جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پرسش های موذی


پرسش های موذی
همه ما از خرافاتی بودن، وحشت داریم؛ اما شاید ندانیم كه خرافات هم درجات و انواعی دارد كه برخی از آنها را به سختی می توان تشخیص داد. آیا اینكه عطسه ای مانع انجام كاری شود و ما آن را به مثابه دستور توقف و ایست كامل بدانیم، خرافه است؟ كم نیست شمار كسانی كه چنین باوری دارند. كسانی هم هستند كه این دستور را كه از بینی صادر می شود، امتثال نمی كنند و راه خود را می روند؛ اما ممكن است همان كسانی كه عطسه را فقط یك واكنش طبیعی بدن به برخی محرك های بیرونی یا درونی می دانند، خرافی تر از كسانی باشند كه دستور عطسه را گردن می گذارند؛ زیرا خرافات، انواعی دارد كه برخی عمومی و كمابیش رسواست، و برخی صنفی و آبرومند. در سنت فرهنگی ما و بلكه همه جهان، سخن از دو گونه انسان است: متعصب و حقیقت جو. اما به واقع كیست كه خود را دچار تعصب بداند و كجاست آنكه تحرّی حقیقت را آرزوی خود نخواند؟ آدمی گاه بیزار است از آنچه فراوان در خود دارد. آیا آنكه سخت گیری و تعصب را خامی و چنین باورمندانی را جنین می خواند، گاهی در عقاید و باورهای خویش نیز تردید می كند تا در زهدان تعصب، خون آشامی نكرده باشد؟
●چند سؤال موذی
۱. آیا مهم و لازم است كه ما باورهای خود را ویرایش كنیم؟ یا با عقاید نادرست هم می توان زیست و به همان مقاصدی رسید كه صاحبان عقاید درست می رسند؟ حتی ممكن است كسی بگوید باورهای خرافی، آرامش بخش تر و اطمینان زاترند.
۲. آیا در امكان است كه دو عقیده ضد و مقابل هم، هر دو درست باشند؟
۳. درستی یا نادرستی، یعنی چه؟ چرا خطا صواب نیست و چرا صواب، خطا نیست؟ آیا می توان این دو را به گونه ای تعریف كرد كه تكلیف همه را در همه جا و در همه وقت روشن كند؟
۴. اگر درستی یا نادرستی باور، مهم است، آیا راهی برای تشخیص و تمییز آنها از یكدیگر وجود ندارد؟
۵. اگر چنین را ه هایی وجود دارد، چرا انسان ها این همه در عقیده و مقدسات، با یكدیگر اختلافات لاینحل دارند؟
۶. حركت كلی جهان، به سوی وحدت بیشتر است یا اختلافات بیشتر؟
۷. با فرض وجود پاسخ های مثبت برای سؤالات بالا، از چه راه یا راه هایی می توان دانست كه ما باورمندان خوشبختیم یا خرافه گویان خشك مغز؟ یعنی راه های تفكیك باورهای خطا از صواب چیست؟
برای همه این پرسش ها، پاسخ های كلیشه ای و دم دستی بسیار است؛ اما دریغ از پاسخ هایی كه دل را آرام كند و عقل را رام. هفتگانه بالا، قرن هاست كه در ضمیر آگاهان، گرد و خاك می كند و هنوز آرام نگرفته است. پاسخ هایی كه اكنون سطحی و كلیشه ای به نظر می آیند، روزگاری عمیق ترین مواجهه عقلانی با آنها به حساب می آمدند؛ اما همچنان پاسخ های نو و قوی تر می طلبند. باری انكار نباید كرد كه اكنونیان، بسی بیش از گذشتگان، دل و جان خود را مشغول چنین پرسش هایی كرده اند. اگر پیش از این، چنین سؤالاتی، فقط فیلسوفان و خردورزان حرفه ای را به خود مشغول می كرده و آزار می داده است، اكنون وجهه های جامعه شناختی و تاریخ شناسی نیز یافته اند.
از یك تا شش كه بگذریم، می توان سؤال هفتم را با پاسخی كوتاه درگیر كرد. برای آنكه باوری را صواب بشماریم، دو بار باید آن را احضار كرد: یك بار در محضر خرد و اندیشه، و بار دوم در پیشگاه تاریخ. بدین معنا كه هر باوری، نخست باید از آزمون عقل، سربلند بیرون آید؛ آنگاه از مدرسه تاریخ، كارنامه قبولی آورد. جز وحی مقدس، فراتر از عقل و تاریخ نمی شناسیم؛ حتی آنچه فراورده های بشری وحی خوانده می شود.
چنین است كه اندیشه های پیشین را در سه گروه می توان دسته بندی كرد:
۱. آنكه از تأیید عقل محروم است و در پیشگاه تاریخ، سرافكنده؛
۲. آنكه امضای هر دو را در كارنامه خود دارد؛
۳. آنكه نزد یكی مقبول، اما نزد دیگری مردود است؛
رضابابایی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید