جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اهداف پنهان سفر بوش به منطقه


اهداف پنهان سفر بوش به منطقه
چرا جناب بوش راهی خاورمیانه شده است؟ هدف این چهره آمریکایی از سفری که با "اسرائیل" آغاز شده و کویت، امارات، عربستان و مصر را نیز در بر می گیرد چیست؟ آیا رئیس جمهور ایالات متحده ـ آن طور که تبلیغ می کنند ـ آمده است تا با طرح "تشکیل دو کشور برای دو ملت" خود، صلح را میان طرف های فلسطینی و صهیونیستی برقرار کند.
رسانه های وابسته به نظام های عربی تحت فرمان آمریکا با خوش بینی تمام با مسئله سفر بوش به منطقه برخورد کردند و تفسیرشان از این ماجرا انعکاس همان اظهاراتی بود که بوش خود در این باره گفته بود. تفسیری که رسانه ها از سفر بوش داشتند، بیش از آنکه بر واقعنگری تکیه داشته باشد، بر آرزو و رویا استوار بود و در واقع هیچ گونه تلاشی برای کشف حقایقی که بوش در عبارت های به ظاهر صلح طلبانه خود پنهان کرده بود، صورت نگرفت.
● یک احترام اسرائیلی به بوش
با ورود جناب بوش به مناطق اشغالی، رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را صرف کرد تا یک احترام آن هم از نوع جدیدش را برای خوشامدگویی به این مقام آمریکایی از خود نشان دهد، احترامی که نشانگر تمایلش به برقراری صلح با فلسطینیان باشد و از این رو، دستور ساخت یک شهرک صهیونیست نشین جدید را در شهر قدس صادر کرد تا به سیاست های یهودی سازی خود تداوم بخشد و قدس اشغالی را در محاصره شهرک های صهیونیست نشین قرار دهد تا هر گونه مذاکره نهایی در مورد سرنوشت این شهر بی معنا و مفهوم باشد.
به دنبال تصمیم اشغالگران برای ساخت شهرک های جدید صهیوینست نشین ؛ بوش سخنرانی تاریخی خود در مناطق اشغالی را با طرح این درخواست از اولمرت و عباس شروع کرد که این دو چهره باید تصمیمات حساس و سختی را در این برهه اتخاذ و برخی امتیازات دشوار را تقدیم یکدیگر کنند. سوال اینجاست که چه کسی چنین امتیازی را می دهد؟
اگر واقعیت های موجود در آمریکا را بررسی کنیم، به این نکته واضح و مبرهن می رسیم که جناب بوش در مقطع کنونی هرگز به دنبال آن نیست که با اعمال فشار به رژیم اشغالگر قدس، آینده حزب جمهوری خواهش را خراب کند ؛ بلکه اگر فکر پیروزی حزبش در انتخابات ریاست جمهوری را در سر دارد، باید کاری را در راستای تحقق منافع رژیم صهیونیستی انجام دهد. پس با توجه به این مطلب، کسی که باید امتیازات سخت، دشوار و سنگین را به طرف مقابل بدهد، ابومازن است. این امتیازات دشوار شاید در مورد تکلیف شهر قدس باشد که امروز رژیم صهیونیستی با ایجاد یک کمربند شهرک نشینی به دور این شهر، واقعیت های جدیدی را خلق کرده است که هرگز قابل چشم پوشی نیست. بی تردید، اعطای چنین امتیازاتی برای ملت فلسطین، جهان عرب و اسلام دردناک خواهد بود ؛ ولی آیا ابومازن می تواند چنین امتیازاتی را بدهد.
پیش از برگزاری کنفرانس آناپلیس، در روزنامه "الشرق" آمده بود که یک راز پنهان و یک سری توافقات سری وجود دارد که به صورت تدریجی از آن پرده برداشته خواهد شد. تا این لحظه که پرده از هیچ راز سر به مهری برداشته نشده است. ضمنا با وجود آنکه کنفرانس آناپلیس نیز پایان یافته است ؛ ولی مذاکرات میان ابومازن و رژیم صهیونیستی همچنان ادامه دارد و اصرار و پافشاری بر تداوم روند مذاکرات ما را به سمت این نکته رهنمون می سازد که شاید یک راز نهان در میان باشد. همکاری بی سابقه تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی در تعقیب نیروهای مقاومت و بازداشت اعضای حماس در کرانه باختری نشانگر همپیمانی میان عباس و "اسرائیل" برای از بین بردن گروه های مقاومت، خلع سلاح آنها و تعقیب نیروهای مبارز فلسطینی است.
تشکیلات خودگردان از زمان اعلام تصمیم آمریکا برای برگزاری کنفرانس آناپلیس تا این لحظه از تمامی ظرفیت های خود برای اثبات توانش جهت حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی و تعقیب گروه های مقاومت استفاده کرده است ؛ البته محال است که ابومازن این کارها را بدون دریافت قیمت و بهای آن انجام داده باشد، بلکه یک معامله در کار است.
بوش در آغاز سفر خود به رژیم صهیونیستی از ابومازن خواست تا برای حمایت از شهرک صهیونیست نشین اسدوروت در مقابل حملات موشکی مقاومت بپا خیزد ؛ ضمنا توافقاتی میان بوش و اولمرت در مورد حمله نظامی به غزه انجام شده و غیر ممکن است که این توافقات بدون هماهنگی با ابومازن و تشکیلات تحت امرش بوده باشد.
امروز عباس به خاطر ضعفی که گرفتارش است، به جز اجرای دستورات آمریکا و رژیم صهیونیستی و دادن امتیاز هیچ راه دیگری ندارد ؛ به ویژه بعد از آنکه اشغالگران ـ بر اساس توافقات صورت گرفته میان بوش و اولمرت ـ حمله گسترده را به نوار غزه ترتیب دهند.
عباس به خوبی می داند که به دنبال تبدیل تشکیلات خودگردان به یک شاخه امنیتی وابسته به "اسرائیل"، هر روز خشم و انزجار ملت فلسطین از این تشکیلات بیشتر می شود و خود و نظام تحت امرش هیچ مشروعیتی در میان مردم ندارند، از این رو دیگر هیچ صحبتی از انتخابات به میان نمی آورد ؛ بلکه محور اظهاراتش رفاه در کرانه باختری در سایه حاکمیتش بر این منطقه می باشد و این نکته نیز طبیعی است که برخی افراد وابسته به تشکیلات خودگردان در نتیجه کمک های مالی که به سمت این نهاد سرازی می شود، به نان و نوایی برسند.
● یهودی بودن "اسرائیل"
بوش نیز احترامی که اشغالگران قدس برای وی قائل شدند، را به بهترین شکل پاسخ داد و بلافاصله بعد از حضورش در مناطق اشغالی اعلام کرد که بر اساس همپیمانی موجود میان واشنگتن و تل آویو، آمریکا امنیت "اسرائیل" به عنوان یک کشور یهودی را تضمین می کند.
مفهوم اظهارات فوق الذکر کاملا مشخص است. بوش بر همپیمانی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی تاکید دارد و می گوید که این ائتلاف و همپیمانی تضمین بخش امنیت و همچنین ماهیت یهودی "اسرائیل" است. بد نیست بدانید که حماس به سرعت به مقصود بوش از این اظهارات پی برد و اعلام کرد که هدف کاخ سفید تضییع حقوق ملت فلسطین جهت ایجاد یک نظام نژادپرست است.
در این نکته نمی توان هیچ تردیدی روا داشت که تاکید بوش بر یهودی بودن "اسرائیل" در واقع تلاشی جهت جلب رضایت نئومحافظه کاران مسیحی در آمریکا و همچنین تکاپویی برای کسب تعداد هر چه بیشتر آرای یهودیان مقیم این کشور به نفع حزب جمهوری خواه است.
اعتراف به یهودی بودن "اسرائیل" به معنای خط خوردن حق بازگشت از برنامه مذاکرات و گفتگوهای میان دو طرف است و علاوه بر آن، قانونی دانستن هر اقدامی است که تل آویو علیه عرب های ۴۸ انجام می دهد که از آن جمله می توان به مصادره اراضی و تخریب منازل آنان اشاره کرد که مقدمه آواره ساختن ایشان است.
اگر مسائلی که پیش از این مورد بحث قرار گرفت، را بررسی کنیم به دلیل خوش بینی بوش به امکان برقراری صلح در دوره ریاست جمهوری اش پی می بریم. وقتی رئیس جمهور آمریکا اینچنین ابراز خوش بینی می کند، یعنی اینکه باید منتظر حوادث ذیل باشیم:
۱) رژیم صهیونیستی با هدف نابودی جنبش مقاومت اسلامی "حماس" و تخریب زیربنای مقاومت حمله گسترده نظامی را علیه غزه به راه اندازد.
۲) تقویت تشکیلات خودگردان و تجهیز این نهاد خودفروخته به انواع مختلف کمک ها جهت از بین بردن زیربنای مقاومت، خلع سلاح گروه های مبارز و تبدیل تشکیلات فاسد تحت امر ابومازن به یک نیروی حامی امنیت رژیم اشغالگر قدس.
۳) موافقت با تشکیل کشور فلسطینی تحت فرمان رژیم اشغالگر قدس در کرانه باختری و نوار غزه، به تعویق انداختن مذاکره در مورد مسئله قدس به زمانی که هرگز فرا نخواهد رسید، لغو حق بازگشت و بیرون راندن عرب های ۴۸ و انتقال آنها به کشور جدیدی که به نام فلسطین تشکیل می شود.
● تشکیل ائتلاف علیه ایران
اظهارات ضد ایرانی بوش اخیرا شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است و این در حالی است که شواهد و قرائن نشان می دهد محاصره اقتصادی و تحریم ایران نتیجه ای جز افزایش توان این کشور نداشته است.
بوش در سفر اخیر خود تلاش می کند تا این تفکر را در اذهان دولت های عربی جای دهد که ایران خطری بزرگ برای منطقه به شمار می رود. رئیس جمهور آمریکا به دنبال ایجاد یک ائتلاف سه جانبه آمریکایی ـ صهیونیستی ـ عربی برای مقابله با ایران است و برای اینکه موفق به چنین کاری شود، باید موفق به ایجاد توافقی میان فلسطینی ها و اشغالگران گردد.
از سوی دیگر، اعلام خبر رویارویی زیردریایی های ایران با ناوهای آمریکایی در تنگه هرمز تلاشی برای آماده کردن اذهان عمومی آمریکا برای جنگ علیه ایران است و این امر نشانگر احتمال بروز یک جنگ جدید در خلیج فارس است.
بوش در صدد است تا وانمود کند این ایران است که خطری بزرگ برای منطقه به شمار می آید نه رژیم صهیونیستی و برای رسیدن به این هدف باید موفق به ایجاد توافق میان اسرائیل و ابومازن شود.
وضعیت امروز فلسطین و منطقه بسیار خطرناک است. ما باید در قرائت خود از واقعیت های موجود با دقت عمل کنیم. حماس نیز باید خود را برای دفاع از غزه آماده کند ؛ زیرا پیروزی این جنبش در دفاع از غزه تنها ابزار شکست طرح های آمریکا و رژیم اشغالگر قدس است.
امروز همه مسلمانان مخلص جهان و همچنین کسانی که رویای آزادی فلسطین را در سر دارند، باید با تکیه بر پروژه مقاومت برای مقابله با پروژه ننگین واشنگتن ـ تل آویو وارد عمل شوند و از حماس حمایت کنند ؛ چرا که حمایت از حماس، در واقع نشانگر وابستگی یک فرد به جهان اسلام است. بی تردید، یک جنگ سرنوشت ساز در راه است که باید همه خود را برای وقوع آن آماده کنیم.
منبع: مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین
نویسنده: سلیمان صالح
منبع : خبرگزاری فارس