چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
قطران تبریزی؛ نخستین شاعر آذریزبان فارسیسرا
شرفالزمان حكیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی چنان كه خود گفته، از طبقهی دهقانان بوه و از دهقانی به شاعری افتاده بود.
تخلص وی به اتفاق همهی تذكرهنویسان، «قطران» بوده و در عهد خود هم به همین نام شهرت داشته است. علت شهرت وی به این نام غیر متداول كه گویا جز بر یكی از شعرای گمنام عرب اطلاق نشده، معلوم نیست. لقب وی «فخرالشعرا»، نام پدرش «منصور» و محل تولد وی «شادیآباد» تبریز است. از معاصران او «ناصرخسرو قبادیانی» است كه در عین سفر و عبور از تبریز، قطران را كه در آن زمان مشغول مطالعهی آثار شعرای مشرق بود، ملاقات و در حل مشكلات او كه دربارهی برخی لغات دری بود، وی را یاری كرد. خود ناصرخسرو در این باره گفته است: «در تبریز قطران نام شاعری را دیدم. شعر نیك میگفت، اما زبان فارسی نیكو نمیدانست. پیش من آمد، دیوان منجیك و دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنا كه مشكل بود، از من بپرسید. با او گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند».
علت عدم آشنایی كامل قطران با فارسی دری و مشكلات وی در این خصوص این بود كه او به زبان آذری و لغات محلی خود خو كرده بود.
قطران به گفتهی خود در شعر دری را بر شاعران گشاده و نخستین سخنسرای آذربایجانی است كه به روش شعرای خراسان قصاید نیكو و بلند گفته؛ گرچه كه فارسی را به خوبی نمیدانسته است.
او از راه تعلم، روش گویندگان خراسان را فرا گرفت؛ اما با این وجود كار وی در حد تقلید صرف باقی نماند. هر چند كه قطران در اساس انتظام معانی و ابیات پیرو شعرای مشرق است، اما در طرز قصاید تصرفاتی كرده و به این ترتیب خود را در شمار مبدعان عالم نظم درآورده است.
قطران در اصول معانی و موضوعات شعر، موفق به ابداع نشده و از هر جهت مقلد است؛ اما در مرحلهی تعبیر، نسبتا مقلد نیست. خصوصا قوت او در ابداع تشبیهات را نمیتوان انكار كرد.
قطران مانند اكثر گویندگان، از محیط طبیعی خود كمتر متاثر شده و بیشتر از محیط علمی و تحصیلی خود تاثیر گرفته است.
سبك قطران بیشتر به سبك فرخی و عنصری متمایل و بازتاب افكار این دو شاعر در آثار او بسیار است. او مانند همهی شعرای آن عصر، در فنون ادبی قوی دست بوده و احتمالا از رشتههای حكمت نیز آگاهی داشته است؛ اما روح وی كمتر از اینگونه معلومات فلسفی متاثر شده است. روی هم رفته نفوذ خیالات شاعرانه در وی بیشتر بوده است؛ به همین جهت، افكارش به سادگی مایلتر و غور و عمق آنها كمتر است.
قطران در زمان خود در شهرهای خراسان و عراق مشهور بوده و شعرا او را به استادی شناخته و برخی هم بر وی رشك میبردهاند و عدهای وی را همتای فرخی شمردهاند. قطران شاعری مدحسرا بود و در وصف امرا و وزاری عهد شعرها سرود و به تقاضای صله، قصاید بسیار ساخت و از آنجا كه این تقاضاها با بهترین لحن و در حد مناعت ظهور كرد، در دل ممدوحان او مؤثر افتاد و به این ترتیب، صاحب ضیاع و عقار بسیار شد. اما همین سود مادی سبب شد كه مجالی برای تفكر در قضایای مهم فلسفی، اجتماعی و ادبی نداشته باشد و به همین دلیل افكار او جز در طریق مدح و تغزل سیر نكرده است، چنان كه اگر معانی سودمند و كلی اشعار او را جستوجو كنند، به جز چند بیت چیزی به دست نخواهد آمد. از سلاطین معاصر قطران میتوان به امیرابوالحسن علی لشكری، فرمانروای گنجه، فضلون بن ابیالسوار، امیر بودلف شاه نخجوان، امیر اجل ابومنصور وهسودان حكمران تبریز كه قطران را گرامی میداشت و صلات بسیار به او بخشیده بود و ابونصر محمدبن وهسوران معروف به مملان كه قطران را كه از دهقانی به شاعری افتاده بود، بار دیگر به دهقانی آورد و وی را مشهور ساخت، اشاره كرد. آثار قطران عبارتند از دیوان اشعار وی كه مشتمل بر قصاید، ترجیعات، رباعایت و غزلیات است، یك لغتنامه به نام «تفاسیر فی لغه الفرس» و اثری به نام «قوسنامه» كه به او منسوب است، اما به احتمال قوی از او نیست.
تخلص وی به اتفاق همهی تذكرهنویسان، «قطران» بوده و در عهد خود هم به همین نام شهرت داشته است. علت شهرت وی به این نام غیر متداول كه گویا جز بر یكی از شعرای گمنام عرب اطلاق نشده، معلوم نیست. لقب وی «فخرالشعرا»، نام پدرش «منصور» و محل تولد وی «شادیآباد» تبریز است. از معاصران او «ناصرخسرو قبادیانی» است كه در عین سفر و عبور از تبریز، قطران را كه در آن زمان مشغول مطالعهی آثار شعرای مشرق بود، ملاقات و در حل مشكلات او كه دربارهی برخی لغات دری بود، وی را یاری كرد. خود ناصرخسرو در این باره گفته است: «در تبریز قطران نام شاعری را دیدم. شعر نیك میگفت، اما زبان فارسی نیكو نمیدانست. پیش من آمد، دیوان منجیك و دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنا كه مشكل بود، از من بپرسید. با او گفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند».
علت عدم آشنایی كامل قطران با فارسی دری و مشكلات وی در این خصوص این بود كه او به زبان آذری و لغات محلی خود خو كرده بود.
قطران به گفتهی خود در شعر دری را بر شاعران گشاده و نخستین سخنسرای آذربایجانی است كه به روش شعرای خراسان قصاید نیكو و بلند گفته؛ گرچه كه فارسی را به خوبی نمیدانسته است.
او از راه تعلم، روش گویندگان خراسان را فرا گرفت؛ اما با این وجود كار وی در حد تقلید صرف باقی نماند. هر چند كه قطران در اساس انتظام معانی و ابیات پیرو شعرای مشرق است، اما در طرز قصاید تصرفاتی كرده و به این ترتیب خود را در شمار مبدعان عالم نظم درآورده است.
قطران در اصول معانی و موضوعات شعر، موفق به ابداع نشده و از هر جهت مقلد است؛ اما در مرحلهی تعبیر، نسبتا مقلد نیست. خصوصا قوت او در ابداع تشبیهات را نمیتوان انكار كرد.
قطران مانند اكثر گویندگان، از محیط طبیعی خود كمتر متاثر شده و بیشتر از محیط علمی و تحصیلی خود تاثیر گرفته است.
سبك قطران بیشتر به سبك فرخی و عنصری متمایل و بازتاب افكار این دو شاعر در آثار او بسیار است. او مانند همهی شعرای آن عصر، در فنون ادبی قوی دست بوده و احتمالا از رشتههای حكمت نیز آگاهی داشته است؛ اما روح وی كمتر از اینگونه معلومات فلسفی متاثر شده است. روی هم رفته نفوذ خیالات شاعرانه در وی بیشتر بوده است؛ به همین جهت، افكارش به سادگی مایلتر و غور و عمق آنها كمتر است.
قطران در زمان خود در شهرهای خراسان و عراق مشهور بوده و شعرا او را به استادی شناخته و برخی هم بر وی رشك میبردهاند و عدهای وی را همتای فرخی شمردهاند. قطران شاعری مدحسرا بود و در وصف امرا و وزاری عهد شعرها سرود و به تقاضای صله، قصاید بسیار ساخت و از آنجا كه این تقاضاها با بهترین لحن و در حد مناعت ظهور كرد، در دل ممدوحان او مؤثر افتاد و به این ترتیب، صاحب ضیاع و عقار بسیار شد. اما همین سود مادی سبب شد كه مجالی برای تفكر در قضایای مهم فلسفی، اجتماعی و ادبی نداشته باشد و به همین دلیل افكار او جز در طریق مدح و تغزل سیر نكرده است، چنان كه اگر معانی سودمند و كلی اشعار او را جستوجو كنند، به جز چند بیت چیزی به دست نخواهد آمد. از سلاطین معاصر قطران میتوان به امیرابوالحسن علی لشكری، فرمانروای گنجه، فضلون بن ابیالسوار، امیر بودلف شاه نخجوان، امیر اجل ابومنصور وهسودان حكمران تبریز كه قطران را گرامی میداشت و صلات بسیار به او بخشیده بود و ابونصر محمدبن وهسوران معروف به مملان كه قطران را كه از دهقانی به شاعری افتاده بود، بار دیگر به دهقانی آورد و وی را مشهور ساخت، اشاره كرد. آثار قطران عبارتند از دیوان اشعار وی كه مشتمل بر قصاید، ترجیعات، رباعایت و غزلیات است، یك لغتنامه به نام «تفاسیر فی لغه الفرس» و اثری به نام «قوسنامه» كه به او منسوب است، اما به احتمال قوی از او نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست