دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


موریاک کاتولیک رمان نویس


موریاک کاتولیک رمان نویس
فرانسوا موریاک (۱۹۷۰- ۱۸۸۵) در بوردو متولد شد. او دوران نوجوانی و جوانی خود را در محیطی آرام و با چشم اندازهایی بسیار زیبا گذراند؛ روستاهایی که سرمایه دارهای مزارع انگور آن را احاطه کرده بودند، تاکستان ها، بیشه ها و جنگل هایی پر از اسرار که بعدها در بیشتر رمان های او به تصویر کشیده شد.
موریاک در رشته ادبیات در دانشگاه بوردو تحصیل کرد و در سال ۱۹۰۵ یعنی در بیست سالگی فارغ التحصیل شد. پس از آن به پاریس رفت و در کلاس های مدرسه حقوق شرکت کرد؛ با اینکه چند ماهی بیشتر به پایان تحصیلاتش نمانده بود، تصمیم گرفت کار و زندگی اش را تماماً در اختیار نوشتن قرار دهد.
اولین مجموعه شعرش با عنوان «دست بر دعا» در سال ۱۹۰۹ منتشر شد. با اینکه این مجموعه مورد توجه بسیار اهالی ادب به خصوص موریس بارس۱ قرار گرفت، اما تا ۱۰ سال از اقبال عمومی برخوردار نشد. اما او به کار ادبی خود ادامه داد و تا آغاز جنگ جهانی اول از آن دست نکشید. در طول جنگ، موریاک در بیمارستان صلیب سرخ بالکان خدمت می کرد. بعد از جنگ و در سال ۱۹۲۲ فعالیت ادبی خود را ادامه داد و «بوسه بر جذامی» را منتشر کرد. از آنجایی که این اثر اولین رمان او محسوب می شود، نگارشی خشن و خشک دارد و نمی تواند چندان که باید، در ذهن خواننده اثرگذار باشد.
زندگی او از طرفی با ادبیات گره خورده بود؛ به طوری که در جوانی رفت و آمد به محافل ادبی را آغاز کرد، از طرفی نیز تحت تعالیم سیاسی و مذهبی مسیحی قرار گرفته بود بنابراین دغدغه اصلی او قبل از همه، نوشتن آثاری ادبی بود که در آن به تجزیه و تحلیل هیجانات روحی بپردازد.
«ژنیتری» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، از عشق مادرانه آمیخته به خودخواهی سخن می گوید که با افراط همراه است. «بیابان عشق» که دو سال بعد منتشر شد، با جزئیات کم اهمیت، اتفاقات پیش پا افتاده و صحنه های گذرا به شرح احساسات درونی و هیجانات روحی دو شخصیت اصلی رمان می پردازد. عشق همزمان پدر و پسری به یک دختر، سرانجام منجر به خودکشی دختر می شود. بیست سال بعد اتفاقی در یک کافه، این سه را مقابل یکدیگر قرار می دهد. اما هیچ حرفی از گذشته نمی شود و همه با بی اعتنایی خاصی از هم جدا می شوند. نکته مورد توجه این است که با وجود عشق های بسیاری که در این اثر به تصویر کشیده شده، رمان با حالتی بی اعتنا و خونسرد به پایان می رسد. صحنه های عاشقانه رمان با فضای نوشته های پیشین موریاک تفاوت محسوسی دارد، اما حالات مرموز روحی و ظرافت ادبی اش همانند آنهاست.
دو سال بعد، یعنی در سال ۱۹۲۷، «ترز دکرو» منتشر شد. ترز، شخصیت اصلی رمان، بین منافع پدرش و خانواده شوهرش گیر افتاده است. او با جعل نسخه های پزشکی از منع تعقیب قانونی استفاده کرده و از جرم مسموم کردن شوهرش جان سالم به در می برد چرا که برنار به خاطر حفظ آبروی خانوادگی، در جلسه دادگاه به نفع زنش گواهی داده و موجب آزادی او می شود. خواننده در طول این رمان با درگیری های ذهن ترز پیش می رود؛ اینکه دلیل این کار غیرارادی او چه بوده و چطور این عمل پیش بینی نشدنی او را بازیچه خود قرار داده و زندگی او را دستخوش فراز و نشیب های بسیار کرده است. ترز که در کودکی مادر خود را از دست داده، تحت تعلیم و تربیت پدری ضدکلیسا، جمهوریخواه و انقلابی قرار گرفته و از همان کودکی از نور مسیحیت محروم مانده است. اما این باعث نمی شود که وجدان او بیدار نشود. شخصیت ترز که رفته رفته به وسوسه جنایت تن می دهد، همچون بیشتر شخصیت های موریاک، بی آنکه خود بداند، به ورطه گناه کشیده می شود. اما جالب است که خود موریاک در پایان یکی از نوشته هایش اقرار کرده است؛ «زندگی حتی اگر سراپا به گناه آلوده باشد، باز هم عظمت وجود انسان را ضایع نمی کند... کسانی که ظاهراً محکوم به بدی شده اند، شاید خداوند قبل از دیگران آنها را برگزیند و عمق سقوط آنان، درجه شایستگی و هدایت آنهاست.» ۲ موریاک چنان به ترز علاقه دارد که ادامه زندگی او و برخی اتفاقات دیگر درباره او را در چند اثر دیگرش دنبال کرده است.
«چنبر مار» که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، ماجرای پیرمردی را روایت می کند که در حال احتضار به سر می برد و برای مردن لحظه شماری می کند، چرا که زن و فرزندش را از ارث محروم کرده و منتظر است بمیرد تا خانواده اش از این اقدام او مطلع شوند. این انتقام در پی کینه یی است که او از جوانی از زنش به دل گرفته؛ زن اعتراف کرد که به خواستگارش - شوهر کنونی اش - تنها به چشم مردی نگاه کرده بوده که او را از خطر بی شوهر ماندن نجات دهد. پیرمرد این کینه را سالیان دراز در دل خود نگاه داشته و زندگی را به کام خود و اطرافیانش تلخ کرده، اکنون منتظر مرگ خویش و در عین حال انتقام است. در این میان حوادث گوناگون و علاقه و نفرت های بسیاری شکل می گیرد و این رمان جذاب را پیش می برد.
یک سال بعد «راز فرونتناک» را منتشر کرده، به توصیف روابط خانواده هایی می پردازد که هر کدام درگیر ازدواج و طلاق و زندگی روزمره خود هستند و جز این کاری در این دنیا ندارند. رمان پر است از عصیان ها و سرکشی های جوان های تازه بالغ، و نافرمانی ها و کج روی ها و...
کیفیت نوشتاری موریاک موجب شد در سال ۱۹۳۳ به عضویت آکادمی فرانسه درآید. او همچنان در کنار کار ادبی گوشه چشمی هم به دنیای سیاست داشت و در طول جنگ اسپانیا مقالاتی را در نشریات مختلف منتشر کرد. همزمان ادامه ترز دکرو را با عنوان «پایان شب» و رمان دیگری با نام «فرشتگان سیاه پوش» نوشت. در زمان اشغال نیز رمان «فریسی» را چاپ کرد. همچنین دست از سیاست برنداشت و مواضع تند خود علیه مارشال پتن و فرانسوی هایی که سازش با دشمن را پذیرفتند، با نام مستعار فورز در «دفتر سیاه» منتشر کرد و برای استقلال مراکش مبارزه کرد و نیز با ظهور ژنرال دوگل رسماً به حمایت از او برخاست. پس از آن، به نوشتن مقالات متعدد در ضمیمه ادبی روزنامه فیگارو و نشریه اکسپرس، و نیز انتشار خاطرات و نوشته های اتوبیوگرافیک پرداخت؛ «خاطرات درونی»، «نوشته های خصوصی»، «خدا و مîمون» و «یادداشت های روزانه»؛ این اثر در چند قسمت منتشر شد؛ قسمت اول در ۱۹۳۴، قسمت دوم در ۱۹۳۷، قسمت سوم در ۱۹۴۰ و قسمت چهارم در ۱۹۵۱. کتاب یادآور صحنه های خصوصی دوران کودکی موریاک است. همچنین تفکرات شخصی درباره شرایط و مشکلات انسان معتقد مسیحی در دنیای کنونی را به تصویر کشیده، به هنر و موسیقی و شعر و محافل ادبی نیز توجه خاصی داشته، و به بازدید از خط ماژینو در زمان اشغال فرانسه پرداخته است. در اثر دیگرش «خدا و ممون» نویسنده در ابتدا دام های نقد را یادآور می شود. به عقیده او دست اندرکاران این رشته ادبی به دو دسته تقسیم می شوند؛ منتقدهایی آرام که به جست وجوی روابط رمان نویس در گذشته و حال اکتفا می کنند، و منتقدهایی مهاجم که خشم انگیزترین منتقدها هستند و به روابط سیاسی اکتفا می کنند. موریاک سپس دوران کودکی عمیقاً مسیحی اش را به یاد می آورد، بعد دوگانگی بیست سالگی اش را به میان می کشد، خدا یا ممون؟ غانجیل متی ۲۴؛۶ف شادی های این دنیا یا عروج روحانی؟»۳
موریاک در سال ۱۹۵۲ جایزه نوبل و در سال ۱۹۵۸ نشان افتخار «لژیون دونور» را دریافت کرد. مجموع آثار او در سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ در دوازده جلد منتشر شد.
از دیگر نوشته های او می توان به این آثار اشاره کرد؛ آتش روی زمین یا سرزمین بی جاده ، آسموده، آنچه از دست رفته بود، بدی، بره، بوزینه، توفان ها، دست های متصل، دفتر یادداشت، راه های دریا، رمان، رنج و شادمانی مسیحی، زندگی ژان راسین، زندگی عیسی مسیح، سرنوشت ها، سنگ راه، سه داستان، شط آتش، عبور شیطان، غوطه وری ها، کودکی در بند زنجیرها و گالیگائی.
از آثار متعدد فرانسوا موریاک چهار رمان به فارسی برگردانده شده که دو تای آن در بازار کتاب نایاب است. «چنبر مار» نیز با عنوان «محبت شوم» توسط کاوه میرعباسی ترجمه شده و قرار است به زودی منتشر شود.
سمیه نوروزی
موریاک کاتولیک رمان نویس*
* موریاک از اینکه به عنوان «رمان نویس کاتولیک» از او یاد کنند، اکراه داشت و خود می گفت من کاتولیکی هستم که رمان می نویسد.
پی نوشت ها
۱- موریس بارس (۱۹۲۳- ۱۸۶۲) نویسنده فرانسوی که از جمله آثارش می توان به ریشه کن شده ها، تپه الهام یافته، دفترهای من و خون، هوس و مرگ اشاره کرد.
۲- تاریخ ادبیات فرانسه، جلد پنجم؛ قرن بیستم، پیر برونل، ترجمه نسرین خطاط و مهوش قویمی، انتشارات سمت
۳- فرهنگ آثار به سرپرستی رضا سیدحسینی، انتشارات سروش
منبع : روزنامه اعتماد