ آن فقط محدود به یک‌سوم افغانستان می‌شود و دیگری وضعیت هرج و مرج و ناآرامی در عراق است که هر روز با انفجار بمبی جان ده‌ها نفر از شهروندان عراقی هبه دموکراسی آمریکایی می‌شود.
پاکستان نمونه دیگری از شکست سیاست‌های ایالات متحده در جنوب آسیا و طرح صلح میان فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها هنوز گره کور سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است. برای مردمی که سال‌ها خود را ناجی و پیام‌‌آور صلح و دموکراسی برای جهانیان تصور می‌کردند، انفجار انتحاری ۱۱ سپتامبر، حملات انتحاری در عراق و پاکستان و تنفر از جورج بوش در سطح جهان شخصیت و روح آمریکایی را به چالش کشیده است. نخبگان و تحصیل‌کردگان آمریکایی دلیل این نفرت که در سطح جهان پراکنده شده است، سیاست‌‌های مهاجمانه جورج بوش می‌داند که نه تنها امنیت لازم برای آمریکا به ارمغان نیاورده است، بلکه رادیکالیزم مذهبی را ترویج کرده است. به همین دلیل فضای حال حاضر جامعه آمریکا فضایی کاملا ضدجنگ است. از این رو محور بحث‌های انتخاباتی کاندیداها را به ترتیب اولویت‌های مردم؛ اقتصاد، جنگ، خدمات درمانی و مهم‌تر از همه «تغییر» شکل داده است که انتقال صریح و بی‌پرده‌ای از رفتار حاکمان دولت در واشنگتن را مطرح می‌کند. بدیهی است کاندیداهای دو حزب، این مسائل را به دو شیوه متفاوت طرح کنند اما آنچه این انتخابات را متفاوت از انواع گذشته آن می‌کند، رقابت داغ در میان دو کاندیدای خاص یعنی خانم کلینتون و باراک اوباما در فهرست حزب دموکرات است که فاصله‌ای به اندازه رقبای غیرحزبی میان آن دو ایجاد کرده است. سه چهره شاخص نامزدهای حزب دموکرات هیلاری رودهام کلینتون اولین زن کاندیدای ریاست‌جمهوری تاریخ آمریکا، سناتور باراک اوباما، اولین کاندیدای سیاهپوست تاریخ انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و جان ادواردز، کاندیدایی عادی و واجد شرایط بودند که آخری پس از برگزاری انتخابات مقدماتی در ایالت کارولینای شمالی ترجیح داد تا خود را از تنگنای مبارزه میان دو «اولین» انتخابات آمریکا خارج سازد و از ادامه رقابت انصراف دهد. هیلاری رودهام کلینتون، بانوی اول سابق ایالات متحده نخستین کاندیدای زن تاریخ انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا است.
وی که مانند اکثریت اعضای الیت سیاسی آمریکا دانش آموخته حقوق در دانشگاه گرییل است، نخستین بانوی اول آمریکا بود که مدرک فوق لیسانس موقعیت شغلی مستقل از شغل شوهر رییس‌جمهور خود داشت. بسیاری فعالیت اجتماعی و شخصیت وی را با النور روزولت همسر رییس‌جمهور محبوب آمریکا در جنگ دوم جهانی مقایسه می‌کنند. ماجرای رسوایی اخلاقی شوهرش بیل کلینتون از وی چهره قهرمان اخلاقی و نیز قربانی در نزد آمریکاییان ساخت و کمک کرد تا بتواند پس از ترک کاخ سفید به عنوان اولین سناتور زن از ایالت نیویورک به کنگره برود. هیلاری رودهام کلینتون اولین زنی است که توانسته حزب را متقاعد کند تا نام او را در فهرست کاندیداهای ریاست‌جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۸ بگنجانند.
حمایت بسیاری از مقامات حزبی از وی شانس وی را در انتخابات مقدماتی و نهایی افزایش داده است، اما او مانع بزرگ و غیرقابل تصوری از میان رفقای حزبی در پیش روی خود دارد که همه معادلات و تحلیل‌های ناظران سیاسی را به هم ریخته است و او باراک اوباما سناتور ایالت ایلی‌نوی و اولین کاندیدای سیاهپوست تاریخ انتخابات ریاست‌جمهوری است. کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست‌جمهوری شاید آخرین مرحله از مبارزه تدریجی، طولانی، محنت‌بار و صبورانه سیاهپوستان آمریکایی برای حقوق و منزلت اجتماعی باشد. این مبارزه که از مبارزه علیه بردگی آغاز شد با مقاومت علیه نشستن در ردیف‌های عقب اتوبوس ادامه یافت و به نظر می‌رسد با راهیابی به کاخ سفید تاریخ ایالات متحده فرصت آن را پیدا خواهد کرد که دین خود را چنانکه شایسته است به سیاهپوستان و سهم آنها در پیشرفت اقتصادی کشور ادا کند و فرهنگ آمریکا که ویژگی پرطمطراق پیشرفته‌ترین و آزادترین فرهنگ و تمدن جهان را حمل می‌کند خود را از انگ نژادپرستی خواهد بپالاید. باراک اوباما متولد ۱۹۶۱ در هونولولوی ایالات متحده از پدری کنیایی و مادری آمریکایی است. مادرش پس از جدایی از همسر کنیایی خود با یک اندونزیایی مسلمان ازدواج کرد و کل خانواده به اندونزی مهاجرت کردند. باراک اوباما از سن ۶ تا ۱۰ سالگی را در اندونزی زندگی کرد و دو سال در مدارس مذهبی اسلامی درس خواند که در حال حاضر اتهام وی به شمار می‌رود که این کودک ۶ ساله دو سال در مدارس وهابیزم اندونزی تحصیل کرده است. او در ده سالگی به آمریکا و نزد پدربزرگ و مادربزرگ خود بازگشت و پس از اتمام تحصیلات دبیرستان و کالج از دانشگاه کلمبیا لیسانس علوم سیاسی گرفت و سپس از مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد فوق لیسانس و دکترای خود را دریافت کرد. او در سال ۲۰۰۵ به عنوان سناتور ایالت ایلی‌نوی به کنگره راه یافت.
در فهرست جمهوریخواهان اما هیچ چیزی که بر هیاهو و سروصدای انتخابات اخیر بیفزاید جز، حضور رودی جولیانی که در فضای ضد جنگ جامعه آمریکا که حتی رییس‌جمهوری آمریکا جز لفاظی امکان دست یازیدن به جنگی دیگر را انکار می‌کند. نوای فوریت و ضرورت حمله علیه ایران را سر داد، وجود نداشت.
غیر از وی یک میلیاردر مت رامنی، یک قهرمان جنگ ویتنام جان مک‌کین، یک کاندیدای سرسخت و آرام به نام مایک هوکابی از دیگر افراد فهرست جمهوریخواهان بودند. در این فهرست معمولی و عادی اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ نداد و جان مک‌کین نام آشنا تاکنون حضور خود را در دوردوم انتخابات آمریکا مسجل ساخته است. پیشتازی جان مک کین باعث انصراف مت رامنی‌، مرد میلیارد دلاری انتخابات شد قبل از وی رودی جولیان به دلیل کسب نتایج ضعیف‌تر از انتظار انصراف را بر اصرار بر ماندن ترجیح داده بود.
اما در اردوگاه دموکرات اوضاع چنان که انتظار می‌رفت پیش نرفت و خانم هیلاری کلینتون درگیر رقابتی داغ شانه به شانه با رقیب قدرتمند و غیرمنتظره خود باراک اوباما شد. در اولین انتخابات دور مقدماتی در آیوا، باراک اوباما در کمال شگفتی با فاصله زیادی با خانم کلینتون رتبه اول را کسب کرد؛ اما خانم کلینتون در دو انتخابات بعدی یعنی نیوهمشایر و نوادا و سپس‌ در سه‌شنبه بزرگ که در روز پنجم فوریه برگزار شد، بازگشتی پیروزمندانه داشت و با فاصله‌ای نسبی و نه چندان امن در مقام اول ایستاد. ستاره بخت باراک اوباما پس از سه‌شنبه بزرگ طلوع کرد و او انتخابات ده ایالت را پی‌درپی برد و نه تنها فاصله خود را با خانم کلینتون جبران کرد که با فاصله ۱۰۰ هیات نمایندگی مقام اول خود را باز پس گرفت و عرصه را چنان به لحاظ روانی بر خانم کلینتون تنگ کرد که وی عجولانه دست به تغییر رییس ستاد انتخاباتی خود زد و تخریب شخصیتی وی را آغاز کرد. وی ابتدا سعی کرد با تاکید بر «کاندیدای سیاهپوست» دست به هویت و چهره متمایز او بگذارد و رای سفیدپوستان را برای خود تضمین کند. سپس گفت که او «اوباما» به دلیل کم‌تجربه بودن و ناآزمودگی اگر به دور نهایی راه یابد، رقابت را به جمهوری‌خواهان واگذار می‌کند؛ اما او یعنی کلینتون راه شکست دادن و مقابله با هجمه جمهوری‌خواهان را می‌داند. این برای خانم