دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
راه تحقق عدالت اجتماعی چیست؟
●مقدمه
اجرای احكام و اصول سیاسی اسلام، هدف اصلی نظریهپردازیهای سیاسی است. تأملات نظری درباره مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و ... هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع میشود كه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینههای اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بیتردید، هدف از تولید علم و نظریهپردازی در جامعه كنونی ایران، رفع مشكلات نظری برای شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخصها و ابعاد عینیتر عدالت اجتماعی برای بالا بردن توان عملی و اجرایی آن در جامعه میپردازد. وقتی تصویر ذهنی كارگزاران از عدالت اجتماعی شفافتر گردد، میتوان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت اجتماعی اشاره شده است و در ادامه، سازوكارهایی كه به تحقق این ابعاد یاری میرسانند، در سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. عدالت فردی و شخصی نیز به عنوان بعدی مجزا در كنار سه بعد فوق مطرح شده است، گر چه میتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز بیان كرد.در مورد عدالت اجتماعی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و هر اندیشمندی به اقتضای بحث خود تعریفی از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشهای از مفهوم عدالت را روشن میكند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعی كرده به ابعادی از عدالت كه به نظر میرسد در نیل به مفهومی روشنتر و كاملتر از عدالت یاری میرساند، اشاره نماید.
الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی
۱ـ برابری و مساوات
برابری از مهمترین ابعاد و بلكه اصلیترین معنای عدالت است. معنای برابری این است كه همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند. مبنای برابری این است كه: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». یا به فرمایش رسول اكرم(ص): «الناس كأسنان المشط؛ مردم مثل دانههای شانه هستند». اما آیا برابری ذاتی انسانها سبب برابری آنها در همه زمینهها میباشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیشود؟
ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد در برخورداری از ثروت، قدرت و احترام میداند و معتقد است باید با هر كس مطابق با ویژگیهایش برخورد كرد. از سوی دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادی، معقول میدانند تا میدان برای فعالیت كلیه افراد فراهم گردد:
به موجب این كه مقدار فعالیتها و كوششها یكسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید: یكی جلو میافتد و یكی عقب میماند؛ یكی جلوتر میرود و یكی عقبتر... به عبارتی، معنای مساوات این است كه هیچ ملاحظه شخصی در كار نباشد.برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود مییابد. بسط و توضیح هر یك از این موارد در قسمتهای مربوط به عدالت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان خواهد شد.
۲ـ قانونمندی
قانون مجموعه مقرراتی است كه برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد. كارویژه اصلی قانون، تعیین شیوههای صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد میخواهد مطابق قانون رفتار كنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی میشود كه طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟
در پاسخ باید گفت كه هر قانونی توان چنین كاری را ندارد. قانون در صورتی تعادلبخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است كه منبع قانون، قانونگذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است كه قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود كه البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میكنند.در جامعه دینی كه اكثریت آن را مسلمانان تشكیل میدهند، قانون حاكم، قانون اسلام است، زیرا منبع آن را مردم پذیرفتهاند، لذا قانون میتواند امر و نهی كند و عمل به آن عادلانه است. به طور كلی، هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعهپسند و استاندارد معرفی میكند. علامه محمدتقی جعفری در این مورد مینویسد:
زندگی اجتماعی انسانها دارای قوانین و مقرراتی است كه برای امكانپذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانین، عدالت و تخلف از آنها یا بیتفاوتی در برابر آنها، ظلم است.
۳ـ اعطای حقوق
منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است كه برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفاند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند.
طبق تعریف مذكور، عدالت زمانی تحقق مییابد كه به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی كه حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذكر شده به معنای آن چیزی است كه باید باشدـ چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد ـ نه به معنای آن چه كه هست.هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد كه این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یكی از بزرگترین حقوقی كه افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بعد از عدالت اجتماعی، كارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذیصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و كمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است كه بر گردن اوست.
۴ـ توازن
توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیاری دارد. البته نه تنها به این معنا كه امكانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلكه علاوه بر آن، امكانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزی كه اجتماع لازم دارد، باید به اندازه كافی موجود باشد.
نكته دیگر در بحث توازن، این است كه امكانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ برای مثال، در جامعه كارهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و ... وجود دارد. اولاً: این كارها باید میان افراد تقسیم شود و ثانیاً: تقسیم كار باید به اندازه كافی و ضروری باشد و طبق نیازهای هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. عدل به این معنا، سبب دوام و بقا و تأمین عدالت در كل مجموعه میشود، همچنین از پیدایش شكاف طبقاتی و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویی، و طبقات فقیر و نیازمند در سوی دیگر جلوگیری میكند. توازن، مصلحت كل جامعه را تأمین میكند و به این مسئله توجه دارد كه توزیع نقشها و امكانات، بخشی، مقطعی و محدود نباشد، بلكه همه جانبه بوده و كلیه بخشها و افراد را در بر گیرد.ابعاد مذكور تصویر روشنتری از عدالت را به ذهن متبادر میسازد و در تعیین سازوكارهای تحقق آن یاری میرساند. در نتیجهگیری از آنچه آمد میتوانیم برقراری مساوات، توازن و روحیه اطاعت از قانون در اجتماع، به نحوی كه با مراعات حقوقِ تمامی شهروندان همراه باشد، را به عنوان تعریف عدالت اجتماعی پیشنهاد كنیم. مباحث مقاله حاضر بر اساس همین تعریف ارائه شده است.
ب) سازوكارهای تحقق عدالت اجتماعی
۱ـ وجود عدالت در كارگزاران
كوتاهترین و باصرفهترین راه برای دستیابی به عدالت اجتماعی، وجود انسانهای عادل و با تقوایی است كه نهاد آنان مزین به ملكه عدالت شده است و راه پر پیچ و خم نیل به عدالت جمعی را به دور از دغدغه شیوههای سازمانی و نهادمند پیچیده امروزی طی مینمایند. در این مفهوم، انسانهای عادل همانند مهرههای شطرنج تلقی میشوند كه بدون نیاز به بازیگری در صحنه، خود جابهجا میشوند و بازی را به پیش میبرند. انسان عادل به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت آشناست و همه آنها را در اعمال، گفتار و رفتار خویش رعایت میكند، در پی احقاق حقوق خویش است، به خوبی با حقوق خود و سایرین آشناست، به قوانین عمل میكند و سعی در ایجاد توازن و برابری در جامعه دارد تا جامعهای فارغ از تبعیض و امتیازات ناعادلانه ایجاد گردد.از نگاه اندیشمندان مسلمان، جهان و همه هستی بر محور عدل و داد حركت میكند و این اصل در تمام وجوه هستی برقرار است. یكی از وجوه كوچك هستی، نفس آدمی است كه فطرتاً با عدالت آشنا میباشد. انسان، به عنوان نقطه پرگار و اصل و اساس آفرینش مكلف به نهادینه كردن عدالت در خود و برقراری عدالت در جامعه است. لذا برخی در تعریف عدالت گفتهاند:
عدالت روحیه و نیرویی است كه همواره متعادل عمل میكند و مطابق حق و واقعیت پیش میرود و حق هر كسی را به وی میدهد و جلوی احساسات نفع طلبانه شخصی یا انتقامجویی و بدخواهی و یا رفتار برابر سلیقه و میل خود را میگیرد و در یك كلمه، تابع حق و قانون است.
علمای اسلامی قبل از بحث در مورد عدالت اجتماعی، به عدالت شخصی و فردی عنایت داشته و در این خصوص بر عدالت شخصی حاكم نیز تأكید نمودهاند. مصادیق توجه به عدالت فردی از تعاریفی كه از آن ارایه شده، پیداست: اعتدال قوای شهویه، غضبیه و عقلیه؛ استقامت بر شرع و طریقت اسلام؛ داشتن مروت و مردانگی كه مروت به معنای سازگاری با هنجارهای اجتماعی و سرپیچی ننمودن از آن است و تعریفی كه خواجه نصیرالدین طوسی بیان كرده و محاسنی همچون صداقت، الفت، وفا، شفقت، صله رحم، مكافات، حسن شركت، حسن قضا، تودد، تسلیم، توكل و عبادت را برای عدالت ذكر میكند.فقها نیز عدالت را ملكه راسخهای تعریف كردهاند كه سبب ملازمت بر تقوا در ترك محرمات و انجام واجبات میشود و یا در تعریفی دیگر، عدالت را ملكه راسخهای دانستهاند كه فرد را از انجام كبائر و اصرار بر صغایر باز میدارد.در این كه چرا به عدالت فردی به خصوص در شخص حاكم توجه فراوان شده است، دلایلی وجود دارد: یكی، تحقق عدالت اجتماعی را بدون عادل بودن مجری یا مجریان آن ناممكن دانستهاند و شخص غیر عادل را در ایجاد جامعهای عدالتْمحور ناتوان میدیدند. به عبارت دیگر، مباحثی مثل عدالت نهادهای اجتماعی كه امروزه در برابر عدالت افراد مطرح میشود، در باور آنها نمیگنجیده است.دلیل دیگر، اعتقاد علمای اسلامی به الگو بودن حاكم جامعه است. آنان بر این باورند كه مردم پیرو فرمانروایان خود هستند و اگر آنان دادگرانه عمل كنند، شهروندان نیز عدالت را پیشه خود میسازند. سخنی از امام علی(ع) وجود دارد كه در آن به خوبی میتوان نمودِ این اندیشه را یافت:رایت عدالت را در میان شما برافراشتم و از حدود حلال و حرام آگاهتان كردم و از عدالت خویش، جامه عافیت بر تنتان پوشاندم و معروف را با گفتار و كردارم در میان شما گسترش دادم.عقیده به وجود عدالت در حاكم جامعه به عنوان مهمترین ركن اندیشههای سیاسی شیعی، میتواند دلیلی دیگر برای طرح این مسئله از سوی اندیشمندان اسلامی باشد. برخلاف اندیشه اهل سنت، شیعیان تنها حكومتی را مشروع میدانند كه حاكم آن از عدالت برخوردار باشد و به دلیل وجود همین ویژگی است كه شیعه قیام علیه حاكم جور را روا میشمارد. به هر حال، مهمترین وظیفه حاكم عادل، رفع ظلم و جور از جامعه و رساندن مظلومان به حقوقشان میباشد. این كه چگونه میتوان انسانها را به سمت و سوی عدالت هدایت كرد، بحثی است كه در چارچوب عدالت فرهنگی میگنجد.
۲ـ سازو كارهای سیاسی
۲ـ۱ـ مشاركت سیاسی
مشاركت سیاسی روندی است كه طی آن، قدرت سیاسی میان افراد جامعه توزیع میگردد؛ به این معنا كه تمامی شهروندان از حق تصمیمگیری، ارزیابی، انتخاب و انتقاد بهرهمند میشوند. مایكل راش مشاركت سیاسی را «درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی میداند. لازمه مشاركت سیاسی فعال وجود آزادی سیاسی است، چرا كه در فقدان آزادی، نظارت و انتقاد صورت نمیپذیرد. مواردی چون آزادی بیان، آزادی انتقاد، آزادی اجتماعات، آزادی قلم و ... ذیل عنوان آزادی سیاسی قرار میگیرند. آزادی سیاسی حقی است كه تمام شهروندان باید به طور برابر از آن برخوردار باشند.
بنیاد نظری مشاركت بر این اصل استوار است كه حكومت از آنِ مردم و برای مردم و در جهت اعتقادات و خواستهها و منافع آنان است و بنابراین، این مردم هستند كه باید زمامدار امور باشند، ولی از آن جایی كه گردش امور و هدایت آن از سوی كلیه افراد ممكن نیست، تعدادی از شهروندان به نمایندگی از مردم هدایت امور را بر عهده میگیرند. اما همان گونه كه گفته شد انتخاب افراد، نظارت و ارزیابی، ارایه پیشنهاد و انتقاد از آنها و نیز تعیین اهداف نظام و جهتگیری كلی آن، از سوی مردم و با موافقت آنان و بر اساس نظام ارزشی آنان انجام میشود. این امور از وظایف مهم مردم بوده و آنها در قبال انجام آن مسئولاند، زیرا اهمال و سستی در برابر آن تنها به زیان خود مردم بوده و به ستم بر آنان خواهد انجامید. مشاركت سیاسی شهروندان به دو شیوه فعالیتهای مشاركت جویانه و فعالیتهای پیرو منشانه قابل تحقق است.
در بعد مشاركتی، شهروند در صدد اعمال نفوذ بر روند سیاستگذاری است. این فعالیتها در اَشكال تصریح منافع، تألیف منافع و سیاستگذاری صورت میگیرد كه در جریان آنها، شهروندان به بیان درخواستها و پیشنهادهای خود به نفع سیاستها پرداخته و اعمالی چون رأی دادن، حمایت سیاسی از رهبر یا گروه سیاسی و تقاضا و پیشنهاد را انجام میدهند.
در بعد پیرومنشانه، شیوههایی چون ارایه منابع، دریافت منابع و رفتار قانونمند وجود دارد و مردم در قبال برخورداری از مزایای تأمین اجتماعی و خدمات رفاهی، به پرداخت مالیات، رفتن به خدمت نظام وظیفه، اطاعت از قوانین و انجام رفتارهای بهنجار، سوگند وفاداری خوردن به حكومت، گوش دادن به سخنرانی رهبران سیاسی و ... مبادرت میورزند. نمونه چنین اعمالی در اسلام نیز مورد توجه بوده و مسلمین علاوه بر پرداخت مالیات، موظف به پرداخت وجوهی چون زكات و خمس میباشند. پارهای از این موارد در سخنان علی(ع) ذكر شده است، آنجا كه میفرمایند:
موظفاید از فرمان من سرپیچی نكنید! در كارهایی كه انجام آنها به صلاح و مصلحت است، سستی و تفریط روا مدارید و در دریاهای شداید به خاطر حق فرو روید.در اسلام، مشاركت سیاسی با عناوین مختلف، از جمله عنوان شورا مورد پذیرش قرار گرفته است. علامه محمد تقی جعفری در این خصوص مینویسند:انتخابات، شئون حیات و كیفیت آنها در زمینه همه موضوعات زندگی مادام كه به نهی صریح برخورد نكند، در اختیار مردم است و چون اسلام این اختیار انتخاب را پذیرفته و شورا و جماعت را اصل قرار داده است، بنابراین حكومت مردم بر مردم را در یك معنای عالی پذیرفته است.مواردی چون شورا، بیعت، نصیحت ائمه مسلمین و ... كه ناظر به فعالیتهای مشاركت جویانه میباشد، به وفور در آیات و روایات یافت میشود. در اسلام مقام رهبری جامعه از شأن و منزلت والایی برخوردار است و رهبر باید دارای ویژگیها و تواناییهای خاص و منحصر به فرد باشد، چرا كه در زمان غیبت، به نیابت از امام معصوم زعامت و رهبری مردم را بر عهده دارد. رهبری در اسلام با نظریههای متفاوتی مواجه شده است، اما در همه آنها مردم از حق انتخاب برخوردار بوده و رهبر مادام كه مقبولیت مردمی را كسب نكند، رهبریش به فعلیّت نمیرسد. زیرا «بسط ید» رهبر بدون حضور و مشاركت مردم محقق نمیشود. پس از انتخاب نیز هیأتی از خبرگان مردم، وظیفه نظارت بر رهبر را بر عهده میگیرند.
مشاركت سیاسی مردم زمانی فعالانه، آگاهانه و مؤثر است كه مردم منبع اصلی اعمال و رفتارهای حكومتی (قانون) را قبول داشته باشند و به منابع استخراج قانون باور داشته و آن را بپذیرند. از طرف دیگر، افراد جامعه باید یقین پیدا كنند كه تصمیمگیری و عملكرد نظام منطبق بر ارزشهای پذیرفته شده آنان و قانون حاكم بر جامعه میباشد، در این صورت است كه حكومت مشروعیت لازم را كسب مینماید و به تبع آن، از مقبولیت عام نیز برخوردار میشود، زیرا در تلقی مردم حكومتی عادلانه است كه مشروعیت داشته باشد و قانون آن عادلانه باشد، چنین حكومتی است كه با مشاركت فراوان مردم روبه رو خواهد شد.
۲ـ ۲ـ گزینش سیاسی
گزینش سیاسی فرآیندی است كه به وسیله آن، افراد، مقامات رسمی را در نظام سیاسی به دست میآورند یا در نقش صاحب منصبان رسمی اساساً در مقامات سیاسی و اداری ظاهر میشوند، اما در بعضی موارد در نقش منصبداران دیگر مانند اعضای قوه قضائیه، پلیس و ارتش خدمت میكنند.معمولترین فرایند گزینش سیاسی در جهان امروز، انتخاب از بین دو كاندیدا یا بیشتر با رأی مخفی است، اما انتصاب مقامات از جایگاه والایی برخوردار است. در گزینش افراد به خصوصیاتی همچون سن، جنس، قومیت، تحصیلات، شغل و غیره توجه میگردد، اما خصوصیات عامتری نیز وجود دارد كه افراد بیشتری را در بر میگیرد. ثروت و دارایی، شأن و منزلت، آمادگی روانی و ایدئولوژیك و مهارتها و تجربههای افراد از جمله این ویژگیها میباشد. از منظر عدالت اجتماعی، آنچه در فرایند گزینش سیاسی اهمیت دارد این است كه معیارهای گزینش افراد مبتنی بر چیست؟ آیا در گزینش افراد، خصوصیات اكتسابی و استعداد و توان واقعی وی مد نظر قرار میگیرد یا بر ویژگیهای انتسابی، موروثی و طبقاتی او توجه میشود؟
بدیهی است كه شیوه اول مناسبتر و به عدالت نزدیكتر است، عوامل تعیین كننده دیگر در عادلانه بودن گزینش، سیستم گزینش افراد است. آیا انتخاب افراد برای به دست گرفتن مناصب، شخصی است یا سازمانی؟ به عبارت دیگر، آیا افراد پس از گذراندن مراحل خاص به یك مقام دست مییابند یا این كه در بدو امر از سوی چند تن از افراد سازمان آن را عهدهدار میشوند؟
معمولاً در سیستمهای حكومتی از هر دو شیوه استفاده میشود، اما هر چه فرایند انتخاب افراد غیر شخصیتر گردد، از دخالت عوامل نامربوط به استعدادها و تواناییهای فرد در انتخاب او كاسته میشود و به استقرار شایستهسالاری در جامعه نزدیكتر میشویم.
۲ـ۳ـ امنیت
فراهم شدن شرایط و زمینههای برابر برای ارتقای همه افراد جامعه و برخورداری یكسان آنها از فرصتهای اجتماعی، از عوامل مهم تأمین برابری در جامعه است و یكی از راههای اساسی برای فراهم كردن چنین زمینهای، تأمین امنیت در جامعه میباشد. با ایجاد امنیت پایدار و گسترده، همگان به یكسان از فرصتهای مناسب و مساعد برخوردار میشوند تا به انجام بهتر امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بپردازند.از گذشتههای دور تا امروز امنیت از مقولههای مهم و رایج زندگی بشر بوده است و گذر زمان نه تنها از اهمیت آن نكاسته، بلكه روز به روز بر اهمیت آن افزوده شده و ابعاد و دامنه وسیعتری یافته است. بنابراین، انجام هیچ كاری بدون وجود امنیت متصور نیست و در فقدان امنیت نه عدالت تحقق مییابد و نه آزادی. بسیاری از فلاسفه بزرگ سیاسی عامل تشكیل حكومت را تأمین امنیت دانستهاند:ریشه امنیت در لغت از امن، استیمان، ایمان و ایمنی است كه به مفهوم اطمینان و آرامش در برابر خوف و ترس و نگرانی و نا آرامی است.امنیت دارای دو بعد ذهنی و عینی است. به عبارت دیگر، امنیت هم شامل اطمینان و آرامش فیزیكی است و هم آرامش روحی و روانی را در بر میگیرد. «باری بوزان» امنیت را با توجه به این دو بعد، اینگونه تعریف میكند:امنیت عبارت از حفاظت در برابر خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافتهای شخصی) میباشد.
بنابراین برابری سیاسی، فرهنگی و اقتصادیـ به عنوان شاخصهای عدالت اجتماعیـ زمانی برقرار خواهد شد كه افراد جامعه از تمامی تهدیدات فیزیكی و روحی و روانی مصونیت داشته باشند.
با شنیدن واژه امنیت آنچه در وهله نخست به ذهن متبادر میشود، فراغت از جنگ و درگیری مسلحانه و برخوردهای خشونتآمیز و در نهایت، دستیابی به صلح است. با این تصور، تهدید نظامی مهمترین عامل ناامنی به شمار میرود و به تبع آن، مهمترین وظیفه دولتها افزایش قدرت نظامی و توان دفاعی است. با وجود همه اهمیتی كه امنیت نظامی دارد، این بعد از امنیت اهمیت درجه اولی خود را از دست داده و به جای آن، امنیت فرهنگی و اقتصادی بالاترین درجه اهمیت را به خود اختصاص داده است. البته با وجود تنزّل اهمیت امنیت نظامی، افزایش قدرت دفاعی كشور همچنان اهمیتی بالا دارد. با چنین برداشتی از امنیت در دنیای امروز، میتوان اقسامی را برای امنیت در نظر گرفت كه عبارتند از:
الف) امنیت شخصی: به معنای امنیت فرد در زندگی خود و سلامت جسم و صحت وی و شهرتش در حد قانون میباشد.
ب) امنیت عمومی: فعالیتی حكومتی است كه هدفش استقرار امنیت در كشور میباشد و این فعالیتها متضمن اعمال دفاع اجتماعی، تنظیم عبور و مرور و ... میباشد.
ج) امنیت اجتماعی: امنیت اجتماعی به دو معنا به كار برده میشود:
۱ـ مصون بودن و حالت فراغت عموم افراد جامعه از تهدیدها یا اقدامات خلاف قانون شخص، گروه و دولت؛
۲ـ پیش بینی و تدارك دولت برای تأمین نیازهای مردم.
د) امنیت ملی: توانایی یك ملت برای حفاظت از خود و ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی.
تقسیم بندی مذكور مجموعه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت را به منظور تأمین امنیت در كشور شامل میگردد، از این رو میتوان امنیت را با توجه به این ابعاد نیز طبقهبندی كرد.
ه) امنیت سیاسی: مراد از امنیت سیاسی، اطمینان شهروندان به احقاق حقوقشان از سوی دولت است. افراد جامعه هنگامی كه از امنیت شخصی، عمومی و اجتماعیشان از جانب دولت اطمینان حاصل كنند، به امنیت سیاسی دست یافتهاند. در این مورد دولت موظف است كه در مراحل مختلف قانونگذاری، قضاوت و اجرای قوانین بیطرفی خود را نسبت به شهروندان حفظ كند و شهروندان نیز از این بیطرفی اطمینان حاصل نمایند.اقدام سیاسی یا اداری دولت علیه افراد و گروهها و خشونت و سلب حیثیت و منزلت افراد از سوی دولت از مهمترین تهدیدهای دولت نسبت به افراد است كه به امنیت سیاسی خدشه وارد میسازد. در این میان آنچه بیش از همه به فراگیر شدن امنیت سیاسی در جامعه كمك میكند و افراد جامعه را نسبت به اقدامات دولت خوشبین مینماید، اقتدار سیاسی دولت است كه خود بر آمده از مشروعیت بالای نظام سیاسی میباشد.۳ـ سازوكارهای اقتصادی
در وهله اول آنچه از عدالت اقتصادی به ذهن میآید، توزیع عادلانه ثروت در جامعه است. سادهترین راه كسب ثروت، كار و فعالیت تولیدی است؛ به این معنا كه كار، شخص را مالك حاصل آن كار میكند. اما این رابطه ساده و منطقی میان فعالیت فرد و تعلق گرفتن ثروت به او، تصویر متفاوتی در واقعیت مییابد و جامعه در عرصه اقتصاد از ظلم و ستمها، استثمار، تبعیضها و نابرابری لبریز میگردد. علت این امر میتواند در بخش كار و تولید باشد؛ یعنی همه افراد از شغلی كه با آن امرار معاش میكنند برخوردار نباشند، یا ممكن است اِشكال به سازمان توزیع برگردد؛ یعنی مزد متناسب با فعالیت افراد به آنان تعلق نگیرد و یا در توزیع درآمدهای عمومی به شهروندان، انصاف و برابری لحاظ نشود و یا ممكن است مصرف به طور صحیح انجام نشود و استفاده نادرست گروهی سبب شود قشری دیگر از جامعه از نعمتهای موجود بیبهره بمانند. علاوه بر ناهماهنگی و اِشكال در تولید، توزیع و مصرف، مسایلی همچون ناتوانیهای جسمی یا حوادث طبیعی نیز میتواند فرد را از كار و فعالیت و در نتیجه، از بهرهمندی از ثروت محروم سازد، همچنین برخی افراد یا گروهها راههایی را برای كسب ثروت به كار میگیرند كه در عمل موجب محرومیت افراد بسیاری از حقشان میشود. احتكار و گرانفروشی، ربا، استثمار افراد از طریق پرداخت دستمزد پایینتر از حد معمول، سرقت از بیت المال، ارتشا، عدم پرداخت وجوهی كه باید به دولت پرداخته شود، اسراف و تبذیر و ... سبب ایجاد بیعدالتی و نابرابری و پیدایش فاصله طبقاتی میان افراد میگردد.به طور كلی، سوء تدبیرهای دولت و رفتارهای خلاف قانون و ناعادلانه برخی افراد جامعه، از اسباب اصلی تأمین نشدن عدالت اقتصادی در جامعه به شمار میروند، بنابراین ایجاد عدالت در گروِ اصلاح این دو و مشاركت آنها با یكدیگر است. افراد جامعه باید مشاركت اقتصادی مفید و فعال داشته باشند و دولت را در حل معضلات اقتصادی یاری رسانند و در مقابل، دولت نیز با تمام امكانات خود باید مشكلات مطرح شده در سه عرصه تولید، توزیع و مصرف را حل كند و با افراد و گروههای مخل عدالت اقتصادی، به شدت برخورد نماید از طرفی هم موظف به تأمین زندگی مناسب و متعادل برای ناتوانان و نیازمندان است، لذا فعالیتهای دولت دو جنبه سلبی و ایجابی مییابد.
۳-۱- اقدامات دولت برای تحقق عدالت اقتصادی
عمدهترین مشكلات اقتصادی كه سد راه تحقق عدالت اقتصادی میشود، در هر سه بخش تولید، توزیع و مصرف نهفته است. گام نخست برای رفع این مشكلات، حل نمودن مشكل تولید است، چرا كه با تولید انبوه و كافی، بخش زیادی از مشكلات توزیع و مصرف نیز مرتفع خواهد شد. عمدهترین مواردی كه باید در بخش تولید رعایت شود، عبارتاند از: ۱ـ تولید مایحتاج زندگی به اندازه كافی و ۲ـ ایجاد كار مناسب برای همه افراد و برابری آنها در داشتن شرایط مساعد كاری.
دولت برای انجام این كارها مجاز است در اقتصاد مداخله داشته باشد، زیرا تصور میشود در اختیار قرار دادن تمامی مراحل تولید به بخش خصوصی، نابسامانیهای اجتماعی و افراط و تفریطهایی را در پی خواهد داشت. از این رو، دولت «به منظور تضمین و تعیین حداكثر و حداقل تولید كالاهای ضروری» در عرصه تولید نقشهایی را ایفا میكند، به این صورت كه نخست با تأسیس واحدهای اقتصادی، مردم را در فعالیتهای اقتصادی شركت میدهد و در مرتبه بعدی، تسهیلات سرمایهای و مالی را تأمین میكند تا مقدمات كار فراهم گردد.علاوه بر مطالب ذكر شده، همه افرادی كه در سنین كار كردن به سر میبرند، باید از شغل متناسب برخوردار باشند، چرا كه بیكاری علاوه بر جنبه اقتصادیش كه باعث گسترش فقر میگردد و از طریق تأثیر بر دستمزدها، بر فقر تعدادی از شاغلان میافزاید، به لحاظ اجتماعی نیز معضلات بسیاری به همراه دارد و نوعی بیماری اجتماعی محسوب میشود. دولت علاوه بر كاریابی باید به نحوی عمل كند كه افراد بیكاره به وجود نیاید:بیكاره كسی است كه اصولاً برای هیچ كاری آمادگی پیدا نكرده است و كاری به او یاد ندادهاند و اگر هم بخواهد كار كند، از عهده بر نمیآید.دولت باید در تأمین شرایط اشتغال در جامعه، برابری همه افراد را مد نظر قرار دهد؛ یعنی شرایط و امكانات كار كردن برای همه اقشار فراهم شود كه یكی از لوازم آن، داشتن آزادی انتخاب شغل است تا افراد به تناسب استعداد، علاقه، توان و شایستگیهای خویش شغلی را كه میخواهند، انتخاب كنند. این كار نقش مهمی در افزایش كیفیت كار تولیدی و توسعه اقتصاد كشور دارد. همچنین دولت میتواند برای استفاه بهینه از كار تولیدی و بهبود بیشتر آن، زمینههای افزایش مهارت افراد را فراهم نماید؛ به عنوان مثال، برای افراد مستعدی كه در جایی كار میكنند، دوره آموزش ضمن خدمت بگذارد تا در سطح بالاتر و با مهارت افزونتر به كار خود بپردازند.
برنامههای دولت در بخش توزیع در دو جهت متمركز میشود:
۱ـ رعایت برابری اقتصادی در توزیع ثروتهای عمومی و تسهیلات رفاهی، عمرانی و بهداشتی؛
۲ـ رعایت حقوق افراد در دادن دستمزد واقعی به آنها (تناسب درآمد با میزان كار افراد).
دولت موظف است امكانات رفاهی از قبیل حمل و نقل عمومی، لولهكشی فاضلاب شهری، روشنایی معابر، جمع آوری زباله و ...، بهداشت عمومی همچون بهداشت شهر و روستا، تأمین آب آشامیدنی سالم، ایجاد درمانگاهها و بیمارستانهای مجهز، جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیر و خطرناك، بهداشت محیط زیست و ... و عمران و آبادانی تمامی نقاط كشور را برای همه بخشها و مناطق كشور و همه افراد به یكسان تأمین نماید. توزیع نادرست این امكانات، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ناگواری خواهد داشت. مهاجرت روستاییان به شهرها و یا مهاجرت از شهرهای كوچك و دور افتاده به شهرهای بزرگ، گسترش بیرویه شهرنشینی، پیدایش شهرهای خیلی بزرگ، حاشیه نشینی و غیره از این نوع پیامدها میباشد. توزیع نامتناسب در درون خود شهرها نیز سبب تقسیم شهرها (به ویژه شهرهای بزرگ) به دو بخش مرفه نشین و فقیرنشین میشود كه این خود به افزایش تبعیض و بیعدالتی دامن خواهد زد. علاوه بر موارد مذكور، باید دستمزد افراد مطابق كار و استحقاقشان به آنها پرداخت شود و بدین ترتیب از استثمار و تضییع حقوق افراد جلوگیری گردد.بنابراین، در بخش توزیع باید اوّلاً: توزیع همه جانبه و گسترده باشد و ثانیاً: مراكز تولیدی و اشتغال در تمامی نقاط كشور پراكنده باشد تا با تمركز آنها در نقطهای خاص، به معضلاتی كه ذكر شد، گرفتار نشویم و همچنین در قبال فعالیتهای انجام شده دستمزد منصفانه به افراد پرداخت گردد. با بهبود و اصلاح تولید و توزیع، بخش عمدهای از مشكلات مصرف نیز حل میشود. آنچه در مقوله مصرفْ مطلوب است، برخورداری همه افراد از امكانات لازم و ضروری یك زندگی مناسب میباشد. اما همانگونه كه میدانیم عدم دسترسی همه افراد به این امكانات، بزرگترین مانع نیل به این هدف است، زیرا منابع و فرآوردههای اقتصادی به اندازه كل جمعیت نیست و همه افراد نمیتوانند تمامی نیازهایشان را از منابع اقتصادی تأمین كنند.با وجود نكات ذكر شده، میتوان اقداماتی انجام داد تا حداقل اكثر مردم از زندگی متعادلی برخوردار گردند. بخشی از این كارها با مشاركتهای مردمی انجام میپذیرد و بخشی دیگر نیز به عهده دولت است. دولت باید نخست از مسایلی پیشگیری كند كه در این بخش مشكل به وجود میآورند؛ همانند افزایش جمعیت مصرف كننده. در این راستا دولت با آموزش روشهای كنترل و تنظیم خانواده، از افزایش بیرویه مصرف كنندگان میكاهد و با تعلیم روشهای صحیح مصرف و ارایه الگوی صحیح آن، از اسراف منابع اقتصادی جلوگیری میكند.مداخله دولت در اقتصاد میتواند به شكلهای نظارت، قانونگذاری و اجرای طرحهای اقتصادی باشد. برای كارساز بودن مداخله در اقتصاد، محدودهای به نام قلمرو آزادی نظر قانونی ارایه شده است تا تغییرات و مقتضیات زمانی نیز در قانونگذاری دولت مورد توجه قرار گیرد، بدین ترتیب دولت به برنامه ریزی صحیح و حل پیشامدهای اقتصادی ناشی از تحولات فنی و تكنولوژی قادر خواهد بود. افزون بر اموری كه دولت به طور ایجابی بر عهده دارد، سازوكارهای سلبی را نیز میتواند به منظور بهبود و پیشرفت اقتصادی به كار گیرد؛ همانند مبارزه با فساد اداری، رشوه، ربا و استثمار در بخش تولید، مقابله با احتكار و گرانفروشی و سرقت اموال عمومی در قسمت توزیع و جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع كشور.چنانكه ذكر شد، مؤلفه اصلی برخورداری افراد از داراییهای موجود، كار و فعالیت است. با وجود این، برخی مواقع حوادثی اتفاق میافتد كه موجب از بین رفتن و یا كاهش درآمد میشود. اتفاقاتی همچون بیماری، از كار افتادگی، فوت، اخراج، بیكار شدن و ... و یا مسایلی همانند افزایش تورم، هزینههای غیر مترقبه و ... سبب كاهش درآمد و یا كاهش بهرهمندی افراد میشود. در اینگونه موارد دولت كوششهایی به منظور «جبران خسارت و نتایج حاصل از پارهای حوادث و اتفاقات اجتماعی» انجام میدهد كه از آن، به «تأمین اجتماعی» تعبیر میشود. اصول ۴۳ تا ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به این امر مهم اختصاص یافته است. تأمین اجتماعی علاوه بر حل نیازهای مادی افراد، رفاه معنوی آنان را نیز مد نظر قرار میدهد:
شخص در هر شغل و مقامی از آینده خود و خانوادهاش نگرانی نداشته و برای تأمین آینده، ناچار از كار بدون وقفه و دست زدن به هر عملی برای كسب پول و تأمین آتیه خود نمیگردد.
در گذشته، تأمین اجتماعی به شیوههایی چون حمایت خانواده، مالك، استادكار، مؤسسات مذهبی، موقوفات و ... انجام میشد، اما امروزه علاوه بر برخی روشهای سنتی، سازمانها و نهادهایی چون سازمان تأمین اجتماعی و سازمان بیمه خدمات درمانی، مؤسسههای غیر دولتی مانند مؤسسههای امور خیریه، صندوقهای قرض الحسنه و صندوقها و مؤسسههای بازنشستگی برخی شركتها و نهادهای دولتی این وظیفه را بر عهده دارند. همچنین امروزه علاوه بر تلاش در راه جبران خسارتهای افراد، تلاش در جهت جلوگیری از بروز حوادث و پیشبینیهای لازم نیز مورد تأكید است.آیهٔاللَّه سید محمدباقر صدر مسئولیت و ضمان دولت را در تأمین اجتماعی افراد، از نوع ضمان اعاله میداند، به این نحو كه «اعاله فرد، تهیه وسایل و لوازم زندگی او به طور مكفی است... دولت باید حاجات اصلی و عمومی به غذا، مسكن و لباس را تأمین كند».مبنای اصلی تعهد دولت در تأمین اجتماعی افراد، ایجاد توازن اقتصادی در جامعه است. منظور از توازن این است كه افراد جامعه از حیث «سطح زندگی» مساوی باشند تا بدینوسیله از شكاف طبقاتی كاسته شود. حد و اندازه كمك دولت به نیازمندان تا زمانی است كه آنان بینیاز گردند؛ یعنی «بتوانند متناسب با مقتضیات روز، از مزایای زندگی بهرهمند گردند». این كمكها علاوه بر مسلمین، غیر مسلمانان ساكن در قلمرو دولت اسلامی را نیز شامل میشود.
منابع دولت در تأمین اجتماعی افراد، علاوه بر مالیاتهای شرعی مانند خمس و زكات، از محل درآمدهای عمومی و ثروتهای دولتی از قبیل فیء یا طسق میباشد. فیء در اصل «ثروتهایی است كه مسلمانان از كفار، بدون قتال به غنیمت گرفته و در اختیار پیغمبر یا امام، به اعتبار مقام و منصب ایشان قرار میدادهاند....». «طسق» آن است كه «به استناد آن، امام اختیار دارد از احیا كننده زمین و شخص منتفع مالیات اخذ كرده و آن را در راه تأمین هزینههای عمومی جامعه به مصرف برساند».علاوه بر منابع ذكر شده، شهروندان بنا به مسئولیتی كه در قبال یكدیگر دارند كمك هایی به دولت میكنند كه در بخش مشاركت اقتصادی مردم بیان میشود.
۳-۲- مشاركت اقتصادی مردم در تأمین عدالت اقتصادی
اصلاح و بهسازی امور اقتصادی زمانی میسر خواهد شد كه در این زمینه علاوه بر فعالیتهای دولت، مردم نیز فعالانه مشاركت نمایند:در جامعه اسلامی باید كوشش شود دولت همه مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تأمین كند. ولی از سوی دیگر، كارها هر چقدر ممكن است كمتر دولتی شود.تجربه نشان داده كه جمع میان آزادی اقتصادی افراد و مداخله در اقتصاد ممكن نیست، زیرا زندگی در دوران كنونی از سویی، نیازمند دخالت فزاینده دولت در اقتصاد و تأمین مسایل رفاهی، بهداشتی و عمرانی از سوی دولت است و از سوی دیگر، این مداخله سبب كاهش آزادیهای افراد میگردد، بنابراین مناسبترین راه این است كه كارها تا حد ممكن با سعی و كوشش خود مردم حل و فصل شود و دخالت دولت تنها برای تضمین عادلانه بودن امور اقتصادی صورت گیرد.از دیدگاه اسلام، مردم نسبت به یكدیگر مسئولیت دارند و باید تا حد ممكن مشكلات یكدیگر را حل كنند، زیرا هر مسلمانی كه صبح كند و به اصلاح امور مسلمین نیندیشد، مسلمان نیست. البته این مسئولیت تنها به مثابه تكلیفی نیست كه بتوان آن را از گردن ساقط كرد، بلكه این مسئولیت در اسلام با حس اخوت و عطوفت همراه شده است. اسلام میخواهد عامل روحی و ذاتی را با روشی كه آن اهداف را محقق میسازد، تركیب كند؛ مثلاً گاهی برای سیر كردن فقرا از ثروتمندان كمك میگیرد و از این رهگذر، نیازهای آنها را مرتفع میسازد. این روش برای به ثمر رساندن جهت عینی مسئله كه سیر كردن فقیر باشد، كافی است، ولی «تا آنگاه كه روش تحقق بخشیدن به همكاری عمومی، عاری از هرگونه انگیزه اخلاقی و عامل خیرخواهی در روح ثروتمندان باشد، اسلام بر آن صحه نمیگذارد»، به این خاطر واجبات مالی در اسلام جزء عبادات شرعی محسوب میشود تا انگیزه خیرخواهی افراد در آن دخیل باشد. به طور كلی مردم با اجرای قوانین و عدم تخلف از آنها، بزرگترین مشاركت را در اقتصاد انجام میدهند؛ برای مثال، در بخش تولید درست كار میكنند، طفره نمیروند و كم كاری نیز نمیكنند؛ به عبارت بهتر، وجدان كاری دارند و بدین وسیله از فساد اداری، كاهش تولید و یا تولید نامطلوب پیشگیری میشود. در بخش توزیع نیز از گرانفروشی، احتكار، كم فروشی و استثمار پرهیز مینمایند و در صورت مشاهده قصوری از جانب دولت، به انتقاد پرداخته، آرا و پیشنهادهای خود را ارایه میدهند. مهمترین نقش مردم در بخش مصرف، پرهیز از اسراف و تبذیر و اتلاف منابع است كه اصلیترین نقش آنها در تمام مراحل اقتصاد به شمار میرود. به كارگیری الگوی صحیح مصرف، به مردم در انجام این وظیفه یاری میرساند. شهروندان همچنین از طریق پرداخت مالیات، با دولت مشاركت مینمایند و حتی اگر در جامعه وضعیتی پیش آید كه به كمك اكثر آنها نیاز باشد، در حد توان خودبه دولت یاری میرسانند. حاكم اسلامی نیز در چنین مواقعی «ضریبهای معینی را مشخص میكند؛ یعنی مالیاتهای مشخصی را وضع، و آن را دریافت میكند».
۴ ـ سازوكارهای فرهنگی
فرهنگ عبارت است از: ارزشهایی كه اعضای یك گروه معین دارند، هنجارهایی كه از آن پیروی میكنند و كالاهای مادی كه تولید مینمایند. فرهنگ، محتوای باطنی و چارچوب ذهنی افراد یك جامعه را تشكیل میدهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعهای است كه در آن زندگی میكنند و تظاهرات خارجی افراد كه به صورت آداب و سنن و هنجارهای اجتماعی آنان نمود مییابد، برگرفته از مایهها و باورهای درونی آنان است. لذا، فرهنگ دارای دو سطح ذهنی و مادی میباشد و سطح ذهنی آن به صورت زیر بنا عمل نموده و با تغییر خود، در سطح مادی تغییر و تحول ایجاد میكند. بنابراین، فرهنگ مشخص كننده شیوه نگرش ما به مسایل است؛ برای مثال، دیدگاه و عملكرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادی ما را میسازد و نسبت به حكومت و سیاست و سیاستمداران، فرهنگ سیاسی ما را شكل میدهد، تا آن جا كه حتی از فرهنگ گفت و گو، فرهنگ كتابخوانی، فرهنگ ورزش و ... نیز صحبت میشود.
عدالت فرهنگی به دنبال یافتن راههایی است كه در شكلگیری ذهنیتها و تغییر آنها و در نتیجه، در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما در این كه چه عواملی بر ذهن و عمل افراد تأثیر میگذارد، آنچه در وهله اول به ذهن میرسد این است كه علم و معرفت و كسب آگاهیهای تازه، ذهنیت فرد را شكل میدهد و تفاوت آگاهیها، باعث تمایز انسانها از یكدیگر میشود. بنابراین، یكی از زمینههای تحقق عدالت فرهنگی، برابری افراد در بهرهمندی از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقه آنها میباشد.
اساس استبداد، استعمار، ظلم و بیعدالتی بر جهل بنا شده است. جاهلان از حقوق خویش بیاطلاعند نه از حقی كه بر گردن خود دارند، آگاهاند و نه از حقی كه بر گردن دیگران دارند، لذا اصلیترین عامل شكلگیری انواع بیعدالتیها، از جمله حكومتهای مستبد میباشند و این حكومتها نیز عملاً تا زمانی تداوم مییابند كه جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین، مبارزه با جهل و ناآگاهی گامی در راه تحقق عدالت به شمار میرود. آگاهی، به دو طریق رسمی و غیر رسمی انجام میپذیرد و اصلیترین راه غیر رسمی آن، خانواده است: فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا میشود، از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت میشود كه آیا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده او از میزانهای خاصی پیروی میكنند یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلی نیست؟ آیا این میزانها موافق یكدیگر هستند، یا متضاد میباشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا میدارند یا در یك مورد گذشت میكنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟
بنابراین، اعتدال روحی و روانی فرد در خانواده نضج میگیرد. داشتن شخصیتی ثابت، متعادل و میانهروـ نه جزمی و دگمـ در نتیجه زندگی در خانوادهای با چنین ویژگیهایی تحقق مییابد. برخورداری از روحیه و منش متعادل، زمانی میسر است كه با محیط پیرامون همواره تبادل فكر و اطلاعات برقرار كنیم و از تحولات جدید مطلع باشیم، در غیر این صورت اعتدال روانی جای خود را به ركود و تحجر خواهد داد.
یكی دیگر از ابزارهای مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادی رسمی است كه بیشتر اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او میرساند و او را برای نقشهای مختلف موجود در جامعه آماده كرده، با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا میسازد. فرد شیوه صحیح زندگی اجتماعی را میآموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع مییابد، هم چنین آمادگی شركت فعالانه در زندگی سیاسی و پذیرش مسئولیت در جامعه را مییابد. شیوه دیگر انتقال اطلاعات به افراد وسایل ارتباط جمعی است كه امروزه نقش و جایگاه قابل توجهی یافته است. مطبوعات و رسانههای جمعی میتوانند در آنِ واحد جمعیت بیشماری را پوشش دهند، لذا هم به لحاظ زمانی و هم مكانی از سایر شیوهها در انتقال اطلاعات سریعتر و وسیعتر عمل میكنند، به همین جهت مطبوعات و رسانهها جایگاه بالایی را در فرایند جامعهپذیری افراد به خود اختصاص دادهاند:
جامعهپذیری به طور كلی به معنای روندی است كه بدان وسیله اعضای یك جامعه ارزشهای گوناگون فیزیكی، فرهنگی، تكنولوژیك و زیباییشناختی جامعه را طی دوره طولانی و اغلب در سراسر زندگی، به تدریج درونی و از آنِ خود میكنند. به طور مشخصتر، جامعه پذیری سیاسی را میتوان تركیبی از مكانیسمها، روندها و نهادهای گوناگونی دانست كه به وسیله آنها، اعضای جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاكم در جامعهشان آگاهی و شناخت مییابند و الگوها را میپذیرند.به طور كلی، جامعهپذیری از خانواده آغاز شده، در مدرسه ادامه مییابد و به وسیله رسانهها و مطبوعات استمرار پیدا میكند. علاوه بر این، شیوههای اطلاع رسانی فرصت بحث و انتقاد را به نحو وسیعی فراهم كرده، به ارتقای آگاهی عمومی جامعه كمك مینماید. علاوه بر موارد ذكر شده، در اسلام راههای دیگری برای آگاه كردن و پرورش ذهنی افراد وجود دارد: یكی از این راهها، مسجد است. مسجد علاوه بر این كه مكان عبادت خدا میباشد، باعث تقویت روحی افراد نیز میگردد.
نجمه كیخا
najmeh_keikha@yahoo.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست