جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جامعه مخدوش هنر آمریکا از زبان نقاد «ممت»


جامعه مخدوش هنر آمریکا از زبان نقاد «ممت»
دیوید ممت یك بار دیگر دست به كار شده و این مرتبه نیز مثل برخی از كارهای قبلی اش هالیوود و معادلات و آدم های آن را به مسخره گرفته است. یكی از مطرح ترین نمایشنامه نویسان ۲۰ سال اخیر جهان كه دستی در كار ساخت فیلم های سینمایی و حتی كارگردانی آنها دارد، نمایش Speed the plow را از نو در برادوی به روی صحنه برده و به لطف نوجویی ها و طعنه ها و نیش هایی كه تنها دركارهای او می توان یافت و البته بازی خوب الیشیا سیلوراستون در رل اصلی، آن را به یكی از نمایش های موفق زمستان امسال بدل كرده است.
می توان به گونه های مختلف به مشكلات و ناهنجاری های موجود در جامعه هنری مخدوش آمریكا نگریست و نگاه ممت به این دنیا، همیشه نگرش نقادانه ای بوده كه گاه در آن از كوچك ترین نكات هم غفلت نشده و بویژه تظاهرها و دروغگویی های رایج در آن جا به طرز بی رحمانه ای به دست وی كوبیده شده است. در عین حال در نگاه اول به اجرای مجدد Speed the plow و برخی كارهای جدید دیگر او به این نتیجه می رسید كه شلاق كلام او شدت و حدت گذشته را ندارد و او كوشیده است بیش از پیش آرام شود. او در این نمایش شخصیت های اصلی داستان را كه چارلی فاكس (با بازی گرگ جرمن) و بابی گولد (جان تنی) نام دارند، آدم هایی بی روح و تسخیر شده توصیف می كند، اما می كوشد راهی را برای رستگاری احتمالی به روی آنان و مردم بازبگذارد و از قابل پیش بینی بودن ماجرا بكاهد.
در همه حال، متن صحبت شخصیت های داستان، گفتارهای مدل ممت و خالص ترین شكل آن است و همان تكه ها و گویش های تخصصی وی در آن دیده می شود و او گاهی از واژه ها و عبارات سطح پایین رایج در خیابان های نیویورك برای رساندن منظورش سود می جوید. برخی اوقات این كلمه ها چنان رگباری، از زبان این شخصیت ها بیرون می زند كه انگار سلاحی كشنده در دست آنها است و در تقابل با آن، امنیتی وجود ندارد.
نگاه های خیره شخصیت ها به یكدیگر، مثل توهین می ماند و كلام شان وقتی راه می افتد، به ابزاری برای ترور بدل می شود.
ممت می خواهد بگوید آن چه سلسله روابط در دنیای هنر غرب و بویژه در آمریكا را می گرداند، مشتی ظاهرسازی و یاوه گویی است و هم قصه ای خوب و هم شخصیت ها و دیالوگ های مناسبی را برای این منظور برگزیده است.
درمجموع باید اعتراف كرد كه تأثیرگذارترین قسمت های نمایش Speed the plow قسمت هایی است كه شخصیت های آن شروع به تظاهر برای مخفی نگه داشتن حقیقت می كنند، زیرا درست در چنین مواقعی واقعیت بیش از هر زمانی از پشت پرده و از آن سوی چهره های ظاهری بیرون می زند و خودش را نشان می دهد. اكثر بازیگران نمایش هم طوری رل های خود را بازی می كنند كه انگار پیش از این هیچ چیز از ممت نشنیده اند و با روش های او آشنا نیستند و برای نخستین بار است كه با روش او كارمی كنند، حال آن كه هركدام شان دركی قدیمی و طولانی از آثار وی دارند و می دانند كه پای در كدام عرصه نهاده اند.
شمار صحنه ها و محل هایی كه اتفاق های این نمایش در آن روی می دهد، از ۲ ، ۳ مورد فراتر نمی رود و یكی از آنها دفتر كار بابی گولد است. او تهیه كننده فیلم های اكشن و سرشار از خشونت در هالیوود است كه هر لحظه در دفترش باز و چهره ای زیاده خواه و حقه باز وارد آن می شود. اینها نمادهای روشن مدیران تولید و برنامه ریزان هالیوود هستند كه به هیچ چیز معتقد نیستند، جز به عوامل و فاكتورهایی كه سود و بهره موردنظر را شامل حال شان كند. ما در همین محل با شخصیت چارلی فاكس هم آشنا می شویم و همچنین با منشی گولد كه زنی به نام كارن (آلیشیا سیلور استون) است.
این زن بسیاری از برنامه ها و اقدام های گولد را هدایت می كند و رابط او با جهان تجارت و سرمایه گذارانی است كه پای در هالیوود می گذارند و آن قدر در حرفه خود مهارت دارد كه بسیاری از كارها را بدون مشورت با گولد به طور مستقیم انجام می دهد. نوبت به داستانی می رسد كه به دست آنها رسیده و مثل بسیاری از طرح های هالیوود در دهه های اخیر آمیخته ای از رؤیاسازی و برخورد و خشونت است و تاریخ مصرف آن حتی از امروز هم فراتر نمی رود.
با این حال كارن از این سناریو بسیار خوشش آمده و گولد و همچنین فاكس را كه به مدیر استودیو نزدیك اند تشویق می كند كه مجوز ساخت فیلمی از روی این سناریو را بگیرند و دست به كار شوند. این قسمت از نمایش از نقاط اوج آن است زیرا ممت در چهره «استاد صحنه ها» هرچه را كه در هالیوود رایج است، به مسخره می گیرد و از كلك ها و حیله هایی می گوید كه در دنیای ساخت فیلم ها مطرح و متداول است و شرط نخست برای اجرای این طرح ها، زبان بازی و كلاهبرداری و روابط پشت پرده است.
ممت آشكارا می داند كه درباره چه چیزی حرف می زند و دلیل توفیق و درخشش این نمایش با وجود تكراری و كهنه بودن قصه، همین مسأله است.مهم نیست كه این ۳ نفر می توانند مجوز ساخت فیلم را از سران استودیوی مربوطه بگیرند یا خیر و آن چه مهمتر است، نشان دادن دوز و كلك های رایج در هالیوود است و همانطور كه پیش تر گفتیم آلیشیا سیلور استون ۱۳ ، ۱۴ سال پس از ظهور اولیه اش در سینما به گونه ای در ایفای رل كارن و ترسیم طراح اصلی حیله ها موفق است كه بیننده باور نمی كند او همان بازیگر معمولی فیلم های سطحی سال های میانه دهه ۱۹۹۰ هالیوود است. شاید هم پیشینه او به عنوان بازیگری از همان قماش و زندگی ۱۵ ساله در هالیوود او را به بهترین فرد مطلع برای به نمایش درآوردن سلیقه ها و علاقه مندی های حاكم بر آن جا بدل كرده باشد.
درعین حال نمی توان انكار كرد كه او بسیار پخته تر شده و ممت در سیما و حرف ها و حیله های او توانسته است بهترین نما و صریح ترین تصور موجود از یك هالیوود ریاكار را ارائه بدهد و دست همكارانش را روكند، حتی اگر تصوركنیم كه قصه او در لفافه یك داستان تخیلی ارائه شده و خود او در ظاهر مدعی نباشد كه واقعیت را می گوید.
جرمن و تنی هم در ایفای رل های فاكس و گولد موفق هستند و از هر حركتشان حسابگری اندك و یا ریا در بالاترین سطح می بارد و حد میانگینی بر كارهای آنان متصور نیست. گاهی چنان شیطنتی از نگاه جرمن می بارد كه از او می ترسید و زمانی «تنی» چنان می خندد كه بیشتر از زمان های خشم او از وی حساب می برید.
اینها همه ابزار و وسایل حقیقت گویی های تلخ ممت هستند كه هرچند خود بارها و سال ها در هالیوود كاركرده، اما همیشه استقلال خود را حفظ كرده است. شما نمی توانید چشم از این ۳ شخصیت بردارید، زیرا همیشه غافلگیری هایی را برای شما خلق می كنند و نمی توانید به آنها اطمینان كنید زیرا به خودشان هم دروغ می گویند و برای رسیدن به مقصود سرخانواده خود را هم كلاه می گذارند.
این نمایش به ما می گوید كه در هالیوود نه غنای یك سوژه بلكه نوع ارتباط فرد ارائه كننده آن به سران استودیوها و میزان سودی كه به بار می آورد، مبنای پذیرش یا رد آن سوژه و طرح است و اگر بهترین و غنی ترین طرح را هم ارائه بدهید ولی ابزار فوق را در خدمت نداشته باشید، به خواست تان نمی رسید و اصلاً آن پروژه به اجرا درنخواهد آمد و سه شخصیتی كه ممت پیش روی ما گذاشته، با كارها و حرف هایشان نشانگر همین مسأله هستند.
اگر از ممت تعریف كردیم، باید بگوییم كارگردان منتخب او برای اداره و به صحنه بردن این اجرای تازه كه رندال آرنی است، نیز در كارش بسیارموفق است و به تصمیم او شور و انرژی مضاعفی ضمیمه این اجرای جدید شده است. قوت او و به واقع ممت در این است كه ۱۹ سال پس از اجرای اولیه نمایش آن را به اندازه ای نو و مؤثر ساخته اند كه انگار یك چیز كاملاً تازه است و تو گویی كه اصلاً این زمان طولانی سپری نشده است. البته در هالیوود و همچنین در برادوی همیشه، چه حالا و چه در گذشته همین رویكردها دایر بوده و فریبكاری و سودجویی هرگز از روند و روال اجرای كارها خارج نشده است.
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران