جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا


ذره‌یی‌ جهنم‌، ذره‌یی‌ بهشت‌


ذره‌یی‌ جهنم‌، ذره‌یی‌ بهشت‌
● عاطفه‌نوری‌ آدم‌ وسواسی‌ است‌؟
▪ وسواس‌ توچی‌؟ كار؟ آره‌، خیلی‌!
● خب‌، این‌ آدم‌ وسواسی‌ تو، چه‌ ویژگی‌یی‌ در شخصیت‌ «نسرین‌» دید كه‌ قبولش‌ كرد، آن‌ هم‌ بعد از یك‌ دوره‌ طولانی‌ دوری‌ از تلویزیون‌ و سینما؟
▪ بعد از «دوران‌ سركشی‌» چون‌ كارم‌ دیده‌ شده‌ بود، پیشنهادات‌ زیاد بود منتها كاری‌ كه‌ باعث‌ بشود از انجامش‌ احساس‌ رضایت‌ كنم‌ وجود نداشت‌. یا تكراری‌ بود یا یك‌ نقش‌ روتین‌. ولی‌ شخصیت‌ نسرین‌ نقشی‌ بود كه‌ در ۷۴ قسمت‌ سریال‌ حضور دارد و اتفاق‌های‌ زیادی‌ برایش‌ می‌افتد. شخصیتش‌ متحول‌ می‌شود، عوض‌ می‌شود و تجربه‌های‌ متعددی‌ دارد و دوران‌های‌ متفاوتی‌ را در زندگی‌اش‌ طی‌ می‌كند. همین‌ ویژگی‌ها امكان‌ كار به‌ من‌ می‌داد. تجربه‌ با ارزشی‌ بود.
● اكثر شخصیت‌های‌ مجموعه‌ «نرگس‌» تك‌ بعدی‌ هستند، تنها كاراكتری‌ كه‌ خاكستری‌ به‌ نظر می‌رسد نسرین‌ است‌، این‌ ویژگی‌ چقدر مربوط‌ به‌ فیلمنامه‌ است‌ و چقدر مربوط‌ به‌ بازی‌ توست‌؟
▪ وقتی‌ ذهن‌ نویسنده‌ درگیر پرداخت‌ این‌ همه‌ اتفاق‌ و شخصیت‌ می‌شود نمی‌تواند ریزه‌كاری‌های‌ كاراكتر را در بیاورد. این‌ كاملاً به‌ عهده‌ بازیگر است‌ و تمام‌ تلاش‌ من‌ برای‌ در آوردن‌ شخصیت‌ نسرین‌ همین‌ بود كه‌ نه‌ خیلی‌ بد باشد، نه‌ خیلی‌ خوب‌. ما آدمی‌ نداریم‌ كه‌ فقط‌ بد باشد یا فقط‌ خوب‌.
● یك‌ ذره‌ بهشت‌ داریم‌، یك‌ ذره‌ جهنم‌. سعی‌ من‌ این‌ بود كه‌ نسرین‌ واقعی‌ جلوه‌ كند، چون‌ دلم‌ می‌خواهد وقتی‌ یك‌ جایی‌ خانواده‌ها از دستش‌ عصبانی‌ می‌شوند؛ چرا به‌ شوكت‌ زنگی‌ زدی‌، چرا پولو برداشتی‌، چرا... موقعی‌ كه‌ گریه‌ می‌كند و در واقع‌ حدیث‌ نفس‌ می‌گوید پیش‌ خودشان‌ بگویند اگر ما هم‌ جای‌ او بودیم‌ شاید همین‌ كار را می‌كردیم‌. دل‌ می‌خواست‌ اینطوری‌ مخاطب‌ من‌، به‌ احساس‌ من‌ نزدیك‌ شود. فیلمنامه‌ چارت‌ اصلی‌ را دارد، پرداخت‌ها با خود بازیگر است‌.
● بعضی‌ از شخصیت‌ها خیلی‌ غلو شده‌ نیستند، مثل‌ شوكت‌، نرگس‌؟
▪ به‌ نظر من‌ هست‌. هم‌ از جانب‌ ستاره‌ و هم‌ از جانب‌ پوپك‌ خیلی‌ تلاش‌ بود كه‌ شخصیت‌ نرگس‌ كمی‌ رئال‌تر شود ولی‌ تاكید براین‌ بود اهداف‌ سازمان‌ كه‌ الگوسازی‌ بود مدنظر قرار بگیرد، به‌ همین‌ خاطر شرایط‌ برای‌ بازی‌ سخت‌ بود. ناچار بودند خیلی‌ احتیاط‌ كنند، در نوع‌ دیالوگ‌ گفتن‌ و...
● در بازی‌ با مهدی‌ سلوكی‌ روابط‌ خیلی‌ صمیمی‌ شده؛ چقدر همدیگر را می‌شناختید؟
▪ ما دو ماه‌ قبل‌ از كلید خوردن‌ كار، دورخوانی‌ داشتیم‌. یعنی‌ با هم‌ فیلمنامه‌ را می‌خواندیم‌ و تمرین‌ می‌كردیم‌. من‌ و پوپك‌ و مهدی‌ با هم‌ هماهنگ‌ شدیم‌. به‌ نظرم‌ آن‌ تمرین‌ها خیلی‌ موثر بود.
● رابطه‌ات‌ با پوپك‌ چقدر حسی‌ بود؟
▪ جنس‌ كار پوپك‌ طوری‌ بود كه‌ وقتی‌ می‌خواست‌ جلوی‌ دوربین‌ به‌ یك‌ شخصیتی‌ نزدیك‌ شود ناخودآگاه‌ پشت‌ دوربین‌ هم‌ این‌ هماهنگی‌ را ایجاد می‌كرد. ما خیلی‌ زود با هم‌ صمیمی‌ شدیم‌ و این‌ صمیمیت‌ باعث‌ شد توی‌ بازی‌، همدیگر را خیلی‌ راحت‌ پیدا كنیم‌. اگر دیالوگی‌ جابه‌جا می‌شد، اگر چیزی‌ فراموشمان‌ می‌شد، آن‌ یكی‌ سریع‌ صحنه‌ را جمع‌ می‌كرد. در واقع‌ می‌توانستیم‌ با هم‌ بداهه‌ كار كنیم‌.
● چقدر از بازی‌ها بداهه‌ بود؟
▪ توی‌ دیالوگ‌ها كمتر این‌ اتفاق‌ افتاده‌ گرچه‌ افتاده‌، ولی‌ در جنس‌ بازی‌ خیلی‌ جاها بداهه‌ است‌. خصوصاً پلان‌های‌ حسی‌، اصلاص برنامه‌ مشخصی‌ نبود، ۳۲۱ می‌رفتیم‌ ببینیم‌ چه‌ می‌شود.
● كی‌ فهمیدی‌ كه‌ این‌ اتفاق‌ برای‌ پوپك‌ افتاده‌ است‌؟
▪ ما دوروز off داشتیم‌، پوپك‌ رفت‌ سفر، وقتی‌ برگشتیم‌ آفیش‌ بود، تا سه‌ روز خبری‌ از او نداشتیم‌. یك‌ صبح‌ تا شب‌ طول‌ كشید تا فهمیدم‌ كه‌ پوپك‌ تصادف‌ كرده‌ و در بیمارستان‌ آمل‌ بستری‌ است‌.
● در قسمت‌ خداحافظی‌ با پوپك‌ كه‌ پخش‌ شد گفتی‌ در مقابل‌ بازیگر جایگزین‌ پوپك‌، موضع‌ داشتی‌، چرا؟
▪ اولش‌ كه‌ خیلی‌ كس‌شنده‌ بود. ولی‌ خب‌ این‌ اتفاقی‌ كه‌ قرار شد جایگزین‌ برای‌ پوپك‌ بیاید بلافاصله‌ رخ‌ نداد. ۲۰ روزی‌ پلان‌های‌ مختلف‌ می‌گرفتیم‌ تا خبر تیم‌ پزشكی‌ پوپك‌ برسد. من‌ هر روز از خانه‌ به‌ لوكیشن‌ می‌رفتم‌ می‌پرسیدم‌: «چی‌ شد؟ كی‌ قراره‌ بیاد؟...» در واقع‌ بخش‌ حسی‌ قضیه‌ بود. من‌ پوپك‌ را دوست‌ داشتم‌، دوستم‌ بود. حالا باید كس‌ دیگری‌ را دوست‌ بدارم‌. كس‌ دیگری‌ را بغل‌ كنم‌. خیلی‌ برایم‌ سخت‌ بود ولی‌ وقتی‌ ستاره‌ آمد دیدم‌ چقدر شرایطش‌ حساس‌ است‌، چقدر درگیر است‌ و تا چه‌ اندازه‌ تحت‌ فشار است‌. می‌ترسید از كاری‌ كه‌ داشت‌ انجام‌ می‌داد و فكر كردم‌ چرا باید ستاره‌ چنین‌ كاری‌ را قبول‌ كند؟ فقط‌ یك‌ انگیزه‌ می‌تواند داشته‌ باشد آن‌ هم‌ جمع‌ كردن‌ كار پوپك‌ است‌ و احساس‌ كردم‌ نه‌ تنها با او كنار می‌آیم‌ بلكه‌ باید كمكش‌ هم‌ بكنم‌.
● همبازی‌ بودن‌ با پوپك‌ راحت‌تر بود یا با ستاره؟
▪ از راحتی‌اش‌ نمی‌توانم‌ حرف‌ بزنم‌ ولی‌ می‌توانم‌ بگویم‌ كاملاً متفاوت‌ بود. جنس‌ بازی‌ پوپك‌ هیچ‌ ربطی‌ به‌ ستاره‌ نداشت‌ و ستاره‌ هم‌ به‌ پوپك‌.
دو جنس‌ كاملاً متفاوت‌، دو نرگس‌ كاملاً متفاوت‌. پوپك‌ «نرگس‌» را یك‌طور خلق‌ كرد و ستاره‌ طور دیگر. به‌ تبع‌ بازی‌ ستاره‌، بازی‌ من‌ هم‌ فرق‌ كرد.اگر دقت‌ كنید از قسمت‌ ۳۷ به‌ بعد بازی‌ من‌ عوض‌ می‌شود.
● تا الان‌ واكنش‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ سریال‌ چطور بوده‌ است‌؟
▪ همه‌ می‌خواهند بدانند آخرش‌ چه‌ می‌شود! انگار كه‌ صبرشان‌ تمام‌ شده‌ و نمی‌دانند حالا چند قسمت‌ دیگر باید ببینند. واكنش‌ها خیلی‌ خوب‌ است‌ و مردم‌ سریال‌ را پسندیدند. از بچه‌ دبستانی‌، پزشك‌، تعمیركار، همه‌ و همه‌.
● دلیل‌ این‌ استقبال‌ را در چه‌ می‌بینی‌؟
▪ دلایل‌ متعددی‌ دارد. من‌ نمی‌توانم‌ ادعا كنم‌ كه‌ در این‌ سریال‌ اتفاق‌ جدیدی‌ افتاده‌، بازی‌های‌ فوق‌العاه‌، داستان‌ بی‌نظیر، پلان‌های‌ بكر. چند ویژگی‌ باعث‌ شده‌ كه‌ كار بگیرد. یكی‌ پخش‌ هرشب‌ سریال‌ است‌، مردم‌ به‌ تماشای‌ آن‌ عادت‌ كرده‌اند. دوم‌ اتفاق‌هایی‌ كه‌ توی‌ داستان‌ می‌افتد. گرچه‌ تكراری‌ است‌ خیلی‌ ما به‌ ازای‌ خارجی‌ دارد. من‌ خیلی‌ها رو می‌بینم‌ كه‌ به‌ هم‌ می‌گویند من‌ دقیقاً اینجوری‌ ازدواج‌ كردم‌. پدرشوهر من‌ همین‌ كارها را با من‌ می‌كرد. من‌ هر روز با خواهرم‌ اینطوری‌ دعوا دارم‌. مردم‌ خیلی‌ راحت‌ می‌توانند خودشان‌ را جای‌ شخصیت‌ها بگذارند. اتفاقاتش‌ خیلی‌ روزمره‌ هست‌. شاید هركس‌ یك‌ بخشی‌ از سریال‌ برای‌ خودش‌ باشد، مال‌ زندگی‌اش‌ باشد.
● وقتی‌ بازی‌ بازیگر در تلویزیون‌ می‌گیرد معمولاً پیشنهادهای‌ كاری‌اش‌ كلیشه‌یی‌ می‌شود، این‌ اتفاق‌ چقدر برای‌ تو رخ‌ داد و چرا دنبال‌ سینما نرفتی‌؟
▪ من‌ اصلاً بازیگری‌ دغدغه‌ام‌ نیست‌. خیلی‌ اتفاقی‌ وارد این‌ حرفه‌ شدم‌. هنرستان‌ سوره‌ می‌رفتم‌. امتحانات‌ پایان‌ ترم‌ سال‌ سوم‌ بود. برای‌ دوران‌ سركشی‌ تست‌ گرفتند و قبول‌ شدم‌.
بازیگری‌ برایم‌ تجربه‌ بسیار شیرینی‌ است‌ اما دغدغه‌ اصلی‌ام‌ نوشتن‌ است‌ و دوست‌ دارم‌ در این‌ زمینه‌ فعالیت‌ كنم‌. اگر جایی‌، نقشی‌ باشد كه‌ فكر كنم‌ می‌توانم‌ روی‌ آن‌ كار كنم‌، خودی‌ نشان‌ بدهم‌ حتماص می‌پذیرم‌. از نظر پیشنهاد هم‌ این‌ برایم‌ جالب‌ توجه‌ است‌ كه‌ خیلی‌ پیشنهادهای‌ تئاتری‌ دارم‌. كارگردان‌های‌ تئاتر بیشتر دنبال‌ من‌ هستند. پیشنهادهای‌ كلیشه‌یی‌ هم‌ متاسفانه‌ كم‌ نیست‌، اما من‌ قبول‌ نمی‌كنم‌. مهم‌ كار كردن‌ نیست‌.
اصراری‌ ندارم‌ كه‌ هر روز یك‌ كار از من‌ پخش‌ شود. دوست‌ دارم‌ اگر هر چهارسال‌ یك‌ بار هم‌ كار می‌كنم‌ نقشی‌ باشد كه‌ دیده‌ شود. بازیگری‌ به‌ نوشتنم‌ خیلی‌ كمك‌ می‌كند. موقعیت‌هایی‌ را تجربه‌ می‌كنم‌ بدون‌ اینكه‌ برایشان‌ بهایی‌ بپردازم‌. خیلی‌ شیرین‌ است‌.
منبع : روزنامه اعتماد