کلینتون که در اولین برنامه تلویزیونی‌اش برای اعلام حضور در انتخابات ۲۰۰۸ گفته بود، من آمده‌ام تا انتخابات را ببرم، اعتراف به عجز در مقابل موج پیش رونده اقبال به رقیب سیاهپوست خود بود. تخریب و جنگ روانی علیه اوباما پس از موفقیت‌های اخیر در انتخابات مقدماتی اوج گرفته است. به تازگی عکسی از وی در لباس مردم بومی سومالی منتشر شده است. این عکس می‌تواند عکسی یادگاری تلقی شود که هر کسی علاقه‌مند به داشتن آن است؛ اما انتشار این عکس در ایالات متحده، غرض و منظوری غیر از این را برای اوباما دارد و نوعی هشدار به مردم و یادآوری پیشینه تبار آفریقایی وی است، اوباما البته نتوانست در مقابل انتشار این عکس، پاسخ مناسبی ارائه دهد، شاید از این جهت که طرح این مسائل دقیقا انگشت بر روی مواردی است که او هم می‌داند می‌تواند اقبال مردم را به وی کاهش دهد. اوباما در آستانه انتخابات مهم تگزاس و اوهایو که حدود ۴۰۰ هیات نمایندگی دارند، در آستانه حمله دیگری در مورد نام میانی خود یعنی باراک حسین- اوباما قرار گرفته است. در نامه‌های الکترونیکی که برای مردم فرستاده می‌شود، سابقه تحصیل وی در مدارس علوم دینی اندونزی را اتهامی بر تمایلات تندروانه اسلامی وی می‌دانند. بسیاری شباهت اسم میانی وی «حسین» را به نام صدام حسین تکرار می‌کنند تا به مردم بگویند هر دو حسین می‌توانند عملکرد مشابهی داشته باشند. به نظر می‌رسد هر چه تاکنون اتفاق افتاده و به دست آمده است، حکایت از جریان متفاوت این رقابت‌ها و نیز خود باراک اوباما دارد که «پدیده انتخابات» نام گرفته است. با توجه به اینکه نتیجه قطعی انتخابات مقدماتی دموکرات‌‌ها تا پایان ماه ژوئن (خرداد) روشن می‌شود، هنوز خیلی زود است که باور کنیم باراک اوباما می‌تواند به عنوان کاندیدای دموکرات‌ها به دور نهایی راه یابد؛ اما حضور باراک اوباما برای مردم آمریکا در حکم تنفس در فضایی فارغ از چارچوب‌های آهنین دموکراتیک و مرزهای حزبی است و همین امر است که در خاطره آمریکاییان، اوباما خاطره جان اف‌کندی را زنده می‌کند. بی‌جهت نیست که برخی از هم‌اکنون وی را «قربانی» می‌دانند و معتقدند ساختار حکومتی پیچیده در ایالات متحده وجود او را تاب نخواهد آورد. خانم دوریس لسینگ، برنده جایزه نوبل ادبیات در اظهارنظری بی‌پرده گفته است،‌ اگر اوباما به ریاست‌جمهوری ایالات متحده انتخاب شود،‌ قطعا کشته خواهد شد.
اما صرفنظر از نتیجه انتخابات مقدماتی در ایالات متحده، آنچه در جریان مبارزه انتخاباتی اخیر، حائز اهمیت فراوانی است، آن چیزی است که به آن ظرفیت و قابلیت فرهنگ و تمدن آمریکا در باز تولید و ترمیم خود گفته می‌شود. کاندیداتوری باراک اوبامای سیاهپوست برای اولین بار مردم آمریکا را در آستانه انتخاب و پا نهادن بر حساسیت‌های فرهنگی جامعه‌ای قرار داد که بزرگ‌‌ترین قهرمانان ملی آن کسانی هستند که سرخپوست‌های بیشتری کشته‌اند.
جامعه آمریکا به دقیقه‌ای از آزمایش و تحول در فرهنگ آمریکایی رسیده است که فرصت آن را دارد تا با رای دادن به یک زن یا یک سیاهپوست، خود را از دو اتهام مردگرایی و نژادگرایی در سیاست برهاند.
تحلیل‌گران سیاست و جامعه ایالات متحده با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی آمریکا معتقدند برنده نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، فردی از دموکرات‌ها خواهد بود. بنابراین برنده این انتخابات چه هیلاری کلینتون باشد و چه باراک اوباما، هر دو اتفاق خاصی در ایالات متحده هستند. اما در عین حال، هر دو نماینده طرز تفکر آوانگارد و لیبرال منشی هستند که به تقویت فرهنگ ایالات متحده بیش از تقویت زور بازوی آن می‌اندیشند. دو حزب ایالات متحده هر یک شیوه متفاوتی برای اداره جامعه آمریکا دارند، ضمن آنکه هر دو تفوق آمریکا را در جهان در معنایی متفاوت در نظر دارند، یکی شیوه مزرعه‌داران کابوی منش جمهوری‌خواه و دیگری شیوه الگانت و روشنفکری که رهاورد و میراث مهاجران اروپایی به ایالات متحده است. به نظر می‌رسد برای زدودن گردو خاکی که سم اسب جورج بوش در جهان برپا کرده است، به متانت و وقاری احتیاج است که در نزد حزب رقیب وجود دارد.
نرجس‌خاتون براهوئی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد