چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا


«آنوا» مادر آفریقاست‌


«آنوا» مادر آفریقاست‌
به‌ بهانه‌ اجرای‌ این‌ نمایش‌ با كارگردان‌ و دو بازیگر این‌ نمایش‌ گپی‌ زدیم‌:
شناسنامه‌ «آنوا»
نویسنده‌: آماآتا آیدو
مترجم‌ و كارگردان‌:داوود دانشور
گروه‌ كارگردانی‌: منصور ابراهیمی‌، قدرت‌الله‌ صالحی‌
طراح‌صحنه‌: رضا شاپورزاده‌
طراح‌ نور:عبدالخالق‌ مصدق‌، طراح‌ لباس‌: نگین‌ كهن‌ با همكاری‌ گروه‌
بازیگران‌: مریم‌ قلهكی‌،رضا امامی‌، خلیل‌ مولوی‌، مدیا ذاكری‌، فریده‌ دریامج‌، حسن‌ مهمانی‌، آهومستان‌، حوریه‌ میرمحمدی‌، میثم‌ قراگزلو
طراح‌ چهره‌پرداز: فریبا ایزد شناس‌
طراح‌ آفیش‌ و بروشور:ایمان‌ افسریان‌
مدیر تداركات‌:حسن‌ متین‌
مدیر صحنه‌: محمود هندیانی‌
منشی‌ صحنه‌: نینا نفیسی‌ فرد
عكس‌ و فیلم‌: مهرداد دعوتخواه‌
همكار صحنه‌: صابر منیری‌
اجرای‌ نور: رضا محمدی‌
اجرای‌ صدا: مهرداد مصلحی‌
كارهای‌ قبلی‌ گروه‌: حروفیه‌، واتسلاو (مروژك‌ ۱۳۶۸)،روشنایی‌ تیره‌ (دزلیل‌ ۱۳۶۹) دیوانگان‌ و متخصصان‌ (شوئینگا )، خردجال‌ (منصور ابراهیمی‌ ۱۳۷۰)،عیار و گلاب‌پاش‌ (داوود دانشور ۱۳۷۸)،آن‌ در ناب‌ (داوود دانشور ۱۳۷۸)، تله‌ تئاتر خیرخواهی‌ برای‌ سرخپوست‌ (شبكه‌ چهار سیما) و ...
كارهای‌ آینده‌گروه‌: مرغابی‌ وحشی‌،شاه‌ برهنه‌، فانشن‌، شوالیه‌ و مرگ‌ و ...
كتاب‌ های‌ در دست‌ انتشار: بازیگری‌ در قرن‌ بیستم‌، صدا و بیان‌ برای‌ بازیگر، بازیگری‌، حركت‌ و فضا، نقش‌ نمایش‌ در تعلیم‌ و تربیت‌، آموزش‌ نمایش‌، تله‌موش‌، خطاب‌ به‌ بازیگر.
كارگردان‌: شرایط‌ تئاتر تماشاگر گریز شده‌
در مورد قصه‌یی‌ كه‌ در نمایش‌ جریان‌ دارد بگویید.
داوود دانشور:قصه‌ نمایشنامه‌ مربوط‌ به‌ دختری‌ است‌ كه‌ سعی‌ می‌كند به‌ دلخواه‌ خودش‌ ازدواج‌ كند، برخلاف‌ آیین‌ها و سنت‌ها و نظر پدر و مادر خود در آن‌ جامعه‌ سنتی‌ مادر تبار خودشان‌. در نهایت‌ با مرد دلخواه‌ خودش‌ ازدواج‌ می‌ كند و زندگی‌ می‌كنند و در نیمه‌ راه‌ متوجه‌ می‌شود كه‌ شوهرش‌ بیشتر به‌ سمت‌ سفیدپوست‌ها گرایش‌ دارد و در مسیری‌ قرار گرفته‌ كه‌ آنها به‌ طرف‌ برده‌داری‌ هدایتش‌ می‌ كنند و عامل‌ فروش‌ برده‌ به‌ سفیدپوست‌ها است‌. این‌ باعث‌ می‌شود كه‌ «آنوا» با او شروع‌ به‌ مخالفت‌ كند و در نهایت‌ این‌ مخالفت‌ شدت‌ می‌گیرد و به‌ یك‌ تقابل‌ كامل‌ می‌انجامد. مرد كه‌ نمی‌تواند از زیر بار سرزنش‌ و تحقیر همسرش‌ خود را نجات‌ دهد در نهایت‌ خودكشی‌ می‌كند. این‌ كل‌ داستان‌ است‌. پشتوانه‌ این‌ داستان‌، مسائل‌ آیینی‌ و سنتی‌ خود آفریقا است‌ كه‌ در متن‌ بطور مشخص ذكر شده‌ است‌. اما، ما در اجرا پاره‌یی‌ از قسمت‌ها را به‌ دلیل‌ اینكه‌ نمی‌خواستیم‌ خود را وارد یك‌ حوزه‌ ناآشنا در مورد مراسم‌ آیینی‌ در آفریقا بكنیم‌ حذف‌ كردیم‌. البته‌ در روند داستان‌ خللی‌ ایجاد نكرد. ابعاد ضدبرده‌داری‌و سیاسی‌ ومسائل‌ مربوط‌ به‌ فمنیسم‌ در این‌ كار نمایان‌ است‌.
ترجمه‌ متن‌ نمایش‌ به‌ صورت‌ كتاب‌ چاپ‌ شده‌ است‌؟
بله‌ متن‌ به‌ كمك‌ یكی‌ از دوستان‌ در طول‌ اجرا به‌ صورت‌ كتاب‌ چاپ‌ شد. ما در زمینه‌ نمایشنامه‌های‌ آفریقا و امریكای‌ لاتین‌ قبلا كار كرده‌ بودیم‌. به‌هر حال‌ گروه‌ ما یك‌ گروه‌ اجرایی‌ است‌ و به‌ نوعی‌ باید خود را تغذیه‌ كند هم‌ از لحاظ‌ متون‌ داخلی‌ و هم‌ از لحاظ‌ متن‌های‌ برون‌مرزی‌. به‌ همین‌ دلیل‌ سال‌ها است‌ كه‌ گروه‌ ما در این‌ وادی‌ قلم‌ می‌زند. نمایشنامه‌ آنوا با كمك‌ اطلاعات‌ اینترنتی‌ و كتاب‌ های‌ كمكی‌ دیگر ترجمه‌ شد. البته‌ در اجرا دست‌كاری‌هایی‌ شد و ما كاملا با متن‌ پیش‌ نرفتیم‌. به‌ اقتضای‌ خودمان‌، دیدگاههایی‌ را كه‌ از نظر ساختار نمایشی‌ بیشتر مورد پسندمان‌ بود اجرا كردیم‌. موارد مشابهی‌ هم‌ با جامعه‌ خودمان‌ در این‌ متن‌ داشتیم‌، مثلا تاؤیرات‌ جامعه‌ استعماری‌ غرب‌ روی‌ جوامع‌ جهان‌ سوم‌، كه‌ جامعه‌ ما هم‌ از آن‌ بی‌نصیب‌ نبوده‌ است‌. ما سعی‌ كردیم‌ این‌ موارد را برجسته‌تر كنیم‌ و در اجرا موارد مهم‌ و خطیر آن‌ را بیشتر مطرح‌ كنیم‌.
استقبال‌ تماشاچیان‌ و تاثیر نمایش‌ «آنوا» بر روی‌ مخاطب‌ و بینندگان‌ چگونه‌ بود؟
این‌ بحث‌ مقداری‌ زمان‌ و فرصت‌ می‌طلبد تا به‌ قضیه‌ تماشاگر و ارتباط‌ آن‌ با اجرا و شرایط‌ و دیدگاه‌های‌ فرهنگی‌ حاكم‌ بر جامعه‌ تئاتری‌ ما بطور مفصل‌ پرداخته‌ شود. ما در واقع‌ باید وارد یك‌ نوع‌ آسیب‌شناسی‌ تئاتر بشویم‌. مساله‌ تماشاگر مقوله‌یی‌ است‌ كه‌ تئاتر اصلا بدون‌ حضور او نمی‌تواند معنی‌ داشته‌ باشد. در شرایط‌ امروز كشور ما به‌ نظر می‌رسد كه‌ تبلیغات‌ حداقل‌ در شرایطی‌ كه‌ یك‌ اجرا انجام‌ می‌شود، صورت‌ نمی‌گیرد. این‌ دسته‌بندی‌ها و موضع‌گیری‌ها و برخوردهای‌ كم‌وبیش‌خصمانه‌ و دستچین‌ شده‌ در اجراها پیش‌ می‌ آید و باعث‌ می‌شود كه‌ تماشاگرها بطور ناخوشایندی‌ به‌ سمت‌وسوی‌ خاصی‌ هدایت‌ شوند. قبلا این‌طور نبود و ما یادمان‌ هست‌ كه‌ واقعا تماشاگرهای‌ تئاتر مردمی‌ بودند. وضعیت‌ حدود هشت‌ یا ده‌ سال‌ پیش‌، خوب‌ بود و اجراها مردمی‌تر جلو می‌رفت‌. الان‌ حضور مردمی‌ تماشاگر در سالن‌ها خیلی‌ كم‌ شده‌ و بیشتر در اثر هدایت‌ تبلیغاتی‌ است‌، حركت‌های‌ معمول‌ مثل‌ چهره‌سازی‌ و.... باعث‌ می‌شود كه‌ آن‌ عده‌ تماشاگر مردمی‌ هم‌ كه‌ در جامعه‌ تئاتری‌ وجود دارد واپس‌ زده‌ شوند. ما برخورد تماشاگر را چه‌ از نظر تخصصی‌ از طرف‌ جماعت‌ تئاتری‌ و سینمایی‌ و چه‌ مردم‌ عادی‌ وقتی‌ رویش‌ حساب‌ می‌كنیم‌ می‌بینیم‌ كه‌ عده‌ تماشاگر خیلی‌ پایین‌ آمده‌ است‌ و این‌ خیلی‌ خطرناك‌ است‌. ما قبلا در اجراهای‌ متعددمان‌ در تئاتر شهر تماشاچی‌ خیلی‌ خوبی‌ از نظر تعداد و حضور داشتیم‌اما شرایط‌ امروز تماشاگر گریز شده‌ است‌ و تماشاگر درست‌ هدایت‌ نمی‌شود. بخصوص‌ تبلیغات‌ از یكسو و رادیو و تلویزیون‌ از آن‌ طرف‌. مدیریت‌ وقتی‌ برای‌ اجرا شرایط‌ تبلیغ‌ را فراهم‌ كند این‌ اتفاقات‌ نمی‌افتد. الان‌ ما چند روز است‌ كه‌ در حال‌ اجرا هستیم‌ و یك‌ مسوول‌ نیامده‌ سری‌ بزند. وقتی‌ كاری‌ اجرا می‌شود مسوول‌ باید بیاید سر بزند و بپرسد كه‌ چه‌ كم‌ دارید یا كارها چطور پیش‌ می‌رود و... ما كه‌ نمی‌توانیم‌ در خیابان‌ بدویم‌ برای‌ خودمان‌ تبلیغ‌ كنیم‌. اصلا كار گروه‌ اجرایی‌ تبلیغ‌ نیست‌. تئاتر خصوصی‌ هم‌ كه‌ نداریم‌. وقتی‌ تئاتر دولتی‌ شد خودش‌ باید حركت‌ تبلیغاتی‌ خودش‌ را سامان‌ یافته‌ انجام‌ بدهد و كار را جلو ببرد.الان‌ تماشاگران‌ تئاتر، مردمی‌ نیستند. تماشاگران‌ هشت‌، نه‌سال‌ پیش‌ واقعا خوب‌ و مردمی‌ بودند. الان‌ ارتباط‌ فرهنگی‌ نیست‌ و تماشاگر با دل‌ خود برای‌ دیدن‌ اجرا نمی‌آید و ارتباطات‌ تن‌ به‌ تن‌ و روح‌ به‌ روح‌ نیست‌ كه‌ تماشاگر مردمی‌ را به‌ طرف‌ اجراها بكشاند و این‌ به‌ علت‌ حركتهای‌ نادرستی‌ است‌ كه‌ مركز هنرهای‌ نمایشی‌ انجام‌ داده‌ و ما الان‌ به‌ این‌ شرایط‌ رسیده‌ایم‌. الان‌ حدود هفت‌، هشت‌ كار اجرا می‌شود اگر تمام‌ سالنها هر روز پر شود و در نهایت‌ ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر هم‌ نمی‌شود. شما حساب‌ كنید برای‌ یك‌ پایتخت‌ دوازده‌ میلیونی‌ این‌ تعداد تماشاگر بسیار ناچیز است‌. در كشورهای‌ صاحب‌ تئاتر یك‌ سالن‌ دو تا سه‌ هزار نفر جمعیت‌ را در بر می‌گیرد. البته‌ ما از قدیم‌ و تئاتر یونان‌ حرف‌ نمی‌زنیم‌ كه‌ یك‌ دفعه‌ شانزده‌ هزار نفر در آمفی‌تئاتر می‌نشستند و تئاتر تماشا می‌كردند. ما باید با مسائل‌ روز جهان‌ آشنا شویم‌ و از آنها استفاده‌ كنم‌ و كارهایمان‌ را با دانش‌ روز اجرا كنیم‌.
راوی‌ خلیل‌ است‌
خلیل‌ مولودی‌ با ۲۵ سال‌ سابقه‌ كار نمایشی‌، فارغ‌التحصیل‌ تئاتر در نمایشنامه‌ آنوا به‌ كارگردانی‌ آقای‌ دانشور نقش‌ راوی‌ را بازی‌ می‌كند. او در سالهای‌ اخیر حدود ۲۰ نمایش‌ كار كرده‌ كه‌ كسی‌ به‌ سرهنگ‌ نامه‌ نمی‌نویسد، آنوا، پیر سگ‌ خرفت‌ و... از جمله‌ آنهاست‌. مولودی‌ می‌گوید: حدود شش‌ هفت‌ سال‌ است‌ كه‌ با گروه‌ آیین‌ كار می‌كنم‌. هم‌ كارگردان‌ از من‌ شناخت‌ دارد و هم‌ من‌ به‌ نوعی‌ از نوع‌ انتخاب‌ و دیدگاه‌ كارگردان‌ آگاهی‌ دارم‌. بخاطر این‌ وقتی‌ كه‌ نقشها تقسیم‌ می‌شود یك‌ نوع‌ توافق‌ از قبل‌ وجود دارد. نقش‌ راوی‌ در نمایشنامه‌ آنوا چیزی‌ شبیه‌ همسرایان‌ در نمایشنامه‌ یونانی‌ است‌. راوی‌ نمایشنامه‌ را طرح‌ و رویدادها را تفسیر می‌كند و سعی‌ دارد تا تماشاچی‌ ارتباط‌ تنگاتنگی‌ با اجرا داشته‌ باشد.
مادر آفریقا
رضا امامی‌ با حدود ده‌ سال‌ سابقه‌ كار در تئاتر و حضور در نمایش‌هایی‌ چون‌ كار عروسی‌ خون‌ (دكتر رفیعی‌)، آبی‌ كه‌ مار می‌خورد زهر می‌شود (در این‌ كار در جشنواره‌ آیینی‌ سنتی‌ برنده‌ جایزه‌ بازیگری‌ شد)، سلطان‌ بی‌حرمسرا (كه‌ نقش‌ آغامحمدخان‌ قاجار را بازی‌ می‌كند)، مرگ‌ و استعاره‌ این‌ بار در نمایشنامه‌ آنوا نقش‌ كوفی‌ آكو را بازی‌ می‌كند. امامی‌ می‌گوید: این‌ نمایش‌ كه‌ مربوط‌ به‌ كشور غنا است‌ در نگاه‌ اول‌ یك‌ كار زنانه‌ به‌ نظر می‌آید ولی‌ به‌ نظر من‌ این‌ نمایش‌ می‌خواهد به‌ یك‌ نوع‌، مهجور بودن‌ و محروم‌ بودن‌ آفریقا را به‌ نمایش‌ بگذارد و بعد به‌ مساله‌ زن‌ می‌پردازد. كوفی‌ آكو در این‌ نمایش‌ دنیای‌ خاص‌ خود را دارد و در دیالوگی‌ می‌گوید: «كوفی‌ آكو یه‌ آدم‌ خله‌ و خل‌بازی‌ زیاد در می‌آره‌» كوفی‌ آكو با شخصیت‌ اصلی‌ نمایش‌ (آنوا) در تضاد است‌ و از لحاظ‌ فكری‌ و اندیشه‌ به‌ سطح‌ آنوا نمی‌رسد و نمی‌فهمد كه‌ آنوا چه‌ می‌گوید. او دنیای‌ خودش‌ را دارد و می‌خواهد به‌ جایی‌ برسد. می‌خواهد برده‌ها را دور خودش‌ جمع‌ كند و فكر می‌كند كه‌ می‌تواند با این‌ كارها آنوا را ارضا كند. نویسنده‌ سعی‌ كرده‌ آنوا را نماد آفریقا نشان‌ دهد و سمت‌ و سوی‌ نمایش‌ را به‌ طرف‌ آنوا چرخانده‌ است‌. او می‌خواهد بگوید كه‌ آنوا مادر آفریقاست‌. من‌ شخصیت‌ كوفی‌ آكو را خیلی‌ دوست‌ دارم‌ و تشكر می‌كنم‌ از آقای‌ دانشور كه‌ به‌ من‌ كمك‌ كردند تا به‌ این‌ شخصیت‌ برسم‌.امامی‌ درباره‌ عكس‌العمل‌های‌ تماشاچیان‌ نسبت‌ به‌ این‌ نمایشنامه‌ می‌گوید: من‌ فكر می‌كنم‌ كه‌ تماشاچی‌ عادی‌ همیشه‌ بهتر با كار ارتباط‌ برقرار می‌كند و تماشاچی‌ خاص‌ همیشه‌ با یك‌ موضع‌گیری‌ وارد سالن‌ می‌شود. در طول‌ اجرا مشاهده‌ می‌شد كه‌ تماشاچیان‌ عادی‌ خیلی‌ راحت‌ بعد از دیدن‌ كار در مورد شخصیت‌ آنوا و موضوع‌ قصه‌ صحبت‌ می‌كردند و بحث‌ می‌كردند ولی‌ تماشاگران‌ خاص‌ دنبال‌ این‌ بودند كه‌ یكسری‌ پیچیدگی‌های‌ فلسفی‌ از كار بیرون‌ بكشند و خیلی‌هایشان‌ نسبت‌ به‌ كار موضع‌گیری‌ خوبی‌ نداشتند. البته‌ بعضی‌ از دوستان‌ تئاتری‌ هم‌ بودند كه‌ از كار خیلی‌ تعریف‌ كردند و برخی‌ دیگر با كار مشكل‌ داشتند.

افشین‌ ارجمند
منبع : روزنامه اعتماد