جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

افسردگی در یک نگاه


افسردگی در یک نگاه
افسردگی هر چند که از شایعترین اختلالات روانی انسان است، با این حال شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر ناشناخته مانده یا در تشخیص آن اشتباه می‏شود. یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگی، در آمیختن آن با غمگینی معمولی است.
در زندگی هر کس موقعیتهایی پیش می‏آید که خواه ناخواه او را غمگین می‏سازد، اما این حالت با آشفتگی واقعی روانی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست. برعکس، افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون می‏سازد.
این بیماری اختصاص به یک طبقه معین اجتماع یا کشور بخصوصی ندارد. علائم زجر دهنده آن را در میان مردم از ثروتمند و فقیر گرفته تا دانشمند و بیسواد و شاه و گدا، زن و مرد و در هر گوشه‏ای از عالم می‏توان یافت.
● افسردگی از شناخت تا درمان
۱) یک ناراحتی افسردگی سندرمی (گروهی از علائم) است که نشان دهنده یک روان غمگین، بیش از یک غمگینی و غصه ساده می‏باشد. به طور ویژه‏تر، غمگینی در افسردگی با وسعت و قدرت بیشتری اتفاق می‏افتد و با علائم شدیدتر و ناتوانیهای زیادتری از غمگینی معمولی و ساده همراه است.
۲) علائم افسردگی نه تنها با افکار و رفتار منفی، همچنین با تغییرات مشخصی در اعمال بدنی مثل خوردن و خوابیدن و اعمال جنسی مشخص می‏شوند، این تغییرات عملکردی، نشانه‏های عصبی - نباتی (نوروژتاتیو) نامیده می‏شوند.
۳) به نظر می‏آید افراد معینی با ناراحتی افسردگی بویژه افسردگی مانیک (اختلال دو قطبی) یک استعداد ژنتیکی برای ابتلا به این بیماری دارند.
۴) اختلالات افسردگی یک شکل بزرگ و غول آسا در بهداشت عمومی هستند.
در یک مطالعه پزشکی گسترده نشان داده شد که افسردگی به طور مشخصی مشکلات بیشتری نسبت به التهاب مفاصل، فشار خون، بیماریهای مزمن ریوی و دیابت در عملکرد و کارایی افراد مبتلا ایجاد می‏کند و هزینه‏های مستقیم و غیرمستقیم افسردگی با بیماری شریان کرونر برابری می‏کند.
۵) افسردگی معمولاً ابتدا در یک درمانگاه معمولی، یا مطب پزشک عمومی شناسایی می‏شود نه در مطب پزشکان متخصص روانپزشکی. به علاوه اغلب دارای چهره‏های متفاوتی می‏باشد، که سبب می‏شوند افسردگی در فرد ناشناخته بماند و تشخیص داده نشود.
۶) علی رغم مدارک مبتنی بر تحقیقات انجام شده روشن و واضح و خط مشی‏های کلینیکی در درمان، درمان افسردگی اغلب موفقیت‏آمیز نیست؛ ولی امیدهایی هست که این شرایط بهتر شود.
۷) برای بهبود کامل یک ناراحتی روانی، بدون توجه به اینکه فاکتور پیشبرنده وجود دارد و یا اینکه علت ناشناخته باعث آن شده، درمان با دارو یا شوک الکتریکی (ECT) و روان رمانی ضروری می‏باشد.
● خصوصیات افراد مبتلا به افسردگی
یک فرد افسرده رفتار و ظاهری کند یا تحریک روانی - حرکتی دارند، که با تماس چشمی ضعیف، اشکباری غمگینی پژمردگی و بی‏توجهی به ظاهر شخص همراه است.
تکلم او خود انگیخته نیست در صحبت کردن مکشهای طولانی دارد و آهسته و یکنواخت حرف می‏زند.
۶۰ درصد بیماران افسرده افکار خودکشی دارند و ۱۵ درصد آنها خودکشی می‏کنند، دارای احساس نافذ نومیدی، وسواس،بی‏ارزشی و گناه، بلاتصمیمی، فقر محتوی، توهمات و هذیانها هستند.خواب فرد مختل است. الگوی خواب متفاوت اما غالباً به این شکل است که بیمار به سختی به خواب می‏رود، خواب ناآرام و دوره‏هایی از بیداری شبانه دارد و معمولاً چند ساعت قبل از بیدار شدن خواب راحت‏تری را تجربه می‏کند.
