شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا


سونات


سونات
از پایه گذاران فرم سونات یک تعریف ساده برای سونات می تواند به اینصورت باشد : "قطعه موسیقی که معمولآ برای یک یا دو ساز نوشته شده و در بیش از یک موومان اجرا می شود". اما فرم و نحوه تنظیم سونات از قرن هفدهم تا کنون در مقاطع مختلف زمانی دستخوش تغییرات بسیاری شده است که سعی می کنیم در این نوشته به توضیح آن بپردازیم.
● ریشه و مبدا پیدایش
سونات یا در واقع همان سوناتا (Sonata) از ریشه لاتین - ایتالیایی به معنی صدا دادن و نواختن (to sound , to play) است که در موسیقی برای قطعه ای بکار برده می شود که شما در آن تضاد را می توانید احساس کنید.
این اصطلاح موسیقی در قرن هفدهم هنگامی که بتدریج موسیقی آوازی (Vocal) از موسیقی سازی (Instrumental) جدا شد، مورد استفاده قرار گرفت. پیش از دوران کلاسیک از این اصطلاح برای بسیاری از فرم های موسیقی بدون کلام استفاده می شد، به همین دلیل نوعی ابهام در درک از معنی و مفهوم سونات در این دوره ها مشاهده می شود که به تدریج با پیداش و گذر دورهای مختلف موسیقی، سونات شخصیت خاص خود را پیدا کرد و به آنچه ما امروز می شناسیم تبدیل شد.
پایه گذاری فرم سونات در دوران کلاسیک آنقدر محکم و دقیق انجام گرفت که بتدریج در دوران رمانتیک این فرم توانست مبدا پیدایش انواع فرمهای موسیقی ارکسترال و کنسرتی - مانند سمفونی - شود. از جمله اولین آهنگسازان بزرگی که بنای سونات به معانی امروزی را پایه ریزی کردند می توان به هایدن، موتزارت و بتهوون اشاره کرد.
● فرم های دوتایی و سه تایی
برخی از سونات ها دارای بخشهای دو قسمتی هستند (دقت کنید نه به معنای دو موومان) ، به اینصورت که در قسمت اول موسیقی، آهنگساز پس از جا انداختن یک گام مشخص به سمت گام جدیدی مدولاسیون می کند و در قسمت دوم از گام جدید به گام اولیه باز می گردد و آن بخش از موسیقی را به پایان می رساند.
به فرم نوعی از موسیقی که این حالت در آن رعایت می شود، فرم دوتایی یا Binary گفته می شود، معمول بر این است که از لحاظ اندازه این دوقسمت با یکدیگر مساوی باشند. دقت کنید که فرم Binary ممکن است در یک یا چند موومان و یا حتی بخشی از یک موومان اجرا شود.
در بسیاری دیگر از موارد نیز آهنگساز ترجیح می دهد تا برای ساخت سونات از ساختارهای سه بخشی استفاد کند که در اینصورت بخش اول را عینآ و یا با تغییر مختصری پس از قسمت دوم می آورد، به این فرم، فرم سه تایی یا Ternary گفته میشود.
● مدولاسیون
مدولاسیون برای فرار از یکنواختی و همچنین ایجاد تضاد جزء جدا نشدنی سونات محسوب می شود. در فرم های استاندارد، اگر سونات در یک گام بزرگ شروع شود هنگام مدولاسیون به گامی بزرگ در فاصله پنجم پایه می رود و اگر گام اصلی کوچک باشد به گام بزرگ نسبی مدولاسیون می شود. بنابراین برای مثال اگر قسمت ابتدایی سونات در دو ماژور باشد به سل ماژور مدولاسیون می گردد و اگر در دو مینور باشد به می بمل ماژور.
لزومی ندارد که آهنگساز به یکباره عمل مدولاسیون را انجام دهد و یا اینکه تنها همین دو مدولاسیونی را که از آنها نام بردیم بکار ببرد. ممکن است آهنگساز در میان قسمتها نیز مدولاسیون های کوچک انجام دهد. بعنوان مثال ممکن است از دو ماژور برای مدت کوتاهی به ر بمل ماژور برود، سپس به ر ماژور و پس از آن تازه به گام فاصله پنجم یعنی سل ماژور.
مثال دیگر سونات پاتتیک بتهوون است که در آن آهنگساز قبل از رفتن به می بمل ماژور به دو ماژور می رود و سپس به دو مینور بازگشته به می بمل ماژور می رود.
● کنتراست و تضاد
آهنگساز در عین استفاده از غالب های دوتایی و یا سه تایی، باید مد نظر داشته باشد در موسیقی او یک بخش شرح اولیه (exposition)، یک قسمت بسط و توسعه که در تضاد با قسمت اول است (development) و در نهایت یک قسمت تکرار و یادآوری اولیه (recapitulation) گنجانده شده باشد.
در قسمت توسعه (development) معمولآ ایده های موسیقی اصلی با حالتی متضاد از لحاظ ریتم، ملودی و ... اولیه نوشته می شود. در این قسمت آهنگساز می تواند برخلاف اکسپوزیشن با تنالیته بازی کند، چرا که نیازی به تلقین آن به شنونده را ندارد.
از نکات بارزی که در development باید رخ دهد آن است که موسیقی باید به نقطه اوج خود یا همان Climax برسد. آهنگساز می تواند در development نیز از تکرار استفاده کند و سپس در قسمت recapitulation به یادآوری تم اولیه سونات بپردازد.
● قسمت های دیگر
سلیقه یک آهنگساز ممکن است باعث شود تا به یک سونات قسمتهایی مانند مقدمه و یا برگشت های بزرگی از نوع کدا (Coda) هم اضافه شود. وظیفه مقدمه آشنا سازی شنونده با تنالیته بدور از تمپوی قسمت اکسپوزیشن و یا تم اصلی قطعه است.
نکته ای که در انتها باید به آن اشاره شود آن است که مواردی که در بالا به آنها اشاره شد اصول و قالب اولیه تهیه یک سونات هستند و آهنگساز ممکن است با توجه به سلیقه خود هر مقدار که بخواهد از چهارچوب اولیه خارج شود.
● سونات آلگرو
بسیاری از سوناتهای زیبای موتزارت و بتهوون که ما می شناسیم (همچنین بسیاری از سمفونی ها) حالت سونات آلگرو دارند. پایه گذار اصلی این فرم موسیقی هایدن است و بصورت کلی به چهار بخش اصلی تقسیم می شود.
▪ مقدمه :
معمولآ تمپوی آرام دارد و ممکن است از تعداد کمی میزان (حتی صفر به معنی نداشتن مقدمه) تا بخش قابل توجهی از موسیقی را بخود اختصاص دهد. مقدمه معمولآ برای آشنایی گوش شنونده با کلید اصلی است اما این امکان هم وجود دارد که آهنگساز برای اتصال آن به کلید اصلی، توجه بیشتری به گامی که در فاصله پنجم کلید اصلی دارد را داشته باشد.
هیچ دلیلی وجود ندارد که آهنگساز تم هایی را که در مقدمه استفاده می کند در قسمت های بعدی دوباره مورد استفاده قرار دهد، در واقع انجام این کار بندرت توسط آهنگسازان مشاهده شده است.
استفاده از مقدمه برای یک سونات وزن موومان را بالا میبرد، مقدمه یک سونات در تکرارهای داخلی آورده نمی شود و تنها ممکن است آهنگساز آنرا در کدا (Coda) دوباره تکرار کند.
▪ قسمتی از مقدمه در دو مینور
ـ Exposition :
همانطور که قبلآ هم اشاره کردیم تم اصلی و مواد اولیه برای موسیقی در این قسمت آورد می شود. در سوناتها آلگرو این قسمت باتموپوی آلگرو - یا نزدیک به آن - اجرا می شود و معمولآ از سه قسمت کوچکتر تشکیل شده است که می توانند تکرار هم داشته باشد.
اول از همه قسمتی است که در آن موضوعی مطرح می شود. این موضوع در کلید اصلی موسیقی قرار دارد و شامل یک یا بیشتر تم است.
قسمت دوم مسیر گذر به گام جدید است. این قسمت ممکن است شامل یک پاساژ برای رسیدن به پل (Bridge) باشد که در آن مدولاسیون انجام می شود.
و بالآخره قسمت سوم که بخش پایانی نام دارد و هدف آن تاکید بر روی گام جدید است، آهنگساز آزاد است که از مواد ملودیک قبلی استفاده کند و یا تم های جدیدی را معرفی نماید.
▪ قسمتی از Exposition در دو مینور
ـ Development :
این قسمت معمولآ با همان گامی که اکسپوزیشن در آن تمام شده است شروع می شود و آزاد ترین قسمت سونات محسوب می شود. آهنگساز می تواند به هر مقدار که بخواهد مدولاسیون انجام دهد و از هر تعداد تمی که بخواهد در آن استفاده کند. محدودیتی در تعداد میزانها ندارد و تمپوی آن معمولآ نزدیک به آندانته (Andante) انتخاب می شود.
قسمت بسط و توسعه می تواند فراز و نشیب های زیاد در ریتم، ملودی و دیگر المانهای موسیقی داشته باشد و همانطور که گفتیم Climax موسیقی در اینجا باید رخ دهد. مجموعه عواملی که بر شمردیم بعلاوه تمپوی پایین تضاد قابل ملاحظه ای را میان این قسمت و دو بخش اطراف خود ایجاد می کند. به قسمتی از این بخش Development آپاسیوناتا گوش کنید :
▪ قسمتی از Development در می بمل ماژور
ـ Recapitulation :
در این قسمت آهنگساز به تکرار و یادآوری قسمت Exposition می پردازد. ممکن است تغییراتی هم در آن اعمال کند اما آنقدر نیست که شنونده نتواند متوجه شود که این همان قسمت اول سونات است. به بخشی از Exposition سونات آپاسیوناتای بتهوون گوش کنید :
▪ قسمتی از Recapitulation در دو مینور
همانطور که اشاره کردیم ممکن است آهنگساز در انتهای Recapitulation از یک برگشت بزرگ به ابتدا استفاده کند و یا نه در صورت نیاز قطعه را به گونه ای به اتمام برساند که برای اتصال به موومان بعدی آماده شود.
از مفیدترین روشها برای شناخت بهتر فرم در موسیقی آن است که پس از آشنایی با چهار چوبهای تئوریک فرم، یکی از قطعات را بعنوان مدل انتخاب کرده بارها گوش کنید و پس از آشنایی با موسیقی، بر روی نت آن اقدام به تحلیل و آنالیز فرم نمایید، برای مثال سعی کنید بر روی سونات پاتتیک همین کار را انجام دهید. ( فایل pdf سونات پاتتیک از بتهوون )
کاوه رهنما
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی گفتگوی هارمونیک