سه شنبه, ۲۰ شهریور, ۱۴۰۳ / 10 September, 2024
مجله ویستا
نگاهی به نمایش"مرگ فروشنده"
"مرگ فروشنده" نوشته آرتور میلر اثری كاملاً ضد سرمایهداری است. زمانی این اثر در آمریكا نوشته و اجرا شد كه برای دولت آمریكا ننگ بود كه شهروندانش تابع نظامهای سوسیالیستی و كمونیستی شوند. به همین دلیل میلر چارهای جز خروج از آمریكا و اقامت اجباری در پاریس نداشت و از سوی دیگر این متن، دولت آمریكا را به سمت همگانی شدن"بیمه و تأمین اجتماعی" سوق داد.
با این مقدمه درمییابیم كه نادر برهانیمرند به عنوان كارگردان و محمدامیر یاراحمدی به عنوان دراماتورژ دست روی یكی از با ارزشترین متنهای نمایشی قرن بیستم گذاشتهاند. تركیب برهانیمرند و یاراحمدی زمینه تحلیل و برداشت آزاد در اجرا را فراهم ساخته كه همین نكته منجر به امضای مستقلی میشود. به عبارت بهتر ما در تالار قشقایی شاهد اجرای"مرگ دستفروش" برهانیمرند و یاراحمدی خواهیم بود.
اگر آرتور میلر در مرگ فروشنده به واقعگرایی صرف و تكنیك"فلاش بك" اهمیت میدهد، در اجرای نادر برهانیمرند و محمدامیر یاراحمدی، اجرا كاملاً مینیمال و سیال مینماید. مینیمال از این جهت كه تمام اتفاقات در یك مكان ثابت با كوچكترین تغییرات و جابهجاییها شكل میگیرد. یك پنج دری و یخچال در انتهای صحنه، دو میز ناهارخوری سمت چپ و یك كنده بزرگ در سمت راست، به این مواد و وسایل موجود هیچ چیزی اضافه نمیشود. در صحنه نیز از احساسات و حركات زائد برخلاف اجراهای واقعگرا كاسته شده و در فضا امكان تفكر در مورد وقایع و آدمها بیشتر سیطره یابد. سیال هم به دلیل آن كه توهمات، مرور خاطرات و رو در رویی با اهل خانه و صاحب كار در زمان حال از زاویه ذهن ویلی لومن، مرد فروشنده عبور میكند. البته این سیالیت موجود نیز آگاهانه و عامدانه از سوی پدیدآورندگان ایرانی بر متن تحمیل شده و این تحمیل به بهترین شكل ممكن نمودِ عینی مییابد. توهماتِ ویلی با صداهایی از زمانهای دور و نزدیك از طریق بلندگو در صحنه در تاریكی و روشنایی شنیده میشود؛ گاهی او با این صداها وارد گفتوگو میشود و گاهی نیز این صداها در لحظه تبدیل به تصویری از گذشته (فلاش بك) میشود و ما آن واقعه را در صحنه میبینیم. مثلاً لحظهای كه"ویلی" با همسرش لیندا به درد و دل میپردازد، یك آن با صدای زنِ بدكاره و بعد با او وارد بازی میشود. این تنوع در استفاده از امكانات صوتی و تصویری به فضایی غیرقابل پیشبینی و مخاطب هر لحظه به دنبال یك اتفاق یا نكته جدید، كنجكاوی میكند. مطمئناً دردِ نداری و فروریزی یك مرد پر غرور و متكی به نفس، چندان هم قابل تحمل نیست. البته مردی كه گاه به دروغ متوسل میشود تا رویاهای خود را در صحنه زندگی عملی سازد، اما باز میماند و این بازماندگی از رویاها به سرخوردگی و شكست منجر میشود. مطمئناً"رویای آمریكایی" كه هدفی والاتر از تصاحب و فتح دنیا و ثروت اندوزی ندارد، در مرگ فروشنده میلر به بهترین شكل ممكن مورد شناسایی، واكاوی و نقد قرار میگیرد. "شوولت لعنتی"، ماشین تولیدی آمریكاست كه مورد غضب ویلی قرار میگیرد. درختهایی كه بریده میشوند تا جای آنها ساختمانها و برجها سر به فلك كشیده ساخته شوند. این بار هم ویلی به فكر معدوم شدن آن معمارهاست. بن لومن، برادر ویلی مدام در افكار و توهمات ویلی وول میخورد، او سر از آلاسكا و آفریقا و هر جایی كه میتوان از آن جا الماس و ثروت بیرون كشید، درمیآورد. او مظهر آمریكاییهاست؛ مردانی كه برای تصاحب ثروت پا به این سرزمین ناشناخته نهاده و از آن جا نیز به دنبال فتح جاهای ناشناخته كنجكاوی میكنند. یا فتح دنیا كه امروز بر عینه میبینیم آمریكا به عنوان یك قدرت در صدد است تا علناً بر تمام دنیا سیطره یابد. بنابراین میلر زنگ خطر را برای همه دنیا به صدا درمیآورد تا در پی مهار این دنیا طلبیهای كاپیتالیستی باشند. او یك ضد آمریكایی است. آمریكا به عنوان یك تفكر و نه یك علت!
برهانیمرند خود را از خط و ربط متن میلر بیرون میكشد تا با نگاهی مستقل، اجرای خود را با زمان امروز متناسب كند. "جریان سیال ذهن" با آن كه در آغاز قرن بیستم با غولهایی مانند جویس، وولف و پروست به اوج میرسد و پس از آن كنراد، فاكنر و دیگران به آن پیچ و تاب علمی تری میدهند، اما این فن كمتر در صحنه تئاتر به دلایل پیچیدگیهای خاص آن به كار گرفته شده است.
در سالهای اخیر نیز برخی از كارگردانان و نمایشنامهنویسان به سمت بهرهگیری از این تكنیك كاملاً روانشناسانه برآمدهاند كه اثر فعلی برهانیمرند یكی از موفقترین آنهاست. با آن كه منطق ذهنی بر تمامی رفتارها، حركات، احساسات، تغییرات و جابهجاییها و استفاده از امكانات صوتی و تاریكی و مكثها حاكم است، هیچ نكته بارزی مانع چنین رویكردی نمیشود. حتی صحنه پایانی(كه اصلاً با آن موافق نیستم) نیز از منظر روح ویلی میتواند باورپذیر باشد. اگر میلر به روح اعتقادی ندارد، این بار برهانیمرند با چنین اعتقادی در صدد است تا او را از بالای آسمان به نظاره سوگواری خانوادهاش بنشاند. این مرد نمیتواند در رویای آمریكایی خود خوشبختی را لمس كند و چارهای جز اقدام دیگری برای خودكشی ندارد. بنابراین برای آخرین بار در خودكشی موفق میشود. قبلاً هم در طول متن، چند بار اشارههایی مستقیم از سوی همسر و فرزندان ویلی به این خودكشی میشود. اما دلیل عمدهای كه با صحنه پایانی مخالفت میكنم، این است كه آوردن چتر و آدمهای شیك بر سر یك گور، تصویری كاملاً تكراری است و حتماً هر كسی چند نمونه از آن را در چند فیلم یا نمایش دیده است.
این رویای آمریكایی پر و بال بچههای ویلی را نیز سوزانده است. "بیف" به دنبال پولدار شدن سر از تگزاس درمیآورد و در آن یك دست لباس میدزد و سه ماه به زندان میرود. "هپی" هم با زنها و دخترهای ولنگار میپلكد. مطمئناً در چنین آرمانشهری هر كسی به راحتی نمیتواند پای بگذارد. با این تفاسیر، این خانه از پای بست ویران است و میلر با زبانی صریح و تند، شكست تراژیك یك ملت را در مرگ فروشنده به نمایش در میآورد.
همین تفكر باعث میشود كه امضای برهانیمرند كارآمدتر از بسیاری از اجراها تا خلوت آدمها(تماشاگران محدود) پیش برود و آنان نیز این تفكر مادی را مورد بازخوانی قرار دهند. وقتی تحلیل روشن پیش روی كارگردان باشد، آن وقت بازیگر و دیگر عوامل اجرایی نیز با وضعیتی روشن برای كار كردن مواجه خواهند شد. پیام دهكردی در نقش آفرینی ویلی، متكی به حركات كند و كلام تند است؛ كندی رفتار دلالت بر پیری و تندی گفتار نیز دلالت بر عصبانیت او دارد. البته گاهی نیز سكوت و مكثهای سردرگمی در بازیش نمود مییابد كه در این لحظات ذهنش به گذشتهها و رویاهایش میرود و گاهی نیز از شكست و فرود امروزش دچار سردرگمی میشود. این همه رفتار متنوع باعث چند بعدی شدن بازی و نمود یافتن نقشش شده است. امیر جعفری نیز با آن كه زمان كمتری در صحنه حضور مییابد، اما تأثیرگذاری بیشتری دارد. او كه نمونه یك آدم خرفت است، در زمان مستی و سر حالی دو بازی متفاوت را ارائه میكند و در هر دو موقعیت نیز حضورش بر ضرباهنگ كار تأثیر مطلوب میگذارد. سیامك صفری در نقش آفرینی"بن" به رفتارهایی مانند بازی با چتر، پیپ كشیدن، حمل چمدان و... عمل میكند كه جزء توهمات ویلی درباره یك آمریكایی خوشبخت است. افسانه ماهیان نیز وظیفهای سنگین را بر عهده گرفته و به خوبی از عهده نقش خود برمیآید. زنی كه باید در رویای ویلی بیداد كند و رابطه او را با پسرش(بیف) بر هم زند. هومن برقنورد(بیف) و احمد مهرانفر(هپی) نیز از عهده نقش خود برآمدهاند. دو برادر كه یكی به درون و دیگری به برون غلطیدهاند و البته هر دو در ورطه افراط و نامتعادل قرار گرفتهاند. هر دو در رویای آمریكایی خود و برخلاف پدر در آغاز راه ناكام ماندهاند. ریما رامینفر یك همسر وفادار را به خوبی نمایان میسازد. مابقی نقشها با آن كه اندك هستند، بدون اشتباه نمایان میشوند.
بازیهای خوب و تفكر برانگیز در كنار طراحی صحنه منوچهر شجاع، طراحی لباس پریندخت عابدینی و طراحی چهرهپردازی سارا اسكندری نمودِ بیشتری مییابد تا در پایان كارگردانی نادر برهانیمرند و حضور محمدامیر یاراحمدی به عنوان دراماتورژ عینیت ملموسی بیابد. مطمئناً یك اجرای موفق باعث مسرت تماشاگران میشود و در تهرانی كه به ندرت آثار قابل تحسین به صحنه میآید، وجود چنین افراد و گروههایی لازم و ضروری است.
مرگ فروشنده آرتور میلر همیشه برایم قابل تحسین بود، اما برای اولین بار با یك اجرای ایرانی، این متن برایم قابل تحسینتر شد. همانا همت و سختكوشی تمامی عوامل حرفهای"گروه تئاتر معاصر" در تحقق چنین رویایی مؤثر بودهاند و ایمان دارم كه تماشاگران مرگ فروشنده با رضایت خاطر دقایق بیشماری را صرف اندیشیدن در زوایای روشن و پنهان آن خواهند كرد.
رضا آشفته
اثر آرتور میلر و به كارگردانی نادر برهانیمرند
اثر آرتور میلر و به كارگردانی نادر برهانیمرند
منبع : ایران تئاتر
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست