سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا
نردبام آسمان است این زمین
در این چند سطر نمیتوان هر آنچه را که در باب فیلمنامه مجموعه نردبام آسمان است، فراهم آورد اما آنچه بعد از مسیر طبیعی که هر نویسندهای برای رسیدن به متن دلخواهش طی میکند برایم از درجه بالای اهمیت برخوردار است، رسیدن به زبان گفتوگوها و واژههایی است که در دهان اشخاص داستان جاری میشود و روایت را جان میدهد ورنه مسیر تحقیق و پژوهش و طراحی ماجرا و سپس نگارش فیلمنامه نهایی کم و بیش شبیه همه مجموعههایی از این دست بوده، هر چند همه هم خود را بر این نهادم تا از لغزشها و مشکلات آثار پیش از این دور شده و تجربه دیگر نویسندگان را چون چراغی پیشرو نهم تا شاید از خطاهای فاحش اجتناب شود و معلوم نیست بضاعت اندک من تا چه مقدار در این راه توانا بوده است که لابد منقدان و ناصحان بر سبیل بزرگواری به هنگام عرضه اثر گوشزد خواهند کرد.
اما زبان گفتوگو؛ هنگامی که حرف از زبان تاریخی میشود، گویی نسخهای قدیمی و مندرس و پوسیدهای است که از زیر خشت قزاقی حیاط کهنه متروکی یافتهایم و واژههایش چنان الکن است که توان ایجاد لمحهای خوشی و طراوت ندارد و از بیان ابتداییترین حاجات داستان عاجز است و فراموش میکنیم قلب این زبان و کلام آنچنان تپنده و پویاست که هر گوش سنگینی را به توجه وامیدارد. بگذریم از جعلیات و بدویاتی که گفتوگونویسی تاریخی را با نامههای اداری رسمی و دیوانی اشتباه گرفته و با انشائی پرغلط و سرشار از الفاظ مهاجم و معیوب، خیمهشببازی مضحکی را به نمایش میگذارند.
زبان در گویش و محاوره در میان مردم تمام اعصار آنچنان زیبا و شنیدنی است که تو گویی قطعهای از رضا عباسی و میرعماد را به تماشا نشستهای، مست و مسحورت میکند و چنان حالی به حالی میشوی که بخواهی دستار از سر بگشایی و رقصکنان به قرن هشتم و نهم هجری رجعت کنی. حال صعب و دشوار است برای نویسنده امروزین تا بتواند با شعبده و شامورتی جلوهای از آن برای مردم امروز بنماید تا کامشان شیرین و چشمشان روشن شود چنان که حاتمیها و رادیها با ما چنان کردند.
سالهاست منبع و مرجع گفتوگونویسی برای برخی از آثار نمایشی کتابهای گرانسنگ و یگانهای در پهنه ادبیات فارسی بودهاند که از اصل زبان مردم کوچه و بازار آن عصر فاصله بعیدی داشتهاند و گویی با لجاجت نخواستیم تا سرکی به گوشه دیگر کتابخانهها بزنیم و چشم به خطوط و نوشتههای دیگری نیز بیندازیم و بپذیریم افراد کوچه و بازار به زبان نوشتههای بیهقی و ناصرخسرو و عروضی و... کمتر سخن میگفتهاند. گو اینکه در زمانه ما نیز مردم کوچه و بازار از الفاظ و اشارات ادیبان در نوشتههای خود کمتر استفاده میکنند. اما نکته آن بود که منابع اصیل و کمتر شناختهشدهای وجود دارد که اهمیتشان به سبب کمشناس بودن نویسندگانشان مغفول مانده است. آثاری که ابعاد شمول آن دایره محدودتری را در بر میگیرد. مقامات، ملفوظات، نامهها، سفرنامهها و حاشیهنویسیهایی که توسط افرادی نوشته شده که علیالظاهر به اهمیت اربابان قلم نبودهاند. اما سند جذاب و کمخدشهای از سطح زبان و سواد مردم عادی هستند و منابعی اصیل برای نوشتن گفتوگوهای متنی نمایشی برای آن دوره تاریخی. پس در نگارش مجموعه نردبام آسمان بر این طریق قدم برداشتیم و شاید این کار پله اول نردبام رفیعی است که باید توسط نویسندگان تواناتر و زبدهتر از من طی شود. این شیوه حاصل تاملات و پژوهشهایی بود که شاید جوانی و خامی من نیز همراه آن شد تا برای این جسارت نهراسم و به این ورطه قدم گذارم، شاید راهی باز شود که دست از برخی از فاخرنماییها و جملهنویسیهای قلابی و بدلی بشوئیم و این به دست نمیآید جز تلاشی دوچندان.
این کار نسبت به همه نوشتههایی که در این چند سال برای تصویر، چه در سیما و چه در سینما بر کاغذ نوشتم حسابی تسمه از گردهام کشید. فیالحال اما هیچ خود را مغبون نمیدانم که در خراطی و صیقلکاری چندباره و یافتن سیاقی برای رسیدن به اصل متن جوکیانه ریاضت کشیدم. در عوض لذت همراهی با محمدحسین لطیفی و آن حس سرشارش که از بالا و پست وجودش زبانه میکشد آن را به ضیافتی جانانه برایم بدل ساخته و جای شما خالی با او خیلی خوش گذشت و هنوز نیز میگذرد. بیش از اینها که نوشتم در این مجموعه در پی روایت تولید فکر و علم در ایران اسلامی بودهایم و نیز جنبههای دینی و معرفتی که دوستتر میدارم تفصیل آن را بگذارم برای موعد نمایش.
دغدغهها و جریانهای رشد فکری ایران اسلامی در دورهای که جهان در تاریکی و جهالت دست و پا میزد و مردان ایران زمین چون شعله فروزنده میدرخشیدند و هزاران بار افسوس که این حافظه همیشه معیوب ما یادگاران نیاکان خویش را به فراموشی میسپارد و مجموعه نردبام آسمان به سعی دوستان کاربلدم میکوشد تا تلنگری بر این خاطره باشد، و این ماجرا را سینه سینه حرف است که بماند برای وقت دیگر. سپاس فراوان دارم از اعتماد و همراهی لطیفی کارگردان که اطوارهای مولفنمایانه ندارد و این بار وفادار به متن است و اگر به اقتضای صحنه و هزار چیز دیگر لازم به تغییری جزیی میباشد آن را به مشورت میگذارد و آنچه را که هر دو میپسندیم و دوست داریم به اجرا در میآورد. و وحید جلیلوند که غیاثالدین را جان داد و لحظهای گریبان نویسنده را رها نمیکند تا آنچه بر زبانش در برابر دوربین جاری شود و مورد قبول کارگردانش باشد بهترین شود و با تمام جدلهای مداوممان تلاش و عزمش را صادقانه میستایم.
حامد عنقا
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
آمریکا ایران مجلس شورای اسلامی خلیج فارس مجلس دولت سیزدهم دولت بودجه حجاب شورای نگهبان مجلس یازدهم محمدباقر قالیباف
سیل هواشناسی قتل تهران شهرداری تهران فضای مجازی شورای شهر تهران شورای شهر سلامت پلیس وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو ایران خودرو سایپا دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مالیات تورم مسکن
تلویزیون سینمای ایران فرانسه سریال رسانه سینما تئاتر فیلم رسانه ملی موسیقی بازیگر سریال پایتخت
ناسا سازمان سنجش
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه عربستان حماس روسیه نوار غزه اوکراین ترکیه عراق
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال وحید شمسایی بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر
هوش مصنوعی تبلیغات اپل خودرو برقی همراه اول آیفون گوگل روزنامه سامسونگ ایرانسل
داروخانه سازمان غذا و دارو خواب کاهش وزن مشروبات الکلی دیابت پرستار سلامت روان بارداری دندانپزشکی هندوانه