سه شنبه, ۲۴ مهر, ۱۴۰۳ / 15 October, 2024
مجله ویستا


به خانه خوش آمدید


به خانه خوش آمدید
● یك آرژانتینی در هالیوود: هر وقت یكی از كارگردان های اهل اروپا یا آمریكای لاتین راهی هالیوود می شود و به سفارش كمپانی های آمریكایی فیلم می سازد، صدای عده ای از منتقدان سینمایی درمی آید. می گویند هالیوود، استعداد آنها را خشك می كند. خلاقیت آنها را می گیرد و روزمرگی را در سینمایشان تزریق می كند. در همه این سال ها هربار كارگردانی وارد هالیوود شده، این حرف های تكراری را درباره اش زده اند و حتی اگر نتیجه كارش قابلِ قبول باشد، می گویند باید منتظر فیلم های بعدی ماند و دید آیا اجازه می دهند باز هم فیلم های خوب بسازد یا نه. واقعیت این است كه برای این بحث های تكراری نباید ارزش زیادی قائل شد. حرف های كلی همیشه هستند، اما به سرعت فراموش می شوند. وقتی هم یكی دو سایت سینمایی خبر دادند كه «الخاندرو آگرستی» می خواهد در هالیوود، با بازیگرانِ هالیوودی فیلم بسازد، همین بحث ها بالا گرفت. اما حالا فیلم تازه آگرستی پیش روی تماشاگران است و آنها هستند كه نظر می دهند استعدادهای او در ینگه دنیا خشكیده است یا نه.
● الخاندرو آگرستی سخن می گوید، یك: از اینكه در آمریكا فیلم ساخته ام خوشحالم. همه فیلم هایی را كه پیش از این ساخته ام دوست دارم. برای همه آنها زحمت كشیده ام و فكر می كنم دست كم نیمی از آنها فیلم های خوبی شده اند.
اما فیلم ساختن در آمریكا لذت دیگری دارد. وقتی در آمریكا فیلم می سازید، خیالتان راحت است كه همه دنیا این فیلم را می بینند. وقتی بازیگرهای مشهور آمریكایی در فیلم شما بازی می كنند، خیالتان راحت است كه طرفداران آن بازیگرها فیلم شما را می بینند. نمی خواهم پشت اسم بازیگرهایم پنهان شوم، ولی فكر می كنم نباید حضور آنها را نادیده بگیرم. به هرحال اگر كیانو ریوز یا ساندرا بولاك در فیلم بازی نمی كردند، خانه ای كنار دریاچه فیلم دیگری می شد. نمی دانم در آن صورت هم دیدنی بود یا نه.
● زنده باد فیلم كره ای: الخاندرو آگرستی خانه ای كنار دریاچه را از روی فیلمی كره ای ساخت. نام فیلم كره ای دریاچه بود. وقتی كمپانی برادران وارنر تصمیم گرفتند آن فیلم كره ای را بازسازی كنند، به كارگردان های زیادی فكر كردند. ترجیح برادران وارنر این بود كه كارگردانی تازه نفس این بازسازی را به عهده بگیرد. الخاندرو آگرستی بهترین گُزینه ای بود كه می شد انتخاب كرد. آگرستی قبل از این فیلم های زیادی ساخته بود و دست كم دوتای آنها، یعنی والنتین و دنیایی كه خیلی بد نیست، حسابی گُل كرده بودند.
و این فیلم آخر، بهترین فیلم جشنواره ونیز ۲۰۰۴ شده بود. آگرستی قبول كرد كه فیلمنامه را به دیوید ابرن بسپارد كه نویسنده قابلی است. قرار بر این شد كه اثری از كره ای بودن داستانِ اصلی در فیلم نماند. آنها چند روزی را صرف پیداكردن شغلی برای كیت فورستر كردند. اول از همه به این فكر كردند كه شاید بهتر باشد او را گوینده ای در نظر بگیرند كه خانه اش را ترك می كند و به شهری دیگر می رود. اما در وهله بعد بود كه ترجیح دادند جامه پزشكی را به تن او بپوشانند. بعد به این فكر افتادند كه شیكاگو را هم وارد داستان كنند، چون آگرستی فكر می كرد شیكاگو جذاب ترین و دیدنی ترین منطقه آمریكا است و باید از معماری خاص آن استفاده كرد. دو ماه پیش از آن كه فیلمبرداری شروع شود، آگرستی در نیویورك، ساندرا بولاك را دید و فكر كرد به درد بازی در نقش كیت می خورد. اما برای پیداكردن بازیگری كه به نقش الكس وایلر بخورد، دچار مشكل شد. تا اینكه به طور اتفاقی كیانو ریوز را دید.
ریوز وقتی فهمید آگرستی می خواهد در آمریكا فیلم بسازد پیشنهاد كرد در صورتِ امكان نقشی را هم به او بسپارد و آگرستی درجا او را برای بازی در نقش الكس انتخاب كرد.
‌● الخاندرو آگرستی سخن می گوید، دو: وقتی كمپانی از من سئوال كرد كه می خواهم از چه بازیگرهایی در فیلمم استفاده كنم، گفتم ساندرا بولاك و كیانو ریوز. آنها كمی سكوت كردند و گفتند كه خیلی با این زوج موافق نیستند، چون ممكن است همه فكر كنند با یك فیلم عاشقانه معمولی طرف هستند. ولی من روی انتخاب هایم تاكید كردم و به آنها گفتم فقط ریوز و بولاك هستند كه از پس بازی در این نقش ها برمی آیند. آنها هم قبول كردند. كسی مجبورم نكرد كه بازیگرها را تغییر بدهم.
● از نگاه منتقد: جیمز براردینلی ریویونویس مشهور آمریكایی در یادداشتی راجع به خانه ای كنار دریاچه نوشته بود (از این جا به بعد، نقلِ به مضمون است از حرف های براردینلی) فیلم تازه الخاندرو آگرستی اساساً فیلمی است درباره دو آدم كه به هم علاقه مند می شوند، اما در این بین نباید از آن صندوق پستی غافل شد. خانه ای كنار دریاچه، داستان یكه ای دارد و كم پیش می آید كه هالیوود فیلم هایی از این دست را روانه بازار كند.
فیلم آمریكایی آگرستی آرژانتینی، یك افسانه پریان است و این چیزهایی كه داستان فیلم درباره سفر در زمان می گوید، مخصوص این نوع افسانه ها است. یكی از مهم ترین نكته های فیلم، همبازی شدن ساندرا بولاك و كیانو ریوز است. آنها دوازده سال پیش، در كنار هم بازی كرده اند و اتفاقاً نقطه قوت فیلم هم آنها هستند.
● این بازی های خوب: آنها كه فیلم تازه آگرستی را دیده اند می گویند بخشی از جذابیت فیلم خانه ای كنار دریاچه، به بازی های آنها برمی گردد. گروه بازیگرهای فیلم، خوب هستند، حتی آنها كه نقش های فرعی را بازی می كنند. یكی از این بازیگرها، كریستوفر پلامر است كه نقش معمار اصلی خانه كنار دریاچه را بازی می كند و علاوه بر این، پدر الكس هم هست. شهره آغداشلو بازیگر ایرانی كاندیدای اسكار هم یكی از نقش های فرعی را به عهده داشته و در نقش مدیر بیمارستانی كه كیت در آن كار می كند بازی كرده است.
● آینده را چه كسی پیش بینی می كند: در واقع هیچ كسی صاحب چنین قدرتی نیست. الخاندرو آگرستی با ساختن خانه ای كنار دریاچه، آینده كاری اش را در آمریكا، و به خصوص در هالیوود، تضمین كرده است. از این به بعد، تهیه كننده ها دست رد به سینه او نمی زنند و حتی اگر بخواهد فیلمی نامتعارف را كارگردانی كند، امكانات لازم را در اختیارش می گذارند. درست است كه دغدغه اصلی مدیران كمپانی ها فیلم های داستان گوی مرسوم و متداول است، اما همه چیز در همین چیزها خلاصه نمی شود. خانه ای كنار دریاچه، بهترین انتخابی است كه می شود برای شروع كار در هالیوود به سراغش رفت. آگرستی اگر همین راه را ادامه بدهد، یكی از نام های مشهور هالیوود می شود، حتی اگر طرفداران سابقش را از دست بدهد.
● خلاصه داستانِ فیلم
كیت فورستر پزشك است. به دلایلی مجبور می شود محل زندگی اش را تغییر بدهد و راهی شیكاگو شود و در یكی از بیمارستان های آنجا به كارش ادامه دهد. اما ته دلش از این تغییرِ مكان راضی نیست. دلیلش این است كه خانه قبلی او پنجره های بزرگی رو به دریاچه داشته و این دریاچه همیشه مایه امیدواری كیت بوده است. كیت حس می كند در این خانه و در كنار این دریاچه خودش را درست و حسابی شناخته است.
این است كه قبل از سفر به شیكاگو در صندوق پستی، نامه ای برای مستاجر بعدی می گذارد و از او می خواهد اگر نامه ای برایش آمد، آن را به آدرس خانه تازه اش در شیكاگو بفرستد. جز این، توضیح می دهد آن جای پنجه رنگ شده ای كه روبه روی در ورودی است، از ابتدای سكونت او در آن خانه بوده. مستاجر بعدی كه به جای كیت فورستر می آید، معمار خوش سلیقه ای است به نام الكس وایلر كه آدم زیاد امیدواری نیست و این خانه فاصله زیادی تا محل كار فعلی اش ندارد. الكس می بیند كه خانه كثیف تر و درهم ریخته تر از آن چیزی است كه فكرش را می كرده. همه جا را خاك گرفته و باغچه پُر از علف های هرز است.
الكس نامه را می بیند و می خواند، ولی اثری از آن جای پنجه پیدا نمی كند. معمار این خانه كنار دریاچه، در واقع، پدر الكس بوده است كه ترجیح داده دور از خانواده زندگی كند و اسم و رسمی برای خودش به هم بزند. چند روز بعد كه الكس در حال تمیزكاری و رنگ زدن خانه است، سگی را می بیند كه به سمت در ورودی خانه می دود. الكس در عین ناباوری فكر می كند كه جای پای رنگی سگ، همان چیزی است كه در نامه كیت فورستر به آن اشاره شده. بنابراین نامه ای به خانم دكتر می نویسد و از او می خواهد در این مورد توضیح روشنی بدهد. كیت فورستر در نامه اش برای او می نویسد كه اگر ممكن است بنویسد كه این نامه چه روزی به دستش می رسد. الكس وایلر جواب می دهد چهاردهم آوریل ۲۰۰۴. كیت فورستر در جواب او می نویسد امكان ندارد چنین باشد، منظور شما چهاردهم آوریل ۲۰۰۶ است. قضیه پیچیده تر از آن چیزی است كه الكس حدس زده، بنابراین نامه نگاری ها ادامه پیدا می كنند و كیت فورستر و الكس وایلر كم كم همدیگر را بهتر می شناسند.
●● شناسنامه فیلم
● خانه ای كنارِ دریاچه (The Lake House)
● كارگردان: الخاندرو آگرستی، فیلمنامه نویس: دیوید ابرن (براساسِ فیلمِ كره ای دریاچه)، مُدیر فیلمبرداری: آلار كیویلو، تدوین گر: الخاندرو برودرسون، سازنده موسیقی متن: ریچل پورتمن، پل مكارتنی و پرینس، تهیه كننده ها: داگ دیویسن و روی لی، بازیگرها: كیانو ریوز (الكس وایلر)، ساندرا بولاك (كیت فورستر)، كریستوفر پلامر (سایمون وایلر)، دیلن واش (مورگان)، ویكله ون آمل روی (مادرِ كیت)، شهره آغداشلو (آنا كلایژینسكی)، لین كالینز (مونا)، ژانر: درام، فانتزی، رُمانس، درجه نمایش: PG، مدت: ۹۸ دقیقه، محصول: ایالات مُتحده آمریكا، ۲۰۰۶.
امید بهار
منبع : روزنامه شرق