پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


برتولت برشت


برتولت برشت
● مروری بر آثار «برتولت برشت» نمایشنامه نویس و تئوریسین آلمانی (۱۸۹۸ ـ ۱۹۵۶)
برتولت برشت یكی از برجسته ترین نمایشنامه نویسان و تئوریسین های آلمان است كه تاثیر بسزایی در تئاتر قرن بیستم دارد.شهرت این نمایشنامه نویس پس از سالهای ۱۹۲۷ آغاز شد؛ زمانی كه بحران های اقتصادی جهانی آغاز شده بود و درگیری های سیاسی و جنبش های كارگری در تمامی دنیا به ویژه آلمان، رو به رشد نهاده بود.
در این زمان بود كه برشت به جنبش زحتمكشان انقلابی پیوست و به زندگی و خانواده اشرافی خویش پشت كرد و شروع به نگارش نمایشنامه هایی نمود كه از اندیشه و هدف خاص او برمی آمدند.در این زمان است كه او تجربه نگارش نمایشنامه هایی مثل «بعل» را كنار می گذارد و با ایدئولوژی ماركسیسم آشنا می شود. در نتیجه این گرایش عمیق او سعی می كند برای استفاده مفید از تئاتر، به این هنر جنبه آموزشی بدهد، بنابراین به دنبال ایجاد تكنیكی برای خلق آثار دراماتیك با هدف آموزش، ناتورالیسم حاكم بر صحنه آن روزگار را كه با سیستم بازیگری استانیسلاوسكی شكل گرفته بود، رد می كند.
از نظر برشت ناتورالیسم فقط تصویر محدودی از روابط انسان و عوامل خاصی از محیط را بررسی می كند در حالی كه تئاتر بایستی انسان را در چشم اندازی وسیع تر كه همان كل جامعه است نشان دهد. به این معنا كه اگر تا پیش از این در آثار دراماتیك یك فرد در رابطه خاص و محدوده خاصی از جامعه مورد بررسی قرار می گرفت و در تحلیل شرایط و موقعیت او مناسبات محدودی در نظر گرفته می شد، حالا فرد می باید در ارتباط با سیستم اجتماعی و شرایط حاكم بر كل جامعه قرار گیرد تا از این طریق تاثیر شرایط اجتماعی نظیر اختلاف طبقاتی، شرایط اقتصادی و تضادهای ناشی از این عوامل بر زندگی فرد، نشان داده شود.
بنابراین او در نگارش نمایشنامه هایی مانند: «آدم آدم است»، «ننه دلاور»، «انسان خوب سیچوان» و غیره، مانند یك جامعه شناس جدی عمل كرده و سعی می كند با تصویر آنچه مربوط به زندگی فرد در جامعه می شود، تحلیلی كلی از موقعیت انسان ارائه دهد.او معتقد بود كه به جای حس كردن، تماشاگر را باید به تفكر وا داشت. تئاتر باید به عنوان یك تجربه و یك برخورد مورد استفاده قرار گیرد تا تماشاگر بخشی از آن شود و از انفعال به درآید و به یك منتقد بدل گردد.به دنبال این نظریه و اعتقاد بود كه برشت شیوه تئاتر «اپیك» یا حماسی را باب می كند تا بتواند از این طریق آنچه را كه بر انسان قرن بیستم می رود، روایت كند و به بیان پیچیدگی ها و تناقض های موجود در جامعه بپردازد.
برشت معتقد بود كه غلبه كلمه در تئاتر می بایست تضعیف شود و از زبان باید به عنوان وسیله ای برای تحرك بخشیدن به ذهن تماشاگر استفاده كرد. در این راه او از زبانی ساده و غیر قراردادی، با رعایت ایجاز و اختصار و حفظ ریتم و وزن استفاده كرد و به این ترتیب روشی كاملاً متفاوت را در پرداخت آثار نمایشی اش ارائه داد.او كه از بنیانگذاران تئاتر «اپیك» محسوب می شود، با این روش سعی كرد از به كارگیری همه عناصری كه در نمایشنامه های ارسطویی و خوش ساخت وجود داشت خودداری كند.
تئاتری كه بر احساس تاثیر می گذاشت، نمی توانست جنبه آموزشی مثبت داشته باشد. در نتیجه از طرف برشت و پیروانش كه تئاتر را وسیله آموزش قرار داده بودند و به تفكر واداشتن مخاطب را اصل می دانستند، رد شد.
آنها از هر عاملی كه مخاطب را دچار احساسات و عواطف رقیق نسبت به شخصیت ها می كرد، پرهیز می نمودند.برشت براساس این اصل كارهای خود را طراحی می كرد كه از طریق لمس احساسات باید تماشاگر را به تفكر و تعقل درباره آنچه در روی صحنه رخ می دهد واداشت تا مخاطب را از شناخت حسی به شناخت منطقی رساند. بنابراین اگر در تئاتر دراماتیك ما مجموعه ای از حوادث داشتیم كه براساس آن نمایش به جلو می رفت و تماشاگر را از نظر عاطفی دچار خود می كرد، حالا در تئاتر حماسی، تنها روایتی داریم از اتفاقی كه پیش از این رخ داده و حالا صرفاً دارد بازگو می شود. دیگر تماشاگر درگیر موقعیت صحنه نمی شود، بلكه به مشاهده همراه ابراز عقیده وادار می گردد و قدرت عمل او برانگیخته می شود.حالا دیگر انسانی موضوع مورد تحقیق است كه در ارتباط با محیطش قرار گرفته.
انسانی كه تغییرپذیر است و در شرایط و موقعیت داده شده تعریف می شود.اما باید گفت كه اگرچه جنبه آموزشی آثار برشت بسیار قوی هستند اما در عین حال از شیوه های نمایشی زیباشناسانه، چه در فرم و چه در محتوا نیز برخوردارند و هر چند بر اساس ضوابط جامعه شناختی، مطابق با ایدئولوژی ماركسیستی نوشته می شدند اما تفاوت بسیاری با نمایشنامه های صرفاً تهییجی و تبلیغی داشتند.بنابراین اگر برشت تكنیكی را به نام فاصله گذاری ایجاد كرد، به منظور ایجاد فاصله بین بازیگر و تماشاگر بود تا او را به تفكر وادارد.
به این ترتیب او در پرداخت اثرش تا جایی پیش می رفت كه احساسات تماشاگر را برمی انگیخت اما قبل از آنكه او به احساسات عمیق برسد، با به كار گرفتن ترفندی، نظیر یك راوی، اسلاید یا متوقف كردن نمایش و تغییر لباس بازیگران در مقابل تماشاگر، این مفهوم را انتقال می داد كه آنچه دیدید، تنها یك نمایش بود و از غلتیدن تماشاگر به ژرفای احساسات و عواطف جلوگیری می كرد و او را به تفكر و اندیشه درباره موقعیت به نمایش درآمده وادار می نمود.
كتایون حسین زاده ـ تئاتر ما
منبع : روزنامه ابرار