دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
عبور از سازمان؛ زندگی مجاهد، مجید شریف واقفی
ایران در دهه پنجاه شمسی با مشكلات عدیدهای روبرو بود (از جمله فشار ایالات متحده آمریكا برای ایجاد تغییرات اجتماعی در كشورهای وابسته به غرب به منظور جلوگیری از بروز جنبشهای كمونیستی). از این رو شاه (محمدرضا پهلوی) به ناچار سیاست توسعه اجتماعی خود را تحت عنوان «اصلاحات ارضی وانقلاب سفید (شاه و ملت) به اجراء در آورد. از بعد سیاسی نیروهای مخالف حكومت نیز وارد عرصه فعالیت شدند. در نتیجه این نوسازی قشر جدید یعنی كارگران صنعتی ایجاد شد كه روستائیان بسیاری را به حواشی شهرها كشانید و موقعیت اجتماعی گروههای سنتی نیز متزلزل شد. گروههای سنتی در صدد تحكیم موقعیت خود بر آمدند و پیامد آن گروهها و اقشار نوظهور با افكار جدید وارد عرصه سیاسی شدند. پس از بروز قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نیروهای مخالف حكومت سركوب، زندانی ، تبعید و ... شدند. نیروهای مخالف رژیم برای تغییر وضع وجود وارد مبارزه مسلحانه شدند. از اوسط دهه چهل شهرهای بزرگ بخصوص و در رأس آن دانشگاهها عرصه دو جریان فكری و ایدئولوژیك یعنی اسلام و ماركسیست شدند. در نتیجه در دهه پنجاه جنبشهای چریكی در ایران از جمله چریكهای فدایی خلق، مجاهدان ( اسلامی و ماركسیست)، گروههای كوچك اسلامی ( مانند ابوذر) ، حزب توده شروع به فعالیت نمودند.
از جمله سازمان چریكی در ایران سازمان مجاهدین خلق میباشد. این سازمان در سال ۱۳۴۴ بوسیله برخی از اعضای جناح مذهبی جبهه ملی و نهضت آزادی پیریزی شد. علیاصغر بدیعزادگان ، محمد حنیفنژاد ، سعید محسن ، محمد (محمود) عسگریزاده ، عبدالرسول مشكینفام ، احمد رضائی ... بنیانگذاران اصلی این سازمان بودند، با گسترش تدریجی این هسته به شهرهای اصفهان ، تبریز ، شیراز ... فعالیت مجاهدین بازتاب وسیعتری بخود گرفت. اعضای این سازمان از روشنفكران و دانشجویان جوان بودند اما غالبا از خانوادههای شیعی اما با پایگاههای متفاوتی بودند. اعضای سازمان مجاهدین غالبا از میان دانشجویان دانشكده فنی ، كشاورزی ، پلیتكنیك تهران و صنعتی آریامهر . عضوگیری میشدند. هدف آنها خاتمه وابستگی به غرب و ایجاد نظام بیطبقه توحیدی بود.
مجید شریفواقفی (۱۳۵۴-۱۳۲۷) از جمله دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر بود كه به سازمان مجاهدین پیوست. وی كه در شهر اصفهان نشو و نما یافته بود از ابتدا با جریانات مبارزاتی در شهر اصفهان روبرو بود. اصفهان در دهههای ۱۳۵۰-۱۳۳۰ از شهرهای مبارزتای ـ سیاسی و مذهبی بود كه علیرغم اختلاف دو جناج مذهبی (یكی به رهبری حاج آقا رحیم ارباب و دیگر به رهبری شمس اردكانی ، ابطحی و شمسآبادی) بسیاری از روشنفكران و روحانیان در رأس رهبری كانونهای مبارزاتی قرار گرفتند. گذشته از كانونها و مجامع مبارزاتی ، انجمنهای مختلف مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان ، انجمن اسلامی پزشكان ،مساجد ، مدارس ،نشریات و جراید و ... از مراكز مبارزاتی شهر اصفهان بودند. این كانونهای مبارزاتی به تدریج با سایر انجمنهای اسلامی كشور مثل تهران و مشهد مرتبط شدند. از جمله مدارس مبارزاتی اصفهان دبیرستان هاتف و صارمیه و صائب بودند. كه اعضای آن از طریق انجمن اسلامی دانشآموزان با فعالیتهای مبارزاتی ـ سیاسی آشنا میشدند.
مجید شریفواقفی در طول دوران تحصیلی خود در اصفهان بسر برد او كه عضو انجمن اسلامی دانشآموزان دبیرستان صارمیه بود و در جریان قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ جزو كفنپوشان پشتیبان امام خمینی (ره) قرار گرفت. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان وی در سال ۱۳۴۵ ه.ش در رشته مهندسی برق دانشكده صنعتی (آریامهر) شریف پذیرفته شد. وی در این دوران فعالیتهای مبارزاتی خود را در سطح فزایندهتری گسترش داد. و سپس در سال ۱۳۴۷ به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. وی در این زمان به این نتیجه رسیده بود كه در جهت مبارزه با رژیم پهلوی میبایستی به مبارزه مسلحانه دست بزند.
وی پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه مدتی از خدمت نظام خود را به عنوان در شركت برق منطقه فارابی تهران مشغول گذراند. به تدریج مجید شریف واقفی تا سال ۱۳۵۰ دررأس شاخه كارگری سازمان مجاهدین قرار گرفت. همزمان با برگزار یجشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شیراز ، مجاهدین تصمیم به ایجاد چندین برنامه انفجاری گرفتند، امرالله دلفانی از اعضای حزب توده كه در سازمان مجاهدین نفوذ كرده بود و در نهان با ساواك همكاری داشت برنامه با كمك اسلحههایی كه ساواك در اختیار او گذاشته بود برنامه یك انفجار را ترتیب میدهد و در ضمن ساواك را در جریان این برنامه قرار میدهد. در نتیجه با دستگیری ۱۲ تن از اعضای اصلی سازمان و اعلام آنها ، بسیاری از مجاهدین دستگیر شدند و برخی از خانههای تیمی لو رفت. رهبران بعدی سازمان مجاهدین در این ضربه كاری بنام «تازیانه تكامل » یاد میكردند. درست در همین زمان نیز نام مجید به همراه بخری دیگر لو رفته بود مأمورین ساواك برای دستگیری وی اداره برق منطقه فارابی مراجعه كردند در آن زمان رییس شركت به مأموریتی رفته بود و مجید را به جای خود قرار داده بود . از این رو مأمورین ساواك بدون اطلاع از این موضوع وارد اتاق رییس اداره شدند تا بوسیله او «مجید» را شناسایی كنند در نتیجه از خود مجید سراغ او را میگیرند وی كه متوجه موضوع شده بود در كمال آرامش به بهانه صدا كردن مجید از اتاق خارج شده و با موتور سیكلتی خود را به دانشاگه صنعتی رسانده و دوستان مجاهد خود را از این قضیه مطلع مینماید. بدین ترتیب مجید زندگی مخفی خود را آغاز میكند.
مدتی بعد كه مجید در رأس یكی از شاخههای اصلی سازمان (شاخه كارگری و سپس مذهبی) قرار میگیرد مسئولیتهایی را نیز در راه مبارزات خود عهدهدار شد و از جمله وی مسئولیت امور امنیتی سازمان مجاهدین، و مسئولیت گروه الكترونیكی كه طی آن فرستندههای ساواك را كنترل میكرد، و نیز مسئولیت ارتباط با اعضای مجاهد خارج از ایران را عهدهدار شد. او توانسته بود گیرندههایی بسازد كه از طریق آن موج بیسیمهای ساواك را ردیابی كند. بدین ترتیب مجاهدین قادر بودند افراد و یا اكیپها و خانههای تیمی لو رفته را قبل از هر گرونه اقدامی از سوی ساواك مطلع نمایند. از این رو كار دستگیری مجاهدین برای ساواك بسیار دشوار بود.
در این زمان تقی شهرام از اعضای سازمان كه مدتی در زندان ساری بسر میبرد به صحنه سیاسی وارد شد او در زندان پس از مطالعات در زمینه مرام ماركسیستی به این مرام گرایش پیدا كرده بود. او به سرعت مدارج ترقی خود را طی نمود و در رأس شاخه سیاسی سازمان قرار گرفت. و توانست بهرام آرام رهبر شاخه نظامی سازمان و بسیاری از مجاهدین را با خود همسو سازد . او سرانجام این موضوع را مطرح نمودك ه «ایدئولوژی مذهبی پاسخگوی نیازهای انسان در راه مبارزه نیست» بدین ترتیب از تغییر ایدئولوژی سازمان صحبت به میان آمد او اعتقاد داشت كه ضربه سال ۵۰ ناشیاز ایدئولوژی و مذهب بوده است. او معتقد بود كه پذیرفتن این ایدئولوژی الزامی است و مخالفان این نظریهدارای خصلتهای بورژوازی هستند. پس بایستی با فشار بر روی آنها این خصلت بورژوازی را اصلاح نمود.
با این وجود در سال ۱۳۵۱ شریف واقفی در آستانه سفر نیكسون در چند طرح انفجاری شركت داشت مرگ ژنرال پردیس آمریكایی، طرح ترور شاه ، ترور دو مستشار آمریكایی، رییس پلیس تهران ، بمب"ذاری در آرامگاه رضا شاه ،دفاتر ... ، شل ، بریتیش پترولیوم ، هواپیمایی بی.او.دی در انگلیس و زدن ۶ بانك از اقدامات وی و سایر مجاهدان بود.
در كنار زندگی مخفی با یكی از زنان ماركسیست شده سازمان بنام لیلا زمردیان ازدواج نمود. شریف واقفی كه به سرعت متوجه شد گرایشات ماركسیستی در میان بیشتر اعضای سازمان پذیرفته شده است به فكر جدائی بخش مذهبی سازمان افتاد او با همكاری اعضای مذهبی از جمله مرتضی صمدیه لباف شروع به جذب افراد مذهبی نمود. شهرام و آرام به تدریج مسئولیتهای شریف واقفی را از او سلب كردند، همچنین او را خلع سلاح كرده و در نهایت در سال ۱۳۵۳ شاخه كارگری سازمان به رهبری شریف واقفی را منحل نمودند. شهرام به دنبال اصلاح خصلتهای خرده بورژوازی مجید را وادار نمود كه در یك كارخانه به كارگری مشغول شود.
اصرار شریف واقفی در عقاید خود و انتشار جزوه سبز «كه محصول جریان انحرافی «اپورتونیستی» سازمان بود منتشر گردید و به سرعت جایگزین جزوات مذهبی در میان اعضای سازمان شد. مجید ابتدا به نقد و بررسی «جزوه سبز» پرداخت. مجاهدان دومنی جوزه انحرافی خود تحت عنوان «پرچم مبارزه ـ ایدئولوژی را برافراشتهایم» منتشر نمودند. اعتراض شریف واقفی به این موضوع و عدم توجه ماركسیستها باعث شد تا وی به همراه مرتضی صمدیه لباف نه تنها به جمع اعضای مذهبی سازمان پرداخته بلكه سعی كرد بخشی از امكانات مالی تسلیحاتی سازمان را به نفع جناح مذهبی پنهان نماید.
سرانجام بدین موضوع ختم شد كه وی از سوی سازمان «خائن شماره ۱ و مرتضی صمدیه لباف خائن شماره ۲ قلمداد شوند» آنها به زعم رهبران ماركسیستی سازمان پس از چهار ماه توطئه علیه سازمان به اعدام محكوم شدند. سرانجام طرح ترور شریف واقفی و صمدیه لباف به اجرا در آمد. طرح اجرای ترور شریف واقفی بر عهده وحید افراخته گذارده شد، آخرین قرار با شریف واقفی توسط همسر ماركسیست او «لیلا زمردیان» گذارده شد ترور او به وسیله حسین سیاه كلاه و وحید افراخته صورت گرفت. بعد از انتقال جسد وی به بیابانهای اطراف مسگرآباد ، محسن خاموشی به سوزاندن جسد پرداخت، شریف واقفی در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ به شهادت رسید. مرتضی صمدیه لباف نیز همان روز ترور شد وی در این جریان با گلوله زخمی شد اما به چنگ پلیس و ساواك افتاد و سرانجام در همان سال اعدام گردید. كشف ترور شریف واقفی از سوی ساواك به دستگیری ۴۰۰ نفر از مجاهدان از جمله وحید افراخته و محسن خاموشی منجر شد ساواك از اختلاف مجاهدان ماركسیست و اسلامی به نفع خود استفاده كرد چرا كه به ایجاد تفرقه بیشتر در میان مجاهدان دست زد.
ساواك همچنین سعی نمود ضمن معرفی اعضای سازمان مجاهدین به عنوان قاتلان مجید ، از خانواده شریف واقفی ضمن یك مصاحبه تلویزیونی برای تشكر از رژیم شاه استفاده كند و این خانواده را در خدمت خود گرفته و نیز بتواند سایر اعضای مجاهد را دستگیر كند. سرانجام خانواده شریف واقفی حاضر به انجام این مصاحبه تلفنی نشدند. به هر صورت این موضوع شهادت مجید برای خانواه اش قطعی نمود. اما خانواده وی به انحاء مختلف تا پیروزی انقلاب اسلامی از سوی ساواك مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین بار دیگر اعلام موجودیت كردند و سعی در جذب خانواده شریف واقفی نمودند. آنها با صدور بیانیهای در سال ۱۳۵۷ عملكرد گذشته سازمان و جریان اپورتونیستی را محكوم نموده و مرز خود را با ماركسیستها مشخص نمودند. در سال ۱۳۵۸ اعضای سازمان درصدد برگزاری مراسم بزرگداشت شریف واقفی برآمده و ا زخواهر و برادر وی خواستند كه در مراسم سالگرد وی یادداشتی كه آنها ترتیب دادهاند قرائت شود. كه این موضوع با مخالفت خانواده وی روبرو شد و آنها به قرائت مقالهای كه خود تهیه كرده بودند در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران اقدام نمودند.
در سال ۱۳۵۸ تقی شهرام دستگیر شده وی علاوه بر ترور شریف واقفی و صدور فرمان ترور صمدیه لباف ، محمد یقینی ، علی میرزا جعفر علاف، فرهاد صبا ، جواد سعیدی ، فاطمه فرتوك زاده و ... به ایجاد تغییر ایدئولوژی در سازمان متهم بود. شهرام در دادگاه انقلاب محاكمه شد. با ارسال شكایت خانواده شریف واقفی علیه شهرام به دادگاه انقلاب تهران ، اعضای جدید سازمان تلاش كردند كه با واسطه قرار دادن افراد مختلف مثل مادر رضائیها [احمد ، رضا ، صدیقه (از اعضای سازمان كه به قتل رسیده بودند)] برای شهرام رضایت بگیرند. عدم رضایت خانواده شریف واقفی و ..... منجر به اعدام شهرام در روز ۲ مرداد ۱۳۵۹ گردید.
از جمله سازمان چریكی در ایران سازمان مجاهدین خلق میباشد. این سازمان در سال ۱۳۴۴ بوسیله برخی از اعضای جناح مذهبی جبهه ملی و نهضت آزادی پیریزی شد. علیاصغر بدیعزادگان ، محمد حنیفنژاد ، سعید محسن ، محمد (محمود) عسگریزاده ، عبدالرسول مشكینفام ، احمد رضائی ... بنیانگذاران اصلی این سازمان بودند، با گسترش تدریجی این هسته به شهرهای اصفهان ، تبریز ، شیراز ... فعالیت مجاهدین بازتاب وسیعتری بخود گرفت. اعضای این سازمان از روشنفكران و دانشجویان جوان بودند اما غالبا از خانوادههای شیعی اما با پایگاههای متفاوتی بودند. اعضای سازمان مجاهدین غالبا از میان دانشجویان دانشكده فنی ، كشاورزی ، پلیتكنیك تهران و صنعتی آریامهر . عضوگیری میشدند. هدف آنها خاتمه وابستگی به غرب و ایجاد نظام بیطبقه توحیدی بود.
مجید شریفواقفی (۱۳۵۴-۱۳۲۷) از جمله دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر بود كه به سازمان مجاهدین پیوست. وی كه در شهر اصفهان نشو و نما یافته بود از ابتدا با جریانات مبارزاتی در شهر اصفهان روبرو بود. اصفهان در دهههای ۱۳۵۰-۱۳۳۰ از شهرهای مبارزتای ـ سیاسی و مذهبی بود كه علیرغم اختلاف دو جناج مذهبی (یكی به رهبری حاج آقا رحیم ارباب و دیگر به رهبری شمس اردكانی ، ابطحی و شمسآبادی) بسیاری از روشنفكران و روحانیان در رأس رهبری كانونهای مبارزاتی قرار گرفتند. گذشته از كانونها و مجامع مبارزاتی ، انجمنهای مختلف مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان ، انجمن اسلامی پزشكان ،مساجد ، مدارس ،نشریات و جراید و ... از مراكز مبارزاتی شهر اصفهان بودند. این كانونهای مبارزاتی به تدریج با سایر انجمنهای اسلامی كشور مثل تهران و مشهد مرتبط شدند. از جمله مدارس مبارزاتی اصفهان دبیرستان هاتف و صارمیه و صائب بودند. كه اعضای آن از طریق انجمن اسلامی دانشآموزان با فعالیتهای مبارزاتی ـ سیاسی آشنا میشدند.
مجید شریفواقفی در طول دوران تحصیلی خود در اصفهان بسر برد او كه عضو انجمن اسلامی دانشآموزان دبیرستان صارمیه بود و در جریان قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ جزو كفنپوشان پشتیبان امام خمینی (ره) قرار گرفت. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان وی در سال ۱۳۴۵ ه.ش در رشته مهندسی برق دانشكده صنعتی (آریامهر) شریف پذیرفته شد. وی در این دوران فعالیتهای مبارزاتی خود را در سطح فزایندهتری گسترش داد. و سپس در سال ۱۳۴۷ به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. وی در این زمان به این نتیجه رسیده بود كه در جهت مبارزه با رژیم پهلوی میبایستی به مبارزه مسلحانه دست بزند.
وی پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه مدتی از خدمت نظام خود را به عنوان در شركت برق منطقه فارابی تهران مشغول گذراند. به تدریج مجید شریف واقفی تا سال ۱۳۵۰ دررأس شاخه كارگری سازمان مجاهدین قرار گرفت. همزمان با برگزار یجشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شیراز ، مجاهدین تصمیم به ایجاد چندین برنامه انفجاری گرفتند، امرالله دلفانی از اعضای حزب توده كه در سازمان مجاهدین نفوذ كرده بود و در نهان با ساواك همكاری داشت برنامه با كمك اسلحههایی كه ساواك در اختیار او گذاشته بود برنامه یك انفجار را ترتیب میدهد و در ضمن ساواك را در جریان این برنامه قرار میدهد. در نتیجه با دستگیری ۱۲ تن از اعضای اصلی سازمان و اعلام آنها ، بسیاری از مجاهدین دستگیر شدند و برخی از خانههای تیمی لو رفت. رهبران بعدی سازمان مجاهدین در این ضربه كاری بنام «تازیانه تكامل » یاد میكردند. درست در همین زمان نیز نام مجید به همراه بخری دیگر لو رفته بود مأمورین ساواك برای دستگیری وی اداره برق منطقه فارابی مراجعه كردند در آن زمان رییس شركت به مأموریتی رفته بود و مجید را به جای خود قرار داده بود . از این رو مأمورین ساواك بدون اطلاع از این موضوع وارد اتاق رییس اداره شدند تا بوسیله او «مجید» را شناسایی كنند در نتیجه از خود مجید سراغ او را میگیرند وی كه متوجه موضوع شده بود در كمال آرامش به بهانه صدا كردن مجید از اتاق خارج شده و با موتور سیكلتی خود را به دانشاگه صنعتی رسانده و دوستان مجاهد خود را از این قضیه مطلع مینماید. بدین ترتیب مجید زندگی مخفی خود را آغاز میكند.
مدتی بعد كه مجید در رأس یكی از شاخههای اصلی سازمان (شاخه كارگری و سپس مذهبی) قرار میگیرد مسئولیتهایی را نیز در راه مبارزات خود عهدهدار شد و از جمله وی مسئولیت امور امنیتی سازمان مجاهدین، و مسئولیت گروه الكترونیكی كه طی آن فرستندههای ساواك را كنترل میكرد، و نیز مسئولیت ارتباط با اعضای مجاهد خارج از ایران را عهدهدار شد. او توانسته بود گیرندههایی بسازد كه از طریق آن موج بیسیمهای ساواك را ردیابی كند. بدین ترتیب مجاهدین قادر بودند افراد و یا اكیپها و خانههای تیمی لو رفته را قبل از هر گرونه اقدامی از سوی ساواك مطلع نمایند. از این رو كار دستگیری مجاهدین برای ساواك بسیار دشوار بود.
در این زمان تقی شهرام از اعضای سازمان كه مدتی در زندان ساری بسر میبرد به صحنه سیاسی وارد شد او در زندان پس از مطالعات در زمینه مرام ماركسیستی به این مرام گرایش پیدا كرده بود. او به سرعت مدارج ترقی خود را طی نمود و در رأس شاخه سیاسی سازمان قرار گرفت. و توانست بهرام آرام رهبر شاخه نظامی سازمان و بسیاری از مجاهدین را با خود همسو سازد . او سرانجام این موضوع را مطرح نمودك ه «ایدئولوژی مذهبی پاسخگوی نیازهای انسان در راه مبارزه نیست» بدین ترتیب از تغییر ایدئولوژی سازمان صحبت به میان آمد او اعتقاد داشت كه ضربه سال ۵۰ ناشیاز ایدئولوژی و مذهب بوده است. او معتقد بود كه پذیرفتن این ایدئولوژی الزامی است و مخالفان این نظریهدارای خصلتهای بورژوازی هستند. پس بایستی با فشار بر روی آنها این خصلت بورژوازی را اصلاح نمود.
با این وجود در سال ۱۳۵۱ شریف واقفی در آستانه سفر نیكسون در چند طرح انفجاری شركت داشت مرگ ژنرال پردیس آمریكایی، طرح ترور شاه ، ترور دو مستشار آمریكایی، رییس پلیس تهران ، بمب"ذاری در آرامگاه رضا شاه ،دفاتر ... ، شل ، بریتیش پترولیوم ، هواپیمایی بی.او.دی در انگلیس و زدن ۶ بانك از اقدامات وی و سایر مجاهدان بود.
در كنار زندگی مخفی با یكی از زنان ماركسیست شده سازمان بنام لیلا زمردیان ازدواج نمود. شریف واقفی كه به سرعت متوجه شد گرایشات ماركسیستی در میان بیشتر اعضای سازمان پذیرفته شده است به فكر جدائی بخش مذهبی سازمان افتاد او با همكاری اعضای مذهبی از جمله مرتضی صمدیه لباف شروع به جذب افراد مذهبی نمود. شهرام و آرام به تدریج مسئولیتهای شریف واقفی را از او سلب كردند، همچنین او را خلع سلاح كرده و در نهایت در سال ۱۳۵۳ شاخه كارگری سازمان به رهبری شریف واقفی را منحل نمودند. شهرام به دنبال اصلاح خصلتهای خرده بورژوازی مجید را وادار نمود كه در یك كارخانه به كارگری مشغول شود.
اصرار شریف واقفی در عقاید خود و انتشار جزوه سبز «كه محصول جریان انحرافی «اپورتونیستی» سازمان بود منتشر گردید و به سرعت جایگزین جزوات مذهبی در میان اعضای سازمان شد. مجید ابتدا به نقد و بررسی «جزوه سبز» پرداخت. مجاهدان دومنی جوزه انحرافی خود تحت عنوان «پرچم مبارزه ـ ایدئولوژی را برافراشتهایم» منتشر نمودند. اعتراض شریف واقفی به این موضوع و عدم توجه ماركسیستها باعث شد تا وی به همراه مرتضی صمدیه لباف نه تنها به جمع اعضای مذهبی سازمان پرداخته بلكه سعی كرد بخشی از امكانات مالی تسلیحاتی سازمان را به نفع جناح مذهبی پنهان نماید.
سرانجام بدین موضوع ختم شد كه وی از سوی سازمان «خائن شماره ۱ و مرتضی صمدیه لباف خائن شماره ۲ قلمداد شوند» آنها به زعم رهبران ماركسیستی سازمان پس از چهار ماه توطئه علیه سازمان به اعدام محكوم شدند. سرانجام طرح ترور شریف واقفی و صمدیه لباف به اجرا در آمد. طرح اجرای ترور شریف واقفی بر عهده وحید افراخته گذارده شد، آخرین قرار با شریف واقفی توسط همسر ماركسیست او «لیلا زمردیان» گذارده شد ترور او به وسیله حسین سیاه كلاه و وحید افراخته صورت گرفت. بعد از انتقال جسد وی به بیابانهای اطراف مسگرآباد ، محسن خاموشی به سوزاندن جسد پرداخت، شریف واقفی در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ به شهادت رسید. مرتضی صمدیه لباف نیز همان روز ترور شد وی در این جریان با گلوله زخمی شد اما به چنگ پلیس و ساواك افتاد و سرانجام در همان سال اعدام گردید. كشف ترور شریف واقفی از سوی ساواك به دستگیری ۴۰۰ نفر از مجاهدان از جمله وحید افراخته و محسن خاموشی منجر شد ساواك از اختلاف مجاهدان ماركسیست و اسلامی به نفع خود استفاده كرد چرا كه به ایجاد تفرقه بیشتر در میان مجاهدان دست زد.
ساواك همچنین سعی نمود ضمن معرفی اعضای سازمان مجاهدین به عنوان قاتلان مجید ، از خانواده شریف واقفی ضمن یك مصاحبه تلویزیونی برای تشكر از رژیم شاه استفاده كند و این خانواده را در خدمت خود گرفته و نیز بتواند سایر اعضای مجاهد را دستگیر كند. سرانجام خانواده شریف واقفی حاضر به انجام این مصاحبه تلفنی نشدند. به هر صورت این موضوع شهادت مجید برای خانواه اش قطعی نمود. اما خانواده وی به انحاء مختلف تا پیروزی انقلاب اسلامی از سوی ساواك مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین بار دیگر اعلام موجودیت كردند و سعی در جذب خانواده شریف واقفی نمودند. آنها با صدور بیانیهای در سال ۱۳۵۷ عملكرد گذشته سازمان و جریان اپورتونیستی را محكوم نموده و مرز خود را با ماركسیستها مشخص نمودند. در سال ۱۳۵۸ اعضای سازمان درصدد برگزاری مراسم بزرگداشت شریف واقفی برآمده و ا زخواهر و برادر وی خواستند كه در مراسم سالگرد وی یادداشتی كه آنها ترتیب دادهاند قرائت شود. كه این موضوع با مخالفت خانواده وی روبرو شد و آنها به قرائت مقالهای كه خود تهیه كرده بودند در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران اقدام نمودند.
در سال ۱۳۵۸ تقی شهرام دستگیر شده وی علاوه بر ترور شریف واقفی و صدور فرمان ترور صمدیه لباف ، محمد یقینی ، علی میرزا جعفر علاف، فرهاد صبا ، جواد سعیدی ، فاطمه فرتوك زاده و ... به ایجاد تغییر ایدئولوژی در سازمان متهم بود. شهرام در دادگاه انقلاب محاكمه شد. با ارسال شكایت خانواده شریف واقفی علیه شهرام به دادگاه انقلاب تهران ، اعضای جدید سازمان تلاش كردند كه با واسطه قرار دادن افراد مختلف مثل مادر رضائیها [احمد ، رضا ، صدیقه (از اعضای سازمان كه به قتل رسیده بودند)] برای شهرام رضایت بگیرند. عدم رضایت خانواده شریف واقفی و ..... منجر به اعدام شهرام در روز ۲ مرداد ۱۳۵۹ گردید.
پژوهشگر: شهرزاد ساسانپور
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست