چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
معرفت در اوج اشراق
● درآمد
علاقه هانری كربن به فرهنگ ایران و اسلام و تشیع، از توجه او به سهروردی نشات میگیرد و در حقیقت، وی كربن را به وطن معنوی خویش برده است.
البته تفسیر او از سهروردی كاملاً «شخصی» است، همانگونه كه به گفته وی «تفسیر ملاصدرا از حكمه الاشراق، شخصی است». مطلب حاضر در نظر دارد نگاهی اجمالی به مطالعات تطبیقی هانری كربن در اندیشههای سهروردی داشته باشد.
به نظر كربن، قصد سهروردی از طرح شجره اشراقی و توجه به نیاكان و كسانی كه تبار معنوی او را تشكیل میدهند آن است كه میخواهد، حكمت یونان و مشكات انوار نبوی در اسلام و فرهنگ معنوی ایران را به یكدیگر پیوند دهد. او میگوید سهروردی در اقلیمهایی كه از آنها سخن میگوید «حضور» دارد و یكی از آنها ایران است. شرق، در اندیشه وی، چشمه نور و وجود است و ایرانیان چون در شرق جهان اسلام زندگی میكنند، اشراقی نیستند بلكه چون حامل خمیره ازلی اند، اشراقی هستند. از اینرو كربن میگوید سهروردی بار «گذشته» ایران را به دوش كشید و آن را به «اكنون» تبدیل كرد.
به نظر وی، سهروردی سنتگراترین حكیم مسلمان است، زیرا پیوند میان اشراق ایرانی و سنن معنوی ایران باستان، حاصل فكر اوست و از این رو وارث حكمای الهی خسروانی است زیرا به جهانشناسی فلسفی خصوصاً به تلفیق فلسفه و سلوك معنوی نزد آنها توجه كرد. كربن معتقد است سهروردی شاهنامه را به همان طریقی قرائت كرد كه عارفان مسلمان، قرآن را قرائت كردهاند.
كربن میگوید به رغم اینكه در برخی نظامهای فلسفی، كمال نفس، اتصال به عقل فعال دانسته شده اما در حكمت سهروردی، عقل و وحی در اتصال به عالم مثال با یكدیگر وحدت دارند. از دلایل كربن در اثبات توجه سهروردی به عالم مثال این است كه میگوید وحی غیرمصطلح، جوهر مشترك منابع اندیشه سهروردی است. او میگوید به نظر سهروردی، عالم مثال، رسالت پیامبر و اندیشه فیلسوف را از یكدیگر جدا نمیكند و بر این اساس سنت نبوی سامی را با سنت پیامبری در ایران و از سوی دیگر هاله اوستایی را با نور محمدی(ص) در سنت دینی در اسلام یكی میداند و نقش او به عنوان میانجی اسلام و حكمت كهن ایران زرتشتی، در واقع نقش سلمان فارسی در میان محبان ایرانی و اهل بیت پیامبر صلیالله علیه و علیهم اجمعین است. نیز سهروردی در اندیشه خود حكمت ایران باستان را با فلسفه اسلامی تلفیق كرد و بعدها اندیشه او و محییالدین ابن عربی به گسترش عرفان ایرانی - اسلامی در ایران رونق بخشید.
به نظر كربن، تلفیق ناشی از شجره معنوی سهروردی بهطور خاص، در سنت فلسفی شیعه در ایران تداوم یافت و اوج ثمربخشی آن در عهد صفویه در حوزه فلسفی اصفهان بود به گونهای كه نسبت سوشیانت با زرتشت، همان نسبت امام مهدی(ع) با حقیقت محمدی (ص) دانسته شد. در این حوزه، سنت اشراق سهروردی و حكمت امامیه به هم پیوست و میرداماد از آن ارث برد. اندیشه او به نحو كامل، معرف یك حكیم ایرانی است. وی در ادراك عمیق آثار ابنسینا از تعالیم سهروردی بهره برد. كربن میگوید میرداماد آمیزهای از ابنسینا و سهروردی و معارف شیعه امامیه است و هنوز نمیتوان طریقی را كه در حوزه فلسفی اصفهان به آمیزش اندیشه ابنسینا و تصوف و اشراق و تشیع امامیه منتهی شده تشخیص داد. كربن برخی از قسمتهای الرواشح میرداماد را عیناً برگرفته از اندیشههای سهروردی میداند. او خلسههای میرداماد را هم شبیه سهروردی میداند و حتی معتقد است كه اندیشههای ملاصدرا بهعنوان مشهورترین متفكر حوزه فلسفی اصفهان، شبیه افكار سهروردی است.
در حكمت اشراق سهروردی، شناخت اشراقی، گونهای علم حضوری است و تجرد نفس، مبتنی بر اشراق دانسته شده و كربن با این گمان كه علم حضوری در مقابل علم حصولی و از تقسیمات علم محسوب میشود گفته است«یقین تزلزلناپذیر با استدلال و برهان منطقی به دست نمیآید». نیز«حضور و علم حضوری با علم حصولی در تقابل است». داریوش شایگان نیز به تبع او معتقد است كه «در علم حضوری اشراقی، منطق جای نمیگیرد». در حالی كه سهروردی در التلویحات اللوحیه و العرشیه تصریح كرده كه شناخت اشراقی مسبوق به منطق را از ارسطو آموخته است. در اندیشه او، حضور، حاصل كشف حجاب نفس است و به فضیلتِ خلسهآمیزِ رهایی از حبسگاه عالم ماده التفات میكند، و از اینرو حامل معنای بسیار وسیعی از تقسیم علم به حصولی و حضوری است. معهذا شناخت اشراقی، گونهای حضور بوده و درجه آن به تجرد نفس بازمیگردد. بنابر این سهروردی در مكاشفه ای كه طی آن ارسطو را شهود میكند، ارسطو به وی میگوید «به خویشتن خویش بازگرد» و شاید به همین دلیل سهروردی در نسبنامه اشراقی خود و همچنین در همان مكاشفه، بایزید بسطامی و سهل تستری را از حكیمان راستین و واقعی میداند.
اگرچه سهروردی كمال حكیم را در تاله و بحث میداند اما كربن مایل است كه غلبه تاله را در نیل به این كمال بیشتر كند. او میگوید به نظر من معرفت حاصل از اشراق، اگر منتهی به كمال معنوی نگردد حاصلی جز عجب و خودبینی نخواهد داشت و اگر سلوك تجارب معنوی هم متكی بر معارف فلسفی نباشد، سالك را به وادی ابتذال میبرد بنابراین حكمت الهی از تركیب فلسفه و تجربه معنوی زاده میشود و به این دلیل حكمه الاشراق با منطق آغاز و با وجد و سرور پایان میپذیرد.
حسن سیدعرب
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست