شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
جنگ خاموش
(گاندی از نگاه ماندلا)
پیام گاندی و اثر او بر تاریخ معاصر هندوستان و جهان، عمیق و جاودان بوده است. بدون هیچ تردیدی او یکی از بزرگترین و منحصربهفردترین چهرههای قرن بیستم است. ولی در عمل، شاید بسیار بد درک شده باشد. بهنظر برخی او یک قدیس هندی است و از نظر بعضی دیگر، یک سیاستمدار تیزبین. گاندی پس از مرگش در ژانویه ۱۹۴۸، پیوسته مورد توجه مورخین و فلاسفه بوده و در عین حال از نظر کسانی که او را واپسین پیامآور بزرگ انسانیت میدانند منادی یک مذهب جدید نیز به شمار میرود. از گاندی حدود یکصد جلد کتاب در هندوستان به چاپ رسیده است. تردید نباید کرد که اندیشهها و تعلیمات وی خصلتی جهانی داشت و همه انسانها را در بر میگرفت. گاندی به یاد میآورد زمانیکه محصلی بیش نبود روزی معلمش او را به تقلب در امتحان تشویق کرد، اما او از اینکار سر باز زد.او در کتاب ”آزمایشها من با حقیقت“ ـ اتوبیوگرافی که در زندان سال ۱۹۲۱ نوشت و آن را ”داستان تجربیات متعدد خود با حقیقت“ دانست ـ این خاطره را بازگو میکند و میگوید: ”اما یک چیز در من ریشه دواند. اعتقاد به اینکه اخلاق پایه همه چیز است و راستی ذات جوهر علم اخلاق است و راستی یگانه هدف من شد!“وی بر دو اصل اخلاقی پای میفشرد که پاسخ همه بحرانهای بشر معاصر چه در عرصه فردی و چه از جنبه اجتماعی محسوب میشد: ۱ـ راستی ۲ـ عدم خشونت. گاندی همه انسانها را دعوت به حرکت برای تحقق حقیقت میکرد و آن هم نه از هر راهی، بلکه با آرامش و براساس فضیلت ... و فضیلت، از نظر او این بود که برای رسیدن به هدف و برای رفع دشمنان و موانع، هیچگاه نباید از راه راستی خارج شد و نیز نباید به خشونت متوسل شد.به گمان او، راستی تنها با آرامش دمساز است و آنجا که خشونت آغاز شود فضیلت پایان مییابد. اومانیسم و انساندوستی گاندی، بر مبنای شناخت آموزههای بنیادی ادیان بزرگ شکل گرفته بود. او این آموزهها را از روی متون اصیل نجوبی میشناخت و مدعی بود که حقیقت در تمام ادیان وجود دارد و هر یک از آنها جلوهای از خداوند هستند. معروف بود که او هر روز خود را با یک آیه از یکی از کتب مقدسه ادیان آغاز میکرد و سپس به رتق و فتق امور کشور بزرگش میپرداخت. روزهای دوشنبه را روزه میگرفت و سهشنبهها را به سکوت میگذارند و در آن روزها به مراقبه و تعمق و تأمل در نفس میپرداخت. او در دهها کتاب و صدها مقاله و خطابههائی که عرضه کرد همه این اصول را به زبانهای سیاست، دین، ادیان و پند و اندرز به ملت عرضه کرد. اندیشهها و جوهر تعلیمات گاندی بر نگرش ژرف اخلاقیاش استوار شده بود. او معتقد بود که قوانین اخلاقی، از آن رو که واجد نتایج علمی در حیات انسانها است میتواند اهمیت داشته باشد او میگفت اخلاق، زندگی ما را نظم میبخشد، چون عملی است که. قوانین راستین اخلاقی تنها زمانی تحقق و سامان میپذیرد که انسانها آمادگی پذیرش آن را داشته باشند و در سطح علوم تعیینی، با همان همت و بدون چشمداشت خود را وقف این بررسی کنند. این نگرش، علیرغم آنکه ماهیتی عملگرایانه و پراگماتیک دارد، اما عمیقاً دینی است که و به یک معنا، مبتنی بر تکلیف است؛ تکلیفی فراتر از قواعد و قوانین موضوع، گاندی این قواعد و مبناهای اخلاقی را جزئی از سرنوشت انسان و رسالتی بر دوش فطرت آدمی میدانست.در این برهه از زمان که سخن از ”پرهیز از خشونت“ در میان است و مقابله چشم در چشم و دندان به دندان، جای خود را به بخشایشگری میدهد بد نیست بدانیم، نلسون ماندلا در مورد ماهاتما گاندی چه گفته است:هند زادگان گاندی و آفریقای جنوبی، سرزمین دوم او است. این هر دو سرزمین در رشد نبوغ معنوی او نقش داشتهاند. او در ابتدا پایه جنبشهای آزادیطلب را در این دو سرزمین بنا نهاد. گاندی و من هر دو از سلطه استعمار رنجی بسیار کشیدهایم و هر دو، هموطنان خویش را علیه دولتهائی که آشکارا آزادی را نقض میکردند بسیج کردیم. با توجه به اینکه افکار گاندی احساسی از قدرت و وحدت بیشتری را در آحاد به ظاهر ناتوان تقویت میکرد، تا دهه شصت تمامی جنبشهای آزادیطلب بر پایه اینگونه افکار بنا شده بود.پایه و اساس غالب ائتلافهای عمده آفریقا، پرهیز از خشونت بود و کنگره ملی آفریقای جنوبی (A.N.C) در بیشتر دوران حیات خویش از مخالفان سرسخت خشونت بوده است. گاندی در تمام عمر به اصل دوری از خشونت پایبند ماند و من تا بدانجا که در توان بود از این راهکار پیروی کردم. اما در مبارزات بهجائی رسیدیم که دیگر نبرد خاموش پاسخگوی ظالمان نبود. بدین ترتیب به مبارزات بعدی خود جنبه نظامی بخشیدیم. حتی در آن زمان به تاکتیکهائی میاندیشیدیم که کمتری تلفات جانی را در پی داشته باشند. کنار گذاشتن بیچون و چرای خشونت، مطلوب گاندی نیز نبود. او میگفتم: ”اگر بنا باشد میان بزدلی و خشونت یکی را برگزینم خوشنت را ارجح خواهم داشت... در وفاع از شرف انسانی ترجیح میدهم دست به اسلحه برم تا ناظری پست بر اعمالی باشم که در تقابل آشکار با منزلت آدمی است.“واقعیت آن است که تنها خشونت یا پرهیز از خشونت صرف، مبارزهای خاص را متمایز نمیسازد، بلکه چیرگی یکی از این دو بر دیگری است.رئیسجمهوری پیشین آفریقای جنوبی مینویسد:گاندی در سال ۱۸۹۳ به آفریقای جنوبی آمد هنگامیکه ۲۳ سال بیش نداشت. یک هفتهای نگذشته بود که با مشکل تبعیض نژادی، مستقیماً درگیر شد. عکسالعمل اولیه او، فرار از کشوری بود که اینگونه به تحقیر تیرهپوستان میپرداخت. اما بعد از اندک زمانی انعطاف درونیاش بر او چیره گشت و بدین ترتیب بود که قرار را بر فرار ترجیح داد.گاندی در آفریقای جنوبی ماند تا عزت انسانی را به تیرهپوستان بازگرداند و زمینه را برای رهائی دنیائی استعمارزده فراهم سازد و سرانجام اینکه طرحی را برای نظام اجتماعی نوینی پیریزی کند. ۲۱ سال بعد گاندی آفریقای جنوبی را در حالی ترک کرد که او را به نام ”روح بزرگ“ میشناختند. ماندلا میگوید تردیدی نیست که گاندی زمانی این وادی فانی را وداع گفت که با مفهوم واقعی کلمه، سزاوار چنین لقبی بود. او رهبری معمولی نبود. کسانی هستند که او را ملهم از عالمی برتر میانگارند. مخالف با این دسته از افراد بسیار مشکل است. چرا که گاندی انسانها را به دوری از خشونت ترغیب میکرد. زمانیکه بمبهای اتمی بر سر هیروشما و ناکازاکی فرود آمده بودند، انسانها را به معنویت ترغیب میکرد. زمانیکه ظاهراً علم و تکنولوژی و سیستم سرمایهداری آدمی را از هر گونه معنویتی تهی کرده بود، او اهمیت مصلحت جمعی را جایگزین مصلحت فردی وارد آید. در واقع ارتباط تنگاتنگ ابعاد فردی و اجتماعی، اساس فلسفه گاندی را تشکیل میداد چرا که او در پی رشد همزمان معنویت فردی و اجتماعی بود. او برخلاف کسانیکه فقط دم از فقر میزنند، اما حاضر به از دست دادن کوچترین امکانات مادی خود نیستند، از زندگی راحت و آسودهای که داشت، دست کشید تا با اینکار به تودهها نزدیکتر شود. او میگفت: نمیتوانم بدون تنزل خود به پائینترین سطح فقر، امید به بهبود وضع اقتصادی را در دل بپرورانم. یکی از اندیشههای ناب او این بود که به قابلیت آدمی در تغییر ماهیت دشمن و نه از میان بردن او معتقد بود؛ باشد که بدین ترتیب دشمن دست از ستم بردارد و به جستوجوی حقیقت برتر بپردازد. در زمانیکه اکثر اروپائیان خدا از یاد برده بودند، گاندی جامعهای را بنا نهاد که مترکز بر پروردگار و روح والای انسانی بود و جامعه استعمار زده را که از هرگونه خطمشی تهی میشد، جانی دیگر بخشید.
پیام گاندی و اثر او بر تاریخ معاصر هندوستان و جهان، عمیق و جاودان بوده است. بدون هیچ تردیدی او یکی از بزرگترین و منحصربهفردترین چهرههای قرن بیستم است. ولی در عمل، شاید بسیار بد درک شده باشد. بهنظر برخی او یک قدیس هندی است و از نظر بعضی دیگر، یک سیاستمدار تیزبین. گاندی پس از مرگش در ژانویه ۱۹۴۸، پیوسته مورد توجه مورخین و فلاسفه بوده و در عین حال از نظر کسانی که او را واپسین پیامآور بزرگ انسانیت میدانند منادی یک مذهب جدید نیز به شمار میرود. از گاندی حدود یکصد جلد کتاب در هندوستان به چاپ رسیده است. تردید نباید کرد که اندیشهها و تعلیمات وی خصلتی جهانی داشت و همه انسانها را در بر میگرفت. گاندی به یاد میآورد زمانیکه محصلی بیش نبود روزی معلمش او را به تقلب در امتحان تشویق کرد، اما او از اینکار سر باز زد.او در کتاب ”آزمایشها من با حقیقت“ ـ اتوبیوگرافی که در زندان سال ۱۹۲۱ نوشت و آن را ”داستان تجربیات متعدد خود با حقیقت“ دانست ـ این خاطره را بازگو میکند و میگوید: ”اما یک چیز در من ریشه دواند. اعتقاد به اینکه اخلاق پایه همه چیز است و راستی ذات جوهر علم اخلاق است و راستی یگانه هدف من شد!“وی بر دو اصل اخلاقی پای میفشرد که پاسخ همه بحرانهای بشر معاصر چه در عرصه فردی و چه از جنبه اجتماعی محسوب میشد: ۱ـ راستی ۲ـ عدم خشونت. گاندی همه انسانها را دعوت به حرکت برای تحقق حقیقت میکرد و آن هم نه از هر راهی، بلکه با آرامش و براساس فضیلت ... و فضیلت، از نظر او این بود که برای رسیدن به هدف و برای رفع دشمنان و موانع، هیچگاه نباید از راه راستی خارج شد و نیز نباید به خشونت متوسل شد.به گمان او، راستی تنها با آرامش دمساز است و آنجا که خشونت آغاز شود فضیلت پایان مییابد. اومانیسم و انساندوستی گاندی، بر مبنای شناخت آموزههای بنیادی ادیان بزرگ شکل گرفته بود. او این آموزهها را از روی متون اصیل نجوبی میشناخت و مدعی بود که حقیقت در تمام ادیان وجود دارد و هر یک از آنها جلوهای از خداوند هستند. معروف بود که او هر روز خود را با یک آیه از یکی از کتب مقدسه ادیان آغاز میکرد و سپس به رتق و فتق امور کشور بزرگش میپرداخت. روزهای دوشنبه را روزه میگرفت و سهشنبهها را به سکوت میگذارند و در آن روزها به مراقبه و تعمق و تأمل در نفس میپرداخت. او در دهها کتاب و صدها مقاله و خطابههائی که عرضه کرد همه این اصول را به زبانهای سیاست، دین، ادیان و پند و اندرز به ملت عرضه کرد. اندیشهها و جوهر تعلیمات گاندی بر نگرش ژرف اخلاقیاش استوار شده بود. او معتقد بود که قوانین اخلاقی، از آن رو که واجد نتایج علمی در حیات انسانها است میتواند اهمیت داشته باشد او میگفت اخلاق، زندگی ما را نظم میبخشد، چون عملی است که. قوانین راستین اخلاقی تنها زمانی تحقق و سامان میپذیرد که انسانها آمادگی پذیرش آن را داشته باشند و در سطح علوم تعیینی، با همان همت و بدون چشمداشت خود را وقف این بررسی کنند. این نگرش، علیرغم آنکه ماهیتی عملگرایانه و پراگماتیک دارد، اما عمیقاً دینی است که و به یک معنا، مبتنی بر تکلیف است؛ تکلیفی فراتر از قواعد و قوانین موضوع، گاندی این قواعد و مبناهای اخلاقی را جزئی از سرنوشت انسان و رسالتی بر دوش فطرت آدمی میدانست.در این برهه از زمان که سخن از ”پرهیز از خشونت“ در میان است و مقابله چشم در چشم و دندان به دندان، جای خود را به بخشایشگری میدهد بد نیست بدانیم، نلسون ماندلا در مورد ماهاتما گاندی چه گفته است:هند زادگان گاندی و آفریقای جنوبی، سرزمین دوم او است. این هر دو سرزمین در رشد نبوغ معنوی او نقش داشتهاند. او در ابتدا پایه جنبشهای آزادیطلب را در این دو سرزمین بنا نهاد. گاندی و من هر دو از سلطه استعمار رنجی بسیار کشیدهایم و هر دو، هموطنان خویش را علیه دولتهائی که آشکارا آزادی را نقض میکردند بسیج کردیم. با توجه به اینکه افکار گاندی احساسی از قدرت و وحدت بیشتری را در آحاد به ظاهر ناتوان تقویت میکرد، تا دهه شصت تمامی جنبشهای آزادیطلب بر پایه اینگونه افکار بنا شده بود.پایه و اساس غالب ائتلافهای عمده آفریقا، پرهیز از خشونت بود و کنگره ملی آفریقای جنوبی (A.N.C) در بیشتر دوران حیات خویش از مخالفان سرسخت خشونت بوده است. گاندی در تمام عمر به اصل دوری از خشونت پایبند ماند و من تا بدانجا که در توان بود از این راهکار پیروی کردم. اما در مبارزات بهجائی رسیدیم که دیگر نبرد خاموش پاسخگوی ظالمان نبود. بدین ترتیب به مبارزات بعدی خود جنبه نظامی بخشیدیم. حتی در آن زمان به تاکتیکهائی میاندیشیدیم که کمتری تلفات جانی را در پی داشته باشند. کنار گذاشتن بیچون و چرای خشونت، مطلوب گاندی نیز نبود. او میگفتم: ”اگر بنا باشد میان بزدلی و خشونت یکی را برگزینم خوشنت را ارجح خواهم داشت... در وفاع از شرف انسانی ترجیح میدهم دست به اسلحه برم تا ناظری پست بر اعمالی باشم که در تقابل آشکار با منزلت آدمی است.“واقعیت آن است که تنها خشونت یا پرهیز از خشونت صرف، مبارزهای خاص را متمایز نمیسازد، بلکه چیرگی یکی از این دو بر دیگری است.رئیسجمهوری پیشین آفریقای جنوبی مینویسد:گاندی در سال ۱۸۹۳ به آفریقای جنوبی آمد هنگامیکه ۲۳ سال بیش نداشت. یک هفتهای نگذشته بود که با مشکل تبعیض نژادی، مستقیماً درگیر شد. عکسالعمل اولیه او، فرار از کشوری بود که اینگونه به تحقیر تیرهپوستان میپرداخت. اما بعد از اندک زمانی انعطاف درونیاش بر او چیره گشت و بدین ترتیب بود که قرار را بر فرار ترجیح داد.گاندی در آفریقای جنوبی ماند تا عزت انسانی را به تیرهپوستان بازگرداند و زمینه را برای رهائی دنیائی استعمارزده فراهم سازد و سرانجام اینکه طرحی را برای نظام اجتماعی نوینی پیریزی کند. ۲۱ سال بعد گاندی آفریقای جنوبی را در حالی ترک کرد که او را به نام ”روح بزرگ“ میشناختند. ماندلا میگوید تردیدی نیست که گاندی زمانی این وادی فانی را وداع گفت که با مفهوم واقعی کلمه، سزاوار چنین لقبی بود. او رهبری معمولی نبود. کسانی هستند که او را ملهم از عالمی برتر میانگارند. مخالف با این دسته از افراد بسیار مشکل است. چرا که گاندی انسانها را به دوری از خشونت ترغیب میکرد. زمانیکه بمبهای اتمی بر سر هیروشما و ناکازاکی فرود آمده بودند، انسانها را به معنویت ترغیب میکرد. زمانیکه ظاهراً علم و تکنولوژی و سیستم سرمایهداری آدمی را از هر گونه معنویتی تهی کرده بود، او اهمیت مصلحت جمعی را جایگزین مصلحت فردی وارد آید. در واقع ارتباط تنگاتنگ ابعاد فردی و اجتماعی، اساس فلسفه گاندی را تشکیل میداد چرا که او در پی رشد همزمان معنویت فردی و اجتماعی بود. او برخلاف کسانیکه فقط دم از فقر میزنند، اما حاضر به از دست دادن کوچترین امکانات مادی خود نیستند، از زندگی راحت و آسودهای که داشت، دست کشید تا با اینکار به تودهها نزدیکتر شود. او میگفت: نمیتوانم بدون تنزل خود به پائینترین سطح فقر، امید به بهبود وضع اقتصادی را در دل بپرورانم. یکی از اندیشههای ناب او این بود که به قابلیت آدمی در تغییر ماهیت دشمن و نه از میان بردن او معتقد بود؛ باشد که بدین ترتیب دشمن دست از ستم بردارد و به جستوجوی حقیقت برتر بپردازد. در زمانیکه اکثر اروپائیان خدا از یاد برده بودند، گاندی جامعهای را بنا نهاد که مترکز بر پروردگار و روح والای انسانی بود و جامعه استعمار زده را که از هرگونه خطمشی تهی میشد، جانی دیگر بخشید.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست