سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


رویارویی اروپا و چین در آفریقا


رویارویی اروپا و چین در آفریقا
توسعه و پیشرفت بخش عظیمی از انسانها كه هنوز غرق در فقر هستند و تاثیر آن بر توازن های زیست محیطی و سیاست های جهانی مساله مهم كنونی در جهان است.مشكل توسعه كشورهای جهان سوم كه نمی توانند از چنگال فقر بگریزند در حال گسترش است و طی قرن جاری تعداد این انسانها به سه میلیارد نفر خواهد رسید.
اما از سوی دیگر كشورهایی هستند كه با رشد اقتصادی خود توازن جهانی را تغییر خواهند داد و بدون شك چین در بین این كشورها قرار دارد. چین تا قرن ۱۴ میلادی قدرت برتر اقتصادی جهان بود، اما از انقلاب صنعتی عقب ماند و تحت سلطه غرب درآمد تا اینكه طی ۳۰ سال رهبری مائو دوباره سیر پیشرفت را پیمود.
اكنون چین به خاطر روند اصلاحاتی كه از سال ۱۹۷۹ آغاز كرد و ادامه این روند، در حال عمل كردن مانند یك ابرقدرت است و حضور واقعی چین در آفریقا نشان دهنده عملكرد قدرتمندانه این كشور است. كشورهای آفریقایی و چین دست یكدیگر را برای تشكیل ائتلافی راهبردی فشردند و در نشست همكاری های چین- آفریقا كه در نوامبر گذشته برگزار شد، این همكاری ها رسما تقویت شد.
در این نشست ۴۸ تن از رهبران كشورها یا روسای دولت های آفریقایی حضور یافتند.برگزاری این نشست اثباتی بر قدرت فراخوانی و حضور چین در آفریقا بود. اروپایی ها نیز تصمیم گرفته اند كه نشست اروپا- آفریقا را در دور بعدی ریاست اتحادیه اروپایی برگزار كنند و باید به خوبی این مساله را مورد توجه قرار دهند.چندی پیش هوجین تائو، رییس جمهوری چین سفر منطقه ای خود را به كامرون، لیبریا، سودان، زامبیا، نامیبیا، آفریقای جنوبی و موزامبیك به پایان رساند.
هدف از این سفر اطمینان حاصل كردن از منابع معدنی و انرژی بود كه اقتصاد چین نیازمند آن است. سفر یاد شده، دومین سفر وی از زمان آغاز دوره ریاست جمهوری اش یعنی سال ۲۰۰۳ محسوب می شود.ارقام علاقمندی چین به آفریقا را بهتر بازگو می كنند. در سال ،۲۰۰۵ چین بعد از آمریكا و فرانسه به سومین شریك تجاری آفریقا تبدیل شد.
به علاوه چین اكنون بعد از ایالات متحده، دومین مصرف كننده نفت در جهان است و یك سوم نفت مورد نیاز خود را از آفریقا وارد می كند.آفریقا در مقایسه با كشورهای خاور نزدیك انرژی مطمئن تری را در اختیار چین قرار می دهد و چین به نوبه خود به عنوان بازاری عظیم برای صادرات آفریقا به شمار می رود.پروژه های مختلف كه در قاره آفریقا آغاز می شود با سرمایه گذاری چین است. تا سال ،۲۰۰۶ بیشتر از هشتصد شركت چینی بیش از یك میلیارد دلار درآفریقاسرمایه گذاری كرده اند و حدود هفتاد و هشت هزار كارگر چینی در این پروژه ها مشغول كار كردن هستند.علاوه بر این چین مبلغ یك میلیارد و سیصد میلیون دلار از بدهی های ۳۱ كشور آفریقایی را بخشیده است و در نشست مذكور در پكن، مقامات این كشور آسیایی متعهد شدند كه در سال ۲۰۰۹ كمك های بشردوستانه خود را به آفریقا دو برابر كنند.
اینچنین كه جستجوی مواد خام و ذخایر عظیم ارزی كه توسط بانك مركزی انباشته شده، به این كشور اجازه می دهد كه سیاست توسعه را همگام با حضور رو به گسترش خود در عرصه بین المللی اجرا كند.البته چین اولین كشوری نیست كه سیاست توسعه را به عنوان بخشی از سیاست خارجی خود مورد استفاده قرار می دهد. مدت زیادی، شوروی سابق و ایالات متحده از این سیاست در رویارویی خود در جنگ سرد استفاده كردند.
آنچه كه تازگی دارد ورود بازیگری جدید و نیرومند است كه به عنوان قدرتی بخشنده مطرح شده است.پكن دارای سوابق استعمارگری نیست و قصد دارد الگوی توسعه خود را در آفریقا گسترش دهد. چین می خواهد این الگو را در برابر آنچه كه در بسیاری از كشورها، شكست دموكراسی های غربی، استعمار و استبداد ایالات متحده و اروپا تلقی می شود، اشاعه دهد.
اتحادیه اروپایی و ایالات متحده به نوبه خود به علاقه چین مبنی بر دستیابی به منابع طبیعی كشورهای آفریقایی حسادت می ورزند و نگرانی خود را از فقدان شرایط اهدای كمك های چین بیان كرده اند. آنها معتقدند كه چین به رژیم های دیكتاتوری و فاسد كه آنها را به نقض شدید حقوق بشر متهم می كنند، كمك می كند.حضور فزاینده چین تا حد زیادی سیاست های توسعه اروپا را تحت تاثیر قرار داده و می دهد. از یك سو بر زخمها و نقص های اروپا (بوروكراسی، تعدد عوامل، ناهماهنگی ، توجه بیش از حد به سیاستهای اقتصادی و تبدیل شدن به غول اقتصادی و غیره) انگشت می گذارد و از سوی دیگر، ورود چین بسیاری از سیاستهایی را كه نتایج مهمی در تسكین رنج بسیاری از آفریقایی ها به همراه داشته، در معرض خطر قرار می دهد.
در حقیقت، چین و اتحادیه اروپایی دیدگاه های متفاوتی در خصوص مفهوم توسعه دارند. حقوق بشر، حمایت از محیط زیست با عدالت اجتماعی موارد مورد اختلاف دو قدرت اقتصادی جهان است.اما اتحادیه اروپایی باید سیاست های توسعه خود را به ویژه در آفریقا با ظهور بازیگران جدید (چین و همچنین كشورهایی مانند ونزوئلا، هند یا حتی برزیل) سازگار كند.
در عوض، چین ناچار است برخی ارزش های اساسی اروپا را در استراتژی های خود لحاظ كند. چین در راه توسعه با مشكلاتی مشابه مشكلات اروپایی ها و آمریكا در دهه های اخیر، مواجهه خواهد شد و در نتیجه به استقرار استراتژی های مشترك علاقمند خواهد شد.در نتیجه نباید از حضور چین در آفریقا ترسید، اما باید خوب آگاه بود كه اگر اروپا به طور جدی این موضوع جدید را بررسی نكند، چه چیزهایی را از دست خواهد داد.
منبع : روزنامه ایران