جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بیلی بت‌‌گیت - BILLY BATHGATE


بیلی بت‌‌گیت - BILLY BATHGATE
سال تولید : ۱۹۹۱
محصول : ارلن دانوون و رابرت ف.کولزبری
کارگردان : رابرت بنتن
فیلمنامه‌نویس : تام استوپارد، بر مبنای رمانی نوشتهٔ ا.ل. داکترو
فیلمبردار : نستور آلمندروس
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک ایشم
هنرپیشگان : داستین هافمن، نیکول کیدمن، لورن دین، بروس ویلیس، استیون هیل، استیو بوسکمی، بیلی جی
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه


ـ نیویورک، سال ۱۹۳۵، ̎بیلی بت‌گیت̎ (دین)، جوان‌ترین عضو دستهٔ ̎داچ شولتس̎ (هافمن) خود را به قایق یدک‌کشی می‌‌رساند که رئیس دسته و دستیار خیانتکارش، ̎بو واینبرگ̎ (ویلیس) در ‌آن هستند. پاهای ̎بو̎ را سیمان گرفته‌‌اند و می‌خواهند در دریا غرقش کنند؛ در همان حال ̎شولتس̎، ̎درو پرستن̎ (کیدمن)، محبوبهٔ گریان ̎بو̎ را به زیر عرشهٔ کشتی می‌برد. این‌جا است که ̎بیلی̎ برای ̎واینبرگ̎ تعریف می‌کند چطور عضو این گروه گنگستری شده: در بچگی همراه با رفقایش نزدیک یکی از انبارهای قاچاق ̎شولتس̎ پرسه می‌زده که یکی از تردستی‌هایش توجه ̎شولتس̎ را به خود جلب می‌کند، سپس وارد محفل باج‌گیرهای ̎شولتس̎ می‌شود. او که حالا تحت حمایت ̎اوتو برمن̎ (هیل)، خزانه‌دار گروه کار می‌کند، شاهد حملهٔ یکی از دسته‌های رقیب به یکی از پاتوق‌های گروه می‌شود. ̎بیلی̎ مسئول حمله را شناسایی می‌کند و ̎شولتس̎ گلوی طرف را در یک سلمانی می‌برد. باز هم این ̎بیلی̎ است که با مدرک ثابت می‌کند ̎واینبرگ̎ از ̎بیلی̎ می‌خواهد سری به ̎درو̎ بزند. ̎بیلی̎ متوجه می‌شود که ̎شولتس̎ سعی دارد با تهدید او را وا می‌دارد که به ̎واینبرگ̎ پشت کند. در شهر، ̎شولتس̎، ̎بیلی̎ را مأمور مراقبت از ̎درو̎ می‌کند. ̎بیلی̎ و ̎درو̎ به همراه ̎شولتس̎ به شهرکی نزدیک نیویورک می‌روند. قرار است در آنجا ̎شولتس̎ را به خاطر فرار از مالیات و انتقال پول محاکمه کنند. در اینجا ̎بیلی̎ چگونگی مرگ ̎واینبرگ̎ را برای ̎درو̎ فاش می‌کند: در حالیکه از روی عرشه به دریا پرتابش می‌کرده‌اند، از ̎بیلی̎ قول گرفته تا از ̎درو̎ مواظبت کند. در حالیکه ̎بیلی و ̎درو̎ به شهرکی ساحلی فرستاده شده‌اند، ̎بیلی̎ پنهان می‌شوند که ̎شولتس̎ و ̎برمن̎ می‌خواهند ̎درو̎ را از سر راه بردارند.
ـ بیلی بت‌گیت مزایای اندک و معایب بزرگی دارد، کاملاً برعکس قهرمان جوانش که به رغم مشارکت در دو جنایت بیش از پایان حلقهٔ سوم فیلم، هرگز معصومیتی را که هستهٔ شخصیت او است، از کف نمی‌نهد. بنتن کارگردان و استوپارد فیلمنامه‌نویس حین اقتباس رمان پر حرف داکترو، دست‌خوش انگیزش‌های متناقضی شده‌‌اند. از یک سو سعی کرده‌اند فردگرائی باشکوه، اگرچه ویرانگر، فیلم‌های گنگستری قدیمی را احیاء کنند و از سوی دیگر به بازنگری‌های پسا پدرخوانده‌ای از مردان کوچک با جاه‌طلبی‌های سرکوفته وفادار بمانند. در حالیکه داکترو حکایتی از تأثیر تباه‌کنندهٔ رویای امریکائی (با تأکیدش روی موفقیت‌سازی) روایت می‌کرد، فیلمسازان تباهی را فراموش می‌کنند و داستان محتاطانه‌ای از زیاده‌روی‌های جاه‌طلبی‌، ولی نه ماهیت آن، می‌سازند. مشکل فیلم از ساختارش می‌آید: تمام حوادث از دید ̎بیلی̎ باید شاهد کاملاً موثقی باشد. چشم‌های گشاد او نباید نشانی از تقصیر داشته باشند. بنتن کما بیش درگیر بچه‌آی شده که در دریای تباهی شنا می‌‌کند و اصلاً خیس نمی‌شود. هافمن برای ایفای نقش ̎داچ شولتس̎ ـ گنگستر درشت هیکل با چشم‌های آبی، موهای قهوه‌ای که در سی و سه سالگی مرد ـ انتخاب عجیبی است و خودش هم شیوۀ عجیبی را برای ایفای نقش خود انتخاب کرده‌ است که باعث می‌شود گنگستر گاهی اوقات در تسخیر روحی شیطانی به نظر برسد.