چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
انواع قرائت قرآن
در این مقال به یکی از زیر مجموعههای ادب مواجهه با قرآن پرداخته شده است، ابتدا در یک بررسی تاریخی به شیوه قرائت در هنگام نزول و (قرائت ترتیل)، قرائت ترتیلی پیامبر، قرائت زیبا و حزنآمیز ائمه اطهار و قرائت با الحان صحابه پرداخته و سپس قرائتهای مطلوب، نامطلوب و مورد اختلاف را ارائه نمودهایم قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق، تدویر، قرائت همراه با حزن و قرائت نیکو از دسته اوّل، قرائت هذرمه از دسته دوّم و قرائت همراه با ترجیع و تغنی از دسته سوّم میباشد.
● انواع قرائت قرآن
قرآن کریم در مقایسه با دیگر کتب دینی و غیر دینی، از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. این ویژگی نه تنها از زبان معصومین علیهم السلام نقل شده، که تک تک سورهها و آیات قرآن نیز بر آن دلالت دارد. نه تنها مفاهیم قرآن از عمق و ژرفای خاصی برخوردار است، که الفاظ آن نیز جلوهای از اعجاز کلام «خداوند» را مینمایاند. از اینرو این کتاب در همه عرصههای حضور و تحققش از تقدس ویژهای برخوردار است. و انسان نیز در مواجهه با این حقیقت بی بدیل، موظف به رعایت آداب ویژهای میباشد؛ چنان که برای حضور بر کرانه دریای معانی قرآن، باید جان را از پلیدیها پاک گرداند. و برای لمس وجود «کتبی» آن، باید از «طهور» استمداد جست، برای حمل، قرائت و استماع آیات نورانی آن نیز نیازمند رعایت شرایط و آدابی دیگر است.
به نظر میرسد بررسی و تدوین مجموعهای در «آداب مواجهه با قرآن» موضوعی جالب و در خور تحقیق است و میتواند یکی از سرفصلهای علوم قرآنی را رقم بزند. اما در این مختصر تنها به بررسی یکی از مجموعههای عنوان فوق میپردازیم.
یکی از جلوههای قرآن «قرآن صوتی» است. قرآنی که فرشته وحی بر پیامبر اکرم(ص) قرائت کرده است و پیامبر (ص) بر مردم خواند. و پس از آن نیز آن الفاظ و کلمات بر زبان قاریان و حافظان، بلکه بر زبان تک تک امت مسلمان در طی قرون و اعصار جاری گردیده و هر صبح و شام طنین دلنشین تلاوت آیات آن، فضای جوامع اسلامی را نوری دوباره بخشیده است. مسلم مواجهه با این جلوه قرآن نیز دارای آداب و شرایطی است که یکی از آنها آداب چگونگی قرائت قرآن از جهت «صوت» است.
قرآن کریم چگونه باید تلاوت شود؟ پیامبر اکرم(ص) چگونه صوتی را میشنیده است و چگونه بر مردم تلاوت نموده است؟ دیگر معصومین (ع) چگونه قرآن میخواندهاند؟ آیا روش خاصی در قرائت قرآن توصیه شده است یا روشهای مطلوب متعددی در این زمینه وجود دارد؟ آیا روش مطرود و ممنوعی در نحوه قرائت وجود دارد یا نه؟ ارتباط مطلوبیت خوشخوانی و حرمت غنا چیست؟ آیا هر نوع غنائی و در ضمن هر مضمونی مطلقا حرام است (حتی قرائت قرآن غنائی) یا قرائت قرآن تخصصا یا تخصیصا از حرمت غنا خارج است؟ از جهت تاریخی صحابه، تابعین و دیگر قاریان چگونه و با چه لحنی قرآن را تلاوت نمودهاند؟
پاسخ سئوالاتی از این دست، زمینه نگارش این مقاله را فراهم آورده است. تذکر این نکته ضروری است که گرچه اشارات مختصری در بعضی از کتب علوم قرآنی و یا مباحث علم قرائات در این باره آمده است، اما نگارنده به بحث جامع و گستردهای در این موضوع دست نیافته است. بعضی از مفسرین نیز در اوایل کتب تفسیری خویش و یا در ذیل آیاتی که به نحوه قرائت اشاره دارد، بحثهای مختصری نمودهاند؛ جوامع روایی ـ خصوصا جوامع روائی شیعی ـ و کتب فقهی نیز بمناسبت، به زوایایی از مسأله اشاره نمودهاند. طبیعی است منابع یاد شده از قرآن، روایات، کتب علوم قرآنی و تفسیر و مباحث فقهی، منابع اساسی نگارنده در فراهم آوردن این مقاله خواهد بود.
● بررسی تاریخی کیفیت قرائت
الف) کیفیت قرائت جبرائیل هنگام نزول قرآن
اولین باری که قرآن در جلوه «قرآن صوتی» عینیت یافته است، هنگام قرائت فرشته امین وحی بر پیامبر اکرم(ص) بوده است. گرچه نزول دفعی قرآن، با معیارهای قابل شناخت ما بعید است از نوع گفتار معمولی و تدریجی باشد، اما نزول تدریجی قرآن در طول دوران رسالت اینگونه بوده است. قرآن کریم صریحا به گفتار بودن وحی الهی و هنگام نزول اشاره مینماید. در سوره تکویر آمده است:
(انه لقول رسول کریم) (۱) «هر آینه آن [قرآن] گفته فرستادهای بزرگوار [جبرائیل] است.»
قرآن کریم، بر خلاف کتابهای آسمانی دیگر که بصورت «الواح» یا «کتاب» بر پیامبران عرضه میگردید، بصورت کلام و «قول» بر پیامبر اسلام فرو فرستاده شد؛ به همین جهت اهل کتاب، کیفیت وحی را ناآشنا میانگاشته از پیامبر (ص) در خواست آوردن کتاب مدون مینمودند.(۲) اما قرآن کریم بطور جداگانه و مرتّل نازل گردید. قرآن کریم در سوره فرقان ضمن اشاره به گفته کافران و درخواست آنان، مبنی بر نزول دفعی قرآن و رد درخواست آنان، کیفیت نزول قرآن را بصورت ترتیل معرفی مینماید.(۳) ولی با این حال قرائت ترتیل از جهت صفت به روش واحدی نبوده است؛ شخص پیامبر اکرم(ص) که مخاطب سروش وحی بوده است، بر اثر تفاوت نوع ترتیل جبرئیل، به گونههای مختلفی منفعل و متأثر میگشته است؛ هنگامی که «حارث بن هشام» از حضرتش سئوال نمود که: وحی چگونه بر شما نازل میشود، پیامبر (ص) فرمودند:
گاهی صدایی همانند صدای جرس به گوش من میرسید؛ وحیی که اینگونه بر من نازل میشد، سخت گران و سنگین بود. سپس این صدا قطع میشد و آنچه را جبرئیل میگفت فرا میگرفتم. و گاهی جبرئیل به صورت مردی بر من فرود میآمد و با من سخن میگفت و من گفتههای او را حفظ میکردم.(۴)
در این گفتار پیامبر(ص) به دو نوع وحی اشاره نمودهاند که یکی بسیار ثقیل و دیگری کمی لطیفتر بوده است. متحمل است به اقتضای تنوع مفاهیمی که در هر مرحله از نزول تدریجی قرآن وجود داشته است، شیوه انزال و قرائت جبرائیل متفاوت بوده است. رهآوری که از این احتمال بدست میآید، مطلوبیت تفاوت قرائت قرآن با توجه به کیفیت و نوع معانی آیات است.
روایات دیگری درباره کیفیت نزول قرآن وارد شده است که میتواند شاهدی بر صدق احتمال فوق باشد؛ در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که «قرآن با شکوه و جلال و بزرگی (تفخیم) نازل شده است (۵)». ناقل روایت فوق از قول حلیمیّ نقل میکند که:
مقصود روایت فوق آن است که قرائت مردانه خوانده شود و با نرمی قرائت زنانه خوانده نشود.(۶) روایت دیگری محمد بن ابی عمیر از قول امام صادق علیه السلام نقل کرده که حضرتش فرمودند:
«هر آینه قرآن همراه با حزن (و بصورت حزین) نازل شده است.»(۷)
گرچه جمع بین دو قرائت «مفخم» و «حزین» ناممکن نیست، اما ظاهر این دو روایت بر لزوم توجه به اختلاف در قرائت قرآن نزدیکتر است؛ به تعبیر دیگر بنظر میرسد گاهی وصف غالب قرائت هنگام نزول، کوبندگی و جلال بوده و گاهی صدای حزین جبرائیل. و وصف حزن آن بیش از هر چیز، شنونده کلام وحی را بخود جلب میکرده است.
ب) کیفیت قرائت پیامبر اکرم(ص)
۱) قرائت ترتیل
قرآن کریم چنان که از قرائت جبرئیل به نحو ترتیل یاد نموده است، پیامبر اکرم(ص) را نیز به اینگونه قرائت امر کرده است؛ در سوره مزمل میفرماید: «و قرآن را بصورت «ترتیل» و قرائت کن.»(۸)
روشن است که پیامبری که قبل از هر چیز افتخار بندگی پروردگار خویش را دارد، به امر الهی گردن نهاده و به گونه ترتیل قرائت مینموده است.
در آیه شریفه دیگر قرائت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرائت همراه با تأنی و مَکث ذکر شده است، در سوره مبارکه اسراء میفرماید:
«و قرآنی را جزء جزء بر تو نازل کردیم تا آنرا بتدریج و تأنی بر مردم قرائت نمایی»(۹)
با توجه به تعبیر «لتقرأه علی الناس علی مکث» که در این آیه آمده است و با نظر به تفاسیر این آیه ظاهرا «قرائت علی مُکث» همان قرائت ترتیلی است(۱۰)، گرچه بعضی از این تعبیر، صرف تدریج در قرائت و تنجیم قرآن را فهمیدهاند.(۱۱)
۲) قرائت ترجیع
قرائت دیگری که از پیامبر حکایت شده است «قرائت همراه با ترجیع» است، این نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتیل، تنها در نقل واقعهای خاص وارد شده است. در صحیح مسلم آمده است که:
«شعبه از معاویة بن قرة نقل کرد که وی گفت: از عبداللّه بن مغفل مزنی شنیدم که میگفت: پیامبر اکرم(ص) در سال فتح (مکه) در میانه راه سوار بر مرکب خویش سوره فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خویش ترجیع نمود.
معاویه (بن قرة) گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آینه بر شما قرائت پیامبر را حکایت مینمودم.»(۱۲)
از قسمت پایانی حکایت فوق، حُسن و جذابیت زاید الوصف پیامبر اکرم (ص) نیز بدست میآید؛ چرا که راوی ضمن اظهار اطلاع از نحوه قرائت پیامبر (ص)، عدم حکایت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام میکند.
البته بعضی که مطلق «صوت مرجَّع» را موضوع حرمت غناء دانستهاند، در مقام توجیه روایت فوق و حمل برخلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبی از قول بعضی دیگر، ترجیع در قرائت پیامبر را به جهت حرکت مرکب و در نتیجه امری غیر ارادی دانسته است(۱۳)؛ اما پر واضح است که اگر مقصود از نقل فوق اینگونه بود، بجای تعبیر «فرجَّع فی قرائته» از تعبیر «رُجِّع قرائته» باید استفاده میشد.
۳) قرائت حَسَن
در روایات زیادی، پیامبر اکرم (ص) دارای «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفی شده است. حتی قریش که در اوایل بعثت دشمنی و عناد آشکار با پیامبر اکرم (ص) و خدای او داشتند و چون نام خدای برده میشد میگریختند (به جهت عداوت)، اما هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در نیمههای شب به قرائت قرآن میپرداخت، پنهانی به قرائت وی گوش میسپردند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه شریفه چهل و ششم سوره اسراء(۱۴) اینگونه روایت کرده است:
«هنگامی که پیامبر خدا (ص) شب را به قرائت قرآن سپری میکرد بجهت زیبایی قرائتش، قریش با علاقه فراوان پنهانی به صدایش گوش سپردند. و هنگامی که آیه شریفه بسم اللّه الرحمن الرحیم را قرائت میفرمود (بجهت عداوت با خداوند) از نزد او میگریختند.»(۱۵)
در روایت دیگر پیامبر اکرم (ص) نه تنها خوش صدا، که خوش صداترین مردم در قرائت قرآن معرفی شده است(۱۶)؛ در حقیقت حُسن صوت، کرامت و موهبت الهی است. و به همین جهت نیز امام صادق علیه السلام تمام پیامبران خداوند را دارای چنین موهبتی معرفی مینماید.(۱۷)
هر مرتبهای از حسن قرائت دارای تأثیر خاصی است و مراتب والای آن، نه تنها شنوندگان را مجذوب که آنها را مدهوش میکند. پیامبر(ص) که احسن الناس صوتا بوده است. از حُسن قرائتش بجهت رعایت حال مردم شنونده میکاسته است. این نکته از بیان حضرت امام کاظم (ع) به دست میآید. هنگامی که حضرتش به توصیف قرائت جدشان علی بن الحسین پرداختند از ایشان سئوال شد که: آیا اینگونه نبود که پیامبر خدا(ص) با مردم نماز میخواند و (در حین نماز) صدای خویش را به قرائت قرآن بلند میکردند(۱۸)؟ حضرت کاظم در جواب فرمودند:
«پیامبر اکرم (ص) فقط به مقدار طاقت مأمومین با آنها رفتار میکرد.»(۱۹)
مفهوم این عبارت آن است که گرچه پیامبر اکرم (ص) قدرت آفریدن قرائت مدهوش کننده را داشته است، اما بجهت رعایت حال مستمعین (خصوصا در حین نماز) از حُسن قرائت خویش میکاسته است. نکته دیگر که از این کلام به دست میآید آن که قرائت زیبایی که موجبات صعقه و طرب را فراهم آورد، فی نفسه ممنوعیتی ندارد و پیامبر اکرم اگر چنین قرائتی را در نماز نمیکردند، صرفا بجهت عنوان ثانوی (رعایت حال مردم) بوده است نه ممنوعیت آن قرائت به عنوان اوّلی.
تذکر این نکته در پایان قرائتهای منقوله از پیامبر لازم است: قرائت حسن، میتواند وصف لازم هر کدام از قرائتهای ترتیلی و ترجیعی قرار گیرد و قرائت احسن نیز بیانگر مرتبه والایی از قرائت ترتیل و یا ترجیع است. قرائت ترتیل و ترجیع نیز امکان تصادق در فرد واحد را دارند؛ اما اکنون بجهت استیفای عناوینی که در قرائت پیامبر آمده است به جداسازی هر یک مبادرت گردید. رابطه انواع و قرائات فوق و قرائات دیگر در ادامه مقال خواهد آمد.
ج) کیفیت قرائت ائمه اطهار علیهم السلام
۱ـ قرائت حَسَن (خوشخوانی)
قرائت همه ائمه اطهار علیهم السلام متأسفانه نقل نشده است؛ اما در باره قرائت امام سجاد، باقر و کاظم علیهم السلام روایاتی در دست است. یکی از ویژگیهای قرائت ائمه خوشخوانی آن است: علی بن محمد نوفلی میگوید: نزد حضرت ابی الحسن (امام کاظم) (ع) از «صدا» یاد کردم پس حضرت فرمودند:
«حضرت علی بن الحسین (ع) قرائت (قرآن) مینمود، پس چه بسا عابری بر او میگذشت و از نیکویی صدای قرائتش به حالت صعقه و بیهوشی میافتاد. هر آینه اگر «امام» از این موضوع (قرائت خوش) چیزی اظهار کند، به جهت نیکوئیاش، مردم را تاب تحمل شنیدن نیست.»(۲۰)
امام صادق علیه السلام نیز در توصیف پدر و جد خویش اینگونه فرمودند:
«علی بن الحسین (علیهما السلام) در قرائت قرآن، از همه مردم خوش صداتر بود و (هنگام قرائت) صدایش را بگونهای بلند مینمود که اهل خانه بشنوند. ابا جعفر (امام باقر (علیه السلام) نیز (چون پدر) در قرائت قرآن خوش صداترین بود، هنگامی که شبانگاه برخاسته و به قرائت میپرداخت، صدایش را (به قرائت) بلند مینمود پس ساقیان و افراد دیگری که در راه بر (منزلش) عبور مینمودند، ایستاده و به قرائتش گوش فرا میدادند».(۲۱)
از این دو روایت نیز تفاوت درجات خوشخوانی استفاده میشود؛ چرا که گاهی قرائت نیکوی امام (ع)، زانوان عابران را از حرکت باز میایستاند. و گاهی بر جان مستمع حالت غشوه و صعقه میانداخته است.
● قرائت همراه با حُزْن
قرائت حزین نیز به امام باقر و کاظم علیهماالسلام منسوب است: حفص بن غیاث به نقل معتبری ویژگی قرائت امام کاظم (ع) را اینگونه بیان کرده است:
«کسی را نیافتم که به اندازه موسی بن جعفر (علیهماالسلام) بر خویش بترسد و بر مردم امیدوار باشد، قرائت وی محزون بود و در هنگام قرائت گویا انسانی را مخاطب قرار داده بود.»(۲۲)
مرحوم مجلسی نیز حکایتی از قرائت امام باقر (ع) را بدین صورت نقل کرده است:
«جماعتی از حضرت باقر (ع) اذن گرفته و بر حضرتش وارد شدند، اینان گفتند: هنگامی که داخل دالان شدیم ناگهان قرائتی سریانی را شنیدیم که با صدای نیکو میخواند و گریه میکرد بطوری که بعضی از ما نیز به گریه افتادیم ولی مضمون گفتارش را نمیفهمیدیم، گمان بردیم که در نزد حضرت کسی است. لذا هنگام شرفیابی به محضرش گفتیم: ما قرائت سریانی شنیدیم که با صدای محزون همراه بود؛ حضرت فرمودند: من بیاد مناجات «الیا»ی پیامبر افتادم و مرا به گریه انداخت.»(۲۳)
قرائت حزین امام باقر علیه السلام گرچه در مورد ذکر و مناجات با خدا بوده است، اما بنظر میرسد اختصاصی به ذکر نداشته است؛ خصوصا که قرائت قرآن نیز مشتمل بر ذکر و دعا است. تأثیر شنوندگان از صدای امام باقر علیه السلام گرچه مضمون کلام را هم نمیدانستهاند، قابل توجه است. در موارد دیگری نیز تأثیر قرائت محزون ائمه (ع) بر شنوندگان نقل شده است: مناقب این شهر آشوب آورده است:
«امام کاظم خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود، هنگام قرائت قرآن محزون شده و میگریست و شنوندگان نیز به قرائتش میگریستند، وی از خشیت الهی آنقدر میگریست که محاسنش به اشکها آغشته میشد.»(۲۴)
● قرائت صحابه و تابعین
۱) قرائت با الحان و تغنی
آنگونه که از روایات بر میآید، قرائت همراه با الحان (آواز) و تغنی در میان صحابه وجود داشته است. این گونه قرائت، بدون تردید مصداقی از قرائت حسن میباشد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم قرائت بعضی از صحابه را ستودهاند و در باره آنان فرمودهاند: مزماری از مزامیر آل داود به آنها عطا شده است. این تعبیر لااقل در حق عبداللّه بن قیس اشعری وارد شده است.(۲۵)؛ در باره ابوموسی اشعری روایت شده که پیامبر به او فرمودند: کاش مرا میدیدی هنگامی که صبحگاهان به قرائت تو گوش فرا میدادم. وی نیز گفت: اگر میدانستم که شما به قرائت من گوش میدادید هر آینه بر حسن آن میافزودم.(۲۶
علاوه بر آن که ناقل حدیث فوق و خصوصا شارح آن نوری از این حدیث قرائت با تغنی را فهمیده است و لذا به بررسی حکم قرائت به الحان و تغنی پرداخته است. تعبیر «مزمار» تا حدودی دال بر اینگونه قرائت است، چرا که مزمار ابزار لولهای شکلی است که در آن دمیده و با آن تغنی میشود.(۲۷) مزمار حضرت داود، در حسن و نیکویی ضرب المثل است بطوری که حضرت امیر(ع)، داود را صاحب مزمار و قاری اهل بهشت معرفی مینمایند.(۲۸) ابن ابی الحدید نیز در ذیل این خطبه بیانی مبالغهآمیز در ویژگی مزمار و قرائت داود نقل مینماید، وی مینویسد:
«به حضرت داود علیه السلام آنگونه صدای خوش و ترجیع در قرائت عطا شده بود که پرندگان آسمان هنگام قرائت وی در محراب عبادت بر او وارد میشدند، حیوانات بیابان نیز چون صدای وی را میشنیدند به میان مردم (مستمعین) آمده و چون به شنیدن صدای خوش وی مستغرق و مجذوب میشدند، از مردم فرار نمیکردند.»(۲۹)
در این نقل روشن است که قرائت داود با ترجیح و ترنم همراه بوده است.
جدای از این روایات حکایات دیگری وجود دارد که بنحوی بر این نوع قرائت دلالت مینماید. ابن الاعرابی میگوید:
«عرب با سرود «رکبانی» (۳۰) در هنگام سواری بر شتر، نشستن بر درب منزل و خلاصه در اکثر حالات، روزگار سپری مینمود؛ پس هنگامی که قرآن نازل شد پیامبر دوست داشت که زمزمه آنها بجای سرود رکبانی زمزمه قرآن باشد.»(۳۱)
علامه ابن منظور پس از نقل قول اولین افرادی که قرائت به الحان مینمودند را معرفی میکند؛ وی مینویسد؛ «اولین کسی که به «الحان» قرائت کرد عبیداللّه ابن ابی بکر بود، این نوع قرائت را عبید اللّه بن عمر از وی به ارث برد. از این روی میگویند: «قرائت العُمَری» و سعید علاف اباضی از وی این نوع قرائت را فرا گرفت.»(۳۲)
کلمه «لحن» گرچه معانی متعددی دارد و در مباحث علوم قرآن عنوان «تلحین قرآن» بمعنای خطای در اعراب آمده است ـ و از این نوع تلحین نهی شده است ـ؛ امّا در این جا مقصود از الحان و لحن، صوت قرآن و اصوات منظوم و نغمههای خوش است.(۳۳) و بر همین معنا نیز «صناعة الالحان» به معنای موسیقی استعمال شده است.(۳۴)
عبیداللّه بن ابی بکره (اولین کسی که به نقل ابن منظور قرائت به الحان داشته است) از تابعین موثق و از اهل بصره بوده است و پدرش ابوبکره نقیع بن الحارث از اصحاب پیامبر خدا(ص) بوده است وی دوبار به سجستان امارت یافته و زمانی نیز قاضی بصره بوده است، ثروت زیادی داشته و به وجود و سخا معروف بوده است.(۳۵) اما متأسفانه در نحوه قرائت وی و ویژگیهای آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
بدون این که قضاوت صریحی بر یکسانی قرائات صدر اول با قرائات قرون بعد داشته باشیم؛ اما به نظر میرسد قرائت با الحان در طی قرون متمادی معمول بوده است گرچه به جهتهای مختلف در دیدگاه بعضی این نوع قرائت مطلوب نبوده است.
مجدالدین ابن اثیر که در قرن ششم میزیسته است (۶۰۶ـ۵۴۴)(۳۶) در توضیح قرائت به الحان ضمن اشاره به قرائتهای معمول عصر خود مینویسد:
«الحون» و «الحان» همان با طرب خواندن (تطریب) و تردید صدا در حلق (ترجیع الصوت) و خوشخوانی نظم و نثر و غناء است. و گوئیا مراد از قرائت به الحان قرائتی است که قاریان دوران در محافل و مجالس می خوانند، همانا یهود و نصاری نیز کتب خویش را اینگونه میخوانند..»(۳۷)
قرطبی که در قرن بعد از وی میزیسته است و از جهت فقهی با قرائت به الحان سخت مخالف بوده است درباره نحوه قرائت زمان خویش مینویسد:
«این اختلاف (که بعضی تغنی به قرآن را مجاز و بعضی غیر مجاز میشمارند) تا جایی است که ترجیع و تردید در صدا موجب خللی در فهم معنای قرآن نشود؛ اما اگر ترجیع بحدی برسد که معنای قرآن فهمیده نشود، پس اینگونه قرائت باتفاق حرام است. قرائتی که قراء شهرهای کشور مصر در پیشگاه شاهان و یا در مجالس عزا و در پیش جنازه مردگان میخوانند و بر این قرائت مزد و جایزه میگیرند، تلاش اینان در گمراهی و عملشان بیهوده است. اینان دگرگونی کتاب خدا را بدینوسیله بر خود حلال شمرده و جرأت بر خداوند را بر خود آسان گرفتهاند بدین وسیله که بر قرآن منزّل با نادانی خود و سرپیچی از سنت پیامبر(ص) و سیره صالحین گذشته چیزی را که در آن نیست میافزاید.»(۳۸)
دو عبارت فوق نشانگر آن است که قرائت همراه با ترجیع و تلحین در قرن ششم و هفتم وجود داشته است. اما ناپسند نمودن این قرائت در نزد این اثیر و قرطبی مطلب دیگری است که در فصل بعد آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۲) قرائت حسن
قرائت نیکو از صحابه و تابعین نیز نقل شده است: علقمة بن قیس که از قراء تابعین بشمار میآید(۳۹) همچون برادرش عبداللّه دارای صدایی خوش بوده است وی خود میگوید:
«عبداللّه بن مسعود(۴۰)، کس بدنبال من میفرستاد و از من درخواست قرائت قرآن میکرد و چون قرائت من پایان مییافت در خواست قرائتی دیگر مینمود و میگفت: پدر و مادرم به فدایت، از پیامبر خدا(ص) شنیدم که میفرمود: زیبایی صدا زینت قرآن است.»(۴۱)
موارد دیگری که پیامبر اکرم در تکریم قرائت صحابه برآمدهاند، نشانگر حسن صوت قراء بوده است. البته در این مورد نیز قرائت نیکو و قرائت به الحال قابل جمع است، ولی بجهت ورود عناوین متعدد، به ذکر جداگانه آن مبادرت گردید. بررسی رابطه انواع قرائت در فصل آتی صورت میپذیرد.
● کیفیت قرائتهای مطلوب و نامطلوب و موارد مورد اختلاف
الف) قرائتهای مطلوب
۱) قرائت ترتیل
از قرائتهای مطلوب که بیش از هر نوع دیگر به آن اشاره شده است، قرائت ترتیل است. این نوع قرائت توسط جبرائیل صورت پذیرفته (۴۲) و پیامبر اکرم مأمور به تبعیت وی و قرائت ترتیل بوده است.(۴۳) و امیر مؤمنان(ع) نیز قرائت اهل تقوی و پرهیزگاری را اینگونه معرفی نموده است.(۴۴)
ریشه کلمه ترتیل (رَتِلَ) در اصل بمعنای تناسق و انتظام نیکو(۴۵) و از این روی به کسی که دارای دندانهای بافاصله و متناسب است «ذو ثغر مرتَّل» گفته میشود. با دقت بیشتر، قوام این کلمه را در دو ویژگی «وضوح و جدایی» و «تناسب و خوش ترکیبی» خواهیم یافت. ابن منظور در بیان معنای رَتَّل الکلام مینویسد: «احسن تألیفه و ابانه و تمهَّل فیه»(۴۶) و جوهری در صحاح ترتیل در قرائت را به معنای ترسّل و رها کردن و تبیین حروف بدون زیاده روی معرفی میکند.(۴۷) طریحی نیز آن را بمعنای تأنی در قرائت و آشکار نمودن حروف بطوری که شنونده قادر بر شمردن حروف باشد، میداند.(۴۸) البته بنظر میرسد بعضی از تعاریف لغویین بی تأثیر از نحوه منقول از قرائت پیامبر اکرم (ص) نبوده است و در حقیقت لوازم غالبی قرائت ترتیل را در معنای آن داخل کردهاند. در هر صورت جدای از تبیینهای لغویین، راویان حدیث شیوه قرائت ترتیل را از ائمه اطهار(ع) نیز سئوال نمودهاند. به دو روایت زیر از امیرمؤمنان علیه السلام در این زمینه اشاره میشود، حضرت در معنای ترتیل میفرمایند:
«آن را (کلمات و حروف قرآن را) روشن و واضح ادا کن و آن را مانند سرعت قرائت اشعار تند مخوان و مانند ریگهای جدای از هم (و بی ارتباط) از هم جدا مکن (رعایت تناسب را بنمای).»(۴۹)
و در کلام دیگری میفرمایند:
«ترتیل قرآن، حفظ و رعایت محل وقفها و بیان و واضح ادا کردن حرفاست.»(۵۰) امام صادق علیه السلام نیز در این زمینه فرمودهاند:
«ترتیل آن است که در حین قرائت، مکث نموده و صدایت را در حین قرائت نیکو گردانی»(۵۱)
سه روایتی که نقل کردیم ـ خصوصا اول و سوّم ـ به آنچه مقوم ترتیل است (تناسب و وضوح و جدایی) اشارهای صریح و یا ضمنی دارد. روشن است که صدای متناسب، نیکو نیز هست و مکث در قرائت و حفظ وقوف و بیان حروف به وضوح و جدایی حروف میانجامد.
کیفیت قرائت ترتیل پیامبر اکرم(ص) نیز میتواند در تکمیل مفهوم فوق روشنگر باشد؛ ام سلمه گفته است که: پیامبر اکرم (ص) قرائت خویش را در پایان هر آیهای قطع مینمودند(۵۲)؛ انس گفته است که: پیامبر (ص) صدایشان را هنگام قرائت میکشیدند(۵۳)؛ عایشه نیز در توضیح قرائت ترتیل پیامبر گفته است: قرائت پیامبر بصورت ترتیل بود، بگونهای که قرائت حضرتش از دیگران طولانیتر بود(۵۴)؛ و در نقلی دیگر همو میگوید: قرائت وی نه مانند سرعت و پشت هم اندازی شما در قرائت، بلکه به گونهای بود که اگر شنونده میخواست حروف قرائتش را شماره کند، قادر بود(۵۵) در نقل دیگری که صحیح بخاری از انس آورده است: پیامبر اکرم (ص) هر سه کلمة اللّه، الرحمن، الرحیم را در آیه شریفه بسم اللّه الرحمن الرحیم بطور ممدود قرائت مینمودند.(۵۶)
روشن است که طولانی شدن قرائت، امکان شمارش حروف توسط مستمعین و ممدود بودن کلمات مورد قرائت، از لوازم دو وصف مقوم قرائت ترتیل است که از نظر گذشت.
روشن است که رعایت ملاکهای ترتیل و توجه به آن، دارای مراتب متعددی است؛ هم وضوح و جدایی، ذات تشکیک است و هم تناسب. از این روی قرائت ترتیل دارای افراد مطلوب و مطلوبتری میشود. از سوی دیگر نیز در بعضی از روایات و حکایات و به تبع در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان، ملاکهای دیگری نیز برای آفریدن احسن الترتیل مؤثر است، زرکشی در کتاب جامع البرهان فی علوم القرآن اینگونه مینویسد:
«کمال ترتیل آن است که الفاظ قرآن با شکوه و جلال ادا شود و حروف قرآن جدا جدا بیان گردد و هیچ حرفی در حرف دیگر ادغام نشود. گفته شده است این مقدار، کمترین حد لازم برای قرائت ترتیل است. و کاملترین حد ترتیل آن است که قرآن را در جایگاه خودش (با رعایت مقتضای مدلول آیات) بیاورد، (بدین معنا که) اگر آیهای دارای تهدید است، در تلفظ بگونه تهدید بیاورد و اگر به قرائت جلال و بزرگی (مانند قرائت صفات جلال خداوند) رسید، آن را با تعظیم و بزرگی قرائت کند.»(۵۷)
مفهوم فوق برای تحقق «ترتیل کامل» جدای از ملاکهای لغویین، توجه به معنا، تدبر در آن و حتی تأثر از آنها در حین قرائت و یا لااقل اظهار تأثرپذیری را معتبر میشمارد. پذیرفتن این مفهوم خصوصا که با سیره پیامبر اکرم و پیروان آن حضرت و بیانات معصومین هماهنگ است، بلامانع است.
«از حذیفة نقل شده است که گفت: شبی را با پیامبر (ص) نماز خواندم پس به سوره بقره آغاز کرده آن را قرائت نمود، سپس سوره نساء را آغاز کرده و قرائت نمود، پس از آن آل عمران را قرائت فرمود، قرائت وی بگونهای شمرده و مرسل بود، هنگامی که به آیه تسبیح میرسید، تسبیح خدا میکرد و هنگامی که به آیه دعا و در خواست میرسید، از خداوند طلب میکرد و هنگامی که به آیه دارای تعوّذ میگذشت، به خدا پناه میبرد.»(۵۸)
بیان زیر از امام صادق علیه السلام به مرتبه والای ترتیل دلالت دارد:
«ترتیل آن است که در قرائت خویش مکث نموده و با صدای نیکو و متناسب، قرآن بخوانی و هنگامی که به آیهای رسیدی که در آن یاد آتش بود، از آن به خدا پناه بری و چون به آیهای رسیدی که در آن یاد بهشت بود، از خداوند آن را طلب کنی.»(۵۹)
امیر مؤمنان علیه السلام نیز به لزوم توجه به معنی در هنگام قرائت اشاره نموده میفرمایند:
«[در قرائت ترتیل] قلبهای سخت را با آن خرد کن و هرگز همت تو در اتمام نمودن قرائت سوره نباشد [بلکه به معانی و تأثیر آن در قلب توجه کن.]»(۶۰)
توجه به آنچه در تفسیر آیه شریفه (یتلونه حق تلاوته)(۶۱) آمده است، میتواند مرحله اکمل قرائت ترتیل یا حق ترتیل را نشان دهد. گرچه تلاوت، اعم از ترتیل است و به انواع دیگر قرائت نیز اطلاق میشود؛ اما روشن است که ترتیل اگر فرد غالب تلاوت نباشد، لااقل یکی از مصادیق شایع آن است که در عصر نخستین اسلام انجام میپذیرفته است.
پیامبر اکرم (ص) در روایتی حق تلاوت را به تبعیت قرآن آنگونه که تبعیت آن شایسته است، معنی نمودهاند.(۶۲) و امام صادق علیه السلام در کلامی در ذیل این آیه شریفه، فهم، تأثر، تدبر و عمل را لازمه حق تلاوت دانستهاند. ایشان فرمودهاند:
«آیات قرآن را به ترتیل و شمرده میخوانند و معانی آن را در مییابند و به احکام قرآن عمل نموده و به وعدههای قرآن امید داشته و از وعید عذاب آن پروا میکنند. قصص قرآن را بر خویش مجسم میکنند و از مَثَلهای قرآن پند میآموزند و به اوامر قرآن عمل کرده، و از نواهی آن دوری میجویند. به خدا قسم آن (حق تلاوت) به حفظ آیات و پشت سر هم آوردن حروف و خواندن سورهها و یادگرفتن اجزاء آن نیست، [عدهای] حروفش را از بر کرده ولی حدود و احکامش را ضایع کردند، [حق تلاوت] فقط تدبر در آیات قرآنی است، خدای بلند مرتبه میفرماید: کتابی است که بر تو فرو فرستادیم تا مردم در آیات آن تدبر کنند.»(۶۳)پایان بخش تبیین ترتیل کامل را بیان زیبای امیر مؤمنان علیه السلام در توصیف قرائت شبانگاه متقّین و تأثر آنان از این قرائت قرار میدهیم، حضرتش در خطبه همام میفرمایند:
«اما شب هنگام راست بر پایند و قرآن را جزء جزء با تأمل و درنگ بر زبان دارند و با خواندن آن اندوهبارند و در اندوه داوری درد خویش را به دست میآورند. اگر به آیهای گذشتند که تشویقی در آن است، به طمع بیارمند و جانهایشان چنان از شوق برآید که گویی دیدههایشان بدان نگران است. و اگر آیهای را خوانند که در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند آنسان که پنداری بانگ برآمدن و فروشدن آتش دوزخ را میشنوند.»(۶۴)
۲) قرائت تحدیر
این قرائت، در مقابل قرائت ترتیل مطرح شده است. حَدَر، بمعنای اسرع و حدور، بمعنای هبوط است؛ چون هبوط با سرعت همراه است بخلاف صعود که طبعا نمیتواند با سرعت همراه باشد. شیخ طوسی در تفسیر خویش مینویسد:
«ترتیل: ترتیب حروف با توجه به ادای حق آنها (بطور کامل) وو تأمل و تثبیت در آنها هنگام تلاوت است. و حدر، اسراع در تلاوت است.»(۶۵)
این جرزی در تفسیر تحدیر میگوید:
«تحدیر در نزد عالمان علم قرائت عبارت است از: درهم پیچیدن و سرعت بخشیدن و کوتاه کردن قرائت بواسطه قصر، تسکین، اختلاس، بدل، ادغام کبیر و تخفیف همزه و مانند آن. البته از اموری که بر جواز انجام آن، روایت صحیح آمده باشد و قرائت معتبر در آن وجود داشته باشد، همراه با انتخاب وصل (بجای فصل) و رعایت اعراب و توجه به جایگاه و استحکام لفظ و تمکن حروف».(۶۶)
خلاصه تعریف ابن جرزی آن است که «حدر» عبارت است از صحیح خوانی با حداکثر سرعت ممکن. روشن است که در این نوع قرائت رعایت تلحین و تغنی و ترجیع، کمتر امکانپذیر است؛ چرا که هر یک از این امور نیازمند کندی در قرائت است.
از این نوع قرائت در قرآن کریم یادی نشده است. و در روایات نیز قرائت تحدیر ـ به این لفظ ـ معنون نگردیده است. و این عنوان، به عالمان علم قرائت و مفسرین استناد دارد؛ اما با این همه امکان تأیید ضمنی این نوع قرائت از لابلای مضامین روایات ممکن است.
یکی از سنتهای مطلوب دینی ختم قرآن است. ختم قرآن در مدت محدود، لزوما نیازمند سرعت در قرائت است. ائمه اطهار علیه السلام گرچه از ختم قرآن در کمتر از سه روز در ماه مبارک رمضان، و کمتر از شش روز در ماههای دیگر منع کردهاند(۶۷)، اما قرائت مردم عادی در این روزها نیازمند تحدیر در قرائت است.
از سوی دیگر روایاتی وجود دارد که استجاب قرائت قرآن در هر شب را بیان نموده و برای کسانی که قرائت بیشتری را در هر شب داشته باشند، درجات والاتری را پیش بینی نموده است. در یکی از روایاتی که کلینی و صدوق آن را در کتب خویش آوردهاند، ثواب قرائت کسی که هر شب هزار آیه را بخواند، ذکر نمودهاند(۶۸). روشن است قرائت قرآن به این مقدار حتی بصورت تحدیر هم نیازمند فرصت چند ساعت است، تا چه رسد به صورت ترتیل و... خوانده شود. این روایت نیز دلالت التزامی بر مطلوبیت تحدیر دارد.
شاهد سومی که میتواند به نوعی قرائت پیامبر اکرم (ص) را نیز بصورت تحدیر بنمایاند، روایتی است که از حذیفه درباره یکی از موارد نماز شبانگاه پیامبر(ص) نقل شده است. در این روایت، وی حکایت نمازی را مینماید که پیامبر (ص) در آن سه سوره بقره، آل عمران و نساء را از آغاز تا پایان قرائت نموده است(۶۹)، خواندن این مقدار قرآن در یک نماز و در یک شب نیازمند تحدیر در قرائت است.
۳) قرائت تحقیق
قرائت تحقیق، قرائت با نهایت تأنی و ارسال و آزاد ساختن و کشیدن صدا است. در این قرائت تمام قواعد قرائت، مانند اشباع مد، ادای کامل حق حروف، رعایت وقفها حتی وقف جایز، ترک اسکان متحرک و ادغام و ترک قصر و اختلاس و... همه در قرائت تحقیق لازم است(۷۰). از این رو، این قرائت به نوآموزان توصیه میشود تا کم کم با تمرین آن بر قرائت ترتیل موفق شوند. بسیاری از قاریان در مقام قرائت بر شاگردان، از قرائت تحقیق استفاده میکردند؛ چرا که این نحو قرائت، بر ضبط دقیقتر قرآن کمک فراوان مینماید.
با توجه به کاربرد این نوع قرائت، روشن است که این نوع قرائت گرچه با تأنی و مد همراه است اما با قرائت به الحان ـ تغنی ـ تطریب و ترجیع تفاوت مینماید. این قرائت که خوبست قرائت آموزشی نامبرده شود، به القای دقیق و صحیح حروف، کلمات و خصوصیات قرائت عنایت دارد.
۴) قرائت تدویر
این جزری و بعضی از قراء دیگر به قرائت تدویر اشاره کردهاند و آن را بمعنای قرائتی بین تحقیق و تحدیر دانستهاند.(۷۱)
بدین ترتیب قرائت تدویر، نه به سرعت تحدیر و نه به کندی تحقیق است، و رعایت حق حروف و قواعد قرائت در آن ضروری است.
● بررسی ارتباط چهار قرائت ترتیل، تحدیر، تحقیق و تدویر
با توجه به تعریفهایی که از هر یک از قرائتهای فوق ارائه شد، بنظر میرسد بین دو قرائت ترتیل و تدویر تفاوتی نباشد. حداکثر تفاوتی که بعضی از قرآن پژوهان ذکر کردهاند آن است که در قرائت ترتیل، تدبر در قرآن نیز علاوه بر تناسب و وضوح بیان معتبر است؛ حال آن که در قرائت تدویر، چنین ویژگی معنایی معتبر نیست(۷۲). اما بر اساس آنچه در قرائت ترتیل آوردیم، تدبر در معانی برای آفریدن احسن الترتیل معتبر است و الاّ قرائت ترتیل لزوما نیازمند همراهی با تدبر نیست. شاید در دیدگاه بعضی از قرآن پژوهان که سه قرائت تدویر و تحقیق و تحدیر را در کنار هم آورده و از ذکر قرائت ترتیل در این سطح سرباز زدهاند، قرائت ترتیل مفهوم جامعی برای این سه قرائت است؛ چرا که همه این قرائات بنحوی شامل دو ویژگی مقوم قرائت ترتیل میباشند. اما در دیدگاه شیخ طوسی، که ترتیل را در مقابل تحدیر قرار داده است، نمیتوان ترتیل را مفهوم جامعی بحساب آورد. در نهایت بنظر میرسد مراتب ادنای ترتیل، با تدویر تفاوتی نداشته باشد.
از جهت دیگر رابطه ترتیل و تحقیق نیز میتواند عام و خاص مطلق باشد؛ یعنی گرچه هر تحقیقی ترتیل است؛ اما هر ترتیلی تحقیق نیست؛ این نظریه را ابن جرزی بیان کرده است.(۷۳) اما جای این سئوال باقی است که گرچه در قرائت تحقیق، بیان و ادای حروف بطور کامل صورت میگیرد، ولی تعریف تحقیق، مقید به رعایت تناسب و خوشخوانی نیست. از این جهت میتوان به قرائت تحقیقی که ترتیل نباشد، واقف گردید.
ترتیل و تحدیر هم همانند ترتیل و تحقیق تفسیر میگردد با این تفاوت که این جرزی ترتیل را شامل تحدیر ندانسته است.
در نهایت بنظر میرسد جز قرائت تدویر، قرائت ترتیل و تحقیق و تحدیر دارای ویژگیهایی متمایز با یکدیگر و یا لااقل غیر منطبق بر هم میباشند که زمینه جداسازی این انواع را فراهم آورده است.
● بررسی مقایسهای درجه مطلوبیت قرائت تحدیر و ترتیل و تحقیق
قرائت تحقیق، اصولاً برای هدف دیگری غیر از نفس تلاوت در نظر گرفته میشود. از این روی در موارد آموزش و یا اقراء شیخ بر شاگردان، تنها اینگونه قرائت مطلوب است؛ و در غیر از این موارد مطلوبیت ویژهای ندارد.
اما در میان دو قرائت تحدیر و ترتیل، سؤال بدین گونه مطرح میشود: اگر مدت معینی به قرائت تحدیر سپری شود قاری بر قرائت آیات بیشتری موفق میشود؛ حال در این مدت معین، تحدیر و بیش خوانی مطلوبتر است یا ترتیل و کم خوانی؟ گرچه خواندن تعداد آیات معین بصورت ترتیل ـ و در نتیجه در مدت زمانی بیشتر ـ از قرائت همان آیات بصورت تحدیر ـ و مدت زمانی کمتر ـ بدون تردید مطلوبتر است.
گروهی با توجه به بعضی از روایات، قرائت تحدیر را که ملازم با بیش خوانی است ترجیح دادهاند؛ چرا که در حقیقت بیش خوانی قرآن دارای ثواب و اجر بیشتر و در نتیجه مطلوبتر است.
ابن مسعود از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که فرمود: «هر کس حرفی از کتاب خداوند را بخواند، برای او حسنهای است و یک حسنه نیز ده برابر میشود.»(۷۴)
در روایت ترمذی و طبرسی این گونه وارد شده است که بر هر حرفی ده حسنه است(۷۵) و در نقل طبرسی مقصود از بکل حرفٍ، صریح بیان شده که مقصود از حرف، مجموعه «الم» (بعنوان مثال) نیست؛ بلکه خداوند به قرائت «الف» لام، میم، هر کدام ده حسنه عطا میکند.(۷۶)
گروه دیگر، قرائت ترتیل و کم خوانی را ترجیح دادهاند. دلایل این گروه و آنچه به تأیید نظرشان اقامه میشود، امور مختلفی است: اینگونه قرائت، با هدف و مقصود از قرآن که همان فهم و تدبر و عمل به قرآن است، سازگار است. قرائت ترتیل با اجلال و توقیر قرآن (که از جمله آداب مواجهه با کلام «خداوند» است) تناسب بیشتری دارد؛ و در نتیجه تأثیر بیشتری بر جان شنونده و خواننده میگذارد.
اینگونه قرائت با سیره معصومین علیهم السلام، هماهنگ و منطبق است. امام هشتم علی بن موسی علیهما السلام در روایتی که به قرائت خویش اشاره فرمودهاند، توجه به معانی را در قرائت خود اینگونه بیان کردهاند:
«اگر من میخواستم که قرآن را در کمتر از سه روز نیز ختم کنم، میتوانستم؛ ولی من به هیچ آیهای نمیگذرم مگر آن که در آن آیه و در شأن نزول و زمان نزول آن اندیشه میکنم، پس به این جهت است که در هر سه روز (و نه کمتر) یک ختم قرآن میکنم.»(۷۷)
ابن جرزی به نقل از بعضی بزرگان تفاوت لطیفی را بین این دو قرائت ذکر کرده است. وی مینویسد:
«ثواب قرائت ترتیل و تدبر در قرآن از جهت ارزش (و کیفیت) بالاتر است و ثواب کثرت قرائت از جهت عدد (و کمیت) بیشتر است. اولی مانند آن است که کسی جواهر گرانبها یا عبد قیمتی را صدقه داده و آزاد کند، و دومی مانند آن است که کسی درهمهای زیادی را صدقه دهد و یا بندگان کم ارزش زیادی را در راه خدا آزاد نماید.»(۷۸)
این کیفیت گرایی و معناگرایی در حین قرائت، نه تنها بزرگان را به قرائت ترتیل میکشاند که گاهی به تکرار فراوان یک آیه وادار میکرد بگونهای که محمد بن کعب القرظی میگوید:
«خواندن دو سوره زلزال و قارعه» و تکرار و تفکر در آنها از شب تا صبح، در دیدگاه من از خواندن سریع قرآن بسیار مطلوبتر است.»(۷۹)
تکرار قرائت آیهای واحده از شب تا صبح از پیامبر اکرم (ص) و بعضی از بزرگان به تبع آن حضرت نیز نقل شده است.(۸۰)
۵) قرائت با صوت نیکو
بجز روایاتی که سیره معصومین علیهم السلام را در قرائت با صوت نیکو معرفی میکرد که خود نشانگر مطلوبیّت اینگونه قرائت است، روایات دیگر در تحریض مؤمنین به تحسین الصوت عند القرائة وارد شده است. امام صادق علیه السلام از قول پیامبر نقل فرمودند که فرمود:
«هر چیزی را زینتی است و زینت قرآن، صدای نیکو است».(۸۱)
روایات دیگری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که به ترجمه آنها اشاره میکنیم:
«همانا شعر نیکو و نغمه صدای خوش از زیباترین زیباییها است.»(۸۲) «همانا نیکویی صدا، زینت قرآن است»(۸۳) «قرآن را با صدای خوش زینت دهید»(۸۴) «قرآن را با صدای خوش زیبا کنید که صدای خوش به زیبایی قرآن میافزاید.» (۸۵)
در دیدگاه بعضی، تحسین قرآن جز با تغنی و ترجیع در آن محقق نمیشود. این دیدگاه، محمد بن احمد قرطبی را به تفسیر و تأویلهای گوناگونی درباره روایات فوق کشانده است؛ چرا که در دیدگاه او، تغنی و ترجیع قرآن که با تحسین قرائت قرآن ملازم است، نامطلوب و نامشروع است. قرطبی با استمداد از دیگر اندیشمندان سه احتمال زیر را درباره روایات فوق پیش مینهد:
۱) این روایات از باب قلب است و مقصود از (حسنوا القرآن باصواتکم)، در حقیقت حسنوا اصواتکم بالقرآن میباشد؛ یعنی صدای خود را بواسطه قرائت قرآن نیکو سازیم!!؟
۲) مقصود آن است که به قرائت قرآن اشتغال داشته و آن را زینت و شعار خود قرار دهید.
۳) مقصود پافشاری و تشویق و تحریص به قرائت قرآن است.»(۸۶)
وی سعی کرده است که هر احتمال را بنحوی با بعضی از مضامین روایتی دیگر تأیید کند؛ مثلاً در تأیید احتمال اوّل، دو روایت زینوا اصواتکم بالقرآن و حسنوا اصواتکم بالقرآن را از پیامبر نقل کرده است.(۸۷)
بنظر میرسد وجود مضامین روایی دیگر، هرگز سبب دست برداشتن از ظهور روایات دیگر نمیشود؛ مگر آن که تعبد بر ظاهر حدیث با معرفتی قطعی و یقینی مخالف باشد. در این هنگام نیز جواز ارتکاب هر خلاف ظاهری صادر نمیشود.
با نگاهی کوتاه به روایاتی که ترجمه آنها نقل شد، واضح است که تمام توجیهات قرطبی بی وجه و مردود است در حالی که روایت منقول از پیامبر (ص) به افزوده شدن زیبایی قرآن بجهت قرائت با صوت زیبا دلالت صریح دارد، چگونه روایات مشابه را از باب «قلب» بدانیم؟
حتی اگر مطلق غناء را حرام بدانیم، لااقل خوب بود که ادله حرمت غناء را مقید اطلاق مطلوبیت تحسین القرائة در نظر گرفته میشد که در جمع روایات طریق معروف پیشه شده بود؛ همچنان که بعضی از فقهاء و محدثین شیعه چنین طریقهای را پیمودهاند.
در مفهوم تحسین صوت، ابهامی نیست؛ گرچه در بعضی از روایات، معیارهایی برای رسیدن به مقام احسن القرائة بالقرآن داخل شده است. در روایتی از پیامبر اکرم خضوع و خشوع و تأثر پذیری قاری قرآن از آیات الهی، ملاک احسن بودن صدای قاری دانسته شده است.(۸۸) درباره این مرحله از تحسین القرائة، مطالبی که در باره مرحله والای ترتیل بیان کردیم، جاری است و تکرار نمیکنیم.
اما در مصداق تحسین و انطباق آن با ترجیع و تغنی اختلاف است: در دیدگاه بعضی اصولاً بدون ترجیع، تحسین قرائت محقق نمیشود؛ ولی عموم فقیهان تحسین قرائت را اعم از غناء دانستهاند. و لذا بین روایات تحسین القرائة و تحریم الغناء تعارضی ندیدهاند و ادله گروه دوم را مقید گروه اول دانستهاند.
۶) قرائت همراه با جان
بعضی از قرائتهای منقوله در بررسی تاریخی، حاوی قرائت حزین بود. امام صادق علیه السلام قرائت هنگام نزول را، حزین اعلام داشته و درخواست آفریدن چنین قرائتی را نیز از مسلمین دارند. ایشان میفرمایند:
«همانا قرآن با حزن نازل شد پس شما نیز آن را با حزن قرائت کنید.»(۸۹)
از کلام دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده به دست میآید که ادب قرائت کتب آسمانی دیگر نیز قرائت با صوت حزین بوده است. در این روایت آمده است:
«خداوند عزوجل به موسی بن عمران وحی کرد که هنگامی که در مقابل من میایستی چون افراد بینوا و ذلیل بایست و هنگامی که تورات میخوانی با صدای حزین آن را بمن بشنوان.»(۹۰)
۷) قرائت با صدای متوسط
در مورد جهر و اخفات قرائت نیز حد خاصی توصیه شده است. جز در بعضی از موارد که بطور خاص قرائت اخفاتی توصیه و یا لازم شمرده شده است، بعنوان نمونه در نمازهای ظهر و عصر، بطور کلی قرائت قرآن با صوت میانه و معتدل توصیه شده است.
ابن ادریس از کتاب محمد بن علی بن محبوب به سند معتبری از امام صادق علیهالسلام نقل نموده است که فرمود:
«همانا امام علی بن الحسین علیهما السلام خوش صداترین مردم در قرائت قرآن بود و صدایش را بلند میکرد تا آن جا که اهل خانه بشنوند.»(۹۱)
البته مقصود از صدای بلند در مقابل صدای آهسته و اخفاتی است ولی حدّ صوت بلند باید رعایت شود و صدا معتدل باشد. پیامبر اکرم (ص) در این باره به اباذر فرمودند:
«ای اباذر صدایت را در هنگام (تشییع) جنازه، در کارزار و [قرائت] قرآن پایین بیاور.»(۹۲)
هنگامی که ابابصیر برای درمان درد روحی خویش خدمت اما باقر علیه السلام عرض حال مینمود گفت که:
«وقتی قرآن را با صدای بلند میخوانم شیطان بر من در میآید.] وسوسهام میکند].»
حضرت باقر علیه السلام درد وی را قرائت بسیار بلند دانسته فرمودند:
«ای ابابصیر [ابا محمد]، قرائتی [متوسط]، ما بین دو قرائت [کوتاه کوتاه و بلند بلند [بنما [بطوری که فقط] به اهل خانهات صدایت را برسانی [و نه بر دیگران که در خانه نیستند.]»(۹۳)
روایت مرسلی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که مویدی بر مطلوبیت قرائت متوسط است:
«پیامبر اکرم (ص) بر ابابکر گذشتند حال آن که او آهسته میخواند؛ بر عمر گذشتند حال آن که بلند میخواند؛ و بر بلال گذشتند، حال آن که او مقداری از سورهای و مقداری از سوره دیگر قرائت میکرد.
پس به ابابکر فرمود: بر تو گذشتم و تو آهسته قرائت میکردی. پس گفت: من به آن کس که با او نجوا میکنم، میشنوانم. پس پیامبر (ص) به او فرمودند: [صدایت را] مقداری بلند کن.
و به عمر فرمودند: بر تو گذشتم و تو بلند میخواندی. پس عمر گفت: [بدینوسیله] شیطان را طرد کرده و ختفه را بیدار میکنم. پس پیامبر فرمودند: [صدایت را] مقداری کوتاه نما و پائین بیاور. و به بلال گفتند: بر تو گذشتم و مقداری از این سوره و مقداری از سوره دیگر میخواندی. پس گفت: من بوی خوشی را با بوی خوش دیگر مخلوط کردم. پس پیامبر (ص) فرمودند سوره را آنگونه که هست قرائت کن.»(۹۴)
البته در بعضی از روایات قرائت آهسته نیز توصیه شده است که با توجه به روایات فوق، یا حمل بر مرتبه دیگری از مطلوبیت میشود و یا به مواردی چون قرائت در موضع تقیه یا در نماز ظهر و عصر حمل میشود. صاحب رسایل الشیعه اخفات قرائت را مستحب دانسته است؛ و بعضی دیگر مطلوبیت قرائت آهسته و بلند را به مطلوبیت صدقه سرّی و آشکارا تشبیه کردهاند.
ب) قرائتهای نامطلوب
۱) قرائت هذرمی
هذرمه، بمعنای سرعت زیاد در گفتار و راه رفتن است و به خلط و قاطی کردن کلمات نیز هذرمه اطلاق میشود. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودهاند:
«قرآن، بصورت هذرمة قرائت نمیشود و لکن بصورت ترتیل خوانده میشود»(۹۵)
ابن عباس نیز گفته است:
«دوست میدارم که قرآن را در سه روز ختم کنم تا آن که در یک شب و همراه با تخلیط و سرعت بسیار بخوانم.»(۹۶)
نامطلوب بودن این نوع قرائت که با تضییع ادای مناسب حروف همراه است، روشن است.
۲) قرائت همراه با تأثر ساختگی مفرط
گرچه تأثر واقعی از آیات قرآن و هماهنگ سازی نوع قرائت با مضمون آیات، مطلوب است؛ اما تأثر ساختگی و اظهار از خود بیخود شدن کاذب منهی و نامطلوب است.
جابربن عبداللّه میگوید: به امام باقر (ع) گفتم: گروهی اینگونهاند که هنگامی که چیزی از قرآن را بخوانند یا بر آنها خوانده شود، بیهوش و از خود بی خود میشوند بطوری که اگر دو دست و دو پای آنها قطع شود متوجه نمیشوند.
آنگاه امام باقر (ع) فرمودند:
«خداوند پاک و منزه است، این حالت آنان از شیطان است [نه از رحمن]، اینگونه توصیف نشدهاند [نباید اینگونه در مقابل قرآن باشند]. آن [حالت مناسب در حال قرائت و سماع قرآن] نرمی، رقت، اشک و ترس از خداست.»(۹۷) مرحوم علامه مجلسی در ذیل حدیث مینویسد: «مراد آن است که اینان در ادعایشان دروغ میگویند.»(۹۸)
ج) قرائت مورد اختلاف
در میان روایاتی که به توصیه یا طرد چگونگی قرائت وارد شده است، بطور خلاصه چهار عنوان ترجیع، تغنی، قرائت به الحان و تطریب در این زمینه وارد شده است. درباره رابطه این گونه قرائات، بنظر میرسد که تفاوت زیادی بین آنها نباشد و همه به نوعی به قرائتی که همراه با آواز و نغمه و خوشخوانی است، اشاره دارد. ولی روایات، در توصیه یا نهی از اینگونه قرائت مختلف است؛ حتی در عنوان واحد (مثل تغنی) روایات بظاهر متعارضی وجود دارد؛ از سوی دیگر مسأله تحریم غناء بطور مطلق (چه در ضمن قرائت قرآن و چه در ضمن مضامین دیگر) بر دیدگاه اندیشمندان در این زمینه سایه افکنده است. قبل از بررسی این نوع قرائت مجموعه روایاتی که در این زمینه رسیده است از نظر میگذرانیم.
▪ روایات قرائت ترجیعی
الف) حکایت قرائت پیامبر اکرم (ص)
عبداللّه بن مغفل مزنی میگوید:
«پیامبر اکرم (ص) در سال فتح مکه در یکی از مسیرهایش، سوره فتح را سوار بر مرکب قرائت کرد و در قرائت خویش ترجیع نمود.»(۹۹)
ب) روایت معتبره ابوبصیر
امام باقر (ع) فرمودند:
«ای ابا محمد (کینه ابوبصیر است) بخوان بگونهای که نه آهسته باشد نه خیلی بلند. و صدایت را در قرائت قرآن در گلو بچرخان؛ چرا که خداوند صدای زیبایی که در آن ترجیع باشد دوست دارد».(۱۰۰)
در سند این روایت ابراهیم بن هاشم و علی بن ابی حمزة بطائنی قرار دارد. درباره ابراهیم بن هاشم توثیق خاصی وارد نشده است و به همین جهت بعضی روایات او را به «حسنه» تعبیر میکنند، اما با توجه به این که وی از معاریف بوده است و اجلاء از او روایت کردهاند و روایات کثیری دارد، صرف عدم ذم دلالت بر توثیق وی از سوی اندیشمندان عصر وی بوده است.
علی بن ابی حمزه بطائنی واقفی است و در بعضی از کلمات وی را اهل الوقف معرفی کردهاند، وی مذمتهای متعددی دارد و در مقابل این مذمتها، توثیقی برای او از جانب شیخ طوسی در کتاب عده(۱۰۱) وارد شده است، با توجه به این که بعضی از این مذمتها مربوط به مذهب او است ـ نه وثاقت او ـ بعضی از آنها محتمل است مذمت فرزند وی باشد چرا که هم پدر و هم پسر به ابن ابی حمزه مشهور هستند؛ بدین جهت توثیق وی از معارض قطعی خالی مانده و روایت موثقه خواهد بود.
مدلول این روایت معتبره لااقل نوعی از ترجیع در قرائت را مطلوب میشمارد.
▪ روایات قرائت بالالحان
ج) عبداللّه بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت میکند که وی از قول پیامبر(ص) فرمود:
«قرآن را به آوازها و نغمههای (الحان) عرب قرائت کنید و از آوازهای اهل گناه و کبایر بپرهیزید. هر آینه پس از من مردمانی میآیند که قرآن را در گلو بچرخانند (ترجیع کنند)؛ مانند خوانندگی و نوحهخوانی و خواندن کشیشان که این قرائت از گلوی آنها نگذرد [مقبول درگاه خداوند واقع نشود] دلهای ایشان وارونه است و دل هر کس که از اینان خشنود شود، نیز وارونه است.»(۱۰۲)
د) حذیفة بن یمان، روایت مشابه دیگری را نقل کرده است، در نقل حذیفه بجای تعبیر ایاکم و لحون اهل الفسق و اهل الکبائر آمده است: ایاکم و لحون اهل العشق و اهل الکتابین.(۱۰۳) به تعبیر دیگر صدای آواز اهل عشق و هوس و نوع قرائت اهل دو کتاب تورات و انجیل منهی عنه قرار گرفته است.
▪ روایات قرآن با تغنی و غناء
ه) سعد بن ابی وقاص از پیامبر (ص) نقل کرده است که حضرتش فرمودند:
«قرآن بطور حزین نازل شده است، پس هنگامی که آن را قرائت کردید، بگریید. و اگر گریه نکردید، (لااقل) خود را به حال گریه بدارید. و با قرآن «تغنی» کنید که هر کس به قرآن تغنی ننماید از ما نیست».(۱۰۴)
در ذیل روایت تعبیر «من لم یتغن بالقرآن فلیس منّا» وارد شده است که در روایات دیگری نیز این تعبیر تکرار گردیده است. در این روایت بکاء و غناء، مقارن با هم ذکر شده است، گرچه تغنی همراه با حزن و فرح محقّق میشود اما به قرینه بکاء، مقصود از روایت تغنی محزون است. البته روایات مطلقی در تغنی نیز وجود دارد که مقارن با بکاء استعمال نشده است.
و) در روایت مرفوعه دیگر آمده است که پیامبر (ص) فرمودند:
«از ما نیست کسی که به قرآن تغنی نکند.»(۱۰۵)
ز) روایت دیگری نیز از پیامبر بدین صورت نقل شده است:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش صدایش اذن داده که قرآن را با تغنی و صدای بلند قرائت کند.»(۱۰۶) (با توجه به این که کلمه أذِن به معنای استماع هم آمده است این احتمال که بجای اجازه و اذن استماع خداوند نسبت به پیامبر باشد نیز میرود ولی در هر صورت دلالت روایت تمام است).
ح) شافعی از پیامبر روایت کرده است که فرمود:
«خداوند به چیزی اجازه نداده است آنگونه که به پیامبر خوش نغمهاش در قرائت قرآن اذن داده است.»(۱۰۷)
روایت اخیر بنظر میرسد با روایت قبل از آن در معنا یکسان باشد؛ گرچه در روایت اخیر، تعبیر تغنی وجود ندارد ولی از تعبیر «حسن ترنم» استفاده شده است که این کلمه خود بنوعی معنای تغنی را (در میان احتمالات مختلفی که بعضی ارئه کردهاند) روشن میکند. این روایت نیز احتمال روایت قبل را از جهت معنا بر میتابد.
▪ روایات تطریب قرآن
ط) محمد بن احمد قرطبی ناقل روایاتی است که از تطریب قرائت نهی کرده است. وی از ابن جریح نقل میکند که ابن عباس گفته است:
«پیامبر اکرم (ص) را مؤذنی بود که در اذان تطریب مینمود، پس حضرت رسول وی را فرمودند اذان آسان و روان است، پس اگر اذان گفتن تو آسان و روان باشد اذان بگو و گرنه اذان مگو.»(۱۰۸)
از این روایت وی نهی از تطریب اذان و حرمت آن را استفاده کرده است و پس از آن به طریق اولویت آن را به نهی از تطریب از قرائت قرآن تسری داده است.
وی همچنین ناخشنودی انس بن مالک از قرائت بلند و تطریب گونه زیاد المنیری را نقل میکند و از قول وی میگوید: صحابه اینگونه قرائت نمیکردهاند.(۱۰۹)
وی در نقل حکایات دیگری انکار سعید بن مسیب و قاسم را از قرائت تطریبی بازگو مینماید.(۱۱۰)
● کیفیت جمع عرفی بین این روایات
روایاتی که از نظر گذشت دارای مضمون واحدی نبود اما با توجه به نزدیکی یا تساوی معنایی کلمات وارده در هر یک (تغنی ـ تطریب، ترجیع و قرائت به الحان)، پیام همه آنها را میتوان در موضوع واحد دانست.
ابن منظور در معنای کلمه ترجیع مینویسد:
«رجع الرجل و ترجع: صدا را در گلویش چرخاند چه در قرائت، در اذان، در غناء و یا مزمار و یا غیر از اینها از آنچه به آن ترنم میشود... . ترجیع صدا بمعنای چرخاندن صدا در حلق است به مانند قرائت اصحاب الحان.»(۱۱۱)
ابن اثیر نیز در مفهوم الحان توضیحی میدهد که همه کلمات مشابه را شامل میشود وی مینویسد:
«الحون و الحان همان تطریب، ترجیع صدا و نیکو ساختن قرائت و شعر و غناء است.»(۱۱۲)
حتی در دیدگاه بعضی، روایاتی که در باب تحسین القرآئة وارد شده است به نحوی متضمن امر به ترجیع در قرائت است؛ چرا که بدون ترجیع اصولاً صدای نیکو محقق نمیشود. محمد ماجد بن ابراهیم حسینی که از علمای قرن دوازدهم میباشد در فن غناء و موسیقی، ید طولایی داشته است، وی در رسالهای که درباره موضوع و حکم غناء در اسلام تألیف کرده مینویسد:
«مقصود ما در این رساله آن است که [بیان کنیم] حسن صوت، فقط با مناسبات عددی محقق میشود که آن هم بر تحقق ترجیعهای مختلف در غنا متوقف است. این نکته برای آنان که در انواع صدا تأمل کنند، واضح است؛ چرا که صدای صاف و بدون ترجیع اصولاً نه زیبا است و نه زشت و مدار حسن و قبح صدا به توازن و عدم توازن عددی صداهای مختلف است.»(۱۱۳)
جدای از روایاتی که در مطلق غنا وارد شده است، روایات مذکور در قرائت قرآن به اصوات ترجیعی و... سه دسته میشوند که عبارت است از:
۱) روایات دال بر لزوم یا حسن مطلق ترجیع و تغنی به قرآن.
۲) روایات دال بر تفصیل بین انواع ترجیع و تلحین از جهت مطلوبیت و عدم آن.
۳) روایات دال بر عدم جواز تطریب به قرآن مطلقا.
با صرف نظر از سند روایات، از جهت دلالی جمع عرفی و مقبولی بین دسته اول و سوم وجود دارد، شاهد جمع عرفی آن نیز روایات دسته دوّم است.
بدین ترتیب روایاتی که مطلق ترجیع را مجاز یا مطلوب دانسته است، به غنای اهل فسوق و عشق و غنای اهل کتاب (در مجموع غنای لهوی) تقیید میخورد و تطریب محرّم نیز در همین دایره قرار میگیرد.
البته اگر به سند روایات نظر کنیم، روایات تغنی در حد استفاضه بوده و تنها روایت معتبر در این روایات معتبره ابوبصیر مبنی بر مطلوبیت ترجیع در قرائت است. البته مضمون این روایت با ادله دیگری که وجود دارد ـ حتی اگر روایات دیگر ذکر شده آن را تقیید نزد ـ به ترجیع غیر لهوی تقیید خواهد خورد.
جمع عرفی مذکور در صورتی تمام است که روایاتی که درباره مطلق غناء وارد شده، منافاتی با مدلول این جمع نداشته باشد. اما در صورتی که از آن روایات، حرمت مطلق ترجیع و یا غناء را استفاده کنیم بدون تردید بین مدلول روایات تعارض خواهد افتاد و یا بدنبال جمع عرفی دیگری باید تلاش کرد.
فقهایی که فتوای به حرمت مطلق غناء دادهاند، ناگزیر روایات مذکور را به معانی غیر ظاهر حمل نموده و یا اصولاً به طرد آنها مبادرت ورزیدهاند.
کاظم قاضی زاده
پینوشت
(۱) تکویر آیه ۱۹.
(۲) یسئلک اهل الکتاب ان تنزل علیهم کتابا من السماء، نساء، آیه ۱۵۳.
(۳) ... و رتلناه ترتیلاً، فرقان، آیه ۳۱.
(۴) دکتر سید محمد باقر حجتی، تاریخ قرآن کریم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ص ۳۳ و ۳۴ به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، بحارالانوار، صحیح بخاری.
(۵) نزل القرآن بالتفخیم، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (قم، منشورات رضی، بیدار ۱۳۶۳) ج ۱، ص ۳۷۳. و محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر، چاپ ششم) ص ۱۶۱.
(۶) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۷۳.
(۷) شیخ محمد حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳) ج ۴، ص ۸۵۷.
(۸) ورتل القرآن ترتیلاً. مزمل، آیه ۴.
(۹) و قرانا فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث، اسراء، آیه ۱۰۶.
(۱۰) ر.ک: شیخ الطائفه ابو جعفر بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالحیاء التراث العربی) ج ۶، ص ۵۳۰؛ و شیخ اسماعیل حقی البرسودی، تفسیر روح البیان (بیروت داراحیاء التراث العربی) ج ۵، ص ۲۱۰؛ و امام فخر رازی، التفسیر الکبیر (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج ۲۱، ص ۶۱
(۱۱) رک: محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی) (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج ۱۰، ص ۳۴۰.
(۱۲) صحیح مسلم بشرح النووی (بیروت داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴) ج ۶، ص ۷۸ـ ۸۱.
(۱۳) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۳.
(۱۴) و اذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولوا علی ادبارهم نفورا، اسراء، آیه ۴۶.
(۱۵) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی (قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۳۷۸ ق) ج ۲، ص ۲۰، متن روایت اینگونه است: «کان رسول اللّه اذا تهجد باالقرآن تسمّع قریش لحسن قرائته و کان اذا قرا بسم اللّه الرحمن الرحیم فرّوا عنه.»
(۱۶) عن الباقر علیه السلام: «ان رسول اللّه(ص) کان احسن الناس صوتا بالقرآن»، محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی (تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة) ج ۲، ص ۲۵۹.
(۱۷) عن الصادق علیه السلام: «ما بعث اللّه نبیا الاحسن الصوت» محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی) ج ۸، ص ۸۳ به نقل از اصول کافی ج ۲، ص ۶۱۶.
(۱۸) مقصود سائل آن است که اگر قرائت امام چهارم موجب صعقه مردم میگردیده است پس چگونه مردم قرائت پیامبر رای میشنیدند و چنین حالتی بر آنها عارض نمیشد؟
(۱۹) مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار (تهران، مکتبه اسلامیه) ج ۴۶، ۶۹. متن روایت:
«ان رسول اللّه (ص) کان یحمل من خلفه ما یطیقون»
(۲۰) محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج ۲، ص ۶۱۵. متن روایت: «علی بن محمد بن نوفلی قال: دکرت الصوت عنده قال: ان علی بن الحسین علیهما السلام کان یقرأ فربّما مرّ به المارّ فصعق من حسن صوته و ان الامام لو اظهر من ذلک شیئا لما احتمله الناس.»
(۲۱) همان، ج ۴، ص ۸۵۸. متن روایت: قال ابو عبداللّه (ص): «ان علی بن الحسین کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار و ان ابا جعفر کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان اذا قام من اللیل و قراء رفع صوته فیمرّ به مار الطریق و الساقین و غیرهم فیقومون فیستمعون الی قرائته.»
(۲۲) همان، ج ۴، ص ۸۵۷.
(۲۳) همان، ج ۴۶، ص ۲۵۴.
(۲۴) علیمحمد علی دخیل، ائمتنا (بیروت، دارالامام الرضا(ع)) ج۲، ص۱۴ به نقل از المناقب ج ۲، ص۳۷۹.
(۲۵) صحیح مسلم بشرح النووی ج ۶، ص ۸۰.
(۲۶) همان، ج ۶، ص ۸۰ ؛ و محمدبن احمد قرطبی، پیشین ج ۱، ص ۱۰.
(۲۷) ر.ک. عبدالوهاب النجار، قصص الانبیاء (قم، مؤسسه دین و دانش، هجرت) ص ۳۱۱.
(۲۸) نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰: «و ان شئت ثلثت بداود صلی اللّه علیه و سلم صاحب المزامیر و قاری اهل الجنة.»
(۲۹) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج ۹، ص ۲۳۱.
(۳۰) شعری که با مد و زمزمه همراه است.
(۳۱) علامه ابن منظور، لسان العرب (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج ۱۰، ص ۱۳۵.
(۳۲) همان، ج ۱۰، ص ۱۳۵.
(۳۳) لحَّن فی قرائته: ترنم فیها و طوّب، المنجد.
(۳۴) المنجد فی اللّغة، ص ۷۱۷.
(۳۵) خیر الدین زرکلی، الاعلام (بیروت، دارالعلم للملایین) ج ۴، ص ۱۹۱ به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی ج ۳، ص ۱۸۹.
(۳۶) ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش: سید کاظم بجنوردی (تهران، مرکز دائرة المعارف)، ج ۲، ص ۷۰۲
(۳۷) مجد الدین ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج۴، ص۲۴۳.
(۳۸) ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۶ ـ ۱۷.
(۳۹) وی در نزد عبداللّه بن مسعود شاگردی قرائت کرده و مورد مراجعه صحابه بوده است و در سال ۶۲ بدرود حیات گفته است، شمس الدین محمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ (بیروت، دارالکتب العلمیه) ج ۱، ص ۴۸.
(۴۰) وی یکی از صحابه خوشنام و حافظان والا مقام بوده است که در عصر عثمان بدرود حیات گفته است
(م. ۳۲ه)، همان، ج۱، ص ۱۴.
(۴۱) احمد بن محمد انصاری، پیشین، ج ۱، ص ۱۲.
(۴۲) فرقان، آیه ۳۲. و رتلناه ترتیلاً.
(۴۳) مزمل آیه ۴. و رتل القرآن ترتیلاً.
(۴۴) ر.ک: خطبه ۱۹۳، نهج البلاغه.
(۴۵) المجد فی اللّغة، ص ۲۴۸.
(۴۶) علامه ابن منظور، پیشین، ج ۵، ص ۱۳۲.
(۴۷) اسمعیل بن حماد جوهری، الصحاح (بیروت، دارالعلم الملابین، افست ایران) ج ۳، ص ۱۷۰۴.
(۴۸) فخرالدین طریحی، مجمع البحرین (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ج ۲، ص ۱۴۲.
(۴۹) فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفة) ج ۱، ص ۵۶۹؛ و فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲، متن روایت: «بیّنه بیانا و لا تهذه هذالشعر و لا تنژه نثر الرمل».
(۵۰) فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲. متن روایت: «ترتیل القرآن حفظ الوقوف و بیان الحروف.»
(۵۱) فخر الدین طریحی، پیشین، ج ۲ ص ۱۴۲. متن روایت «الترتیل هو ان تتمکث به و تحسن به صوتک.»
(۵۲) فضل بن الحسن الطیرسی، پیشین، ج ۱۰، ص ۵۶۹.
(۵۳) همان، ج ۱۰، ص ۵۶۹.
(۵۴) الدکتر وهبة زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج (بیروت، دارالفکر المعاصر ۱۴۱۱ه.ق) ج ۲۹، ص ۱۹۲.
(۵۵) محمود زمخشری خوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و... (بیروت، دارالمعرفه) ج ۴ ص ۱۵۲.
(۵۶) الدکتر وهبة زحیلی، پیشین، ج ۲۹، ص ۱۹۲ و محمدبن احمد قرطبی، پیشین، ج۱، ص۱۰.
(۵۷) جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۶۸ به نقل از البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰.
(۵۸) همان، ج ۱، ص ۳۶۹.
(۵۹) فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲. متن روایت: «الترتیل هو ان تتمکث به تحسن به صوتک و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ باللّه من النار و اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسأل اللّه الجنة.»
(۶۰) فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ج ۴، ص ۵۶۹؛ و محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۴. متن روایت: «و لکن اقرع به القلوب القاسیة و لایکونن همّ احدکم اخر السورة.»
(۶۱) بقره آیه ۱۲۱.
(۶۲) میزان الحکمة، ج۸، ص۸۴، به نقل از تنبیهالخواطر، ص۴۸۳. متن روایت: «یتبعونه حق اتباعه.»
(۶۳) همان، ج ۸، ص ۸۴. متن روایت: «قال الصادق علیه السلام فی قوله تعالی یتلونه حق تلاوته: یرتلون آیاته و یتفهمون معاینه و یعلمون باحکامه و یرجون وعده و یخشون عذابه و یتمثلون قصصه و یعتبرون امثاله و یاتون اوامره و یجتنبون نواهیه و ما هو واللّه بحفظ آیاته و سرد حروفه و تلاوة سوره و درس اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده، انما هو تدبر آیه یقول اللّه تعالی: کتاب انزلناه الیک لیدبّروا
آیاته.»
(۶۴) نهج البلاغه، ترجمع دکتر شهیدی (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی) خطبه ۱۹۳، ص ۲۲۵. متن روایت: «اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلاً. یحزنّون به انفسهم ویستشیرون به دواء دائهم فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نُصب اعینهم و اذا مروا بآیة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فی اصول آذانهم.»
(۶۵) شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۱۶۲.
(۶۶) محمد بن محمد الدمشقی الشهیر بابن الجرزی، النشر فی القرائات العشر (تهران، مکتبة الجعفری) ج ۱، ص ۲۰۷.
(۶۷) محمد بن حسن حر العاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۶۲.
(۶۸) همان، ج ۴، ص ۸۵۲.
(۶۹) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۶۹.
(۷۰) برگرفته از النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۵.
(۷۱) همان، ج ۱، ص ۲۰۷.
(۷۲) ر.ک: م. حاج اسمعیلی، پژوهشی در قرآن و فنون قرائات به روایت فحص از عاصم (اصفهان) ص ۱۲۱.
(۷۳) ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۸.
(۷۴) همان، ج۱، ص۲۰۸. متن روایت: «من قرأ حرفا من کتاب اللّه فله حسنة و الحسنة بعشر امثالها.»
(۷۵) فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶.
(۷۶) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۶۸.
(۷۷) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۶۳. متن روایت: «الواردت ان اختمه فی القرب من ثلاث لختمتها و لکن ما مررت بآیة قط الافکرت فیها و فی ای شییء انزلت و فی ای وقت فلذلک صرت اختم فی کل ثلاثه.»
(۷۸) ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۷۹) همان، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۸۰) همان، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۸۱) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۵ متن روایت: «لکل شییء حلیة و حلیة القرآن الصوت الحسن.»
(۸۲) همان، ج ۲، ص۶۱۵، متن روایت: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن و نغمة الصوت الحسن»
(۸۳) مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۹۰. متن روایت «ان حسن الصوت زینة القرآن.»
(۸۴) مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی (بیروت، موسسه اعلمی) ج ۱، ص ۷۲. متن روایت: «زینوا القرآن باصواتکم.»
(۸۵) محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج ۸، ص ۸۳، به نقل از کنزالعمال، خ ۲۷۶۵. متن روایت: «حسنوا القرآن با صواتکم فان صوت الحسن یزید فی القرآن حسنا»
(۸۶) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۱.
(۸۷) همان، ج ۱، ص ۱۱.
(۸۸) ر.ک: محمّد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ج۸، ص۸۳، به نقل از کافی، ج۲، ص ۶۱۶.
(۸۹) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۵۸ متن روایت «ان القرآن نزل بالحزن فاقرؤه بالحُزن.»
(۹۰) همان، ج ۴، ص ۸۵۸، متن روایت: «ان اللّه عزوجل اوحی الی موسی بن عمران (ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
(۹۱) همان، ج ۴، ص ۸۵۸ متن روایت: «ان علی بن الحسین علیهما السلام کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار.»
(۹۲) همان، ج۴، ص۸۵۸، متن روایت: «یا اباذر اخفض صوتک عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن.»
(۹۳) همان، ج۴، ص۸۵۸، متن روایت «یا ابا محمد اقرا اقرائة ما بین القرأتین تسمع اهلک.»
(۹۴) محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر) ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
(۹۵) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۶۲. متن روایت «ان القرآن لایقرء هذرمة و لکن یرتل ترتیلاً»
(۹۶) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۵ ، ص ۲۶۵.
(۹۷) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۷. متن روایت: «سبحان اللّه ذلک من الشیطان ما بهذا نعتوا، انما هو اللین و الوقة و الدمعة و الوجل»
(۹۸) مولی محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (تهران، دارالکتب الاسلامیة) ج۱۲، ص۵۰۳.
(۹۹) صحیح مسلم بشرح النووی، ج ۶، ص ۸۱.
(۱۰۰) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۵۹. متن روایت: «یا ابا محمد اقرء ما بین القرأتین تسمع اهلک و رجّع بالقرآن صوتک فان اللّه عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا.»
(۱۰۱) ر.ک، آیة اللّه الخویی، معجم رجال الحدیث (قم، مرکز نشر آثار شیعه) ج ۱۱، ص ۲۲۶.
(۱۰۲) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۵۸. متن روایت: «قال رسول اللّه(ص) اقراؤا القرآن بالحان العرب تو اصواتها و ایاکم و لحون اهل الفسوق و اهل الکبائر فانه سیجیء بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء و النوح و الرهبانیة لایجوز تراقیهم قلوبهم مقلوبه و قلوب من یعجبه شأنهم.»
(۱۰۳) محمد بن احمد قرطبی، همان، ج۱، ص۱۷ و بحارالانوار، ج۹۲، ص۱۹۰ ؛ به نقل از جامع الاخبار، ص ۷۵ و دعوات راوندی
(۱۰۴) مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۹۱؛ و مولی محسن کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۶۲، متن روایت: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأتموه بکّوا فان لم تبکوا فتباکوا و تغنوا به فمن لم یتغن بالقرآن فلیس منا»
(۱۰۵) مولی محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۹۲، ص ۱۹۱؛ و الشریف السید المرتضی، امالی السید المرتضی (قم، کتابخانه آیة اللّه نجفی مرعشی) ج ۱، ص ۲۴، و محمد بن الحسین بن بابویه (صدوق)، معانی الاخبار (قم، جامعه مدرسین) ص ۲۷۹، متن روایت: «لیس منا من لم یتغن بالقرآن» و روی عن ادبی داود و النجاریّ، ر.ک: التاج الجامع للاصول، ج ۴، ص ۱۱.
(۱۰۶) محمد محمود عبد العلیم، پیشین، ص۱۶۱؛ و محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج۱، ص۱۵؛ و صحیح مسلم بشرح النووی، ص ۷۹، متن روایت: «ما اذن اللّه لشییء ما اذن لنبی حسن الصوت یتغنی بالقرآن و یجهر به»؛ و شیخ منصور علی ناصف، التاج الجامع للاصول (استانبول، مکتبه یاسوق) ج۴، ص۱۱، وی روایت را از مسلم، بخاری و ابی داود نقل میکند.
(۱۰۷) ابن قدامه، المغنی و الشرح الکبیر (بیروت، دارالکتاب العربی) ج۱، ص۷۶۰، متن روایت: «قد روی عن رسول اللّه(ص) اذ قال ما اذن اللّه لشییء کاذنه لنبی حسن الترنم بالقرآن»
(۱۰۸) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۶، بنقل از سنن دار قطنی، متن روایت: «ان الاذان سهل سمح فاذا کان اذانک سمحا سهلاً و الا فلاتؤذن.»
(۱۰۹) همان، ج ۱، ص ۱۰.
(۱۱۰) همان، ج ۱ ،ص ۱۰.
(۱۱۱) ابن منظور، پیشین، ج ۵، ص ۱۴۸.
(۱۱۲) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۴، ص ۲۴۳.
(۱۱۳) ر. ک: محمد هادی معرفة، التمهید فی علوم القرآن (قم، انتشارات جامعه مدرسین) مقاله رسالة ایقاظ النائمین، ج ۵، ص ۲۰۱.
پینوشت
(۱) تکویر آیه ۱۹.
(۲) یسئلک اهل الکتاب ان تنزل علیهم کتابا من السماء، نساء، آیه ۱۵۳.
(۳) ... و رتلناه ترتیلاً، فرقان، آیه ۳۱.
(۴) دکتر سید محمد باقر حجتی، تاریخ قرآن کریم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ص ۳۳ و ۳۴ به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، بحارالانوار، صحیح بخاری.
(۵) نزل القرآن بالتفخیم، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (قم، منشورات رضی، بیدار ۱۳۶۳) ج ۱، ص ۳۷۳. و محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر، چاپ ششم) ص ۱۶۱.
(۶) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۷۳.
(۷) شیخ محمد حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳) ج ۴، ص ۸۵۷.
(۸) ورتل القرآن ترتیلاً. مزمل، آیه ۴.
(۹) و قرانا فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث، اسراء، آیه ۱۰۶.
(۱۰) ر.ک: شیخ الطائفه ابو جعفر بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالحیاء التراث العربی) ج ۶، ص ۵۳۰؛ و شیخ اسماعیل حقی البرسودی، تفسیر روح البیان (بیروت داراحیاء التراث العربی) ج ۵، ص ۲۱۰؛ و امام فخر رازی، التفسیر الکبیر (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج ۲۱، ص ۶۱
(۱۱) رک: محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی) (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج ۱۰، ص ۳۴۰.
(۱۲) صحیح مسلم بشرح النووی (بیروت داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴) ج ۶، ص ۷۸ـ ۸۱.
(۱۳) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۳.
(۱۴) و اذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولوا علی ادبارهم نفورا، اسراء، آیه ۴۶.
(۱۵) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی (قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۳۷۸ ق) ج ۲، ص ۲۰، متن روایت اینگونه است: «کان رسول اللّه اذا تهجد باالقرآن تسمّع قریش لحسن قرائته و کان اذا قرا بسم اللّه الرحمن الرحیم فرّوا عنه.»
(۱۶) عن الباقر علیه السلام: «ان رسول اللّه(ص) کان احسن الناس صوتا بالقرآن»، محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی (تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة) ج ۲، ص ۲۵۹.
(۱۷) عن الصادق علیه السلام: «ما بعث اللّه نبیا الاحسن الصوت» محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (قم، مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی) ج ۸، ص ۸۳ به نقل از اصول کافی ج ۲، ص ۶۱۶.
(۱۸) مقصود سائل آن است که اگر قرائت امام چهارم موجب صعقه مردم میگردیده است پس چگونه مردم قرائت پیامبر رای میشنیدند و چنین حالتی بر آنها عارض نمیشد؟
(۱۹) مولی محمد باقر مجلسی، بحار الانوار (تهران، مکتبه اسلامیه) ج ۴۶، ۶۹. متن روایت:
«ان رسول اللّه (ص) کان یحمل من خلفه ما یطیقون»
(۲۰) محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج ۲، ص ۶۱۵. متن روایت: «علی بن محمد بن نوفلی قال: دکرت الصوت عنده قال: ان علی بن الحسین علیهما السلام کان یقرأ فربّما مرّ به المارّ فصعق من حسن صوته و ان الامام لو اظهر من ذلک شیئا لما احتمله الناس.»
(۲۱) همان، ج ۴، ص ۸۵۸. متن روایت: قال ابو عبداللّه (ص): «ان علی بن الحسین کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار و ان ابا جعفر کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان اذا قام من اللیل و قراء رفع صوته فیمرّ به مار الطریق و الساقین و غیرهم فیقومون فیستمعون الی قرائته.»
(۲۲) همان، ج ۴، ص ۸۵۷.
(۲۳) همان، ج ۴۶، ص ۲۵۴.
(۲۴) علیمحمد علی دخیل، ائمتنا (بیروت، دارالامام الرضا(ع)) ج۲، ص۱۴ به نقل از المناقب ج ۲، ص۳۷۹.
(۲۵) صحیح مسلم بشرح النووی ج ۶، ص ۸۰.
(۲۶) همان، ج ۶، ص ۸۰ ؛ و محمدبن احمد قرطبی، پیشین ج ۱، ص ۱۰.
(۲۷) ر.ک. عبدالوهاب النجار، قصص الانبیاء (قم، مؤسسه دین و دانش، هجرت) ص ۳۱۱.
(۲۸) نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰: «و ان شئت ثلثت بداود صلی اللّه علیه و سلم صاحب المزامیر و قاری اهل الجنة.»
(۲۹) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج ۹، ص ۲۳۱.
(۳۰) شعری که با مد و زمزمه همراه است.
(۳۱) علامه ابن منظور، لسان العرب (بیروت، داراحیاء التراث العربی) ج ۱۰، ص ۱۳۵.
(۳۲) همان، ج ۱۰، ص ۱۳۵.
(۳۳) لحَّن فی قرائته: ترنم فیها و طوّب، المنجد.
(۳۴) المنجد فی اللّغة، ص ۷۱۷.
(۳۵) خیر الدین زرکلی، الاعلام (بیروت، دارالعلم للملایین) ج ۴، ص ۱۹۱ به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی ج ۳، ص ۱۸۹.
(۳۶) ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش: سید کاظم بجنوردی (تهران، مرکز دائرة المعارف)، ج ۲، ص ۷۰۲
(۳۷) مجد الدین ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج۴، ص۲۴۳.
(۳۸) ر.ک: محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۶ ـ ۱۷.
(۳۹) وی در نزد عبداللّه بن مسعود شاگردی قرائت کرده و مورد مراجعه صحابه بوده است و در سال ۶۲ بدرود حیات گفته است، شمس الدین محمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ (بیروت، دارالکتب العلمیه) ج ۱، ص ۴۸.
(۴۰) وی یکی از صحابه خوشنام و حافظان والا مقام بوده است که در عصر عثمان بدرود حیات گفته است
(م. ۳۲ه)، همان، ج۱، ص ۱۴.
(۴۱) احمد بن محمد انصاری، پیشین، ج ۱، ص ۱۲.
(۴۲) فرقان، آیه ۳۲. و رتلناه ترتیلاً.
(۴۳) مزمل آیه ۴. و رتل القرآن ترتیلاً.
(۴۴) ر.ک: خطبه ۱۹۳، نهج البلاغه.
(۴۵) المجد فی اللّغة، ص ۲۴۸.
(۴۶) علامه ابن منظور، پیشین، ج ۵، ص ۱۳۲.
(۴۷) اسمعیل بن حماد جوهری، الصحاح (بیروت، دارالعلم الملابین، افست ایران) ج ۳، ص ۱۷۰۴.
(۴۸) فخرالدین طریحی، مجمع البحرین (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) ج ۲، ص ۱۴۲.
(۴۹) فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفة) ج ۱، ص ۵۶۹؛ و فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲، متن روایت: «بیّنه بیانا و لا تهذه هذالشعر و لا تنژه نثر الرمل».
(۵۰) فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲. متن روایت: «ترتیل القرآن حفظ الوقوف و بیان الحروف.»
(۵۱) فخر الدین طریحی، پیشین، ج ۲ ص ۱۴۲. متن روایت «الترتیل هو ان تتمکث به و تحسن به صوتک.»
(۵۲) فضل بن الحسن الطیرسی، پیشین، ج ۱۰، ص ۵۶۹.
(۵۳) همان، ج ۱۰، ص ۵۶۹.
(۵۴) الدکتر وهبة زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج (بیروت، دارالفکر المعاصر ۱۴۱۱ه.ق) ج ۲۹، ص ۱۹۲.
(۵۵) محمود زمخشری خوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و... (بیروت، دارالمعرفه) ج ۴ ص ۱۵۲.
(۵۶) الدکتر وهبة زحیلی، پیشین، ج ۲۹، ص ۱۹۲ و محمدبن احمد قرطبی، پیشین، ج۱، ص۱۰.
(۵۷) جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۶۸ به نقل از البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰.
(۵۸) همان، ج ۱، ص ۳۶۹.
(۵۹) فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۲. متن روایت: «الترتیل هو ان تتمکث به تحسن به صوتک و اذا مررت بآیة فیها ذکر النار فتعوذ باللّه من النار و اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنة فاسأل اللّه الجنة.»
(۶۰) فضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ج ۴، ص ۵۶۹؛ و محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۴. متن روایت: «و لکن اقرع به القلوب القاسیة و لایکونن همّ احدکم اخر السورة.»
(۶۱) بقره آیه ۱۲۱.
(۶۲) میزان الحکمة، ج۸، ص۸۴، به نقل از تنبیهالخواطر، ص۴۸۳. متن روایت: «یتبعونه حق اتباعه.»
(۶۳) همان، ج ۸، ص ۸۴. متن روایت: «قال الصادق علیه السلام فی قوله تعالی یتلونه حق تلاوته: یرتلون آیاته و یتفهمون معاینه و یعلمون باحکامه و یرجون وعده و یخشون عذابه و یتمثلون قصصه و یعتبرون امثاله و یاتون اوامره و یجتنبون نواهیه و ما هو واللّه بحفظ آیاته و سرد حروفه و تلاوة سوره و درس اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و اضاعوا حدوده، انما هو تدبر آیه یقول اللّه تعالی: کتاب انزلناه الیک لیدبّروا
آیاته.»
(۶۴) نهج البلاغه، ترجمع دکتر شهیدی (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی) خطبه ۱۹۳، ص ۲۲۵. متن روایت: «اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلاً. یحزنّون به انفسهم ویستشیرون به دواء دائهم فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نُصب اعینهم و اذا مروا بآیة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فی اصول آذانهم.»
(۶۵) شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۱۶۲.
(۶۶) محمد بن محمد الدمشقی الشهیر بابن الجرزی، النشر فی القرائات العشر (تهران، مکتبة الجعفری) ج ۱، ص ۲۰۷.
(۶۷) محمد بن حسن حر العاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۶۲.
(۶۸) همان، ج ۴، ص ۸۵۲.
(۶۹) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۶۹.
(۷۰) برگرفته از النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۵.
(۷۱) همان، ج ۱، ص ۲۰۷.
(۷۲) ر.ک: م. حاج اسمعیلی، پژوهشی در قرآن و فنون قرائات به روایت فحص از عاصم (اصفهان) ص ۱۲۱.
(۷۳) ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۸.
(۷۴) همان، ج۱، ص۲۰۸. متن روایت: «من قرأ حرفا من کتاب اللّه فله حسنة و الحسنة بعشر امثالها.»
(۷۵) فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶.
(۷۶) جلال الدین سیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۳۶۸.
(۷۷) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۶۳. متن روایت: «الواردت ان اختمه فی القرب من ثلاث لختمتها و لکن ما مررت بآیة قط الافکرت فیها و فی ای شییء انزلت و فی ای وقت فلذلک صرت اختم فی کل ثلاثه.»
(۷۸) ابن جرزی، النشر فی القرائات العشر، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۷۹) همان، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۸۰) همان، ج ۱، ص ۲۰۹.
(۸۱) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۵ متن روایت: «لکل شییء حلیة و حلیة القرآن الصوت الحسن.»
(۸۲) همان، ج ۲، ص۶۱۵، متن روایت: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن و نغمة الصوت الحسن»
(۸۳) مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۹۰. متن روایت «ان حسن الصوت زینة القرآن.»
(۸۴) مولی محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی (بیروت، موسسه اعلمی) ج ۱، ص ۷۲. متن روایت: «زینوا القرآن باصواتکم.»
(۸۵) محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج ۸، ص ۸۳، به نقل از کنزالعمال، خ ۲۷۶۵. متن روایت: «حسنوا القرآن با صواتکم فان صوت الحسن یزید فی القرآن حسنا»
(۸۶) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۱.
(۸۷) همان، ج ۱، ص ۱۱.
(۸۸) ر.ک: محمّد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ج۸، ص۸۳، به نقل از کافی، ج۲، ص ۶۱۶.
(۸۹) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۸۵۸ متن روایت «ان القرآن نزل بالحزن فاقرؤه بالحُزن.»
(۹۰) همان، ج ۴، ص ۸۵۸، متن روایت: «ان اللّه عزوجل اوحی الی موسی بن عمران (ع) اذا وقفت بین یدی فقف موقف الذلیل الفقیر و اذا قرأت التوراة فاسمعینها بصوت حزین.»
(۹۱) همان، ج ۴، ص ۸۵۸ متن روایت: «ان علی بن الحسین علیهما السلام کان احسن الناس صوتا بالقرآن و کان یرفع صوته حتی یسمعه اهل الدار.»
(۹۲) همان، ج۴، ص۸۵۸، متن روایت: «یا اباذر اخفض صوتک عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن.»
(۹۳) همان، ج۴، ص۸۵۸، متن روایت «یا ابا محمد اقرا اقرائة ما بین القرأتین تسمع اهلک.»
(۹۴) محمد محمود عبدالعلیم، احکام التجوید و فضائل القرآن (مصر) ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
(۹۵) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۶۲. متن روایت «ان القرآن لایقرء هذرمة و لکن یرتل ترتیلاً»
(۹۶) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۵ ، ص ۲۶۵.
(۹۷) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۶۱۷. متن روایت: «سبحان اللّه ذلک من الشیطان ما بهذا نعتوا، انما هو اللین و الوقة و الدمعة و الوجل»
(۹۸) مولی محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (تهران، دارالکتب الاسلامیة) ج۱۲، ص۵۰۳.
(۹۹) صحیح مسلم بشرح النووی، ج ۶، ص ۸۱.
(۱۰۰) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۵۹. متن روایت: «یا ابا محمد اقرء ما بین القرأتین تسمع اهلک و رجّع بالقرآن صوتک فان اللّه عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا.»
(۱۰۱) ر.ک، آیة اللّه الخویی، معجم رجال الحدیث (قم، مرکز نشر آثار شیعه) ج ۱۱، ص ۲۲۶.
(۱۰۲) محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۵۸. متن روایت: «قال رسول اللّه(ص) اقراؤا القرآن بالحان العرب تو اصواتها و ایاکم و لحون اهل الفسوق و اهل الکبائر فانه سیجیء بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء و النوح و الرهبانیة لایجوز تراقیهم قلوبهم مقلوبه و قلوب من یعجبه شأنهم.»
(۱۰۳) محمد بن احمد قرطبی، همان، ج۱، ص۱۷ و بحارالانوار، ج۹۲، ص۱۹۰ ؛ به نقل از جامع الاخبار، ص ۷۵ و دعوات راوندی
(۱۰۴) مولی محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۹۱؛ و مولی محسن کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۶۲، متن روایت: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأتموه بکّوا فان لم تبکوا فتباکوا و تغنوا به فمن لم یتغن بالقرآن فلیس منا»
(۱۰۵) مولی محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۹۲، ص ۱۹۱؛ و الشریف السید المرتضی، امالی السید المرتضی (قم، کتابخانه آیة اللّه نجفی مرعشی) ج ۱، ص ۲۴، و محمد بن الحسین بن بابویه (صدوق)، معانی الاخبار (قم، جامعه مدرسین) ص ۲۷۹، متن روایت: «لیس منا من لم یتغن بالقرآن» و روی عن ادبی داود و النجاریّ، ر.ک: التاج الجامع للاصول، ج ۴، ص ۱۱.
(۱۰۶) محمد محمود عبد العلیم، پیشین، ص۱۶۱؛ و محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج۱، ص۱۵؛ و صحیح مسلم بشرح النووی، ص ۷۹، متن روایت: «ما اذن اللّه لشییء ما اذن لنبی حسن الصوت یتغنی بالقرآن و یجهر به»؛ و شیخ منصور علی ناصف، التاج الجامع للاصول (استانبول، مکتبه یاسوق) ج۴، ص۱۱، وی روایت را از مسلم، بخاری و ابی داود نقل میکند.
(۱۰۷) ابن قدامه، المغنی و الشرح الکبیر (بیروت، دارالکتاب العربی) ج۱، ص۷۶۰، متن روایت: «قد روی عن رسول اللّه(ص) اذ قال ما اذن اللّه لشییء کاذنه لنبی حسن الترنم بالقرآن»
(۱۰۸) محمد بن احمد قرطبی، پیشین، ج ۱، ص ۱۶، بنقل از سنن دار قطنی، متن روایت: «ان الاذان سهل سمح فاذا کان اذانک سمحا سهلاً و الا فلاتؤذن.»
(۱۰۹) همان، ج ۱، ص ۱۰.
(۱۱۰) همان، ج ۱ ،ص ۱۰.
(۱۱۱) ابن منظور، پیشین، ج ۵، ص ۱۴۸.
(۱۱۲) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج ۴، ص ۲۴۳.
(۱۱۳) ر. ک: محمد هادی معرفة، التمهید فی علوم القرآن (قم، انتشارات جامعه مدرسین) مقاله رسالة ایقاظ النائمین، ج ۵، ص ۲۰۱.
منبع : گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست