پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


درباره عطاالله امیدوار


درباره عطاالله امیدوار
درباره دكتر عطالله امیدوار، معمار، شهر ساز، نقاش و موسیقیدان
- متولد ۱۳۲۵ بافت كرمان
- فارغ التحصیل دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ۱۳۵۱
- فارغ التحصیل دانشكده معماری بوزار از فرانسه با درجه دكترا
- دریافت مجوز خواندن در برنامه گل ها، ۱۳۴۳
- شاگرد سعید میرزا هرمزی در سه تار و تار، ۱۳۵۲
- شاگرد سلیمان خان امیر قاسمی در آواز، ۱۳۵۲
- برگزاری نمایشگاه های هنری در ایران و فرانسه
- صاحب تئوری نقش غلط در هنر ایران
- طراحی و اجرای آثاری چون سالن همایش های بین المللی صدا و سیما، محل كار سفیر امارات متحده عربی در تهران و ...
- ساخت فیلم های كوتاه و نمایش آنها در سینما تك، موزه هنرهای معاصر تهران و خانه هنرمندان
- برگزاری نمایشگاه های عكس
- شركت در مسابقات مختلف معماری داخلی و خارجی
- همكاری با نشریات تخصصی معماری و شركت در كنگره ها و سمینارهای معماری و ایراد سخنرانی و...
در پذیرش معماری به عنوان هنر، هنوز حرف وحدیث های بسیاری هست كه شاید دامن زدن بدان ها خود برانگیزنده بحث های بسیار باشد. در این مورد و در این میان دستاوردهای مكتب «باهاوس» آلمان و یك سری انگاره پردازی فیلسوفان مدرن و متأخر، شاید، مهم ترین منابع و مراجعی به حساب می آیند كه یك معمار معاصر برای تظاهر و تفاخر به هنری بودن حرفه اش به آن ها استناد می كند، اما فكر نمی كنم باز بازتابنده همه تأثیری باشد كه معماری در شكل عام آن دارد و برای توجیه اش به هنر استناد می كند. تظاهر معماری به هنر، صرف نظر از جایگاه تاریخی آن، كه در دوره هایی بنا به صورت بندی دانایی یا اپیستمه دانش هم نهاد و هم رخداد دیگر هنرها بود و ارزشی برابر با آنها داشت، در دوران معاصر و به مدد پیشرفت تكنولوژیك این حرفه شاید دیگر چندان پذیرفتنی نباشد و مگر در موارد معدودی به چشم نیاید. این انگاره خام كه معماری بخشی از هنر است و در شكل رادیكال آن یكی از مهم ترین هنرهاست، بیشتر از هر جای دنیا در ایران است كه رواج دارد و بدان فخر و مباهات می شود. غافل از آن كه هنوز این همه ادعا نتوانسته معماری بی سیمای كشورمان را به حد قابل قبولی بهبود بخشد. در میان معماران معاصر ما، اما، یكی هم دكتر «عطاالله امیدوار» است كه هنرش را به معماری و معماری را به هنرش تعمیم داده و تأیید آن را هم به هر حال از خیلی هنرمندان گرفته است. امیدوار، ادعای خاصی در هنر و معماری ندارد و ادعای اصلی اش در بی ادعایی است. برای نمونه وقتی نظر او را درباره اوضاع شهرسازی ایران می پرسی، با همان طنز همیشه اش كه حالا بخشی از جهان بینی او را تشكیل می دهد، پاسخ می دهد كه : « در شهر سازی كار معمار و شهرساز نیست، بلكه سردار فاتح می خواهد!»
در همین حرف معمار معاصر ما هزاران حرف دیگر هست كه مجال گشودن آن اینجا و این صفحه نیست. او در این انگارش طنز به همه آن تشتتی كه معماری و شهرسازی ما، فارغ از برخی محرومیت ها و محدودیت های نوعی، نتوانسته سامان بدهد اشاره می كند.
امیدوار كه او را به حق و به انصاف می توان یكی از معماران هنرمند این دیار نامید و سراغ گرفت، اگرچه در معماری نیز ردپای خودش را گذاشته و به اصطلاح آیه برادری خود را خوانده است، اما در هنرهای دیگر نیز دستی دارد، این دست داشتن البته حالا تا جایی پیش رفته كه انكار او را مشكل می كند. پایه و مایه همه این هنرورزی ها هم همان نظریه معروف هنرمند است كه از معماری سنتی و كلاسیك ایران می آید و در چشم انداز معاصر می نشیند. این نظریه كه گویا موضوع پایان نامه دكترای امیدوار در فرانسه نیز بوده و تأیید خود را از بسیاری بزرگان معماری كشورمان گرفته، همان طرح و تئوری «نقش غلط در معماری ایران» است. طبق این نظریه در همه چیز هایی كه ما به ظاهر نظمی می بینیم، هنوز درجه ای از بی نظمی وجود دارد. امیدوار بنا به این نظریه گسترده تاكنون تابلوهای زیادی خلق كرده، كه نمود و بازنمود آن را در آفرینه های معماری اش نیز می بینیم، اما این هنرمند معاصر زندگی پر فراز و نشیبی هم داشته، كه صورت بندی آن در چند سطر و در یك متن كوتاه كمی مشكل می نماید. با این همه وی سال ها پیش تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش (بافت) و تحصیلات دوره متوسطه را در كرمان و مدرسه دارالفنون تهران گذراند و به پایان رساند. این تحصیلات مقدمه ای می شود تا در سال ۱۳۴۵ سر از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در بیاورد. جایی كه چند سال بعد و در سال ۱۳۵۱ با درجه ممتاز از آن فارغ التحصیل می شود.
رساله این دوره را كه موضوعی مربوط به هنردارد، امیدوار، زیر نظر پروفسور «محسن هشترودی» و پروفسور «منصور فلامكی» می گذراند. پایان دانش آموزی در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مقارن با یك اتفاق جالب دیگر در زندگی اوست و آن آشنایی با دكتر «احمد فردی» است كه به واسطه معرفی دكتر «پرویز ضیاء شهابی» صورت می گیرد و افق تازه ای را پیش رویش می گستراند.
یك بخش از زندگی هنری امیدوار نیز در مؤانست و مجالست با ساز و آواز و نغمه و نوا می گذرد، به طوری كه برای پی بردن به این استعداد درونی باید به دوران كودكی هنرمند بازگشت. یعنی درست همان جایی كه همه چیز در حنجره او خلاصه می شود، آن قدر كه موجب به دست آوردن مقام نخست آواز در دبیرستان های كشور است. این استعداد كه در جایی خود را به شكل اذان و الله اكبر در دستگاه همایون نشان می دهد، در جای دیگری مجوز ورود هنرمند به جرگه حرفه ای و هنری اهل موسیقی می شود و در نهایت با اكثریت آرا و تأیید استاد مشیر همایون شهرداد، مجوز فعالیت در برنامه گل ها را می گیرد، كه متأسفانه به دلیل گرفتاری های شركت در كنكور، در همان حد و حدود می ماند و در آینده ای نه چندان دور منجر به فعالیتی دیگر در عرصه موسیقی می شود. امیدوار زندگی موسیقایی خود را- كه در نقاشی ها و معماری هایش نیز به چشم می خورد- در نهایت مدیون شاگردی دو تن از استادان طراز اول موسیقی ایران می داند.
او در سال ۱۳۵۲ با استاد «حاج سعید میرزا هرمزی» آشنا شد و برای آموزش تار و سه تار، زانوی شاگردی این استاد مسلم موسیقی را به زمین زد. قطعاتی به جا مانده از آن دوران كه ساز هرمزی و صدای امیدوار را طنین انداز می كند، یادآور و یادگار آن رابطه پرشور و شیرین است. در این هنگام از استاد «سلیمان خان امیر قاسمی» نیز نباید گذشت كه فنون آواز را به هنرمند معاصر ما می آموزد.
آنقدر كه امیدوار، به گفته خود استاد، انگاره صدای او را دریافت می كند و با خود به روزگار ما می آورد.
عطاالله امیدوار كه همواره شخصیتی جست وجو گر و پیگیر و با پشتكار از خود نشان داده است، برای آنكه حرف هایی نیز یكسر از جنس زمانه اش بزند به ساخت فیلم های كوتاه نیز مبادرت می ورزد. فیلم هایی كه نمونه هایی از آن در سینما تك موزه هنرهای معاصر تهران، خانه هنرمندان و ... به نمایش در می آید. شاید ردپایی از این موفقیت های امیدوار را بتوان در انگارش دیگران نسبت به او یافت و دید به طوری كه «عباس كیارستمی» فیلمساز مطرح كشورمان آثار سینمایی امیدوار را به روز می داند و معتقد است: «آنهایی كه آثار امیدوار را نمی خواهند بفهمند درست همچون كسانی هستند كه در گذشته صنعت چاپ را نمی فهمیدند». در همین مورد «نصرت الله كریمی» كارگردان با سابقه سینمای ایران نیز چنین اظهار نظر می كند: «امیدوار را نزدیك به چهل سال است كه می شناسم. به نظر من او غیر از معمار و شهر ساز بودن یك موسیقیدان توانای اصیل ایرانی و یك نقاش است. او در عكاسی و سینما نیز نوآور و خلاق و به مرتبه ساختار شكنی دست یافته است و به مفهوم عمیق كلمه یك عارف است كه دل و زبانش یكی می نماید.»
این تأیید را امیدوار در عرصه های دیگری نیز به نوبه خود دریافت كرده است كه اگر بخواهیم فقط به برخی از آنها اشاره كنیم، مثنوی هفتاد من كاغذ می شود، اما برای آنكه رابطه این خلاقیت فراگیر هنرمند را اینجا و در ارتباط با معماری او نیز دریابیم و بازگو كنیم، كافی است كه به اظهار تعجب دكتر «داراب دیبا» از پركاری امیدوار و آنگاه جهانی بودن آثار وی، ارتباط عجیب آثار امیدوار با موسیقی ایرانی و پیش رفتن تا خود موسیقی در نظر دكتر «منصور فلامكی»، بدیع بودن و با شكوه بودن و متبرك بودن آثار امیدوار در نظر دكتر «هوشنگ امیر اردلان» و عالی بودن و بكر بودن خلاقیت امیدوار در نگاه پروفسور «پرویز مؤید عهد» اشاره كنیم. این اقبال چشمگیر نسبت به دستاوردهای هنری امیدوار فقط به مرزهای داخلی و تعریف و تمجید كسان دیگری چون دكتر «سیاوش صبا» (استاد هنر دانشگاه های آمریكا)، دكتر «پرویز تناولی» (پدر مجسمه سازی نوین ایران)، «عبدالعزیز فرمانفرماییان» (پدر مهندسی مشاور در ایران)، دكتر «محمدامین میر فندرسكی»، دكتر «هوشنگ كاووسی»، استاد «داوود گنجه ای» و ... نمی شود و در ادامه به تحسین هنرمندان و هنرشناسان خارجی نیز می رسد، تا آنجا كه «دراگو» نقاش و آرشیتكت ایتالیایی آثار او را به روز و مناسب هزاره سوم می شمارد، «اسكیپین اوزا» مجسمه ساز سوئدی، آفرینه های او را فوق تصور می داند، و كسانی مانند پروفسور «بمون» استاد برجسته بوزارو دانشكده معماری گراند پاله و تولبیاك كارهای دكتر امیدوار را آثاری ایرانی می دانند كه باید در جهان مطرح و باز نموده شوند. در زمینه معماری مركز همایش های بین المللی صدا و سیما از كارهای معروف امیدوار به حساب می آید، كه محل كار سفیر امارات متحده عربی در تهران، پاویون تشریفاتی مقبره بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، طراحی سالن های مؤسسه مطالعات بهره وری و منابع انسانی را می توان به آن افزود. او همچنین در مسابقات معماری بسیاری نیز شركت داشته كه از بین آنها می توان به توسعه حرم امام رضا(ع)، موزه بزرگ مصر و ... اشاره كرد. در مورد گسترش حرم حضرت امام(ع) امیدوار اعتقاد دارد كه از طرح ارائه شده او گرته برداری های آشكاری شده است. این مشابهت هندسی و این كپی برداری آشكار را پروفسور «مؤید عهد» معمار مصلای تهران نیز در نامه ای متذكر می شود و در پایان نامه تحسین و تمجید هایی را نثار هنرمند معاصر و متعهد و ایرانی ما می كند. بخش دیگری از دستاوردهای هنری دكتر امیدوار را نیز می توان در نقاشی های او جست وجو كرد. كارهایی كه از سال ۲۰۰۰ آغاز شده و با همراهی موسیقی و به شكل دیجیتال گسترش یافته است. «نقاشی های دیجیتالی» امیدوار كه گاه با اسماء متبركه نیز آمیخته می شود، یك خاصیت منحصربه فرد دارد و آن این كه در لحظه و در همه دنیا قابل رؤیت و بازدید است. او از این نقاشی ها در طراحی پارچه و فرش و ... نیز بهره برداری كرده و تاكنون نمایشگاه های زیادی در ایران و پاریس برپا كرده است.
و اما بالاخره دكتر امیدوار هنرمندی نیست كه بتوان او را متعین و مشخص به یك قالب كرد. انرژی خاصی در درون این هنرمند هست، كه هر از گاهی و در هر دوره ای یك جور خود را نشان می دهد. نكته جالب در این بین سیلان لاینقطع همان انرژی است كه هرگز قطع نمی گردد و از كاری به كار دیگر همچنان خود را به گونه ای جلوه گر می كند. نكته جالب دیگر در شخصیت این هنرمند معمار، صمیمیت و سادگی پایان ناپذیر اوست.
او در پاریس تحصیل كرده و درجه دكترای معماری خود را از آنجا گرفته، ولی كوشش ها و درخشش های همیشگی وی هرگز جایی به حرف ها، حس ها و برخوردهای دیگری نداده است. خط خوش، صدای گیرای آوازی، زخمه های دلنشین سازی، آرایه های مدرن نقاشیایی، آفرینه های مشخص معماری، فیلم های كوتاه و دیدنی و عكس های به یاد ماندنی هر یك در جای خود، اگر چه نمایانگر بخشی از شخصیت امیدوار هستند، شاید اگر یك جا جمع می شدند، جهانی شدن او را ، صرف نظر از جهانی بودن برخی از آثارش، تضمین می كردند.
زینب حسینجانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید