یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

سفر بی نتیجه بوش به خاورمیانه برای دلگرم کردن متحدان نگران


سفر بی نتیجه بوش به خاورمیانه برای دلگرم کردن متحدان نگران
«رییس جمهوری فراموش شده، تحقیر شده توسط ملتش و طرد شده از سوی حزبش، اینک آخرین شانس خود را برای ترمیم خرابی هایی که در دوران ریاست جمهوری اش به بار آورده آزمایش می کند و در یک سفر ۹ روزه به خاورمیانه می رود تا شاید با سر هم کردن تکه پاره های از دست رفته بتواند به چیزی دست یابد.»
جمله مذکور بخشی از سرمقاله اخیر روزنامه مشهور ایندپیندنت چاپ لندن بود که یک روز قبل از سفر جرج بوش رییس جمهوری امریکا به خاورمیانه نگاشته شد و طی آن شرایط کنونی بوش و هدف وی از سفر به خاورمیانه را به خوبی بیان کرد. این سفر در شرایطی صورت گرفت که مبارزات انتخاباتی در امریکا آغاز شده و پیگیری روند این مبارزات در دو ایالت «آیووا» و«نیوهمپشایر» گویای آن است که خرابکاری های بوش و دستیارانش طی هفت سال گذشته، زلزله ای در صحنه سیاسی امریکا ایجاد کرده تا جایی که سران حزب جمهوریخواه تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا سخنی از بوش و سیاست هایش به میان نیاورند. طرفداران حزب جمهوریخواه نیز گروه گروه از حزب خارج می شوند و به«باراک اوباما» نامزد سیاهپوست حزب دموکرات که با شعار«تغییر» وارد مبارزات انتخاباتی شده است رای می دهند. اما سفر بوش به خاورمیانه با دو هدف اعلام شده صورت گرفت: پیشبرد گفت وگوهای صلح خاورمیانه و محاصره نفوذ ایران در منطقه؛ یعنی همان اهداف کنفرانس آناپولیس که اینک پس از حدود دوماه کاملا رنگ باخته و بیش از پیش ثابت شده که این اهداف دست نیافتنی است.
در آناپولیس جرج بوش نمایندگان بیش از ۵۰ کشور و سازمان بین المللی را جمع کرد تا نشان دهد که قصد دارد دست به کارهای مهمی بزند، اما تنها شهود، یک رشته حرکت های تبلیغاتی و گرفتن عکس و فیلم از لبخندها و رقص سیاسی سه نفره بوش، اولمرت و عباس بودند و به جز بوش و وزیر خارجه اش، کاندولیزا رایس، همه می دانستند که وی نمی تواند در خاورمیانه صلح برقرار کند و برای فلسطینی ها کشوری مستقل به وجود آورد، چرا که سرزمینی برای تشکیل چنین کشوری وجود ندارد، زیرا اسراییل حاضر به عقب نشینی از کرانه باختری و حتی برچیدن شهرک های صهیونیستی از اراضی اشغالی نیست. میان حداقل خواسته ای که فلسطینی ها مطالبه می کنند و حداکثر چیزی که رژیم صهیونیستی می تواند از طریق مذاکره به فلسطینی ها بدهد فاصله زیادی وجود دارد و این سه نفر یعنی بوش، ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمود عباس رییس تشکیلات خود گردان قادر به پر کردن این فاصله نیستند. بنابراین آنچه رخ می دهد مذاکره برای مذاکره است نه برای تحقق هدفی دیگر. خود بوش در خصوص اهداف سفرش به خاورمیانه و سرزمین های اشغالی فلسطین گفته بود: «می خواهم با دوستان و هم پیمانانم بنشینم و به آنها اطمینان دهم که نسبت به صلح در خاورمیانه متعهد هستم، اما اگر از آقای بوش بپرسند راهکار اجرایی این تعهد کدام است، بدون تردیدپاسخی ندارد. اما هدف دوم سفر خاورمیانه ای بوش، یعنی محاصره نفوذ ایران بسیار مضحک به نظر می رسد، چرا که دولت بوش در باتلاق های منطقه فرورفته و برای خروج از آن نیازمند مذاکره با کشور بزرگی چون ایران است. آیا خنده دار نیست کسی که در کشور خودش از وی به عنوان «بدترین رییس جمهور» و یا«اردک لنگ» یاد می کنند، کسی که اعتبارش را به طور کامل، چه در داخل و چه در سطح بین المللی، از دست داده و در گل ولای افغانستان، عراق، فلسطین و لبنان تا گردن فرورفته و فریاد استغاثه و کمک طلبی اش در همه جا طنین افکنده، همچنان خود را در موقعیتی می بیند که دیگران را تهدید می کند و می خواهد نفوذ طبیعی ایران را که اینک به عنوان تنها قدرت موثر منطقه ای مطرح است، مهار و محاصره کند.
واقعیت آن است که نگرانی های واشنگتن در مورد چگونگی متقاعد کردن متحدان خاورمیانه ای امریکا به حمایت از کاخ سفید طی ماه های اخیر بیش از پیش نمایا ن شده است. این نگرانی ها آنقدر جدی است که بوش از چند روز قبل از سفر به خاورمیانه تهمت های خود علیه ایران را تکرار کرد و کوشید ایران ستیزی خود را حتی پررنگ تر از گذشته مطرح کند. دلیل این اقدام منفعلانه بوش را باید در تحولات اخیر ارزیابی کرد که مهم ترین آن، گزارش ۱۶ سازمان اطلاعاتی امریکا در مورد صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران بود. در پی این گزارش بود که متحدان اروپایی و دوستان دیگر امریکا احساس کردند در مساله هسته ای ایران به عنوان ابزاری در دست امریکا بازی خورده اند. این متحدان که بهتر است از آنان به عنوان سیاستمدارانی نام برد که حیات خود را متکی به حمایت های امریکا می دانند، دچار نگرانی جدی نسبت به اراده واشنگتن در حمایت از آنان در برابر حرکت های مردمی کشورهای خود شده اند. ناظران معتقدند سفر بوش به خاورمیانه، اقدامی در جهت ترمیم آسیب های ناشی از انتشار گزارش اطلاعاتی امریکا و دلگرم کردن رهبران سیاسی نگران منطقه توصیف کرده اند. اگر بوش حقیقتاً بر آن است که در سفر خاورمیانه ای خود از حمایت متحدان منطقه ای در طراحی حمله نظامی به ایران اطمینان یابد، باید گفت، بیهودگی چنین انتظاری روشن تر از آن است که به تحلیل سیاسی نیاز داشته باشد، زیرا بوش به خوبی می داند در آخرین ماه های اقتدارش در کاخ سفید با اظهارنظرهای نخ نما شده اش، تنها مانده است و دیگر در میان متحدان اروپایی، اعضای گروه هشت، متحدان خاورمیانه ای و حتی نامزدهای فعال در مبارزات جاری انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا خریداری ندارد. واقعیت آن است که شگردهایی که اکنون دولت بوش در خاورمیانه به کار می گیرد کهنه شده و دیگر کارآیی خود را از دست داده اند و نتیجه ای که به دست می آید این است که سفر خاورمیانه ای بوش صرفاً یک اقدام تبلیغاتی پرطمطراق است که هیچ دستاوردی نه برای امریکا نه برای ملل منطقه و نه حتی برای بوش نخواهد داشت.
نادر مازوجی
منبع : روزنامه جوان