‌● علل ابتلا به افسردگی
بعضی از شکلهای افسردگی که در بعضی خانواده‏ها بیشتر دیده می‏شوند و این موضوع حاکی از آن است که یک استعداد بیولوژیکی در افسردگی می‏تواند به ارث برسد، مخصوصاً در مورد اختلال دو قطبی.
مطالعات نشان داده است که افراد مبتلا دارای یک ژنتیک متفاوت در مقایسه با افراد غیر مبتلا هستند.
زنان دو برابر مردان افسرده می‏شوند اما دانشمندان علت این تفاوت را پیدا نکرده‏اند.
فاکتورهای روانی نیز در استعداد فرد در ابتلا به افسردگی دخیلند. با توجه به این موضوع، محرومیت دائمی در بچگی سوء استفاده فیزیکی و یا جنسی، مجموعه‏ای از صفات شخصیتی مشخص، همه و همه می‏توانند میزان و شدت ناراحتی‏های افسردگی را، بایا بدون وجود استعداد ارثی، افزایش دهند.
خطر ابتلا افسردگی با بالا رفتن سن افزایش می‏یابد و این بیماری از ۴۰ سالگی به بالا شیوع بیشتری دارد به طوریکه ۱۵ درصد افراد بالای ۶۵ سال مبتلا به افسردگی هستند. افرادی که قبلاً به افسردگی مبتلا بوده‏اند در سنین بالا به احتمال بیشتری دوباره مبتلا به این بیماری می‏شوند.
● تست ابتلا به افسردگی یکسری سوالات کوتاه می‏باشد که برای تشخیص افسردگی در افراد مسن به کار می‏رود. این تست بطور بسیار سریع و آسان قابل انجام است:
۱) آیا به طور کلی از زندگی خود راضی هستید؟
۲) آیا تعداد زیادی از فعالیتها و علاقه‏های خود را از دست داده‏اید؟
۳) احساس می‏کنید که زندگیتان پوچ و تهی گشته است؟
۴) اغلب بی‏حوصله می‏گردید؟
۵) آیا نسبت به آینده امید دارید؟
۶) آیا افکاری شما را رنج می‏دهند و شما نمی‏توانید آنها را از ذهن خود خارج سازید؟
۷) اغلب اوقات روحیه خوبی دارید؟
۸) از وقوع یک حادثه به نگران هستید؟
۹) اکثراً خوشحال می‏باشید؟
۱۰) اغلب احساس درماندگی می‏نمائید؟
۱۱) آیا بیشتر وقتها احساس بی‏قراری و ناآرامی می‏کنید؟
۱۲) ترجیح می‏دهید به جای بیرون رفتن و انجام کارهای جدید، در خانه بمانید؟
۱۳) آیا در مورد آینده نگرانید؟
۱۴) آیا احساس می‏کنید مشکلات حافظه بیشتری نسبت به همیشه پیدا کرده‏اید؟
۱۵) آیا احساس بسیار خوبی از اینکه اکنون زنده‏اید دارید؟
۱۶) آیا اغلب احساس غم و یاس دارید؟
۱۷) آیا در واقعیت کنونی خود احساس بی‏ارزشی می‏کنید؟
۱۸) آیا از گذشته خود ناراضی هستید؟
۱۹) آیا زندگی را بسیار جالب و ارزشمند ارزیابی می‏نمایید؟
۲۰) شروع پروژه‏های جدید برای شما مشکل می‏باشد؟
۲۱) احساس می‏کنید پر انرژی و سرحال می‏باشید؟
۲۲) آیا فکر می‏کنید که موقعیت کنونی شما ناامید کننده می‏باشد؟
۲۳) آیا فکر می‏کنید که اغلب مردم از شما بهتر هستند؟
۲۴) آیا اغلب در مورد اتفاقات کوچک زود ناراحت می‏شوید؟
۲۵) مکرراً احساس می‏کنید که نیاز به گریه کردن دارید؟
۲۶) در تمرکز مشکل دارید؟
۲۷) آیا صبحها از خواب بیدار شدن برای شما لذت بخش است؟
۲۸) آیا از گردهمایی‏های اجتماعی دوری می‏گزینید؟
۲۹) آیا تصمیم‏گیری برای شما کار راحتی است؟
۳۰) آیا همچون گذشته ذهن شما روشن و فعال است؟
هر پاسخ منفی به سوالات ۱ و ۵ و ۷ و ۹ و ۱۰ و۱۹ و ۲۱ و ۲۷ و ۲۹ و ۳۰ یک امتیاز و هر پاسخ مثبت به بقیه سوالات نیز یک امتیاز دارد مجموع امتیازات:
بین ۱ تا ۹: طبیعی
بین ۹ تا ۲۱: افسردگی خفیف
بین ۱۸ تا ۲۸: افسردگی شدید
اگر در فردی یک دوره افسردگی عمده اتفاق افتد تا ۵۰% شانس اتفاق افتادن دومین دوره وجود دارد. و اگر از دو دوره افسردگی عمده رنج ببرد، شانس سومین دوره ۷۵ تا ۸۰ درصد است و برای سه دوره، احتمال چهارمین دوره ۹۰ تا ۹۵ درصد می‏باشد. بنابراین بعد از اولین دوره افسردگی امکان دارد بیماران این طور برداشت کند که به تدریج دارو را قطع کند. اما این طور نیست و بعد از دومین و مطمئناً بعد از سومین دوره، بیشتر پزشکان بیمار را در یک دوز مشخصی از دارو برای مدت طولانی یا دائمی نگه می‏دارند.
● تاثیرات افسردگی
اختلالات افسردگی باعث می‏شوند فرد مبتلا احساس خستگی، بیچارگی و بی‏کسی و ناامیدی نماید. این طور تفکرات و احساسات منفی در بعضی افراد ایجاد احساس یأس و تسلیم شدن در برابر زندگی می‏نمایند.
دانستن این موضوع که این نظرات منفی قسمتی از افسردگی هستند نه اینکه بازتابی از شرایط واقعی زندگی، بسیار اهمیت دارد.
● چگونه به یک افسرده کمک کنیم؟
مهمترین چیزی که هر فردی می‏تواند برای بیمار افسرده انجام دهد این است که به او در به دست آوردن تشخیص و درمان مناسب کمک نماید. این کمک می‏تواند شامل تشویق فرد برای ادامه دادن درمان تا زمانی که علائم شروع به رفع شدن می‏نمایند (معمولاً در عرض چندین هفته)، یا برای جستجو کردن درمانی دیگر در صورتی که بهبودی حاصل نشود، باشد.
بعضی اوقات ممکن است نیاز به وقت گرفتن و آماده کردن فرد بیمار برای ملاقات با پزشک باشد و ممکن است این معنی را نیز بدهد که اگر بیمار دارو مصرف می‏نماید توسط پزشک بررسی گردد. یک افسردگی رو به وخامت را همیشه به پزشک بیمار گزارش دهید.
دومین راه مهم برای کمک این است که پشتیبانی عاطفی بیمار را عهده‏دار شوید این پشتیبانی شامل درک نمودن، صبر، مهربانی و تشویق فرد است.
فرد افسرده را به صحبت بگیرید و به حرفهای او خوب گوش دهید. احساساتی را که از فرد افسرده بروز داده می‏شود کوچک نشمارید ولی واقعیت‏ها را گوشزد کرده و به او امید دهید.
به نشانه‏های تمایل به خودکشی دقت نموده و به آنها بی‏توجهی نکنید و آنها را به پزشک فرد گزارش کنید.
فرد بیمار را به قدم زدن، گردش و تفرج و دیدن فیلم و غیره دعوت کنید. اگر دعوت شما را رد کرد، به ملایمت اصرار نمایید.
فرد را به شرکت در فعالیتهایی که او را خشنود می‏سازند مانند کارهای تفننی، ورزش و یا فعالیتهای فرهنگی یا مذهبی تشویق فرمایید. اما فرد افسرده را مجبور به انجام کار بسیار زیاد در مدت کوتاهی نکنید. فرد مبتلا به افسردگی احتیاج به همنشینی و سرگرمی دارد اما مطالبات زیاد می‏توانند احساس شکست را در او افزایش دهند.
محسن وزیری
منبع : سلامت نیوز


همچنین مشاهده کنید