جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


مصائب نانوشته موسیقی


مصائب نانوشته موسیقی
موسیقی ایرانی با همه زیبایی و گیرایی اش در حال حاضر،با مشکلاتی مواجه است که ادامه کار و اقتصاد این هنر را دچار سختی می کند.
انتشار آلبوم کنسرت های موسیقی که توسط ارکسترهای بزرگ موسیقی برگزار می شود به دلیل نبود قانون کپی رایت در ایران با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد، به عنوان مثال ارکستر ملی بیش از ۳۰ میلیون تومان هزینه می کند تا یکی از اجراهای خود را ضبط کرده و به صورت یک اثر صوتی به بازار عرضه کند، حال چند CD یا نوار کاست از اثر باید فروخته شود تا حداقل هزینه اولیه بازگردانده شود؟ تاکید می کنم این در حالی است که قانون کپی رایت در ایران وجود ندارد و به خصوص آثار موسیقایی به راحتی توسط افراد کپی می شود، بدون آنکه نهادی بازدارنده در این زمینه ایجاد شده باشد.
در حالی که ما بیش ازیک سال است شاهد مبارزه با قاچاق و کپی فیلم های سینمایی با همکاری و همراهی، نهادهای اجرایی قانونی همچون نیروی انتظامی هستیم، به گونه ای که درصد فروش CD فیلم های در حال اکران به نحو چشمگیری پایین آمده است، البته این فعالیت در حوزه سینما بسیار قابل ستایش بوده اما آیا این قانون تنها برای حوزه سینما تعریف شده و یا نهادهای اجرایی قانون را نیمه خوانده و یا نیمه متوجه شده اند، شاید هم به قول برخی از دوستان در حوزه موسیقی، جذابیت ستاره های سینما موجب حساسیت بیشتر موضوع شده در حالیکه حوزه موسیقی هم با قاچاق مواجه است و تکثیر سی دی به راحتی اتفاق می افتد.
این تنها یکی از مشکلات حوزه موسیقی کشور است که تاثیر بسیار زیادی در اقتصاد این شاخه از هنر می گذارد، موسیقی در ایران همیشه مهجور مانده، هرچند نمی توان سیاست معاونت هنری را در سال گذشته نادیده گرفت که اجرای آن سبب شد تا موسیقی ایران در بخش اجرای کنسرت ها از فروش میلیاردی قابل توجه و کم نظیری برخوردار شود.
اما آیا تنها اجازه برای برگزاری کنسرت توسط بزرگان موسیقی کشور می تواند گامی موثر در پیشبرد اقتصاد موسیقی باشد؟ اگر چه این موضوع در اقتصاد موسیقی موثر است اما به تنهایی کافی نیست .
با توجه به قوانین نوشته و نانوشته ای که وجود دارد، ۱۲ درصد از کل فروش یک کنسرت، توسط شهرداری کسر می شود، ۲۰ درصد سهم تالاری است که در آن برنامه اجرا می شود که شامل تمامی عوامل تالار از جمله صدابردار، نورپرداز و تجهیزات و امکانات تالار قبل و بعد از کنسرت، ۱۵ درصد سهم مدیریت برنامه که بین عواملی که در اجرای کنسرت نقش داشتند، ۵ درصد توسط مراکز فروش برداشته می شود، ۸ درصد هم که هزینه های جانبی است که برخی از نهادها برای برگزاری کنسرت دریافت می کنند، روی هم رفته از کل درآمد یک کنسرت ۶۰ درصد صرف مواردی که اعلام شد، می شود و تنها ۴۰ درصد برای گروه موسیقی باقی می ماند که معمولاً اعضای یک گروه موسیقی بالاتر از ۶ نفر هستند.
آیا چنین درصدی می تواند پاسخگوی ماهها صرف وقت و انرژی یک گروه موسیقی باشد، زمانی که این هزینه ۴۰ درصد در بین اعضای گروه شکسته شود، خواهیم دید که برگزاری کنسرت نمی تواند برای گروه موسیقی هم خیلی مقرون به صرفه باشد.
مشکل دیگر برگزاری کنسرت توسط اساتید بزرگ موسیقی در فضای باز است، این کنسرت ها در مکان هایی برگزار می شود که کوچکترین امکانات مناسب برای صدا رسانی و یا ویدئو پروژکشن برای حاضرین در کنسرت وجود ندارد این در حالی است که قیمت بلیت کنسرت ها گاهی از ۴۰ هزار تومان نیز تجاوز می کند، آیا مخاطب موسیقی با توجه به هزینه ای که برای تهیه بلیت کنسرت پرداخت می کند به همان اندازه نیز برای تماشای کنسرت خدمات دریافت می کند؟
بنیاد فرهنگی هنری رودکی، برای حل این مشکل در تلاش است تا تالار وحدت را برای اجرای گروه های بزرگ موسیقی آماده کند، به نحوی که سقف بلیت تالار وحدت را برداشته و بزرگان موسیقی می توانند با توجه به آنکه گنجایش تالار وحدت تنها ۷۰۰ نفر است، هزینه بلیت خود را تا حد قابل قبولی افزایش دهد.
هرچند این افزایش قیمت خیلی به نفع مخاطب موسیقی نیست اما می تواند تا حدی به رفع مشکلات ارائه خدمات در هنگام برگزاری کنسرت کمک کند.هرچه سریعتر به دنبال راه حلی برای رفع این مشکلات ارائه دهد.
راه حل افزایش مخاطب موسیقی ، گسترش موسیقی سنتی و گردش مالی درست در حوزه موسیقی هنوز ا سوی مسئولان ارائه نشده و اهالی موسیقی همچنان یک حرکت هدفمند و برنامه ای و دنباله دار از سوی مسئولان حوزه موسیقی هستند.
نیوشا روزبان
منبع : خبرگزاری موج


همچنین مشاهده کنید